آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 112
مقایسه‌ ایمان وحیانی صدرا و ایمان فلسفی کارل یاسپرس
نویسنده:
لاله حقیقت، الهه زارع
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمان یکی از مهم‌ترین موضوعات دین و فلسفه‌ی دین است و در واقع، گوهر دین‌داری محسوب می‌گردد. واژه‌ی ایمان به وفور در قرآن و کتب مقدس به کار رفته است؛ به همین دلیل، فهم و طلب آن از نظرگاه تمام معتقدان به خدا مهم به‌نظر می‌رسد و هر کس در قلمرو خود سعی می‌کند معنای این کلمه و منظور خداوند از کاربرد آن را دریابدایمان در طول تاریخ، باعث بحث‌های دامنه‌داری،چه در میان متکلمان اسلامی و چه در میان فیلسوفان دین گردیده است، به صورتی که دسته‌ای ایمان را از سنخ اعتقاد به گزاره‌ها و دسته‌ای با نقد تلقی گزاره‌ای از ایمان، آن را به رویایی با خدا و اعتماد و دل سپردن به او تعریف می‌کنند. در مقاله‌ی حاضر، در میان اقوال و آرایی که در مورد ایمان بیان شده ما به بررسی دیدگاه ملاصدرا، فیلسوف مسلمان ایرانی و کارل یاسپرس، فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی پرداخته‌ایم و برآنیم تا پس از بیان یک پیشینه‌ی کوتاه از مسأله‌ی ایمان در میان متکلمان اسلامی و نقل قول چند متفکر غربی در باب ایمان، به بیان و مقایسه‌ی مسأله‌ی ایمان از دیدگاه این دو فیلسوف بپردازیم و در نهایت، نظریات آن‌ها را باهم مقایسه نماییم. ایمان ملاصدرا ایمان برخاسته از وحی و از سنخ ایمان مذهبی است. وی دارای تلقی گزاره‌ای و دارای روی‌کردی معرفت‌گرایانه است و حقیقت ایمان را علم و تصدیق می‌داند و عمل را از ارکان ایمان نمی‌شمارد. نظر صدرا در بحث ایمان، برگرفته از نظریه‌ی اصالت وجود، تشکیک وجود و ... می‌باشد، ولی ایمان مد نظر یاسپرس ایمان فلسفی نام دارد که مبتنی بر وحی نیست و گونه‌ای تجربه‌ی فراگیرنده محسوب می‌گردد. ایمان فلسفی یاسپرس برگرفته از چند اصل اساسی فلسفه‌ی وی می‌باشد، از جمله: وجود و مراتب آن، خدا و تعالی، آزادی و اختیار انسان، تاریخی و انفسی بودن حقیقت.
صفحات :
از صفحه 95 تا 136
شناسنامه سیاسی - فلسفی: هایدگر، گهلن، یاسپرس، بلوخ، آدورنو، لویت، آرنت، بنجامین، شولم، گادامر، هورکهایمر، مارکوزه [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Jürgen Habermas; Leonardo Ceppa
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Guerini e Associati,
بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی
نویسنده:
پدیدآور: محمود درستی استاد راهنما: اکبر رهنما استاد مشاور: محسن فرمهینی فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در پی بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی کارل یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی می باشد. برای تبیین دیدگاه های این دو صاحبنظر در زمینه مبانی انسان شناسی ،ماهیت ،ویژگی ها و مراتب نفس از روش تحلیل مفهومی، شامل تفسیر مفهوم،مفهوم پردازی و ارزیابی مفهوم، استفاده شده است.همچنین برای تطبیق این دو دیدگاه و تشریح وجوه افتراق و اشتراک آنها از روش مطالعات تطبیقی (روش هشت مرحله ای فرامرز قرا ملکی) استفاده گردیده و سپس با استفاده از روش نقادی دیدگاه یاسپرس را از نگاه علامه طباطبایی مورد نقد قرار داده ایم و در انتها با استفاده از روش استنتاج عملی پیش رونده و پس رونده ویلیام فرانکنا دلالت های تربیتی که شامل مبانی ،اهداف و اصول تربیتی است، را در پرتو مقایسه این دو دیدگاه به دست آورده ایم. دلالت های تربیتی به شرح ذیل است : مبانی تربیتی: 1.سعادت انسان دارای دوجه جسمانی و روحانی است.2. بین فطرت و آزادی در حقیقت جود انسان ،تنافی و تعارض وجود ندارد.3. مرگ و نیستی پایان حقیقت انسان نیست ، بلکه عوض کردن نشئه وجودی و تعالی بخشیدن به ظرفیت های وجودی آدمی است.4. نفس انسان امری است که قبل از دنیا و بعد از آن باقی است.5. بعد روحانی نسبت به بعد جسمانی دارای اصالت است.6.انسان موجودی اجتماعی بوده و با دیگران در ارتباط است . اهداف تربیتی :1.متربی باید به توحید در مرحله ی اعتقاد و عمل برسد. 2.متربی باید فطرت الهی خود را شکوفا کند. 3.متربی باید برای آگاهی از منشأ هستی و وجودی خویش نسبت به حقیقت مرگ آگاهی یابد. 4.متربی باید به شناخت نفس دست یابد. 5.متربی باید به پرورش بعد روحانی بپردازد. 6.متربیان باید با همدیگر ارتباط و همدلی داشته باشند. اصول تربیتی : 1. اصل توحید گرایی 2.اصل اصلاح موقعیت محیطی 3.اصل مرگ اندیشی 4.اصل گذر از ظاهر به باطن 5.اصل تزکیه نفس 6.اصل رعایت حقوق همدیگر یاسپرس و علامه طباطبایی گرچه به دو منظومه فکری متفاوت تعلق دارند و از رویکرد و روش متفاوتی در مباحث مربوط به نفس استفاده کرده اند اما هردو بر ضرورت شناخت انسان تأکید و به وجود هسته ای مرکزی به نام نفس که بیانگر حقیقت انسان است ، اشاره داشته اند. این دو فیلسوف گرچه نفس انسان را حقیقتی سیال و همواره در حرکت و صیروت و مرتبه ای می دانند، اما نظر مشترکشان نشأت یافته از مبانی و علل متفاوتی است که یاسپرس بر اساس امکان استقبالی و وجود آزادی اگزیستنز و علامه بر اساس حرکت جوهری نفس به آن اصل رسیده اند. مراتبی که علامه برای نفس در نظر می گیرد با مراتبی که یاسپرس به آن معتقد است کاملاً از همدیگر متمایزند. علامه به وجود نفس قبل و بعد از دنیا نیز باور داشته و مراتبی هم سنخ بااین عوالم برای نفس در نظر می گیرد، ولی یاسپرس فقط به عالم دنیا توجه داشته و مراتبی هم که برای اگزیستنز در نظر می گیرد این جهانی است.
ملاحظه و بررسی انتقادی ازخودبیگانگی فطری کارل یاسپرس از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
علی عطائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف: هدف اصلی این نوشتار، بررسی ازخودبیگانگی فطری در انسان‌شناسی فلسفی یاسپرس از منظر علامه طباطبایی بود. یاسپرس از روش پدیدارشناسانه به جای تحلیل فلسفی بهره برد و با ذاتی انسان قرار دادن آزادی مطلق، اولیات ذاتی و فطرت الهی را مورد تردید قرار داد و آن را ناقض وجودِ اگزیستانسی بشر معرفی کرد؛ در حالی که علامه به روش تحلیلی اولیات فطری، اصل علیت را اساس خودآگاهی و راه عبور ازخودبیگانگی دانسته، آزادی را ابزاری برای اهداف فطری معرفی کرد. اگر علامه ازخودبیگانگی فطری را غفلت و نسیان اولیات فطری دانسته، یاسپرس با مبانی «فلسفۀ وجود» خود، التزام به قیود پیشینی، مانند فطریات را ازخودبیگانگی دانسته است.یافته ها و نتیجه گیری:پژوهش حاضر با ارزیابی مبانی معرفتی دو اندیشمند، ذاتی بودن فطریات را ثابت کرده و بی‌توجهی به آگاهی‌های فطری را عامل ازخودبیگانگی دانست.
صفحات :
از صفحه 387 تا 398
بررسی انتقادی «ازخودبیگانگی فلسفی» از منظر یاسپرس با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
حسن عبدی ، محسن قمی ، علی عطائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ازخودبیگانگی یکی از مهمترین مسائل انسان‌شناختی عصر حاضر است که پژوهش دربارة آن نیازمند‌ فهم درست مبانی فلسفی و انسان‌شناختی آن است. این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – انتقادی به بررسی انتقادی دیدگاه یاسپرس در زمینة ازخودبیگانگی فلسفی بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی می‌پردازد. پرسش اصلی تحقیق عبارت است از: از منظر علامه طباطبایی چه انتقادهایی بر آراء یاسپرس در باره ازخودبیگانگی فلسفی وارد است؟ بر اساس یافته‌های تحقیق، یاسپرس مهمترین قسم ازخودبیگانگی را ازخودبیگانگی فلسفی می‌داند که خاستگاه آن خلط میان آگاهی واقعی از وجود احاطی و آگاهی ساختگی از وجود احاطی است. در فرایند ازخودبیگانگی فلسفی انسان ازخودبیگانه با معرفت ساختگی از وجود احاطی به چیزی در ورای خود اشاره نکرده است تا با حرکت در آن افق‌ها به وجود مطلق برسد. به باور او «ایمان فلسفی» راه غلبه بر ازخودبیگانگی فلسفی است. بر اساس مبانی علامه طباطبایی، اولاً یاسپرس میان حقیقت وجود و حقیقت انسان خلط کرده است و این دو را یکی پنداشته است، ثانیاً دربارة توصیف حقیقت انسان، دچار تناقض‌گویی شده است، ثالثاً از تمایز نهادن میان ادراکات حقیقی و اعتباری ناتوان مانده است، رابعاً روش مورد استفاده او (: پدیدارشناسی) توان لازم برای تحلیل مسائل نفس را فاقد است. در مقابل، علامه طباطبایی خاستگاه ازخودبیگانگی را فراموشی عین الربط بودن خود می‌داند.
صفحات :
از صفحه 117 تا 144
رویکرد علامه طباطبایی(ره) و کارل یاسپرس به انسان و تاثیر آن بر اخلاق
نویسنده:
مهدی هداوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رویکردعلامه طباطبایی(ره) و یاسپرس به انسان و تاثیر آن بر اخلاق عنوان پایان‌نامه‌ای است که پیش‌روی دارید . از نظر علامه حقیقت انسان روح است و روح مخلوقی از مخلوقات خداوند است و حقیقت واحدی است که دارای مراتب و درجات مختلف است. با توجه به شان ومنزلت و جایگاه انسان ، اوبرای دستیابی به حیات طیب و معقول ، لازم است به فضایل و ارزش های اخلاقی روی آورد و بی شک، اخلاق انسانی هم باید از خاستگاه و جایگاه والایی برخوردار باشد . برای رسیدن به این هدف علاوه بر عقل نیازمند طریق دیگرى غیر از طریق تفکر و تعقل براى تعلیم راه حق و طریق کمال و سعادت است و آن طریق وحى است که خود نوعى تکلیم الهى است، و خداى تعالى با بشر - البته به وسیله فردى که در حقیقت نماینده بشر است - سخن مى‏گوید، و دستوراتى عملى و اعتقادى به او مى‏آموزد که به کار بستن آن دستورات وى را در زندگى دنیوى و اخرویش رستگار کند. درخصوص معیار ارزش گذاری افعال اخلاقی علامه علاوه بر اعتقاد به آزادی و اختیار و آگاهانه بودن عمل به عنصر ایمان در ارزیابی افعال اخلاقی تاکید بسیار دارد .مهمترین عنصری که بدون التفات به آن نگاه به تفسیر انسان یاسپرس را بی معنا می کند اومانیسم و شرایط انسان مدرن امروزی است . بررسی نظرات یاسپرس نشان می‌دهد که آنچه در فلسفه یاسپرس کاملا مشهود است این است که آزادی مبنای عمل اخلاقی است .هیچ کس نمی تواند به او بگوید که چه چیز را باید ارزشدانست و چه چیز را نباید ، و بنابراین ، این را هم نمی تواند بگوید که چه باید کرد وچه نیاید کرد . ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ، خودمان ارزش ها را به چیزها نسبت می دهیم .فلسفه یاسپرس فلسفه‌ای است که نهایتا بهمتافیزیک منتهی می‌شود . البته ورود به این ساحت ، حالتی نیست که با عقل واستدلال بتوان به آن نایل شد در واقع یک حالت شهودی است . یاسپرس کاری را که ادیان از طریق عبادت و نیایش انجام می دهند را بوسیله روش فلسفی با تعمق درون انجام می دهد . او معتقد است این کار باید در طی لحظاتی صورت گیرد که به امور دنیوی مشغول نباشیم و مراقب نیز باشیم تا از تفکر تهی نگردیم . این مراقبه آنگاه تحقق می پذیرد که منشاء وجود خود را لمس کنیم ، خواه درآغاز روز باشد و یا در پایان آن و خواه در ساعاتی از روز که فراغت حاصل می شود . یاسپرس بیان می کند که فرق بین تفکر فلسفی با تفکر دینی در این است که تفکر فلسفی هیچ موضوعی و یا جایگاه مقدس و صورت ثابت و مشخصی ندارد . نظمی هم که به آن می دهیم هیچ گاه قاعده تلقی نمی شود ، بلکه همواره امکانی آزاد باقی می ماند . هم چنین تفکر فلسفی نیازی به عبادتگاه خاص ندارد و فقط تنهایی را طلب می کند.
فیلسوفان بزرگ: سقراط، بودا، کنفوسیوس و عیسی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
کارل یاسپرس
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
Dt. Bücherbund,
چکیده :
این کتاب سیری در بخشی از تاریخ فلسفه، با نگاه به چهار شخصیت مهم و تاثیرگذار بر نگرش فلسفی. کارل یاسپرس در فصل اول از جلد نخست کتاب فیلسوفان بزرگ، که ترجمه فارسی آن با عنوان فیلسوفان بزرگ: سقراط، بودا، کنفوسیوس و عیسی منتشر شده است، ضمن بحثی مقدماتی در باب اینکه عظمت در حوزه فلسفه با چه معیارهایی سنجیده و مشخص می‌شود و فیلسوفان بر چه اساسی دسته‌بندی می‌شوند، به معرفی سقراط، بودا، کنفوسیوس و عیسی، به عنوان متفکرانی بزرگ و تأثیرگذار بر تاریخ فلسفه، پرداخته است. یاسپرس در این فصل از فیلسوفان بزرگ به دورترین ریشه‌های سنت فلسفی و فلسفه‌ورزی نقب می‌زند و بخشی از پیشینه تاریخ فلسفه را از خلال بررسی افکار چهار متفکر تاریخ‌ساز روایت می‌کند. یاسپرس، چنانکه در پیشگفتار کتاب اشاره شده، در فیلسوفان بزرگ از فلاسفه‌ای سخن می‌گوید که در عین پیوند با امور عام از این امور فراتر رفته‌اند و «گوهر فلسفه را مکشوف ساخته‌اند».کتاب حاضر، بخشی از کتابی سه‌جلدی است که نویسنده در آن شماری از فیلسوفان جهان را از حیث خصوصیات تفکر و دامنه تأثیر تاریخی گروه‌بندی کرده است. نویسنده با این اثر مخاطب را در عرصه تاریخ فلسفه از گام‌های نخستین تفکر فلسفی تا عصر جدید هدایت می‌کند و طرح جامعی از تاریخ فلسفه به دست می‌دهد. نوشتار حاضر، فصل نخست جلد اول این مجموعه است. این فصل شما دیباچه‌ای است در موضوع معیارهای تشخیص عظمت در قلمرو فلسفه و اساس گروه‌بندی فیلسوفان. نویسنده سپس به توصیف چهار شخصیت تاریخی می‌پردازد که در تفکر بشر نقش تعیین‌کننده داشته‌اند، چنان‌که تاریخ بدون آنان صورتی دیگر و مسیری دیگر می‌یافت. این چهار تن عبارت‌اند از «سقراط»، «بودا»، «کنفوسیوس» و «عیسی».
فیلسوفان بزرگ: سقراط، بودا، کنفوسیوس و عیسی
نویسنده:
کارل یاسپرس؛ ترجمه: اسدالله مبشری
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: نیلوفر,
چکیده :
این کتاب سیری در بخشی از تاریخ فلسفه، با نگاه به چهار شخصیت مهم و تاثیرگذار بر نگرش فلسفی. کارل یاسپرس در فصل اول از جلد نخست کتاب فیلسوفان بزرگ، که ترجمه فارسی آن با عنوان فیلسوفان بزرگ: سقراط، بودا، کنفوسیوس و عیسی منتشر شده است، ضمن بحثی مقدماتی در باب اینکه عظمت در حوزه فلسفه با چه معیارهایی سنجیده و مشخص می‌شود و فیلسوفان بر چه اساسی دسته‌بندی می‌شوند، به معرفی سقراط، بودا، کنفوسیوس و عیسی، به عنوان متفکرانی بزرگ و تأثیرگذار بر تاریخ فلسفه، پرداخته است. یاسپرس در این فصل از فیلسوفان بزرگ به دورترین ریشه‌های سنت فلسفی و فلسفه‌ورزی نقب می‌زند و بخشی از پیشینه تاریخ فلسفه را از خلال بررسی افکار چهار متفکر تاریخ‌ساز روایت می‌کند. یاسپرس، چنانکه در پیشگفتار کتاب اشاره شده، در فیلسوفان بزرگ از فلاسفه‌ای سخن می‌گوید که در عین پیوند با امور عام از این امور فراتر رفته‌اند و «گوهر فلسفه را مکشوف ساخته‌اند».کتاب حاضر، بخشی از کتابی سه‌جلدی است که نویسنده در آن شماری از فیلسوفان جهان را از حیث خصوصیات تفکر و دامنه تأثیر تاریخی گروه‌بندی کرده است. نویسنده با این اثر مخاطب را در عرصه تاریخ فلسفه از گام‌های نخستین تفکر فلسفی تا عصر جدید هدایت می‌کند و طرح جامعی از تاریخ فلسفه به دست می‌دهد. نوشتار حاضر، فصل نخست جلد اول این مجموعه است. این فصل شما دیباچه‌ای است در موضوع معیارهای تشخیص عظمت در قلمرو فلسفه و اساس گروه‌بندی فیلسوفان. نویسنده سپس به توصیف چهار شخصیت تاریخی می‌پردازد که در تفکر بشر نقش تعیین‌کننده داشته‌اند، چنان‌که تاریخ بدون آنان صورتی دیگر و مسیری دیگر می‌یافت. این چهار تن عبارت‌اند از «سقراط»، «بودا»، «کنفوسیوس» و «عیسی».
فراتر از آگاهی عقلانی: در مورد فرشته مرگ لو شستوف. وحی فلسفی و حقیقت آفریده شده است [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Marina Gennadjevna Ogden
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ترجمه ماشینی : در آغاز قرن بیستم، اندیشه فیلسوف مهاجر روسی، لو شستوف (1866-1938) هنجارهای فلسفی سنتی را به چالش کشید و تجربه فردی اضطراب مرگ را در خط مقدم بررسی فلسفی قرار داد. بر اساس تحقیقات من در آرشیو لو شستوف در سوربن، آرشیو کتابخانه و مجموعه های ویژه انجمن روانکاوی بریتانیا در موسسه روانکاوی و ترجمه های من از دست نوشته ها و مکاتبات منتشر نشده لو شستوف، این پایان نامه تفسیر جدیدی از این فیلسوف است. کار کردن با توجه به توسعه جهان بینی شستوف در چارچوب یک روایت تاریخی و زندگی نامه ای، من با نگاهی به منشور مفهومی تمثیل فرشته مرگ، به بررسی ریشه های موقعیت فلسفی شستوف پرداختم. تحلیل تطبیقی ​​و هرمنوتیکی مفاهیم کلیدی در فلسفه شستوف - مسائل حقیقت، مکاشفه و مرگ از طریق بررسی مفاهیم کلیدی فلسفه او در ارتباط با عقاید برخی از تأثیرگذارترین شخصیت های زمان خود، از جمله به دست آمد. مانند ویلیام جیمز، ادموند هوسرل، کارل یاسپرس و زیگموند فروید، و با اشاره به متفکران اصلی سنت غربی از افلاطون، فلوطین و ترتولیان گرفته تا آرتور شوپنهاور، و از سورن کی یرکگور و فئودور داستایوسکی تا فردریش نیچه، لئو تولستوی، مارتین. هایدگر و مارتین بوبر. ساخت شبکه ای از تعاملات هرمنوتیکی (فلسفی، روانکاوانه، مذهبی) بدین وسیله هدف دارد که فلسفه شستوف را به گفتگوی معنادار و متقابل آموزنده با سایر رشته ها برساند. نتیجه اصلی این اثر این است که تمثیل فرشته مرگ عنصری کلیدی در روش شناسی شستوف بود و نقش ترکیبی در توسعه بینش فلسفی او داشت. نتیجه مهم دیگر این است که گفتار تمثیل فرشته مرگ مفهوم مرگ را به عنوان بیداری برای زندگی (تولد دوباره فرد) منتقل می کند که موضوع اصلی فلسفه شستوف است. این یافته نه تنها اندیشه های متفکر روسی را در چارچوب سنت الهیات یهودی-مسیحی قرار داد، بلکه ارتباطی با نظریه روانکاوی زیگموند فروید، فلسفه ژاک دریدا و احیای الاهیات آپوفاتیک کنونی ایجاد کرد.
  • تعداد رکورد ها : 112