از نظر تاريخى، مسأله علم و دين و چگونگى ارتباط معرفت تجربى با تعاليم دينى سرآغاز مسائل جديد كلامى است. رابطه علم جديد با دين از چنان اهميتى برخوردار است كه برخ
... خى اساسىترين تمايز و تفاوت دنياى كهن با جهان جديد را در دو چيز دانستهاند: نخست، كاهش حاكميت كليسا و دوم، افزايش قدرت نظرى و عملى علم. و ساير وجوه از جمله سكولاريزم، ناسيوناليسم و اومانيسم را به اين دو اختلاف برگرداندهاند. رابطه علم و دين در دورههاى مختلف و حساس تاريخى دچار نوسانات گوناگونى شده است. بررسى اين نوسانات و پرداختن به همه دورههاى تاريخى جهان مسيحى خارج از قلمرو اين نوشتار است. آنچه قابل توجه مىباشد اين است كه پس از دوران نسبتا طولانى، به ويژه در قرن نوزدهم، كه ديدگاه تعارض علم و دين و عدم سازگارى اين دو بر محافل علمى سيطره داشت، توجه انديشمندان و فيلسوفان دين به ديدگاهى جلب شده است كه نه تنها اين دو را متعارض نمىداند، بلكه سخت معتقد به تعاون و تعاضد آنهاست. اين تبادل به انحاى گوناگونى بيان و تبيين شده است. اما شايد بتوان جالبترين و بحثانگيزترين تبيين را تبيينى دانست كه براى توضيح اين امر در صدد يارى جستن از فلسفه علم و روششناسى علوم طبيعى بر مىآيد. و اين مهمترين گامى است كه ننسى مورفى، فيلسوف علم و فيلسوف دين معاصر، برمىدارد و نظريه خود را با عنوان «تبادل سازنده علم و دين» ارائه مىكند. تبيين و بررسى اين ديدگاه موضوع رساله كارشناسى ارشد نگارنده است. آنچه درپى مىآيد خلاصه بخشىاز اين بحث است كه در دو بخش تنظيم شده است: 1. تبيين ديدگاه مورفى درباره ارتباط علم و دين; 2. نقد و بررسى ديدگاه مورفى.
بیشتر