افلاطون و هابز از برجستهترین فیلسوفان سیاسی هستند هستند که بر ضرورت تشکیل حکومت مقتدر تأکید کردهاند. تفوق حکومت مقتدر و ویژگیهای آن در فلسفة سیاسی این دو
... فیلسوف برخاسته از اوضاع زمانهشان و مبتنی بر مبانی مابعدالطبیعی اندیشة آنها است. افلاطون حکومت مطلقِ علمی- اخلاقی را به قصد پایان دادن به هرجومرجهای علمی-اخلاقی، حکومتی مطلوب و عملی شمرده است و هابز حکومت مطلق سیاسی- امنیتی را به انگیزة پایان دادن به نا امنیهای سیاسی- امنیتی مطرح کرده است. پرسشاصلی ما در این مقاله این است که: افلاطون و هابز چگونه بر پایة مختصات نظام مابعدالطبیعیشان، حکومتهای مقتدر خود را تدوین کردهاند؟مدعای اصلی مقاله این است که نگرشهای هابز دربارة سرشت انسان تقلیلگرایانه و بدبینانه است و هابز برخلاف افلاطون تلاشی برای ارائه و طرح زندگی مدنی نیکو و بهتر برای انسان نکرده است.این در حالی است که فلسفة افلاطون به دلیل آرمانهای تربیتیاش انسانگرایانهتر است و افلاطون حکومتی را ترجیح میدهد که شهروندانش را نه در طراز بهایم و در مرتبة شهوت و غضب، بلکه در مرتبة آدمیت میخواهد. یعنی او انسان را به طراز فضیلت انسانی که همان فعالیت عقلی است ارتقا دهد.
بیشتر