جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 354
بررسی تطبیقی حیات انسان قبل از عالم ماده در آراء افلاطون، ملاصدرا و علامه طباطبایی﴿ره﴾
نویسنده:
راضیه قنبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده افلاطون از جمله فیلسوفانی است که به حیات انسان قبل از عالم ماده ، اعتقاد دارد.وی هم به وجود نفس انسان به نحو رب النوع قائل است وهم به وجود شخصی و جزئی نفس هر انسان در عالم مجرد نیز اعتقاد دارد.افلاطون می گوید نفوس انسان ها قبل از تجسد در عالمی که وی آن را عالم مثال می نامد موجود بوده اند و نفس در آن عالم، حقایق اشیاء را مشاهده می کرده و پس از ورود به عالم ماده ، دوباره آن حقایق را به یاد می آورد . ملاصدرا نیز دیدگاه افلاطون در مورد وجود رب النوع و انسان کلی را می پذیرد و این نظریه را بر اساس مبانی فلسفی خود از جمله اصالت و تشکیک در وجود اثبات می کند . وی معتقد است انسان ها قبل از عالم ماده به نحو وجود جمعی عقلانی موجود بوده و نفوس با وصف وحدت ، بساطت و تجرد در مرتبه عقول مفارق محقق بوده اند . برخی از آیات قرآن و روایات معصومین (ع) نیز مؤید این مطلب است که مجموع این آیات و روایات نیز یکی از مبانی و پایه های استدلال ملاصدرا برای اثبات این نظریه است . علامه طباطبایی (ره) نیز به حیات انسان قبل از عالم ماده ، معتقد است و با ادله عقلی و نقلی آن را اثبات می کند . ایشان نحوه ی حضور انسان در عالم میثاق را به صورت فردی و معین دانسته و در عین حال به وجود جمعی و عقلی انسان در عالم مفارقات نیز اعتقاد دارد . ما با بررسی تطبیقی آراء سه فیلسوف مذکور پیرامون این مسأله تلاش می کنیم ابعاد و زوایای مختلف حضور انسان در عالم قبل از عالم ماده را ، روشن تر کنیم . کلید واژه: نفس،کینونت عقلانی،عالم ذر،عالم مثال، حدوث و قدم نفس،اطوار و نشآت نفس،نظریه یادآوری.
بررسی تطبیقی مدینه فاضله از دیدگاه افلاطون و فارابی
نویسنده:
ندا شفیع زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده افلاطون وفارابی ،از میان اندیشمندانی که به مسئله فلسفه سیاسی پرداخته اند،موقعیت ویژه ای دارند. درضمن افلاطون مدینه فاضله را به بدن انسان تشبیه کرده است بدنی که کامل و صحیح است و همه اعضای آن به هم مرتبطند وهر یک دارای وظایف خاصی هستند ؛ همچنین در میان اعضای بدن ، عضو اصلی به نام قلب وجود دارد که اعضای دیگر بدن از آن پیروی می کنند . به همین ترتیب در مدینه فاضله نیز باید افراد با هم مرتبط باشند و در عین حال تک تک افراد دارای وظایف خاصی باشند و باید کسی باشد که شایستگی ریاست بر مردم را داشته باشد. در نظر افلاطون ، زمامدار مدینه ، باید فیلسوف و دوستدار تمام دانش ها باشد ؛ زیرا دولتی که بخواهد جامعه را سعادتمند کند باید نخستین و والاترین هدفش، ایجاد محیطی باشد که اخلاق و دانش ، در یک کلمه فلسفه بتواند در آن رشد کند . فارابی هم مانند افلاطون مدینه فاضله را به بدن انسان تشبیه می کند و آن را برخودار از چنان تعادل و هماهنگی می داند که چون یک کل واحد، همه اجزا در در عین تفاوت ، از تمامیت و تجانس بهره مندند، در نظر او ، نظام مدینه فاضله از ثبات و دوام و از وحدت و تجانس برخوردار است ؛و هر یک از افراد مدینه دارای وظایف خاصی هستند و وظایف هر کس در حد شایستگی وی و توسط رئیس مدینه تعیین می شود . فارابی نیز مانندافلاطون معتقد است که رئیس مدینه باید فیلسوف باشد و دوام و بقای جامعه را وابسته به حکمت می داند ؛ چنانکه رئیس جامعه حکیم نباشد ، آن جامعه محکوم به تباهی و نیستی است . اما این شباهت ها بدان معنا نیست که فارابی با افلاطون ، اختلاف نظر ندارد ، زیرا فارابی فیلسوفی مسلمان است و در تبیین مدینه فاضله خود از اعتقادات مذهبی خویش تاثیر پذیرفته است ؛ و همچنین فلسفه نظری فارابی بر آراء سیاسی او و برطرح مدینه فاضله اش تاثیر بسزایی داشته است؛ به عنوان مثال یکی از موارد اختلاف این است که از نظر افلاطون رئیس مدینه فاضله ، حکیمی است که دوستدار وجویای تمام دانش ها است ودل در طلب درک واقعیات دارد و در پی شناختن عالم مثال وایده است در حالی که دیگران از درک آن بی بهره اند ودر عالم کثرت ودگرگونی سرگردانند؛ اما در دیدگاه فارابی ، رئیس مدینه ، حکیمی است که به درجه اتصال با عقل فعال ارتقاء یافته باشد و تمامی معارف وعلوم را بداند ، به این خاطر او را امام یا نبی می خواند . در این رساله بر آنیم که به تبیین مدینه فاضله فارابی و افلاطون بپردازیم و سپس همانندی ها وناهمانندی های موجود میان آرمان شهر افلاطونی ومدینه فاضله فارابی رابررسی می کنیم . کلید واژگان: -حکومت فیلسوف - مدینه فاضله - رئیس مدینه - سعادت
بررسی تطبیقی عقول، حدوث و علیت در حکمت صدرا و نهج البلاغه
نویسنده:
ملیحه جمشیدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده این رساله به بررسی میزان تطابق آراء ملاصدرا در سه مساله عقول، حدوث عالم و علیت با مطالب نهج البلاغه پرداخته است. به این منظور کتب فلسفی و تفسیری صدرا، مطالعه و آراء ایشان درباره مسایل فوق، جمع آوری شده است. همچنین با مراجعه به شروح نهج البلاغه، مطالب مرتبط با موضوعات مذکور، استخراج و رساله در سه فصل تنظیم گردیده است: در فصل اول، با بررسی عقول در حکمت صدرا و فرشتگان در نهج البلاغه، معلوم شد که عقول و ملایکه از حیث اوصاف و وظایف بر هم قابل تطبیقند. از حیث تجرد، ملایکه مقرب در صورتی بر عقول، قابل تطبیقند که در مرتبه تجرد تام باشند، اما در صورت تنزل وجودی و تمثل ملایکه در هیأت و صورت عالم مادون خود، بر عقول تطبیق نمی کنند. از حیث کثرت نیز، تعداد ملایکه مانند تعداد عقول، بی شمار و دارای کثرت نوعی و تشکیکی است هر چند در مورد منشأ کثرت فرشتگان، نهج البلاغه ساکت است. از حیث وظایف نیز، عقول و ملایکه، به اذن الهی، مدبران عالم مادون خود می باشند و در افاضه کردن صور موجودات و ابلاغ وحی، ایفا نقش می کنند. در فصل دوم با بررسی، حدوث عالم در حکمت صدرا و نهج البلاغه، روشن شد که جهان مادی، حادث به حدوث زمانی است و این حدوث بادوام و استمرار فیض الهی تنافی ندارد. در فصل سوم با بررسی علیت در حکمت صدرا د نهج البلاغه معلوم شد که ملاک معلولیت، نقصان و فقر وجودی است که از متن وجود و هستی معلول، انتزاع می گردد. این نیاز، دائمی، مستمر و عین ذدات معلول است و جمله ی معلولات، شؤون و جلوه ذات باری تعالی می باشند. کلید واژه ها: عقول، ملایکه، عقل فعال، جبرئیل، عقول عرضی، حدوث، حرکت جوهری، علیت، فقر وجودی، تاجلی.
براهین اثبات خدا نزد ارسطو
نویسنده:
یارعلی کرد فیروز جائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو مانند افلاطون جايگاه ويژه‌اى در تاريخ تفكر بشرى دارد. آثار ارسطو از روزگارى كه منتشر شدند تا به امروز، همواره در معرض شرح و تفسيرهاى گوناگونى قرار گرفتند. فلسفه اسلامى نيز عميقا وامدار آثار و افكار ارسطو است و غالبا او را به عنوان متفكر الهى تلقى كرده است. اما در فلسفه جديد غرب كوشش مى‌شود ارسطو به گونه‌اى ملحد و غير الهى معرفى گردد. يكى از تفكرات ارسطو كه در معرض چنين تفسيرى قرار گرفته است، نظر او درباره خداست. برخى از ارسطوشناسان درصددند محرک اول ارسطو را از فاعليت و تأثير على در هستى بركنار دارند. آنان بر اين نكته تأكيد دارند كه ارسطو محرك اول را از باب غايت و معشوق افلاك، علت حركت افلاك مى‌داند، نه از باب موجد و فاعل حركت. اين مقاله درصدد است اثبات كند كه ارسطو محرك اول را فاعل حركت مى‌دانسته است. نگارنده درصدد استقصاى تام براهين اثبات خدا نزد ارسطو نبوده است، اما به غير اين براهين، به برهان ديگرى در آثار ارسطو دست نيافته است.
خدا از نظر هیدگر
نویسنده:
مجید اب‍وال‍ق‍اس‍م زاده‌
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
آنچه از يك انسان، متفكر و فيلسوفى بزرگ مى سازد، مقدار تأثيرى است كه افكارش در جامعه فكرى و فلسفى مى گذارد. متفكر بزرگ كسى است كه بر وسعت افق ذهن بشرى مى افزايد و ابعاد جديدى براى تفكر مطرح مى كند. هيدگر را مى توان از زمره اين متفكران بزرگ و برجسته دانست كه از اين حيث، مورد توجه جدى بسيارى از انديشمندان و متفكران جهان قرار گرفته و مباحث او برد وسيعى در ميان فيلسوفان و متكلمان پيدا نموده است. يكى از ويژگى هاى تفكر هيدگر اين است كه فهم نوشته هايش دشوار و گاه دو پهلوست. پيچيده بودن زبان هيدگر، گستردگى تفكر و چند مرحله اى بودن آن و نيز استفاده از اصطلاحات و مفاهيم نامأنوس و بديع را مى توان از عوامل اساسى اين امر دانست. همين مسأله موجب بدفهمى ها و تفاسير متناقض از جانب مفسران او شده است. نظرات هيدگر در باب دين، الهيات و خدا از اين قاعده مستثنا نيستند؛ چرا كه در اين باره نيز تفاسير گوناگونى و گاه ضد و نقيض وجود دارند. عده اى فلسفه او را قابل تطبيق با الهيات و دين دانسته اند و بعضى در مقابل، فلسفه او را از نوع «اگزيستانسياليسم الحادى» به شمار آورده اند. در اين مقاله، سعى بر آن است كه ديدگاه هاى هيدگر در باب الهيات و خدا بررسى شوند. در اين ميان، از نظرات وى درباره مابعدالطبيعه نيز استفاده مى شود تا مفهوم روشن ترى از «خدا» در تفكر وى به دست آيد.
فلسفه تطبیقی: ریشه‏ های نوافلاطونی تفکر صوفیگری
نویسنده:
کامران گادلگ
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
مكتب نوافلاطونی تأثير بسزايی در توسعه صوفيگری داشت. اين مكتب آن‏گونه كه افلوطين مطرح نمود، خدا را مبدأ و غايت هر چيزی تصور كرد. در حالی كه صوفيگری به رهيافتی آزادتر و انتقادی‏ تر تمايل دارد. احتمالا ترجمه ‏های افلوطينی زمينه قطعی فلسفی را برای صوفيگری آماده كرد. يک بررسی اجمالی از صوفيگری و مكتب نوافلاطونی آشكار می سازد كه اين دو در زمينه ‏هايی همچون نگرش به حقيقت خداوند، روح، بدن و مفاهيمی همچون خير، شر، زيبايی، مرگ و زندگی و خلقت شباهت‏های نزديكی دارند.
خدا، هستی و وجود
نویسنده:
جی هی وود توماس
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
تيليش از اولين دوره ابتكاراتش در الهيات، هم از اينكه دين را، به خودی خود، به عنوان هدف در نظر بگيرد، اكراه داشت و هم توجه زيادی به تعالی خدا مبذول می ‏داشت. سخنرانی درباره ايده الهيات فرهنگ خبر از اين می داد كه او در آثار خود درباره فلسفه دين به انتقاد از دين خواهد پرداخت، و همچنين تمامی نوشته‏ های اوليه‏ اش، يك معنای تقريبا عرفانی در مورد توصيف ‏ناپذير بودن خدا را تلقين می ‏كند. عدم توجه به اينكه اين امر، زمينه همان رهيافت فلسفی او به آموزه خدا در كتاب دقيق الهيات نظام‏ مند است، بدفهمی كامل آن آموزه است. در این مقاله این ره یافت در دریافت از خدا و هستی از سوی وی تبیین می شود.
تحلیل و نقد مبانی معرفتی "فمینیسم اسلامی"
نویسنده:
محسن بدره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«فمینیسم اسلامی» در سه-چهار دهه اخیر تلاش کرده تا خوانش‌های جایگزینی از مواجهه اسلام با مسائل زنان ارائه دهد. پژوهشگران اصلی این جریان زمینه‌های پژوهشی، دیدگاه‌ها و وابستگی‌های فرهنگی متنوعی دارند و به لحاظ تمرکز موضوعی نیز آثار متنوعی را در زمینه مسائل زنان در اسلام و جوامع اسلامی تولید کرده‌اند. پژوهشِ حاضر در صدد است با مطالعه ادبیات هشت تن از نویسندگان اصلی این جریان (فاطمه مرنیسی، لیلا احمد، آمنه ودود، رفعت حسن، عزیزه الحبری، اسما بارلاس، کشیا علی، سعدیه شیخ) به عنوان نمونه هدفمند خود، مبانی معرفتی آن‌ها را تحلیل و نقد کند. این مبانی معرفتی شامل مولفه‌های معرفت‌شناختی، مولفه‌های روش‌شناختی و مبانی کلامی-الهیاتی این مولفه‌ها می‌شود. در این راستا، این رساله از رهیافت‌های روشی تحلیل محتوای کیفی، تحلیل دیالکتیک و تبارشناسی اندیشه‌ها بهره برده است. بررسی مبانی معرفتی این نویسندگان نشان می‌دهد که آن‌ها و نیز اندیشمندان متبوعشان (همچون فضل‌الرحمن) عمدتاً برای برون رفت از برخی بن‌بست‌ها و معضل‌های تاریخیِ معرفت‌شناسی و روش‌شناسی اسلامی (سنّی) سراغ سرچشمه‌های کلامی-الهیاتی آن بن‌بست‌ها و معضل‌ها رفته‌اند تا یک الهیاتِ روش‌شناختی سازگار با مسأله‌های مدرن جامعه مسلمانان را بپردازند. در انتها، و پس از تحلیل و نقد مبانی معرفتی یاد شده، بررسی امکان‌های کلامی-الهیاتی شیعی به عنوان بدیلی برای برون‌رفت از اشعری‌گری تاریخی معرفت در جهان اسلام، به جای نحوه‌ای از نواعتزالی‌گری (که می‌تواند عملا به کنار گذاشتن نصّ منجر شود)، برای حل مسائل روش‌شناختی مسأله‌آفرین در زمینه جنسیت و اسلام پیشنهاد می‌شود.
قرائت های مختلف از متون دینی (از نظر جوادی آملی و مجتهد شبستری)
نویسنده:
حامد رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
آیا امام على(علیه السلام) یک فیلسوف بود؟
نویسنده:
محمدجواد مغنیه، ترجمه مرتضى الیاسى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
چنـانچه بتوان به كسى كه مسـائل فلسفى را جمع آورى كرده و در كتاب مستقلى به ترتيب و تنسيق آن هاپرداخـته يا به كسى كه آن ها را شرح مى دهد يا بر آن ها تعليقه مى زند يا براى شاگردانش تدريس مى كند، عنوان «فيلسوف» داد، به طريق اولى مى توان بر امام على (عليه السلام) كه در شناخت هستى و اسرار آن در همه قرون و بر همه نسل ها پيشى گرفته است، عنوان «سرور فيلسوفان» و «نخستين استادفيلسوفان» اطلاق كرد. همچنين اگر فيلسوف كسى باشد كه عالَم را بشناسد و آن را براى عالَميان معرفى كند، پس از پيامبر (صلى الله عليه وآله) كسى را عالم تر، ژرف انديش تر، صائب الرأى تر، پرآوازه تر و بزرگوارتر از اميرالمؤمنين نمى شناسيم؛ همو كه در مناسبت هاى گوناگون فرمود: «سَلُونى قَبْلَ اَن تَفْقِدُونى»؛ پيش از آن كه مرا از دست بدهيد، از من بپرسيد. در اين جمله، حضرت (عليه السلام) پرسش از علم خاص يا باب خاصى را مطرح ننموده و اين خود دليل روشنى است بر اين كه ايشان «سرور فيلسوفان»، «پيشواى حكيمان» و بزرگ ترين دانشمندى است كه به همه علوم و ظرايف و اسرار آن ها احاطه داشته و شارح و مفسر آن ها بوده و در همه علوم، از الهيات گرفته تا تفسير و قرائت ها تا فقه و حديث و اخلاق و قضا و رفع دعاوى تا فصاحت و بلاغت و ديگر علوم ادبى تا رياضيات و طب و شيمى تا مجادله و مناظره براى اثبات حق و ساكت نمودن معاندان و منكران، به بالاترين مراتب رسيده بود. در این مقاله، بعضى از دلايل و شواهد این سخن را متذكر مى شويم.
  • تعداد رکورد ها : 354