موجودات مثالی به رغم تجرد، از عوارض ماده (مقدار، اندازه و شکل) خالی نیستند؛ در حالیکه این عوارض، به گونهای در تعین شخصی و در نتیجه تفرد موجودات، نقش دارند و
... باعث جزئی شدن این صور میشوند. با فرض «مرتبه مثالی» برای نفس انسانی، میتوان سابقهای در این عالم برای انسان تصور کرد. در این تصور به تعداد افراد مادی کثرت عددی خواهیم داشت. بنا بر نظر ملاصدرا نفس انسانی، جسمانیة الحدوث است و سابقه چنین نفسی، به وجود جمعی عقلانی در صقع ربوبی و یا عالم مفارقات عقلی، ارجاع داده میشود. با این تفسیر، هم حدوث نفس انسان محفوظ میماند و هم پیامدهای عقلی محال و توالی فاسد قدم نفس، مجال بروز نمییابند. بنابراین سلسله تنزلات به ویژه مراتب قبلی وجودات تنزلیافته در قوس نزول، با مبنای حدوث جسمانی نفس، چندان قابل جمع به نظر نمیرسد و پیشینه وجود عقلی نفس ـ با وجود تأکید فراوان صدرالمتألهین بر وجود مثالی موجودات ـ تبیین چگونگی حدوث آن را از مرتبه عقلی به عالم ماده، دشوار میسازد. شاید بتوان این ناسازگاری را با فرض سابقۀ ماده بدن، به عنوان متحد صورت انسانی، حل کرد؛ اما ماده در فلسفه صدرایی نقش کماهمیتی دارد، و علاوه بر آن ابداعی است و نمیتواند در این مرتبه نقشی داشته باشد. بر اساس مبانی صدرایی، فرض پیوند مستقیم میان ماده متحد با صورت (در عالم ماده) با ماده مثالی، فرضی نادرست است. در پارهای از آثار عباراتی میتوان یافت که اعتقاد به مرتبه مثالی نفس انسانی را در سلسله نزولی نشان میدهد و وجه قدم نفس را تقویت میکند و بر ابهامات نظریه «جسمانیة الحدوث» میافزاید.
بیشتر