جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مقایسه روش‌ها و گرایش‌های تفسیری علامه طباطبایی و ابن عاشور
نویسنده:
محمود خسروی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تفسیر قرآن به‌عنوان یک ضرورت از صدر اسلام آغاز شد و در طول قرون متمادی تداوم یافت و ظهور مفسران مختلف با آراء و عقاید متفاوت موجب تنوع و گستردگی قابل ملاحظه‌ای در این زمینه گردید. بررسی تطبیقی روش‌ها و گرایش‌های تفسیری مفسران برجسته هر عصری می‌تواند نتایج سودمندی ارائه دهد و الگوهای مناسبی را فرا روی پژوهشگران این عرصه نمایان سازد. علامه طباطبایی مفسر برجسته شیعی مذهب در شرق جهان اسلام و ابن عاشور مفسر نامدار اهل سنت در مغرب جهان اسلام در قرن أخیر به‌شمار می‌آیند. هر دو مفسر ارجمند از روش تفسیری جامع استفاده نموده‌اند کهبررسی و تحلیل تطبیقی روش‌ها و گرایش‌های تفسیری آنها، نشان دهنده وجود نقاط اشتراک و افتراق فراوانی است. اساس روش تفسیری علامه، در المیزان روش تفسیر قرآن به قرآن است که آن را برگرفته از روش تفسیر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می‌داند. وی با استعانت از روایات تفسیری، و تدبّر عمیق و گسترده در آیات إحیاگر تفسیر قرآن به قرآن محسوب می‌شود. ابن عاشور در التحریر و التنویر ضمن بهره‌برداری از روش تفسیر قرآن به قرآن، اساس روش تفسیری خود را بر اجتهاد قرار داده و با نگاهی به روایات تفسیری، جلوه‌های بدیعی از تفسیر اجتهادی با عنایت ویژه به گرایش ادبی برجای نهاده است. باوجود اینکه هر دو مفسر از فقهای عصر خویش بوده‌اند؛ اما گرایش فقهی احاطه کلّی بر تفسیر آنها نداشته است. هر دو مفسر کوشیده‌اند تا در عرصه مسائل اجتماعی، دیدگاه اسلام را با توجه به تفسیر آیات مرتبط، نمایان سازند. علامه مباحث فلسفی را به صورت مجزا در المیزان تبیین نموده و ابن عاشور نیز در زمینه تبیین اعجاز ادبی قرآن، تمام تلاش خود را به‌کار گرفته است. این دو تفسیرارزشمند به دلیل استقصای موضوعات وگستردگی مطالب، همانند دائره المعارف اسلامی حائز اهمیت و شایسته بررسی در حوزه‌های مختلف می‌باشند.
طراحی و تبیین مدل توسعه یافته رهبری اصیل مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نونا مومنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نياز جامعه به رهبر و اهميت عملكرد او بر كسي پوشيده نيست. رهبري اثربخش در سازمان، عامل اصلي و اساسي در ايجاد همفكري و همدلي است (ساعتچی و عزیزپور، 1384). تاکنون نظریه های متفاوتی در مورد رهبری مطرح شده است. نظریه رهبری اصیل آخرین نظریه رهبری مطرح شده است كه به صورت عملياتي درآمده است (آووليو و گاردنر، 2005؛ براون و تروينو، 2006؛ تور و آفوري، 2007 و ... ). این نظریه بر ابعاد روانشناختی رهبر و پیروان و بافتی که در آن فعالیت دارند، تمرکز دارد. اساس این نظریه بر دو بعد روانشناختی خودآگاهی و خود تنظيمي رهبر است که با نام فرآیند توسعۀ فردی رهبر معرفی شده است. بنابر نظر پژوهشگران اين حوزه،‌ خودآگاهي پایه رهبری اصیل است و دربرگیرندۀ مؤلفه های1- ارزشها، 2-شناخت در مورد هویت،3 -عواطف و 4-اهداف / انگیزه ها است. همچنين، خود تنظیمی فرآیندی است که از طریق آن رهبران اصیل ارزشهای خود را با اهداف و عملکردهایشان تنظیم می کنند و به منظور هدایت کارکنانشان، استانداردها و اهداف خود را به آنها ارائه می کنند (آووليو و گاردنر، 2005؛ براون و تروينو، 2006؛ تور و آفوري، 2007 و ... ). پژوهشگران تاکنون سعی داشته اند تا با تعریفی جامع و قابل قبول از این دو بعد به تعریفی قابل قبول و کامل از رهبری اصیل دست یابند. اما به اذعان خود پژوهشگران تعریف کامل و جامع این دو بعد و متعاقب آن عملیاتی شدن جامع و کامل نظریه محقق نشده است.برای شناسایی علت عدم توفیق پژوهشگران در تبیین این دو بعد، در این رساله، مبانی و پایه های فلسفی این نظریه بررسی می شود و چگونگی دستیابی به این دو بعد، از منظر رویکرد رایج در علم یعنی اثبات گرایی تحلیل و نقد می شود.در این راستا، دیدگاههای متفاوتی از فلاسفه اسلامی و غیر اسلامی در مورد خودآگاهي و شیوه های هدایت انسان و در نهايت رهبري وجود دارد (طباطبایی، 1332؛ طباطبایی،1360؛ جعفری، 1360؛ جوادی آملی، 1379؛ حسن زاده آملی، 1362). در این پژوهش از دیدگاه علامه طباطبایی بهره گرفته می شود. علامه طباطبايي از زمره انديشمندان اسلامي است كه مباحث خود را علاوه بر مباحث نقلي با استدلال هاي قیاسی و منطقي مطرح مي كند (طباطبايي، 1332 و ...) و بر جامعه و زندگي اجتماعي و واقعي انسان تأكيد به سزايي دارد (طباطبايي، 1382؛ طباطبايي، 1361؛ طباطبايي، 1348؛ طباطبايي، 1332 و ...).در اين پژوهش، نخست پژوهشگر با تكيه بر تحليل انتقادي، نظريه رهبري اصيل را با ديگر نظريه هاي رهبري مقايسه مي كند و اثربخشي اين نظريه را در مقايسه با ديگر نظريه هاي مطرح شده بررسي مي كند. در بخش دوم، با تكيه بر مبانی و اصول فلسفی علامه طباطبايي، و با پیروی از رویکرد قیاسی مورد استفادۀ علامه طباطبایی «ره» و با استفاده از رويكرد داده بنياد متني، نظریۀ رهبري از ديدگاه علامه طباطبايي احصاء مي شود و عنوان می شود توفيق به خود آگاهی و خود تنظیمی نیازمند هر دو حوزۀ علم حضوری (شهودی) و علم حصولی (دربرگیرندۀ علم تجربی) است. همچنین، توفیق به علم نیز نیازمند پشتوانۀ اعتقادات دینی است. در ادامه نيز با بهره گیری از استدلال های منطقی و قیاسی و بررسی آثار علامه طباطبایی «ره» با استفاده از رویکرد کیفی داده بنیاد متنی، مؤلفه های دیگری نیز برای فرآیند رهبری بدست آمد که مهم ترین آنها ولایت است. در نهایت، نظریۀ بدست آمده از ديدگاه علامه طباطبايي با نظريه رهبري اصيل مقايسه و اثربخشي آن بررسي مي شود.
احکام و قضایا نزد کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
سمیه عظیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان‌نامه حاضر در صدد است که دیدگاه کانت و علامه طباطبایی را در باب مباحث و مسائل مربوط به احکام و قضایا مورد بررسی قرار دهد و تصویری از جایگاه احکام و قضایا را در فلسفه ایشان آشکار سازد. کانت معتقد است که نقادی شناسایی را باید با احکام شروع کرد و شناسایی به معنای اصیل کلمه در رابطه‌ی اسنادی است که میان تصورات بوجود آمده است. از این رو باید مبنا را بر حکم گذاشت؛ چرا که استدلال هم در واقع چیزی جز حکم با واسطه نیست. از دیدگاه کانت، هنگام صدور احکام است که نقش فاهمه‌ی انسان در صورت‌بخشی به داده‌های خارجی دیده می‌شود و بنابراین بررسی و نقادی شناسایی نیز از احکام آغاز می‌شود. از سوی دیگر، علامه طباطبایی نیز معتقد است که در هر قضیه‌ای ما فقط با مجموعه‌ای از تصورات سروکار نداریم، بلکه قو‌ه‌ی مدرکه بر روی تصورات یک عمل خاصی نیز انجام می-دهد تا قضیه حاصل شود. این عمل همان ربط و پیوند دادن میان تصورات است، پس حکم به معنایی، همان ایجاد ارتباط بین تصورات و نقطه‌ی مهم در شناسایی است. با توجه به اهمیت بحث مذکور، ابتدا پیشینه‌ی بحث و پس از آن آراء هر کدام از این دو فیلسوف را در دو فصل جداگانه توصیف و تحلیل کرده و در فصل آخر با بررسی جنبه‌های مختلف حکم در نزد دو فیلسوف، از قبیل رویکرد معناشناختی، معرفت‌شناختی، هستی-شناختی، روان‌شناختی، منطقی و زبان‌شناختی به مقایسه‌ی دیدگاه‌های ایشان پرداخته‌ایم. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی استفاده شده و از منابع کتابخانه‌ای، به گردآوری اطلاعات پرداخته شده و پس از آن مقایسه و تحلیل صورت گرفته است.
حقیقت ایمان و ابعاد آن از دیدگاه شهید ثانی، ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه آذربویه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه به بررسی « حقیقت ایمان و ابعاد آن از دیدگاه شهید ثانی، ملاصدرا و علامه طباطبایی» پرداخته شده است. که هر یک از این متفکران نظراتی را در مورد ماهیت ایمان و ارتباط آن با اراده، عقل، عمل ، و سپس مراتب آن ذکر کرده اند.شهید ایمان را تصدیق و باور قلبی معرفی کرده اند و آن را به دو بخش ایمان عرفی و شرعی تقسیم نموده اند. از نظر شهید ایمان حقیقتی برخاسته از تصدیق قلبی است و این ایمان از طریق اختیار حاصل می شود. لذا ایشان ایمان غیر اختیاری را ایمان واقعی نمی دانند. شهید در مورد ارتباط ایمان و عقل قائل است که ایمان از طریق دلیل و استدلال حاصل می شود و ایمانی را که از طریق تقلید بدست آمده باشد رد می کند. هم چنین ایشان در مورد ارتباط ایمان و عمل، قائل به خارج بودن عمل از ایمان شده اند. نهایتاً این که شهید قائل است که در ایمان هیچ گونه افزایش و کاهشی وجود ندارد و ایمان امری واحد است. اگرچه ایمان به حسب افراد، طبقات و مراتب گوناگونی پیدا می کند که این امر مربوط به اصل ایمان نیست بلکه مربوط به کمال ایمان است.ملاصدرا نیز ایمان را نوعی علم و تصدیق معرفی کرده است و قائل است که در حوزه ی ایمان، مبحث اختیار و اراده مطرح نمی شود و حصول آن مبتنی بر اراده ی خداوند، رضایت و شوق انسان است. ایشان در مورد ارتباط ایمان و عقل در ابتدا به مباحث عقلانی بسیار بها می دهد از طرف دیگر به محدودیت های آن نیز اشاره می کند. هم چنین صدرا با توجه به تعریفی که از ایمان ارائه می دهد عمل را خارج از حوزه ی ایمان می داند. و در آخر این که صدرا مراتبی برای ایمان ذکر می کند که در نتیجه روشن می شود او به مراتب ایمان قائل و معتقد است.از طرف دیگر علامه ایمان را تصدیق قلبی همراه با علم و التزام عملی معرفی نموده اند. دیدگاه ایشان در خصوص اختیاری بودن ایمان بر این محور می چرخد که انسان در فعل خود مختار است و خداوند از راه اراده و اختیاری که به انسان عطا کرده فعلی از او خواسته است علامه در مورد ارتباط ایمان و عقل، علاوه بر شهودی بودن ایمان اعتقاد دارد که ایمان را باید با استدلال عقلی محکم و مبرهن ساخت. هم چنین ایشان با توجه به تعریفی که از ایمان ارائه می دهد ایمان را صرف اعتقاد نمی داند بلکه التزام به لوازم و آثار علمی را نیز داخل در حوزه ایمان می داند و در پایان این که علامه در بیان انواع ایمان می فرماید: ایمان در کل یکی بیشتر نیست اما درجات و صفات و منازلی دارد. وی تعیین و برهان را در برترین مرتبه ی ایمان لازم می داند بی آن که سایر مراتب و درجات ایمان را از اعتبار ساقط بداند.
کارکردهای اجتماعی دین از دیدگاه علامه طباطبایی و دورکیم
نویسنده:
فاطمه فریدونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش به دنبال آن است تا به بررسی تطبیقی کارکردهای اجتماعی دین از دیدگاه دورکیم و علامه طباطبایی بپردازد تا بدین وسیله وجوه اشتراک و افتراق دیدگاههای آنان رادر این زمینه نشان دهد. دورکیم و علامه طباطبایی با وجود اینکه دارای مبانی نظری متفاوتی هستند، اما هر دو برضرورت همیشگی دین و قوانین دینی در جامعه اذعان دارند.به اعتقاد دورکیم دین بر حسب نوع جوامع خصوصیات متفاوت پیدامیکند. ایشان برای دین دو بعد عقیدتی و مناسکی مطرحمی کند اما عنصر اصلی دین را بعد مناسکی آن می داند. آنچه که در تبیین کارکردی دورکیم از دین اهمیت دارد کارکردهای اجتماعی مناسک دینی است که عبارتند از :انضباط بخشی، وحدت بخشی، خوشبختی بخشی ، حیات بخشی و تقویت قوا . بر این اساس دورکیم کارکردهای دین را در بعد اجتماعی آن خلاصه می کند.اما علامه طباطبایی بر این باور است که دین در سه بعد عقیدتی ،اخلاقی و عملیدارای کارکردهای فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی است . از جمله کار کردهای اجتماعی دین از نظر ایشان می توانبه اصلاح جامعه، تنظیم زندگی اجتماعی، شکوفایی فرهنگ و تمدن و...اشاره کرد. به اعتقاد علامه (ره) تنها راهی که اجتماع انسانی را از تشتت و تفرقه نجات می‌دهد، دین است ؛ چرا که دین برای رفع و حل اختلاف جوامع بشری و ایجاد وحدت و همبستگی اجتماعی آمده است. بنابر این می‌توان گفت که علامه و دورکیم با وجود پیش فرض های متفاوت در بحث دین،بر نقش محوری دین در جامعه تأکید دارند و کارکردهای اجتماعی مشابهی را برای دین مطرح کرده‌اند. اما تبیین علامه(ره)از کارکردهای دین ناظر به همه ابعاد وجود انسان است که برخلاف دورکیم اولاًبا تقلیل گرایی همراه نیست. ثانیاً کارکردهای دین را در راستای سعادت و کمال انسان می‌داند و ثالثاً کارکردهای اجتماعی دین را نه تنها در ساختار جامعه بلکه در محتوای جامعه هم مطرح می‌کند.
بررسی تطبیقی ارسال رسل از منظر چند متفکر معاصر (بازرگان، حائری یزدی، امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی(ره))
نویسنده:
صدیقه کبیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در مورد اهداف انبیا، نظرات مختلفی ارائه شده است. برخی رسالت انبیا را در پرداختن به امور معنوی محدود کرده‌اند و عده‌‌ای دیگر معتقدند که انبیا برای پرداختن به امور معنوی، ابتدا باید زمینه را آماده می‌کردند و تا زمینه آماده نمی‌شد، پرداختن به امور معنوی نه تنها امکان‌پذیر نبود، بلکه بی‌اثر و بی‌نتیجه هم بود. آنها بر این باورند، در جامعه‌ای که ظلم و ستم و بی‌عدالتی حاکم باشد، مردم انگیزه‌ای برای پرداختن به امور معنوی، همچون پرستش خدا و اعتقاد به آخرت و انجام عمل صالح و عبادات را ندارند. بر همین اساس، یکی از وظایف انبیا را پاکسازی جامعه از شرک و ظلم و ستم و بی‌عدالتی می‌دانند و معتقدند در چنین جامعه‌ای می‌توان از امور معنوی سخن گفت. رساله حاضر بر آن است تا ابعاد و جوانب این مسأله را از منظر مهندس بازرگان، دکترحائری یزدی، امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) بررسی ونظرات آنها را با یکدیگر تطبیق نماید. مهندس بازرگان و دکتر حائری یزدی از جمله کسانی هستند که امر حکومت راخارج از حوزه وظیفه انبیا قلمداد می‌کنند و اعتقاد دارند که امر حکومت به انتخاب مردم صورت می‌گیرد و در واقع، امری خلقی است، نه الهی. در مقابل دیدگاه مذکور، امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره)،‌ نظری کاملاً متفاوت دارند و پرداختن به امور سیاسی را یکی از وظایف مهم انبیا می‌دانند که خداوند متعال آنها را برای این امر منتصب کرده است.
نقد و برسی آرا تفسیری زمخشری از منظر علامه طباطبایی   ‏
نویسنده:
مرتضی حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق پیش‌رو، کوششی در راستای بررسی دیدگاه‌های تفسیری زمخشری در کتاب ‏تفسیرشان، الکشاف، از دیدگاه علامه طباطبایی و شیوه و سبک علامه طباطبایی در نقل از ‏تفسیر کشاف می‌باشد. نگارنده سعی و تلاش خود را بر این قرار داده تا مواردی را که علامه ‏طباطبایی در تفسیر گران‌سنگشان ـ المیزان ـ از زمخشری نقل کرده‌اند، یافته و با تتبع دقیق و ‏موشکافانه، دیدگاه علامه طباطبایی راجع به نظرات تفسیری زمخشری را بررسی نماید.‏در بررسی یک کتاب تفسیر، علاوه بر دقت در روش‌ها و گرایش‌های مفسر آن کتاب و ‏چگونگی استدلال و شیوایی بیان و سلیس بودن کلمات و مستند بودن مطالب، کیفیت ‏بهره‌گیری از منابع و مآخذ، مسأله‌ای مهم است. تفسیر کشاف زمخشری یکی از منابع کیفی ‏و کمی مهم مرحوم علامه طباطبایی است. ایشان در تفسیر المیزان که بدون اغراق مهم‌ترین ‏و بهترین تفسیر دوره معاصر و از جمله کامل‌ترین تفاسیر شیعه است، مطالب فراوانی در ‏زمینه های تفسیری، علوم قرآنی، ادبی، فقهی و کلامی از کشاف نقل کرده‌اند. ایشان در بحث ‏علوم قرآنی، به ذکر آرای زمخشری در زمینه قرائت و شأن نزول، در بحث علوم ادبی به ‏علومی از جمله لغت، صرف، نحو و بلاغت و در بحث کلامی هم به موضوعاتی از جمله ‏توحید، عصمت پیامبران و معاد و جز آن پرداخته‌اند. در زمینه فقهی، تنها یک مورد یافت ‏شد که چون در یک عنوان و فصل نمی‌گنجید آن را مطرح نکردیم. این موضوع هم به روش ‏دو مفسر که تمایلی به بحث در جنبه فقهی قرآن نداشته‌اند برمی گردد. در اکثر قریب به ‏اتفاق موضوعات ذکر شده، از یک‌سو به تأیید نظرات زمخشری و از سوی دیگر به نقد آنها ‏پرداخته است. در این نوشتار، با تطبیق و مقایسه دو تفسیر، به چگونگی نقل المیزان از ‏کشاف و بررسی آرای زمخشری از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته شده است.‏
استفاده کاربردی علامه طباطبائی از قواعد محالات در حل مسائل فلسفی
نویسنده:
زکیه آذرمهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قواعد محالات در فلسفه یکی از پر کاربرد ترین قاعده‌های مباحث فلسفی و از ارکان ضروری شناخت محسوب می‌شود که با ارجاع به وجود شناسی مجوز ورود به مباحث فلسفی یافته و فیلسوفان با این قاعده‌ها توانسته‌اند به بسیاری از پرسشهای کلامی و فلسفی پاسخ دهند. قاعده‌های مهم محالات که پژوهش حاضر به آنها پرداخته عبارتند از: قاعده «استحاله اجتماع مثلین»، قاعده «استحاله تناقض»، قاعده «استحاله دور»، قاعده «استحاله تسلسل»، قاعده «استحاله علیه کل شیءِ لِنفسه»، قاعده «استحاله انفکاک معلول از علت تامه»، قاعده «استحاله توارد العلتین علی معلول واحد»، قاعده «استحاله ترجیح بلامرجح»، قاعده «استحاله اعاده معدوم»، قاعده «استحاله انتقال الاعراض». که علامه‌طباطبائی از این ده قاعده در حل مباحثی نظیر تجرد نفس ناطقه و علم حضوری آن به خود، اثبات واجب‌الوجود و صفاتش، افعال واجب‌الوجود و معاد استفاده نموده است. او با این کار نشان داده که قاعده‌های محالات قابلیت این را دارند که در حلّ بیشتر معضلات فلسفی به کار گرفته شوند. در راستای همین هدف در ابتداء برای ایضاح مفهومی محالات مراد از محال و کاربرد آن روشن شده است و سپس کاربرد این محالات در حل مسائل فلسفی از آثار علامه‌طباطبائی اخذ و گزارش شده است.
رویکرد شناسی تطبیقی تفاسیر المنار و المیزان در باب معجزات و خوارق
نویسنده:
معصومه رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کریم، در مواضع متعدد، بیانگر معجزات و خوارقی است که معمولاً برای امت هایپیشین و گاه برای امّت تازه تأسیس اسلام رخ داده اند. در دو سده اخیر،برخی مفسرانتحت تأثیر پیشرفت علوم تجربی و غلبه یافتن گفتمان آن در محیط های علمی، از پذیرش ظواهر این سنخ آیات عدول کرده و به تاویل مادی آنها روی آورده اند. تفسیر المنار به قلم "محمد رشیدرضا" – که بخشی از آن نیز حاصل تقریر درس "محمد عبده" است- از جملهتفاسیری است که رویکرد تأویلی را در باب آیات بیانگر معجزات و خوارق، دنبال می کند. رشیدرضا و عبده اگر چه منکر مطلق معجزات نیستند، اما پذیرش همه آنها -به همان شکل ظاهری و فرامادی- را نیز دشوار تلقّی می کنند. خاستگاه رویکرد ایشان آن است که علم تجربی را تبیین گر طبیعت بر وفق قوانینی معین می دانند و معجزات وخوارق را تخطی از آن قوانین محسوب می کنند . بدینسان گستردگی این سنخ تخطّی ها، می تواند سازگاری علم ودین را به چالش کشاند. در این راستا، صاحب المنار در تفسیر مضامینی چون قرار گرفتن کوه در بالای سر بنی اسرائیل، ، نزول " من" و" سلوی "از آسمان، زنده شدن عزیر پس از مرگی صد ساله ، زنده شدن پرندگان ذبح شده به دست ابراهیم و... از ظواهر این خوارق روی برتافته است. در مقابل رویکرد صاحب المنار،طباطبایی صاحب المیزان، پایبند به ظواهر معجزات و خوارق بوده و همواره در مقام پاسخگویی به شبهات تأویل کنندگان خوارق می باشد.
راهکارهای سالم‌سازی خانواده از دیدگاه قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان و تفسیر نمونه
نویسنده:
نرگس سعیدی ابو اسحقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ضرورت شکل‌گیری فرهنگ دینی، ذهن را به سوی سبک زندگی خانواده که نخستین آموزشگاه فرد است، رهنمون می‌سازد. در این پایان نامه راهکارهای سالم سازی خانوادهبا توجّه به آیات قرآن کریم و با تکیه بر تفسیر المیزان وتفسیر نمونه مورد بررسی قرار گرفته است و به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده است. جایگاه خانواده و اهمیت آن، مقام پدر، مادر و اهمیت فرزندان در اسلام از قداست بالایی برخوردار است. در قرآن به خانواده سالم و متعالی پرداخته شد وتوجه جدی به اهداف و مقاصد تشکیل خانواده قبل از ازدواج و بعد از آن مورد توجه قرار گرفت و مسائلی همانند مودّت و خوش اخلاقی، مدارا و گذشت، صبر و بردباری، تأمین رفاه متناسب، حق همخوابگی و تأمین نیازهای جنسی و رابطه صحیح فرزندان با والدین و با یکدیگر و... لازمه یک خانواده سالم به حساب می آید.کسب آرامش و اطمینان از تشکیل خانواده، معرفی الگوهای برتردر زندگی، رعایت عدالت در رفتار و گفتار، ارضای متقابل نیاز جنسی به وسیله‌ی زن و شوهر، ایمان، اظهار محبّت زوجین به یکدیگر و پرهیز از دل بستن به غیر و نامحرم، حسن خلق و...از جمله عواملی اند که در سلامت خانواده از منظر قرآن دخیلند. هم کفو نبودن زوجین، عدم بلوغ عاطفی و فکری، ضعف تقوا، دنیاطلبی، بی توجهی به نیازهای جنسی همسر، بداخلاقی و طلاق از جمله آسیب های مهمی اند که می توانند سلامت خانواده را از بین ببرند.