آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 112
مقام انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و کارل یاسپرس
نویسنده:
علیرضا دانا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در پی بررسی شأن وجایگاه انسان از دیدگاه دو متفکر شرقی وغربی است.آرا و نظریات علامه طباطبایی به عنوان یکی از چهره های فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه و کارل یاسپرس به نمایندگی از اگزیستانسیالیسم الهی، مورد بررسی قرار گرفته است.بررسی مقام انسان در آرای یاسپرس وعلامه طباطبایی، بیشتر به موضوع ماهیت وشأن وجودشناختی انسان معطوف است وکمتر به هویت اجتماعی یا جایگاه هنجاری او در میان موجودات دیگر اشاره دارد.چیستی انسان و امکان شناخت او از منظر هر دو متفکر بررسی شده و با توجه به اشتراک آنها در متحوّل بودن وجود انسان و تلبّس دائمی او، نتیجه گرفته شده است که امکان ارائه یک تعریف دقیق وجامع نهایی از انسان وجود ندارد.در مرحله بعد، به منظور دستیابی به یک شناخت اجمالی از انسان، تحلیل کارکردها وشئون نفس مورد توجه واقع شده واصلی ترین عرصه هایی که محل ظهور وبروز آن است ارزیابی شده است. این حوزه ها عبارتند از: حوزه علم وشناخت، حوزه عواطف واحساسات وحوزه عمل، اراده وانتخاب.در حوزه علم ومعرفت، هر دو بر اتحاد عالم ومعلوم(هر یک با ادبیات خاص خود)، امکان علم ما به وجود واقعی اشیاء در خارج و بعضی مسائل دیگر تأکید دارند.ازطرف دیگر قول به ثبات و دوام حقیقت، و اعتقاد به شناخت پدیده ها بدون تصرف ذهن درآن از سوی علامه، و اعتقاد به نسبیت حقیقت و متغیر بودن آن، و پذیرش روش پدیدار شناسی از سوی یاسپرس، از جمله مسائلی است که مسیر آنها را از هم جدا نموده است.سرانجام در فصل پایانی، انواع روابط انسان از قبیل رابطه باخود، رابطه با دیگران ورابطه با خدا تبیین شده است.یاسپرس هماهنگ با سایر اگزیستانسیالیست ها، ارتباط با دیگران را یکی از ارکان به فعلیت رسیدن انسان می داند و بر رابطه انسان با خدا که آن را متعالی نامیده، تأکید می نماید. در نظام فکری علامه، چهره واقعی انسان در پرتو شناخت نفس جلوه نموده و خود شناسی بهترین وکامل ترین طریق ارتباط با خداوند و نیل به معرفت او قلمداد گردیده است.
مفهوم «برتر از هستی» و فقدان «ارتباط» در اندیشه فلوطین
نویسنده:
طاهره مسگرهروی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم «برتر از هستی» عنوانی است که فلوطین برای «احد» در نظر می گیرد، تا آن را از هر گونه تعین، انقیاد و کثرت متعالی سازد و این تعالی سازی چنان فاصله ای میان منشا و مبدا هستی (احد) و سایر باشندگان ایجاد می کند که محوری ترین عناصر عرفانی یعنی «ارتباط» و «عشق» را به چالش می گیرد. نگرش عارفانه فلوطین از بنیاد، فلسفی است و در رویکرد عارفانه او به فلسفه شور، شوق و ذوق عارفانه که از ویژگی های عرفان شاعرانه شرقی است، اثری به چشم نمی خورد. هر چند اندیشه فلوطین در این باره زمینه ساز عرفان نظری و موثر در آرا فیلسوفان و عارفان مشرق زمین بوده است، اما عرفان او اساسا بر بنیاد اندیشه فلسفی یونان استوار است. مفهوم «برتر از هستی» برداشتی از ایده نیک در اندیشه افلاطون است و فلوطین این مفهوم را وامدار اوست، به کارگیری این مفهوم و نیز پیراستن «احد» از هر گونه ویژگی آشنای انسانی همانند، اندیشه، عشق، آگاهی، اراده، عنایت و بخشش، او را به مفهومی ناشناس، بیگانه و بی نهایت دور و نیز خدایی خاموش و سرد بدل می سازد. از سوی دیگر تعالی «احد» در کاربرد مفهوم «برتر از هستی»، مفهوم «آفرینش» را نیز به «فیض» بدل می سازد تا تبیینی برای عدم نیاز به اراده و آگاهی خداوند باشد. در فلسفه عرفانی فلوطین به تبع فقدان مفهوم «ارتباط» اثری از «ایمان» نیز به چشم نمی خورد، در واقع این هستی شناسی مبتنی بر خرد اوست که می خواهد خدا و انسان را به شیوه ای استدلالی تفسیر و تبیین کند. در به کارگیری مفهوم «برتر از هستی» می توان به دو نتیجه کلی رسید: 1- فقدان «ارتباط» دو سویه میان انسان و منشا هستی و به تبع آن فقدان شور و شوق، 2- طرد و نفی جهان جسمانی، و به تبع آن بی اعتباری و بی ارزشی انسان و تمام دغدغه ها و تعلقات این جهانی.
صفحات :
از صفحه 91 تا 116
نگاهی به معنای عینیت معرفتی از دیدگاه کانت
نویسنده:
زهرا پورسینا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
یکی از ویژگی های فلسفه کانت سنگینی و پیچیدگی فوق العاده آن است. این سنگینی و دیریابی، در متون شارحان کانت هم کم و بیش به چشم می خورد، به گونه ای که مراجعه به آثار شارحان نیز مشکل را برطرف نمی سازد. آن چه در این مقاله عرضه می شود، از یک سو، کوششی است برای تبیین مساله عینیت معرفتی از دیدگاه کانت، و از سوی دیگر، تلاشی است برای طرح روشن آن چه کانت در این خصوص در صدد بیان آن است. سعی نگارنده در این مقاله تبیین این نکته است که چگونه کانت با وجود محال دانستن معرفت به واقعیت فی نفسه می تواند از عینیت معرفتی سخن بگوید. البته لازم به ذکر است که پرداختن دقیق و کامل به بحث عینیت در نظام فلسفی کانت، از حوصله این مقاله خارج است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 48
متونی از فیلسوفان بزرگ اگزیستانس (کی یرکه گور، نیچه، دیلتای، یاسپرس و هایدگر: به همراه درآمدی بر فهم اگزیستانسیالیسم) [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
گردآورنده و ترجمه: منوچهر پزشک
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: نقد فرهنگ,
چکیده :
دهه‌های پایانی قرن نوزدهم و دهه‌های آغازین قرن بیستم شاهد بروز و ظهور نحله‌ای در فلسفه با عنوان اگزیستانسیالیسم بود. این گرایش فلسفی با تأکید بر اهمیت انسان و نقش و جایگاه آن و نیز توجه به زندگی انضمامی انسان، تأثیرات عمده‌ای بر فلسفه گذاشت و نشان داد که وجود واقع‌بودۀ آدمی نیز باید سهم مناسب خود را در فلسفه‌ورزی‌های ما داشته باشد. با اگزیستانسیالیسم، نحوۀ خاص وجود انسان محل تأمل فلسفی قرار گرفت. اگرچه بسیاری از فیلسوفانی که اگزیستانسیالیست خوانده شده بودند از پذیرفتن این عنوان امتناع ورزیدند، اما نقطۀ مشترک آن‌ها توجه ویژه‌ای بود که به وجود خاص انسان داشتند. متون کتاب حاضر، با عطف نظر به این واقعیت که هر کدام از این فلاسفه شیوۀ خاصی برای پرداختن به اگزیستانس داشته‌اند، گردآوری شده‌اند، تا از این طریق بتوان از چشم‌اندازهای گوناگون به این موضوع فلسفی نگریست. این نگاه چندوجهی، خوانندۀ کتاب را به نحو اساسی با موضوع مورد بحث درگیر می‌کند و می‌تواند نقطۀ آغاز مناسبی برای پژوهش در باب اگزیستانس انسان باشد.
امکان سنجی تطبیق انسان شناسی صدرایی و انسان در فلسفه های اگزیستانس (با تأکید بر اندیشه های یاسپرس و سارتر)
نویسنده:
محمدمهدی گرجیان عربی، معصومه سادات سالک
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«وجود» و «تقدم وجود بر ماهیت» عباراتی کلیدی در فلسفۀ صدرایی و فلسفه های اگزیستانس هستند که در نظر اول امکان بررسی تطبیقی و برقراری برخی تشابهات در زمینۀ انسان شناسی را به ذهن متبادر می کنند. صحت این فرضیه در بررسی دقیق تر واژه های «انسان»، «وجود انسانی» و نیز ملاحظۀ روش در فلسفۀ اگزیستانسیالیسم ملحدانه (به نمایندگی سارتر) و خداباور (به نمایندگی یاسپرس) پیگیری می شود و طرح هرگونه تطبیق در تحلیل مفهوم، روش، غایت، مبانی و خاستگاه های این دو مشرب فلسفی سنجش خواهد شد. این در حالی است که خصیصۀ اصلی اگزیستانسیالیسم که انسان به عنوان محور و حتی غایت در آن مطرح شده، ارجاع به امور عینی با کاربست شیوۀ پدیدارشناسانه است که در واقع نوعی واکنش به فلسفه های انتزاعی به شمار می آید. در حالی که در انسان شناسی صدرایی، محوریت انسان به سمت غایت قرب الهی جهت گیری شده و در تبیین سازوکار فلسفی این انسان شناسی، شیوۀ انتزاعی مبتنی بر مبناگرایی و وزن دادن به داده های انتزاعی ذهن به عنوان پیش فرض پذیرفته شده است. در انسان شناسی عرفانی که ملاصدرا متأثر از آن بوده، انسان محور عالم است و عالم در خدمت اوست. اما با این تفاوت عمده با مکاتب اگزیستانس که محور بودن انسان و شأن و منزلت او، به واسطۀ ارتباط او با حق تعالی است.
صفحات :
از صفحه 429 تا 462
روش شناسى علم دینى ناظر به علوم انسانى
نویسنده:
مهدى سلطانى، حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
چکیده :
داعیان علم دینى معتقدند که علوم، اعم از انسانى و طبیعى، در دامنه و حاشیه متافیزیک به وجود آمده و بسط یافته اند؛ لذا با تغییر در متافیزیک، علوم نیز متحول خواهند شد. به عبارت دیگر، چنانچه متافیزیک الهى باشد، علوم نیز الهى مى شوند و چنانچه متافیزیک سکولار و این جهانى باشد، علوم نیز سکولار خواهند شد. با این حال، براى ایجاد تغییر و تحول در علوم، ارائه روش هایى بایسته و ضرورى است. هدف پژوهش پیش رو، ارائه روشى براى تغییر در علوم انسانى متناسب با چارچوب هاى علم دینى است. روش مقاله، تحلیلى ـ برهانى است.
صفحات :
از صفحه 95 تا 118
بررسی سه رویکرد در فلسفۀ دین
نویسنده:
مرتضی رضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقر العلوم,
چکیده :
مطالعات فیلسوفانه دربارۀ دین پیشینۀ بسیار طولانی و قدمتی به اندازۀ خود فلسفه دارد، ولی اصطلاح «فلسفۀ دین»[1] و نگارش کتاب‌ها و مقالات با این عنوان پدیده‌ای نسبتاً نو و متعلق به دوران مدرن است. فلسفۀ دین یکی از پرتحرک‌ترین حوزه‌های پژوهش فلسفی در دورۀ معاصر است. با اینکه این دانش مقیّد به فلسفه یا دینی خاص نیست، اولاً، فلسفۀ دینِ رایج در دامان مسیحیت پدید آمده و بالیده است، و عمدتاً تحت تأثیر این دین قرار دارد و، ثانیاً، این دانش مبتنی بر فلسفه‌های موجود در مغرب‌زمین، به‌ویژه فلسفۀ تحلیلی، است. با این حال، امکان پژوهش فلسفی در حوزۀ سایر ادیان، از جمله اسلام، و مبتنی بر دیگر نظام‌های فلسفی نیز وجود دارد. به همین رو، شایسته بلکه لازم است که فلسفۀ دین اسلامی نیز ناظر به محتوای این دین سترگ و متکی بر فلسفۀ قویم اسلامی پدید آید تا استحکام و اتقان اسلام و برتری آن بر سایر ادیان بیش از پیش نمایان شود و زمینۀ پاسخگویی به شبهات پیرامون آموزه‌های آن فراهم گردد. سؤال اصلی تحقیق پیش رو این است که اهمّ رویکردهای موجود یا قابل تأسیس در فلسفۀ دین کدام‌اند؟ این تحقیق به روش توصیفی ـ تحلیلی به سامان رسیده است
صفحات :
از صفحه 31 تا 56
اختیار انسان از منظر صدرا و یاسپرس
نویسنده:
فرح رامین
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
مساله اختیار آدمی از جمله موضوعات مهمی است که در آراء صدرالمتالهین به عنوان موسس حکمت متعالیه و یاسپرس به عنوان یکی از فلاسفه خدامدار بی دین اگزیستانسیالیست، مطرح است. در تطبیق آراء این دو فیلسوف، با توجه به افق و مبانی فکری متفاوت این دو تفکر، همواره باید جانب احتیاط را رعایت کرد. توجه یاسپرس به انسان و تاکید بر وجود ساحتی اصلی به نام نفس یا اگزیستانس که اختیار و گزینش های آدمی، مرحله ای از مراتب آن است، تعریف اختیار، اراده، آزادی، دیدگاه او در باب انسان مختار و رابطه اختیار با متعالی از جمله مواردی است که صدرا و یاسپرس را در فلسفه ورزی به یکدیگر نزدیک می کند. این مقاله، با توصیف و تبیین بنیادی ترین دیدگاه های این دو متفکر در باب مساله پیچیده اختیار انسان، سعی در یافتن شباهت ها و تفاوت ها و نقادی این دو سنت فلسفی دارد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 31
یکسانی و نایکسانی خدا و جهان با تکیه بر فلسفه اسپینوزا و ملاصدرا
نویسنده:
محمدرضا بلانیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
در مباحث خداشناسی، با توجه به این که معرفت ذات ربوبی امری ناممکن است، شناخت اوصاف الاهی از اهمیت ویژ ه ای برخوردار است. شاهد این مدعا نظریات متنوع و بحث های گسترده ای است که در خصوص امکان یا عدم امکان فهم معانی اوصاف الاهی و جواز یا عدم جواز اسناد اوصاف مخلوقات به خدا در تاریخ کلام و فلسفه وجود دارد. در این میان، به نظر می رسد نظریه ای که از جمع بین تشبیه و تنزیه سخن گفته است ضمن سنخیت بیشتر با آموزه های دینی، از شواهد عقلی محکم تری نیز بهره مند است. این مقاله در صدد است با تکیه بر مبنای هستی شناسانه خاص دیدگاه اخیر، با بیان دیدگاه ابن عربی، به عنوان مدخل بحث و تکیه بر آرای اسپینوزا و ملاصدرا در این خصوص، چگونگی عدم تنافی این نظریه را با عقل و استدلال تبیین نماید.
صفحات :
از صفحه 53 تا 72
سلب یا سکوت؟ بررسی و نقد الهیات سلبی فلوطین
نویسنده:
امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
الهیات سلبی فلوطین ریشه در اندیشه‌های افلاطون دارد، او مثال خیر را فراتر از ذهن و زبان می‌دانست. فلوطین بیش از هر چیزی بر تعالی و تنزیه «احد» از همه ویژگی‌های تعین‌آور و محدودکننده تأکید می‌کند. او معتقد است: «کسی که همه چیز را از او سلب کند و هیچ چیزی را به او نسبت ندهد سخن درست گفته است.» در نزد فلوطین هستی دارای صورت و تعین است و چون احد نامتعین و فاقد هرگونه صورتی است پس در «ورای وجود و عدم» قرار دارد و بنابراین قابل شناخت و قابل بیان نیست. او با صراحت می‌گوید: «... اگر بخواهیم سخن دقیق بگوییم، حق نداریم او را «او» بنامیم». بنابراین از دیدگاه فلوطین، احد نه چیزی است، نه چون، نه چند، نه عقل و نه روح، نه متحرک است و نه ساکن، نه در مکان و نه در زمان و نه... . در این مقاله کوشیده‌ایم تا با ارائه بیان روشنی از دیدگاه فلوطین، به بررسی و نقد آن نیز بپردازیم. لازمه منطقی دیدگاه فلوطین کنار نهادن هرگونه حکم ایجابی یا سلبی درباره احد و در واقع سکوت نسبت به آن است. در حالی که فلوطین خود به ناچار به سوی الهیات سلبی و حتی در برخی از موارد به سوی الهیات ایجابی نیز کشیده شده است. مبانی و پیش‌فرض‌های دیدگاه فلوطین نیز قابل نقد و تردید است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 122
  • تعداد رکورد ها : 112