جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 13
درباره بنیان معرفت شناختی اخلاق
نویسنده:
راینهارد هسه، مترجم: محمد کیوانفر
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه علوم وحیانی معارج,
چکیده :
مسئله حقیقت هم در قلمرو عقل نظری و هم در حوزه عقل عملی قابل طرح است. و تلاش‌هایی که برای نادیده گرفتن آن شده نه قانع کننده بوده است و نه مفید. دستیابی انسان به شناخت حقیقت فرایند پیچیده‌ای دارد ـ که همان طور که کانت تصریح کرده است ـ در آن علاوه بر داده‌های حسی، به مفاهیم ـ مثل علیت ـ هم نیاز است. و مفاهیم برآمده از کوشش فردی انسان‌ها نیست بلکه دستاوردی فرهنگی و حاصل کار جمعی انسان‌هاست. پس تلاش‌های ما برای رسیدن به معرفت به دیگر انسان‌ها و به تعبیر دیگر به یک نوع ذهنیت مشترک و بینابینی وابسته است. این یعنی نقش مهم «گفتار» در کسب معرفت ما از جهان؛ به تعبیر دیگر معرفت از طربق یک فرایند گفت‌وگویی به دست می‌آید. طبعا این فرایند شرایط و استلزامات و قوانینی دارد که در منطق گفت و گو مطرح می‌شود. مجموعه این قوانین شکل دهنده یک اخلاق معرفتی است که یک نظام صوری مرجع برای حل تعارض‌ها و نزاع‌هاست. این نظام نه تنها در حوزه کسب معرفت قابل اعمال است بلکه می‌توان آن را به حوزه عمل فردی و جمعی انسانی تعمیم داد و برای حل معضلات بشری از آن استفاده کرد. این گونه است که بشر برای پرهیز از خشونت و جنگ به گفت‌وگو به عنوان فرایندی امیدبخش برای حل و فصل معضلات بشری رهنمون می‌شود.
صفحات :
از صفحه 65 تا 84
رابطه صور مادی و صور علمی در نظریه شناخت ملاصدرا و کانت
نویسنده:
مهدی دهباشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
یکی از مهم ترین موضوعات پیچیده و بحث بر انگیز شناخت شناسی، چه در فلسفه اسلامی و چه در فلسفه غرب، مساله کیفیت ارتباط ذهن و عین با یک دیگر و به عبارتی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی و مادی است. این مشکل موجب نابه سامانی و تشویش اندیشه فلاسفه در تبیین مطابقت شناخت با عالم خارج شده است. در این مقاله سعی شده است تا بر این اساس دیدگاه ملاصدرا و کانت مورد مداقه و مقایسه قرار گیرد و راه کارهای هریک از آن ها در حل این معضل گزارش شود. با این که در فلسفه ملاصدرا ذهن و عین دو امر وجودی متفاوت فرض شده اند، ولی بنابر نظریه اصالت وجود هر دو در طول یک دیگر قرار می گیرند؛ و علم که خود از سنخ وجود است در تمام مراحل ادراکات حسی، خیالی و عقلی نفس نقش مرآتیت و کاشفیت از عالم خارج را برعهده دارد. ملاصدرا رابط میان جهان خارج و ذهن را ماهیت دانسته است؛ ماهیتی که به خودی خود نه مقید به جهان خارج است و نه مقید به قلمرو ذهن، بلکه در هر قلمرو وجود و در تمام مراحل ادراک ملازم و در معیت با وجود است. وی با خلاقیت نفس در ابداع صور و متعلقات ادراک و پیوند شکاف ذهن و عین، از طریق تشکیک در مراتب وجود، به حق توانسته است مرآتیت و کاشفیت ذهن از عالم خارج را به تصویر کشد. از نگاه کانت شناخت مستلزم دو چیز است: یکی، شهود؛ یعنی آن چه در زمان و مکان به ما داده شده است و دیگری، اطلاق مقولات به آن چه به شهود آمده اند. یکی از شرایط استفاده از یک مفهوم آن است که میان آن مفهوم و آن چه مفهوم بر آن اطلاق شده است شباهتی وجود داشته باشد. مقولات که عاری از محتوای تجربی هستند با هیچ امر تجربی شباهت ندارند. کانت در جهت پیوند این شکاف عمیق میان ذهن و عین به شاکله استعلایی زمان متوسل شده است، این در حالی است که او از یک طرف همچنان قائل به نوعی تقابل قطعی میان پدیدارها و مقولات است و از طرف دیگر به تقابل پدیدار و ناپدیدار هم چنان پایبند است.
صفحات :
از صفحه 53 تا 78
ذهنی بودن زمان در فلسفه ملاصدار
نویسنده:
علی علم الهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
در عمده پژوهش هایی که در خصوص زمان در فلسفه اسلامی و تفکر مشایی و صدرایی صورت پذیرفته است عمدتا به مقوله زمان از دریچه بحث حرکت نگریسته شده و معمولا این پژوهش ها درصدد رمزگشایی از نسبت حرکت و زمان با یک دیگر در تفکرات و فلسفه های یاد شده بوده اند. اما در این تحقیق مسئله رابطه زمان با ذهن و این که زمان امری عینی است یا ذهنی دغدغه اصلی است. از همین رو، ابتدا به دو مفهوم متفاوتی که از زمان می توان داشت و معمولا از آن به سلسله زمانی پویا و سلسله زمانی ایستا یاد می شود اشاره شده است و سپس نشان داده شده که مفهوم زمانی در تفکر ارسطویی و مشایی و در تفکر متکلمان یک امتداد متصل و متصرم است و لذا باید پذیرفت نگاه ایشان به زمان به صورت یک سلسله زمانی ایستا است. در گام نهایی این تحقیق، نشان داده می شود زمان به معنای سلسله زمانی ایستا و به صورت یک امتداد متصل در فلسفه ملاصدرا امری ذهنی است و هیچ منشا انتزاع عینی ندارد. لذا این مقاله انگاره معقول ثانی فلسفی بودن زمان در تفکر ملاصدرا را مردود می داند.
صفحات :
از صفحه 105 تا 122
داوری در داوری ملاصدرا میان عرفا و حکما در مسئله ذات حق
نویسنده:
حسین غفاری، غلامعلی مقدم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تبیین هستی شناسانه مرتبه حق از مسائل بنیادین مکاتب فکری دینی ازجمله عرفا و فلاسفه است. با پیدایش عرفان نظری عرفا در مقام تحویل شهود به معرفت حصولی برآمده و با پذیرش و تبیین اعتبارات وجود، ذات حق را، مرتبه لابشرط مقسمی معرفی کرده‌اند. حکما حق‌تعالی را وجود بشرط لا می‌دانند، و این مسئله از نقاط مورد اختلاف حکما و عرفا به شمار می‌آید. در این میان ملاصدرا و عده‌ای به‌تبع او سعی کرده‌اند با تفسیر وجود لابشرط مقسمی به حقیقت وجود، تأویل لابشرط مقسمی مفهومی به کلی سعی و تحویل تشکیک خاصی به وحدت شخصی، میان اعتقاد حکما و عرفا جمع نموده و تعارض میان دیدگاه عرفا و حکما را رفع کنند. در این مقاله با روش تطبیقی تحلیلی نشان داده‌ایم که اولاً: حکما نه‌تنها با عرفا هم‌عقیده نیستند، بلکه اساساً اعتبار لابشرط مقسمی را مفهومی اعتباری می‌دانند و آن را به عنوان مرتبه‌ای واقعی در هستی قبول ندارند و ثانیاً: بر اساس مبانی حکمی دیدگاه عرفا ناشی از خلط حیطه معرفت‌شناسی با وجود شناسی است.
صفحات :
از صفحه 79 تا 95
تحلیل و نقد حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک با تأکید بر آرای شهید مطهری
نویسنده:
زینب شاوردی، طوبی کرمانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
هگل و صدرالمتألهین، هر دو حرکت را در کل طبیعت تعمیم داده‌اند؛ اما دقت در این نتیجه واحد و مقدمات آن، حاکی از اختلاف عمده این دو فیلسوف در مسئله حرکت است. صدرالمتألهین بر مبنای اصول حکمت متعالیه تحولات عمده‌ای را در بحث حرکت ایجاد کرد و بیشترین سهم در این تحولات، مربوط به اصل «اصالت وجود» است. هگل نیز با مبانی خاص خود به بحث حرکت پرداخته و در این زمینه آرای جدیدی ارائه داده است. مارکسیست‌ها با اَخذ برخی از اصول هگل و در آمیختن آنها با نظرات فوئرباخ، قرائت جدیدی از حرکت مطرح ساختند. شهید مطهری نیز از رهگذر تحلیل و نقد مارکسیست‌ها به بحث تطبیقی حرکت در فلسفه اسلامی و غربی پرداخت. این نوشتار که با رویکردی انتقادی به حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک پرداخته است، از سه بخش تشکیل می‌گردد: بخش اول حرکت دیالکتیکی هگل، بخش دوم ماتریالیسم دیالکتیک و در قسمت سوم نقد دو بخش اول و دوم براساس اندیشه‌های استاد شهید مطهری، بررسی شده است. گفتنی است که استاد مطهری به مقتضای هر بحثی به تحلیل و نقد پرداخته است، به همین دلیل مباحث فوق در آثار استاد سیر منظم و منسجمی ندارد. در این مقاله سعی شده است که آرای ایشان به نحو منظم و منسجم استخراج و تنظیم شود.
صفحات :
از صفحه 109 تا 141
اخبار از معدوم از منظر ویلیامسون و ملاصدرا و پاسخ به چالش دیدگاه آن ها در چهارچوب نظریه علامه طباطبایی
نویسنده:
رضا اکبریان، سیاوش اسدی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
این مقاله در تلاش است به این مسائل پاسخ گوید که: ملاصدرا و ویلیامسون چه راهکاری را برای پاسخ به مساله اخبار از معدوم ارائه می دهند و نقاط اشتراک و افتراق این راهکارها چیست و به علاوه هریک از این راهکارها با چه چالش هایی روبروست. ویلیامسون برای حل این مساله، ضمن تاکید بر مساوقت شیء و موجود، به وجود ضروری اشیا قائل می شود. به این نحو که «جهت امکان» را مربوط به صفات اشیا، از جمله وجود انضمامی آن ها می داند، اما برای وجود منطقی اشیا، «جهت ضرورت» را درنظر می گیرد و اخبار از معدوم را در چهارچوب این نظریه تبیین می کند. ملاصدرا نیز مساله اخبار از معدوم را با ارائه نظریه «وجود ذهنی» پاسخ می دهد. در این نظریه، که خود مبتنی بر نظریه وحدت تشکیکی وجود است، وجود ذهنی مرتبه ای از حقیقت واحده وجود درنظر گرفته و بر انحفاظ ماهیت در ذهن و خارج تاکید می شود. پس، برای اخبار از معدوم باید معدوم خارجی به وجود ذهنی، که ماهیت مربوط به آن تجلی یا ظل همین وجود ذهنی است، موجود باشد، اما هریک از این راهکارها با چالش هایی روبروست. از جمله این که در ساختار فلسفی ملاصدرا، بحث از چگونگی تصور معدومات مسکوت گذاشته شده است و انحفاظ ماهیت، در ذهن و خارج، بر مبنای وجودشناسی ملاصدرا غیر قابل توجیه است. از سوی دیگر، در دیدگاه ویلیامسون، وجود ضروری اشیا نمی تواند مبین واقعیت خارجی آن ها باشد؛ اما علامه طباطبایی، به جای آن که همانند ملاصدرا، پاسخ به مساله اخبار از معدوم را در دستگاه وجود و ماهیت مطرح سازد، آن را در دستگاه وجود و عدم سامان می دهد. به این نحو که واقعیت خارجی را همان وجود می داند که یا مطلق یا مقید به اعدام است و عدم، از باب توسع، از واقعیت خارجی انتزاع و موضوع گزاره ها قرار می گیرد. بنابراین، موضوع قراردادن اعدام در گزاره ها را یک فعالیت عقلی و در ارتباط با واقعیت، که می تواند چالش های پیش روی دیدگاه های ملاصدرا و ویلیامسون را برطرف سازد، مطرح می کند.
صفحات :
از صفحه 21 تا 43
تخیل در اندیشۀ ریکور و ملاصدرا
نویسنده:
محمدکاظم علمی سولا، سیده اکرم برکاتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر، به بررسی دیدگاه های ریکور و ملاصدرا در مبحث خیال و نقش موثر تخیل به ویژه در حوزه معرفت می پردازد. گرچه مبادی دو فیلسوف در این باره متفاوت است، در حوزه های خاصی شباهت های قابل توجهی در اندیشه های این دو ظاهر می شود. ریکور که یکی از فیلسوفان معاصر حوزه هرمنوتیک است از مباحثی نظیر نشانه شناسی، زبان شناسی، ساختارگرایی، و معرفت شناسی رایج در فلسفه تحلیلی، برای غنی ساختن هرمنوتیک استفاده بسیار کرده است. بدین سبب، مساله زبان در اندیشه وی نقشی محوری دارد. تفاوت مبنایی اندیشه ریکور با ملاصدرا در مبحث تخیل، به این جهت است که در اندیشه ریکور، «زبان»، مبنای تبیین تخیل است. وی نقش تخیل در شناخت را از طریق زبان توضیح می دهد. اما ملاصدرا عمل تخیل در ایجاد معرفت را عمل قوه ای از قوای نفس می داند و مستقیما به زبان نمی پردازد. اما به رغم این تفاوت مبنایی، هر دو فیلسوف تخیل را واسطه ای میان جهان اعیان و دنیای درون ذهن، می دانند و هر دو، این امکان را با مفهوم اجتماع دو امر متباین توضیح می دهند.
صفحات :
از صفحه 67 تا 94
تحلیل انتقادی دیدگاه خواجه‌نصیر دربارۀ چگونگی اطلاق کلّی مشکّک بر افراد آن
نویسنده:
علی علم الهدا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
این تحقیق با بررسی مسئلۀ کلّی مشکّک و خواستگاه طرح آن در تفکّر مشائیان مسلمان، به تبیین تفاوت نگاه خواجه‌نصیر با ابن‌سینا می‌پردازد و مشخص می‌نماید که این تفاوت نگاه متأثّر از اشکالات سهروردی و پذیرش تشکیک در ماهیت از سوی وی بوده است. این مقاله تبیین می‌کند که خواجه‌نصیر چون از سویی اشکالات سهروردی را بر دیدگاه ابن‌سینا وارد می‌داند و از سویی در دستگاه فکری مشائیان نمی‌تواند تشکیک در ماهیت را قبول کند، کلی مشکّک را عرض لازم عامّ افرادش محسوب کرده است. مقالۀ حاضر نشان داده است که اولاً این مفهوم را وی از بحث نسبت جنس با فصل و بحث نسبت عرض با مقولات نه‌گانۀ عرضی تحت آن، وام گرفته است؛ و ثانیاً پذیرش چنین امری به لحاظ معرفت‌شناختی موجب عدم انطباق ذهن و عین در تفکر مشائیان می‌شود، و به لحاظ کلامی نیز بستر لازم را برای طرح شبهۀ ابن‌کمونه فراهم می‌کند.
صفحات :
از صفحه 97 تا 114
حیث التفاتی (اضافی بودن) ادراک از نگاه برنتانو
نویسنده:
مرتضی عرفانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه حیث التفاتی (اضافی بودن) ادراک مهم ترین و تاثیرگذارترین اندیشه فرانتس برنتانو است. او این نظریه را ابداع نکرد؛ بلکه دیدگاهی را که ریشه اش به ارسطو، فیلسوفان اسلامی و فیلسوفان مدرسی قرون وسطی باز می گشت، احیا و آن را به فلسفه جدید غرب معرفی نمود و خود نیز به تکمیل و گسترش آن همت گمارد. این نظریه از عناصر اصلی پدیدار شناسی ادموند هوسرل است. دیدگاه اولیه برنتانو درباره حیث التفاتی (اضافی بودن) ادراک در 1874 در مهم ترین اثر او، روان شناسی از دیدگاهی تجربی، به رشته تحریر درآمد. او با انگیزه نشان دادن برتری و استقلال روان شناسی نسبت به علوم طبیعی، تفاوت اساسی موضوعات روان شناسی، از جمله ادراک، را با موضوعات علوم طبیعی مثل رنگ و صدا، در اضافی بودن موضوعات روان شناسی عنوان کرد. به نظر او، ادراکات ما، مثل دیدن و شنیدن همواره درباره متعلق هایی هستند که «وجود ذهنی» دارند نه وجود واقعی. برنتانو در مطالبی که به چاپ 1911 کتابش افزود، دیدگاه اولیه اش را تغییر داد. در دیدگاه جدید، او هم چنان بر اضافی بودن ادراک تاکید ورزید، ولی دست از ذهنی بودن متعلق ادراک برداشت. تفاوت اضافه ادراکی با سایر اضافه ها در این است که در اضافه های دیگر، مثل کوچک تر یا بزرگ تر بودن، لازم است هر دو طرف اضافه واقعا وجود داشته باشند، ولی در اضافه ادراکی، تنها وجود ادراک کننده الزامی است. متعلق ادراک ممکن است اصلا وجود نداشته باشد.
صفحات :
از صفحه 51 تا 64
نگاهی به معنای عینیت معرفتی از دیدگاه کانت
نویسنده:
زهرا پورسینا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
یکی از ویژگی های فلسفه کانت سنگینی و پیچیدگی فوق العاده آن است. این سنگینی و دیریابی، در متون شارحان کانت هم کم و بیش به چشم می خورد، به گونه ای که مراجعه به آثار شارحان نیز مشکل را برطرف نمی سازد. آن چه در این مقاله عرضه می شود، از یک سو، کوششی است برای تبیین مساله عینیت معرفتی از دیدگاه کانت، و از سوی دیگر، تلاشی است برای طرح روشن آن چه کانت در این خصوص در صدد بیان آن است. سعی نگارنده در این مقاله تبیین این نکته است که چگونه کانت با وجود محال دانستن معرفت به واقعیت فی نفسه می تواند از عینیت معرفتی سخن بگوید. البته لازم به ذکر است که پرداختن دقیق و کامل به بحث عینیت در نظام فلسفی کانت، از حوصله این مقاله خارج است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 48
  • تعداد رکورد ها : 13