جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 231
نظریه ابداعی علامه طباطبائی (ره) در اثبات وجود حق در مقایسه با ملاصدرا و قیصری
نویسنده:
زهرا ربیعی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اثبات وجود خدا همواره از مهمترین دغدغه های اندیشمندان بوده است. بدین منظور براهین متعددی با نگاه های متفاوت اقامه گردیده است. هر یک از براهین مطرح شده دارای نقاط قوت و ضعفی می باشند. از میان براهین اثبات وجود خدا موثق ترین و محکم ترین آنها برهانی است که وجود خدا را تنها از طریق خود او اثبات می کند و این همان راه صدیقین است که شواهد دینی فراوانی موید آن است. فلاسفه و عرفا تقریرات متفاوتی از برهان صدیقین ارائه داده اند. در این میان تقریر بدیع علامه طباطبائی(ره) از ویژگی هایی برخوردار است که در مقایسه با براهین فلاسفه پیشین نمود خاصی یافته است و هدف از تحقیق حاضر بیان و بررسی برهان علامه و مقایسه آن با سایر براهین اثبات خدا بویژه برهان های ملاصدرا و قیصری است، تا از این رهگذر زوایای نو و امتیازهای برهان علامه بر سایر براهین بیش از پیش نمایانده شود. در راستای این هدف دریافتیم که برهان ایشان برخلاف برهان ابن سینا که متکی بر تمایز وجود و ماهیت و تقسیم موجود به واجب و ممکن است و برهان سهروردی که متکی بر تقسیم شیء به نور و ظلمت و تشکیک در ماهیت است به هیچ مبدأ تصدیقی غیر بدیهی نیاز ندارد و همچون برهان های قیصری مبتلا به خلط مفهوم و مصداق نمی باشد. همچنین در مقایسه با برهان ملاصدرا که متأخر از دو اصل اساسی اصالت وجود و وحدت تشکیکی وجود و مسئله وجود رابط می باشد برهان علامه می تواند به عنوان اولین مسئله فلسفی مطرح شود؛ حتی نسبت به برهان سبزواری که با کوتاه کردن مقدمات و تنها با اتکاء بر اصالت وجود در اثبات وجود خدا گامی جلوتر نهاده است باز هم برهان علامه یک قدم فراتر نهاده و خود را از قید اصالت وجود نیز رها کرده است.علاوه بر اینکه رسالت ناتمام فلسفه در قبال عرفان در اثبات موضوع آن را که همان وجود لابشرط مقسمی بدون هیچ تعینی است، به اتمام رسانده است و بدین ترتیب توانسته است به آیات و روایاتی که دال بر تقدم شناخت خدا بر هر شناختی است جامه عمل بپوشاند.
معرفت نفس و ارتباط آن با شناخت خداوند از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
فهیمه همت‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی معرفت نفس را نزدیک‌ترین و کامل‌ترین طریق در معرفت خداوند به شمار می‌آورد. وی معرفت حصولی نفس را معرفتی حقیقی نمی‌داند بلکه معرفت نفس ناب را معرفتی حضوری و شهودی می‌داند. معرفت حصولی نفس لزوماً همراه با شناخت خداوند نیست ولی معرفت شهودی نفس تهی از معرفت حق تعالی نخواهد بود و هر کس به اندازه ظرفیت وجودی خویش از شهود خداوند سبحان بهره می‌برد. علامه طباطبایی بر مبنای وحدت شخصی وجود و تجلی ظهور خداوند در موجودات، تقریری نو از معرفت نفس ارائه می‌دهد. بنا بر نظر علامه ممکنات در واقع موجودات مقید و محدودند و تنها واقعیت مطلق خداوند است که هیچ قید و تعینی ندارد. هر اندازه حد و تعین موجودی بیشتر باشد، از آن حقیقت مطلق دورتر خواهد بود. این انسان است که در فرآیند معرفت نفس از عالم مادی و اشتغال به لذایذ مادی وحسی جدا شده و پا را فراتر از عالم ماده گذاشته و از قیود و تعینات عالم ماده رها می‌شود و به مرتبه‌ی مثالی می‌رسد و سپس وارد عالم عقل و در نهایت به مقام فنا نایل می‌شود؛ این مقام خود شامل سه مرتبه‌ی فنای ذاتی و صفاتی و افعالی است. از بیانات علامه چنین برداشت می‌شود که در نگاهی عمیق‌ به معرفت نفس، انسان اولاً و بالذات حقیقت مطلق خداوند را ادراک و شهود می‌کند و به تبع این معرفت، خود را که ظهوری از آن حقیقت است مشاهده می‌کند؛ زیرا هر ظاهری دارای باطنی است و هر باطنی باطنی دارد و همین‌طور ادامه می‌یابد تا به حقیقت الحقایق که باطن همه‌ی باطن‌هاست، منتهی شود. از طرفی هر انسانی علم حضوری به «من» خویش دارد و از آنجا که هر ویژگی وجودی متعلق به ظاهر در واقعاولاً و بالذات متعلق به باطن است و به عرض و تبع آن به ظاهر اسناد داده می‌شود بنابراین معرفت حضوری نفس اولاً و بالذات متعلق به ادراک شهودی نفس نسبت به حق تعالی است.
معرفت‌شناسی گزاره‌های اخلاقی بر مبنای نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدمهدی کمالی، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با طرح نظریۀ ادراکات اعتباری از سوی علامه طباطبایی، بسیاری از علوم بشری از جمله علم اخلاق و گزاره‌های، آن تحت این نوع از ادراکات طبقه‌بندی شده و به‌تبع آن به لحاظ معرفت‌شناسی ماهیت و احکامی متفاوت با ادراکات حقیقی پیدا خواهند کرد. در این مقاله با کاوش در آثار علامه طباطبایی در خصوص ماهیت ادراکات اعتباری، مهم‌ترین ویژگی‌های این ادراکات استقرا شده و پیرو آن لوازم و خصوصیات گزاره‌های اخلاقی به ویژه از حیث معرفت‌شناسی بررسی شده است؛ ویژگی‌هایی همچون عدم واقع‌نمایی این گزاره‌ها، معیار در صحت و سقم آن‌ها، پیوند این گزاره‌ها با احساسات و پیامد آن، عدم رابطۀ تولیدی با علوم حقیقی، عدم اتصافشان به اموری همچون بداهت و ضرورت، گسترۀ نفوذ و حوزۀ کاربرد آن‌ها و دیگر خصوصیاتی که عدم توجه به آن‌ها باعث مغالطه و خلط احکام این گزاره‌ها با احکام ادراکات حقیقی می‌شود.
صفحات :
از صفحه 99 تا 120
«شیء فی نفسه» و «پدیدار» در نظر کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
سیاوش اسدی، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
این مقاله در تلاش است تا به این مساله پاسخ گوید که شیء فی نفسه، پدیدار، و ارتباط میان این دو در فلسفه کانت و علامه طباطبایی چگونه تبیین می شوند و دیدگاه علامه طباطبایی چگونه می تواند چالش های موجود در فلسفه کانت را پاسخ دهد؟ در این تحقیق مشخص می شود که کانت با اقرار به نوعی ارتباط ضروری میان ذات معقول و پدیدار، پذیرش وجود ذوات معقول را امری اجتناب ناپذیر می داند اما بیان می کند که ذات معقول یا نومن به دلیل این که هرگز به تجربه در نمی آید همواره ناشناخته خواهد ماند. از سوی دیگر علامه بر این مطلب تاکید می کند که آن چه در ذهن ظهور می یابد (ماهیت)، انکشاف و نمودی از واقعیت (وجود) است. به این ترتیب، بر خلاف دیدگاه کانت، میان پدیدار و شیء فی نفسه پیوند معناداری برقرار می شود و چالش های موجود در فلسفه کانت به صورتی پذیرفتنی پاسخ داده می شود.
صفحات :
از صفحه 1 تا 19
تحلیل جایگاه خیال در زیبایی شناسی سهروردی
نویسنده:
فاطمه شفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زیبایی و هنر از دیدگاه سهروردی با آنچه امروزه به عنوان استتیک مطرح است، تفاوت دارد؛ چرا که امروزه، این هنرها برای حظّ نفس و خوشایند حواس خلق شده‌اند. در حالی که از نظر شیخ اشراق پیوند زیبایی و هنر با معرفت و نیکی ایجاد " جذبه " می‌کند و هدایت از طریق چنین زیبایی‌ای خیر مطلق را به دنبال دارد. زیبایی از نظر سهروردی در قالب سه رویکرد مفهوم‌شناسی، وجود-شناسی و معرفت‌شناسی قابل بررسی به شرح ذیل می‌باشد. به لحاظ مفهوم‌شناسی، واژه زیبایی به حُسن تعبیر می‌شود که به جمال و کمال، توامان به یک پدید اشاره دارد، پس هر چه در نهایت کمال قرار دارد، زیباست. به لحاظ وجود‌شناسی، زیبایی امری عینی است که با عالم خارج منطبق می‌باشد. روابطی از جمله نورها، رنگ‌ها و شکل‌های مختلف (نمودهای عینی) منشأ درک و بروز احساس زیبایی می‌شود و به لحاظ معرفت‌شناسی، زیبایی، لذت ادراک و وصول کمال است که به ‌واسطه عشق تجلی می‌کند و سبب حرکت می‌شود. الگوهای زیبایی‌شناسانه‌ای که سهروردی در ساختار حُسن و عشق معرفی می‌کند، به خیال باز می-گردد. با در نظر گرفتن خیال به عنوان یکی از عوالم چندگانه هستی( رویکرد هستی‌شناختی) و قوای انسانی( رویکرد معرفت‌شناختی)، و مظهر دانستن قوه متخیله برای صور خیالی در عالم خیال و وجود رابطه قهر و محبت میان مراتب مختلف هستی، بازتاب صور معلقه آن عالم در روح هنرمند را می‌تواند معیاری برای کشف ریشه‌های متعالی هنر اسلامی معرفی ‌کند. بنابراین اگر عالم خیال نبود و یا اگر بود و صرفاً به مثابه حافظه و نیروی بایگانی، نقش ایفا می‌کرد، هیچ یک از انحاء هنر صورت نمی‌بست، هیچ اثر هنری شکل نمی‌گرفت و دیگر زبان دارای رمز و استعاره نبود و ادبیات شعری پدید نمی‌آمد. با مبنا قراردادن خیال به عنوان عالم هنر و هنرمندی، هنر، قوه خیال و عالم خیال با هم تعامل دارند. یعنی عالم خیال و شئون آن، جرقه‌های هنر را پدیدار می‌کند و قوه خیال به عنوان مظهر صور عالم خیالی شاهکارهای هنری را پدید می‌آورد. این مسئله می‌تواند تئوری نسبتاً کاملی در ایجاد واسطه میان زیبایی ناشی از شهود عرفانی و تماثیل هنری در جهان اسلام قرار گیرد و حلقه گمشده نقوش، تذهیب، معماری و آثار هنری متعالی و شگفت‌انگیز هنر اسلامی باشد. هنر متعالی در ساختار زیبایی‌شناسی سهروردی با هنری که گروهی به نام سنت‌گرا هنر قدسی تبیین می‌کنند، سازگار و قابل تطبیق است.
بررسی و تحلیل دیدگاه ارسطو دربارۀ معرفت یقینی در فلسفۀ اولی
نویسنده:
حجت اله مرزانی , رضا اکبریان , محمد سعیدی مهر , لطف اله نبوی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو همسو با افلاطون در قالب میراثی سقراطی مبنی بر تعلق معرفت به امر کلی، به نقد دیدگاه سوفسطاییان و شکاکان می‌پردازد. بنا بر آرای ارسطو، نه تنها امکان رسیدن به معرفت یقینی وجود دارد بلکه آنچه در فلسفۀ اولی و در ضمن گزاره‌های فلسفی ارائه می‌شود، واجد ویژگی یقینی بودن است. ارسطو با نقد دیدگاه افلاطون و بنیان نهادن منطق صوری و روش قیاسی، نقشی برجسته و تأثیرگذار در طول تاریخ فلسفه و به ویژه در ارتباط با فیلسوفان عقل‌گرا داشته است. ارسطو معرفت یقینی را به شناخت علت گره می‌زند. بر این اساس، به نظر می‌رسد که مطابق با مبانی او، معرفت یقینی به نحو کامل دست‌کم در بخشی از فلسفۀ اولی یعنی حوزۀ جواهر نامحسوس فناناپذیر با دشواری‌های معرفت‌شناختی و منطقی مواجه است.
نبوت طبیعی از دیدگاه آکوئیناس و ابن سینا
نویسنده:
رضا اکبریان، علیرضا فاضلی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
توماس آکوئیناس ذیل بحث نبوت که خود ذیل بحث لطف الهی است، مفهوم نبوت طبیعی را به کار می گیرد و آن را از نبوت الهی که عطیه روح القدس است، جدا می کند. او تبیین فیلسوفان از جمله ابن سینا را از نبوت، تنها در حیطه نبوت طبیعی می گنجاند. این نوشتار می کوشد تا با تحلیل معنایی نبوت طبیعی ناظر به مبانی آکوئیناس، معنی دقیق آن را روشن کند؛ هم چنین در پی روایی نسبت نبوت طبیعی به تبیین ابن سیناست. علاوه بر آنکه مفهوم نبوت طبیعی نزد آکوئیناس به رغم سعی او در شفاف سازی مبهم باقی می ماند، این مفهوم در پیوند با نظر او آموزه ای قدسی است و هم چنین بستگی به نحوه اکتساب عقلانیات دارد. که در اینها با ابن سینا اختلاف مبنایی دارد. همین اختلاف رویکردها می تواند به این نتیجه رهنمون شود که تبیین ابن سینا حداقل از دیدی درونی، نبوت کاملاً الهی است و برآمده از طبیعت نیست. استفاده آکوئیناس از مفهوم نبوت طبیعی که در راستای مبانی اوست، در حقیقت راه را برای تبیین فلسفی نبوت می بندد.
صفحات :
از صفحه 63 تا 86
پایه بودن اعتقاد به خدا از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلانتینگا
نویسنده:
سمیرا فرزین، رضا اکبریان، محمدعلی حجتی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اعتقاد به وجود خدا، همواره در معرض حملات نظری بوده و یکی از این موارد، چالش در توجیه این باور است. در مقالۀ حاضر، نظرهای علامه سید محمدحسین طباطبایی و آلوین پلانتینگا در مواجهۀ با چالش فوق بررسی و با تحلیل دیدگاه آنها، مقایسه‌ای انجام خواهد گرفت. اگرچه هر دوی ایشان اعتقاد به خدا را از دلیل بی‌نیاز می‌دانند و برهان را تنها مؤید ایمان می‌پندارند، پلانتینگا که به سنت معرفت‌شناسی اصلاح‌شده تعلق دارد، با نقد بنیادی نظریۀ مبناگروی سنتی در توجیه، گزارۀ «خدا وجود دارد» را برای فرد دیندار از جرگۀ گزاره‌های واقعاً پایه معرفی می‌کند و البته آن را بدیهی نمی‌داند. این در حالی است که او نمی‌تواند معیار جامع و مانعی را برای گزاره‌های پایه ارائه دهد. اما علامه طباطبایی که به مکتب مبناگروی سنتی در توجیه وفادار است، برای اثبات وجود خدا از اصلی بهره می‌برد که مناقشه‌ای در پایه بودن آن وجود ندارد؛ یعنی اصل عدم اجتماع نقیضین. به این‌ترتیب علامه طباطبایی با تحلیل موضوع گزارۀ فوق، آن را به‌عنوان گزاره‌ای بدیهی اولی معرفی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 329 تا 348
نسبت میان نظر و عمل در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
ملاصدرا، که در ابعاد نظری و عملی، نگاهی جامع به هستی و انسان دارد، نه مانند فارابی و ابن سینا است که علم به فعل را برای تحقق آن کافی بداند و نه مانند سهروردی است تا معتقد شود علم فعلی برای تحقق فعل کافی است. از نظر او نه اراده و فعل، اولی و ذاتی، و عقل و نظر، ثانوی و تبعی است ـ آن طور که اشاعره بر آن بودند ـ و نه عقل و نظر، اولی و ذاتی، و اراده و فعل، ثانوی و تبعی است ـ آنطور که معتزله می گفتند . براساس چنین نگرشی است که ملاصدرا به بحث از رابطه میان نظر و عمل می پردازد و نظریاتی متفاوت با فیلسوفان قبل از خود در تبیین «عقل عملی» و مباحث فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و همچنین صفات رئیس اول مدینه ارائه می دهد. تبیین نظریه ملاصدرا در این باب، یعنی در باب نسبت میان نظر و عمل و نشان دادن نتایج فلسفی آن در حوزه حکمت عملی به عنوان نظریه ای که در آن عقلانیت، معنویت و نظام ارزشی و قانونی مبتنی بر شریعت، تفسیر واحد و هماهنگی پیدا می کند، هدف این مقاله است. این مقاله همچنین به تحلیل ابعاد مختلف نظر ملاصدرا در مقایسه با نظر پیشینیان و نقد آن در مواجهه با مسائل و مشکلات جدید در حوزه عمل می پردازد. در اینکه ملاصدرا به این بخش، کمتر اعتنا کرده است یا بطور مستوفا در همه زمینه های آن بحث نکرده است، یا بیشتر به جانب اخلاق فردی با صبغه عرفانی و باطنی رفته است و برای آن در برابر امور نظری، حقیقتی مشابه قائل نشده است، جای سؤال و تأمل دارد. چنانچه به خوداجازه دهیم در تقسیم بندی ارسطویی حکمت به حکمت نظری و عملی تجدید نظر کنیم و در باب نسبت میان فکر و اراده و در نتیجه نسبت میان نظر و عمل دیدگاهی متفاوت با دیدگاه فارابی و ابن سینا و حتی ملاصدرا ارائه کنیم، چنانکه علامه طباطبایی چنین کرده است، می توانیم حکمت عملی را جایگاه رفیعی بخشیم.
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
تشكيك و تشابه وجود نزد ابن سينا و توماس آكوئيناس
نویسنده:
رضا اكبريان، اصغر پوربهرامى، محمد سعيدى مهر، على افضلى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اين مقاله درصدد بررسى اين مسئله است كه چرا در مابعدالطبيعه توماس آكوئيناس، تشكيك در مفهوم وجود به رغم قول او در باب تشابه وجود تصويرپذير نيست؟ توماس، علاوه بر ارسطو از ابن سينا نيز در بسيارى از مواضع تبعيت كرده است. ارسطو «موجود» را غير از مشترك معنوى و مشترك لفظى مى داند. ابن سينا، مشترك معنوى را بر دو قسم متواطى و مشكك مى داند و كاربرد سوم لفظ نزد ارسطو را در مشترك معنوى مشكك قرار مى دهد و چون قايل به مسانخت ميان علت و معلول است، از تشكيك در مفهوم وجود دفاع مى كند. توماس اگرچه سخنى از «تشابه در وجود» نمى گويد، اما قسم سومى در كنار مشترك معنوى و لفظى به نام لفظ متشابه را مطرح مى كند. اگرچه تحليل هاى زبان شناختى مؤيد مترادف بودن الفاظ تشابه در فلسفه توماس و تشكيك نزد ابن سيناست، تحليل هاى مابعدالطبيعى توماس شناسان جديد از تشابه بر اساس تناسب متفاوت با تشكيك مفهوم وجود است. تحليل آنها از تشابه بر اساس نسبت نزديك به تشكيك مفهوم وجود ابن سيناست؛ اما چون توماس قايل به مسانخت ميان خالق و مخلوق نيست، نمى توان اين تحليل توماس شناسان را نيز تفسيرى صحيح از قول توماس درباره تشابه دانست.
صفحات :
از صفحه 47 تا 74
  • تعداد رکورد ها : 231