امروزه نسبت علم و دین، یکی از مسائل بحثانگیز و مهم در جوامع غربی و اسلامی است. هدف تحقیق حاضر تحلیل و نقد تطبیقی نسبت علم و دین از دیدگاه ایان باربور و استاد
... مرتضی مطهری است. این پژوهش از نظر طرح تحقیق جزو تحقیقات کیفی بوده و از نظر روش در چارچوب روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی صورت گرفته است. در این رساله سعی نمودم تا با تطبیق و مقایسه دیدگاه دو اندیشمند و متفکر بزرگ واقعگرا یکی در جهان اسلام و دیگری در جهان غرب در خصوص رابطه علم و دین بپردازم. در این پژوهش با طرح پنج پرسش «نسبت علم و دین در دیدگاه استاد مرتضی مطهری»، «نسبت علم و دین در دیدگاه ایان باربور»، «وجوه اشتراک و تقابل و افتراق میان ایان باربور و استاد مرتضی مطهری» و «نقدهای وارده بر ایان باربور و استاد مرتضی مطهری در حوزه علم و دین» مورد بررسی قرار گرفت. اشتراکات ایان باربور و استاد مرتضی مطهری شامل: مخالفت با تفتیش عقاید، جهانی بودن علم، محدودیتهای علم و اعتقاد به مبانی رئالیسم و افتراقهای بین این دو اندیشمند، برداشت از مفهوم ثبات و حرکت، توازی خداوند و جهان هستی و تفاوت در نوع رئالیسم است. ایان باربور و استاد مرتضی مطهری با دو نگرش متفاوت، در تشخیص مکمل بودن علم و دین تلاش کردند. باربور با تکیه بر «فلسفه پویشی» و «رئالیسم انتقادی» به طرح چهار رویکرد «تعارض، تمایز، گفتگو و مکمل» پرداخته است. نقدهایی شامل: وحدت علم و دین در چارچوب فلسفه پویشی، رئالیسم انتقادی، همعرض بودن خداوند و جهان هستی، تقدّم معرفت تجربی بر معیار معرفت دینی بر ایشان وارد است. برداشت استاد مرتضی مطهری از رابطه «علم و دین» بیشتر رابطه «علم و ایمان» است. از نقدهای وارده بر استاد مرتضی مطهری میتوان به بسط ندادن نظریه خود و عدم پرداختن به تأثیرات متقابل علم و دین بر یکدیگر اشاره کرد. در مجموع میتوان گفت: مطهری با واکاوی پیشفرضهای ذهنی افراد در پی مکمل بودن رابطه علم و ایمان است و اعتقاد دارد که علم و دین به یکدیگر نیازمندند. آرای باربور در آخرین اظهارنظرش درباره رابطه علم و دین با تکیه بر الهیات پویشی از تمایز علم و دین به مکمل بودن این دو تغییر یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که علم دارای منشأ انسانی، ابطال-پذیر، تجربی و مادی است. بهطورکلی علم در زمینه جهان آفرینش است، اما دین از خود آفریننده و پروردگار جهان سرچشمه میگیرد و دارای منشأ ماورای قدسی و غیرقابلابطال است. عصاره کلام اندیشه مطهری این است که علم حدود خاصی دارد، لذا اعتقاد و ایمان دینی را نمیتوان بر اساس استدلال علمی و عقلی فهمید، اگر همچنین شود ایمان مغلوب عقل خواهد شد و کاری از پیش نمیبرد جز آنکه بر شک و حیرت ما بیفزاید. این که ما دین را میپذیریم نوعی داوری عقلانی راجع به آن است. همچنین سایر نتایج پژوهش نشان داد که در دیدگاه مسالمتجویانه با قبول مبانی و اصول، هرکدام از پیامدهای ناگوار دیگری جلوگیری به عمل میآورد.
بیشتر