جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1572
بررسی نقش های معرفت شناختی اصل عدم تناقض در فلسفه ارسطو
نویسنده:
حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرسش اصلی این مقاله عبارت است از این که جایگاه و نقش های معرفتی اصل عدم تناقض در فلسفه ارسطو چیست؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است پیش از هر چیز دریابیم که معنای اصل عدم تناقض چیست. با بررسی آثار ارسطو به این نتیجه می رسیم که او با عبارت های مختلفی مقصود خود از اصل عدم تناقض را بیان کرده است. می توان بر اساس مفاهیم کلیدی به کار رفته در این عبارت ها، آن ها را در سه دسته عمده جای داد. دسته نخست عبارت هایی است که بر اساس مفهوم «قضیه» اصل عدم تناقض را بیان کرده است. می توان این دسته را «تقریر منطقی» اصل نامید. دسته دیگر عباراتی است که بر اساس مفهوم «وجود» اصل عدم تناقض را بیان کرده است. این دسته «تقریر هستی شناختی» نام دارد و سرانجام عباراتی که اصل را بر اساس مفهوم «باور» بیان کرده است که «تقریر روان شناختی» قلمداد می گردد. با بررسی دیدگاه ارسطو روشن می شود که ارسطو هم تقریر منطقی و هم تقریر روان شناختی را متفرع بر تقریر هستی شناختی می داند. بر اساس تقریر هستی شناختی، اصل عدم تناقض عبارت است از این که محال است یک چیز در یک زمان و از یک جهت هم وجود داشته باشد و هم وجود نداشته باشد. از نظر ارسطو اصل عدم تناقض چند ویژگی دارد؛ فرضیه نیست،‌ قابل اثبات نیست، یقینی ترین اصل است، خطاناپذیر است و بدیهی ترین است. حال این اصل دارای سه نقش معرفت شناختی است؛ ابتناء توجیهی که بر اساس آن توجیه هر معرفتی ریشه در استنتاج از معرفت دیگر دارد و به همین صورت، و این سلسله از توجیه ها سرانجام به اصل عدم تناقض پایان می یابد. ابتناء دلالی که بر پایه آن معناداری هر واژه ای منوط به این است که پیش تر اصل عدم تناقض را پذیرفته باشیم، و ابتناء عملی که مستلزم آن است که هر عملی برای آن که عملی لغو محسوب نگردد، نیازمند اذعان به اصل عدم تناقض است.
صفحات :
از صفحه 3 تا 12
پاسخ به برخی انتقادات وارد شده بر حد وسط در اخلاق ارسطویی بر اساس تبیینی صحیح از این نظریه
نویسنده:
ماریه سید قریشی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه حد وسط ارسطویی یکی از مهمترین مبانی اخلاق ارسطویی به حساب می آید و بسیاری از اندیشمندان و فلاسفه اخلاق در دوره های طولانی عصر اندیشه فلسفی بر آن تاکید نموده اند، اما این نظریه با انتقاداتی مواجه شده است که چنانچه به آنها پاسخی داده نشود، بنیان نظریه فرو می ریزد. یکی از انتقادات، ناشی از اعتقاد به عدم جامعیت این نظریه به عنوان یک قاعده کلی عملی است و منتقدین معتقدند که برخی افعال و احساسات از قاعده حد وسط، به معنای لزوم وقوع حد وسط بین دو رذیلت (افراط و تفریط) تبعیت نمی کنند و فقط دارای یک طرف مقابل و ضد هستند. گذشته از این، برخی از افعال و احساسات نیز اساسا حد وسط نمی پذیرند. انتقاد اساسی دیگر این است که نظریه حد وسط ارسطویی قادر به ارایه راهکار جهت تشخیص و انتخاب درست در موارد جزیی و متغیر نیست. ما در این مقاله، برای پاسخ گویی به اشکال اول (عدم جامعیت حد وسط) ابتدا با بازسازی نظریه حد وسط ارسطویی، به ارایه تبیینی صحیح از این نظریه پرداخته، با تفکیک بین حد وسط حقیقی، به عنوان فضیلت کامل، و حد وسط در افعال و انفعالات، به عنوان قاعده ای کلی عملی، آن را چونان نظریه ای جامع و کارآمد، که بر تمامی افعال و انفعالات، انطباق پذیر باشد، ارایه خواهیم داد. و بر اساس همین تبیین، در پاسخ به اشکال بعدی، ملاک و معیار تشخیص درست را از نظر ارسطو ارایه کرده، ثابت خواهیم کرد که از نظر ارسطو، امکان وصول به تشخیص درست آن است که آدمی یا باید به فضیلت کامل حکمت عملی، که توام با فضیلت اخلاقی است، برسد و یا باید از حکیم و فرزانه عملی تقلید کند.
صفحات :
از صفحه 117 تا 136
سنت ارسطویی در فلسفه اخلاق غرب: دیدگاه های مک اینتایر
نویسنده:
قدرت اله قربانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
اخلاق ارسطو یکی از عناصر اصلی فلسفه او است که به سبب برخوردار بودن از عناصر مهم و غایت انگارانه و توجه به سعادت و فضایلی عقلانی چون حکمت، شجاعت، اعتدال و عدالت، دارای جایگاه مهمی در اندیشه فلسفی غرب است. این سنت اخلاقی در سایه همین خصوصیات، در قرون وسطی و در برخورد با ادیان ابراهیمی چون مسیحیت، یهودیت و اسلام، نه تنها انسجام خود را از دست نداد، بلکه ضمن تایید از سوی آنان، عناصری نیز بر آن افزوده گردید و به ویژه در مکتب توماسی، با خلاقیت اکویناس، عناصر اگوستینی و الهیات مسیحی نیز بر آن افزوده گردید و آن را تکمیل کرد. اما در دوره جدید، در پی تغییر نسبت انسان با جهان و خدا، اخلاق معنای دیگری یافت و عواطف و امیال انسان محور اخلاق قرار گرفت. در واقع، عقل که محور اخلاق و فضایل آن بود، به کنار نهاده شد که این امر را می توان در دیدگاه های فیلسوفانی چون هیوم، رید، کانت، هاچسون، نیچه، بنتام و جان استوارت میل ملاحظه کرد. در نتیجه، اخلاق دوره مدرن را می توان به اخلاق عاطفه گرا تعبیر کرد که در آن، گزاره های اخلاقی، در واقع، انشای عواطف و احساسات است و صدق و کذب در آن راه ندارد. مک اینتایر با بیان مطالب فوق، بر آن است که تنها راه نجات اخلاقی غرب، بازگشت به سنت اخلاقی ارسطو است؛ زیرا تنها این سنت است که به واسطه غایت انگاری و تکیه بر فضایل عقلانی، توانایی لازم را برای رسیدن به سعادت حقیقی دارد؛ البته می توان کاستی های سنت ارسطویی را با بازسازی آن برطرف کرد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 82
از زمان زمان مند تا آن ازلی:‌ دیدگاه های ابن عربی و ملاصدرا در باب زمان
نویسنده:
ابراهیم کالین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله ابتدا مفهوم عرفی و شایع زمان مورد بحث قرار می گیرد. سپس مفهومی از زمان که زبانی نیست از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا مورد بحث قرار می گیرد. آن گاه لوازم و پیامدهای دیدگاه اخیر بر مبنای ازلیت مورد بررسی قرار می گیرد. به خصوص ارتباط بین حادث و قدیم از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا مورد ارزیابی قرار می گیرد. هم چنین این موضوع بررسی می شود که از دیدگاه آن دو آیا زمان مفهومی حقیقی و یا موهوم است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 32
تمایزات مبانی اخلاقی امام خمینی (ره) با مبانی ارسطو
نویسنده:
کریم نیک نام
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:این نوشته بررسی و مقایسه ای است بین مبانی اخلاقی ارسطو و امام خمینی در چند حوزه مختلف شامل؛ معرفت شناسی، هستی شناسی و نگاه اخلاقی. لازم به ذکر است که نگاه هستی شناسانه خود دربردانده مصادیقی چون؛ خداشناسی، انسانشناسی و جهان شناسی میشود.برای شناخت هر چه بهتر این دو طرز تفکر و دریافتن ارتباط آنها، ابتدا نظر ارسطو و سپس نگاه حضرت امام در این حوزه ها طرح شده، و بعد از طرح نوع نگاه به مقایسه وجوه اشتراک و افتراق آنها پرداخته شده است. درضمن در فصل دوم اشاره ای بسیار مجمل و گذرا به زمینه هایی از فرهنگ یونان و چند تن از اندیشمندان برجسته یونانی که در حوزه فرهنگ اسلامی تاثیر بیشتری داشته اند بعمل آمده است.در حوزه معرفت شناسی حضرت امام با پذیرش تفکر منطقی و قیاسی ارسطویی، منابع دیگری چون کشف و شهود عارفانه و آموزه های وحیانی را هم وارد می کند.در حوزه وجودشناسی ابتدا مسئله خداشناسی مطرح می شود. و سوای از میزان اهمیتی که این مسئله برای این دو اندیشمند دارد، خدای صانع ارسطو در مقابل خدای خالق و شارع امام قرار می گیرد، و همین شارع بودن خدای مورد اعتقاد حضرت امام مقتضای اخلاق بندگی می شود که رکن رکین ادیان وحیانی است و وجه امتیاز از ادیان طبیعی و ساخته دست بشر. در خصوص ارتباط جهان با خدا هم موضع مرحوم امام نزدیک به موضع وحدت وجودی افلوطین و موضع عارفان مسلمان است. درخصوص مراتب هستی، جهان مورد نظر امام با افزودن عالم مثال شیخ اشراقشامل وسعت بیشتری میشود. در عین حال این جهان بجز نظم و هماهنگی مورد نظر ارسطو به اعتقاد حضرت امام، شاعر هم بوده و گوش به فرمان حضرت حق دارد.در انسانشناسی، انسان مورد نظر ارسطو مرکب از ماده و صورت است و بهره او از عقل هم بعد از مرگ، فردی و شخصی نخواهد بود. در حالیکه انسان مورد اعتقاد امام مرکب از روح خدایی و جسم خاکیست و به نظر ایشان رابطه روح و جسم مانند سایه و صاحب سایه است. یا به تعبیر دیگر مثل رابطه ظاهر و باطن. همانطوریکه رابطه دنیا و آخرت هم رابطه ظاهر و باطن است و انسان در جهان آخرت به صورت تمام و کمال و با همه وجودش حضور یافته و حقیقت وجودی اعمال و افعالش را مشاهده خواهد کرد و به حیات ابدی ادامه خواهد داد. در نگاه اخلاقی هدف ارسطو بدست دادن معیارهای یک زندگی خوب برای انسان است، با دسته بندی از فضائل و ترسیم معیارهای سعادتمندی که آن را حاکمیت و پرورش عقل با ترضیه متوازن امیال انسانی می داند. حضرت امام با پذیرش حدوسط ارسطویی و تقسیم بندی از فضائل و رذائل مطرح شده توسط ایشان و قائل شدن به ریشه حدیثی و روایی برای حدوسط یا اعتدال، هدف نهایی خود را بسیار فراتر از شکوفایی و تعادل قوای انسانی در زندگی دنیایی قرار داده و هم خود را مصروف شناخت خداوند، پرستش او و تقرب به حضرت حق، و در نهایت پوشیدن ردای بندگی و خلیفة اللهی قرار می دهد.
جایگاه فلسفه دین در سنت فلسفه اسلامی به روایت ابن سینا
نویسنده:
حسین غفاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله سعی می کند نشان دهد که در سنت فلسفه اسلامی، مجموعه نسبتا کامل و منسجمی از مباحث «فلسفه دین»، به طور یک جا در نظام فلسفه سینائی بیان شده است. برای این کار، به معرفی مقاله دهم از کتاب «الهیات شفا» ابن سینا خواهیم پرداخت که معمولا چندان به آن پرداخته نمی شود. این مقاله، آخرین بخش کتاب «الهیات شفا» و مشتمل بر 5 فصل است که تقریبا دربر دارنده مهمترین عناوینی است که به طور پیشینی باید در موضوع فلسفه دین مطرح شوند. در یک فلسفه عقلی وابسته به سنت کلاسیک - مانند فلسفه ابن سینا که موضوع فلسفه را موجود از آن جهت که موجود است می داند و مسائل فلسفه را عوارض ذاتی این موضوع معرفی می کند - اولین پرسش این است که هر مساله فلسفی جدید باید از عوارض ذاتی موجود مطلق یا موجود چونان موجود باشد. به این ترتیب، باید برای فلسفه دین و هر فلسفه مضاف دیگری، جایگاهی منطقی در نظام وجود مطلق پیدا کرد. در این مقاله، این موضوع و همچنین سایر مباحثی که در فلسفه دین ابن سینا آمده است - از جمله بحث عدالت به عنوان معیار نیازمندی به دین - تبیین گردیده و به ارزیابی انتقادی آن پرداخته شده است. مهمترین خصوصیت فلسفه دین ابن سینا، عقلانیت دین و هماهنگی کامل آن با اصول پیشینی عقل نظری است که در عین حال، روح نظریه انسان کامل عرفانی نیز در آن یافت می شود. در مجموع می توان گفت که طرح مباحث فلسفه دین نزد ابن سینا، نشان دهنده ویژگی های یک فلسفه دین شیعی است.
صفحات :
از صفحه 47 تا 64
شک و عقلانیت: غزالی، هیوم و کانت
نویسنده:
خسرو باقری نوع پرست، محمد ظهیر باقری نوع پرست
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با بررسی سه متفکر، یعنی غزالی، هیوم و کانت، ملاحظه می کنیم که هر سه با شک مواجه بودند اما با نگرش‌هایی متفاوت با آن رویارو شده اند. در حالی که هیوم در فضای شکاکیت باقی می ماند، غزالی و کانت،‌ راه حل هایی برای شکاکیت فراهم می آ‌ورند، هر چند راه حل های آنان با یکدیگر تفاوت اساسی دارد. محور بحث ما در باب شکاکیت و نظر این سه متفکر، رابطه علت و معلولی است. غزالی با نقد دیدگاه ارسطو در باب ضرورت ماهوی، راه ابن سینا را در تاکید بر تجربه توسعه بخشیده و در نتیجه، رابطه ضروری بین علت و معلول را نفی کرده است. غزالی در این خصوص از هیوم سبقت جسته و جان مایه اندیشه وی را در حدود 6 قرن پیش از او مطرح کرده است. اما در حالی که کانت برای غلبه بر شکاکیت هیومی، به عقلانیت و زمینه های پیشینی عقل توسل جسته، غزالی مشیت و اراده خدا را مطرح کرده و به تجربه مستقیم درونی بها داده است.
صفحات :
از صفحه 173 تا 191
جایگاه «سلامت» در دین اسلام و تبیین نقش قلب و عقل در «سلامت معنوی»
نویسنده:
محمد عبدالرحیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دفتر مطالعات و تحقیقات علوم اسلامی سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در آموزه های اسلامی، هیچ علمی به اندازه «طلب علم سلامت» ضروری خوانده نشده است. «سلامت» هم کمال محسوب می شود و هم مقدمه ای برای نیل به سایر کمالات است؛ «بهشتی شدن» و حرکت به سوی «سعادت» جز برای انسان های «سالم» میسر نمی شود. از سوی دیگر حرکت در مسیر خلاف سلامت، موجب هبوط از مقام انسانی و فساد استعدادهای عالی موجود در نهاد انسان می گردد. با توجه به چنین اهمیت و ضرورتی، مقاله حاضر، با استناد به آیات قرآنی و روایات متقن شیعی، به روش توصیفی و تحلیل محتوا، به دنبال تشریح مفهوم و جایگاه سلامت در اسلام، و نیز تبیین یکی از مهم ترین اقسام سلامت، یعنی «سلامت معنوی» و تشریح چگونگی احراز آن است. برخی از یافته های این تحقیق نشان می دهد که: 1) داشتن سلامت بدنی لزوما با سالم بودن انسان مساوق نیست؛ به بیان دیگر نداشتن صحت بدنی و حتی داشتن نقص عضو، به معنای نداشتن سلامتی نیست؛ 2) به دلیل احاطه و اشراف بعد معنوی انسان بر بعد مادی، سلامت معنوی تاثیر به سزایی در سلامت جسمانی انسان دارد؛ 3) سلامت معنوی که سلامت بعد معنوی و باطنی انسان است- نیازمند حرکت های معنوی در جهت کمال و نیز تعادل در ابعاد و روابط انسانی است؛ 4) سلامت قلب و عقل و تعامل درست آنها، نقش اساسی در رسیدن انسان به «سلامت بعد معنوی» ایفاء می کنند؛ 5) سلامت قلب موجب باز شدن «چشم قلب» و ایجاد «بصیرت» در انسان می شود؛ 6) بینایی چشم دل-که صفت قلب های سالم است- موجب «رویت حق» و درک «جنه اللقاء» می گردد؛ 7) قلب ناسالم و آلوده، هیچ کدام از کارکردهای قلب سالم را ندارد. امراض قلبی، محصول آلودگی هایی همچون کفر و شرک و گناه است؛ 8) «کم عقلی» یکی از بیماری های بعد معنوی و باطنی انسان است. عدم رشد عقل، که موجب عدم تشخیص و تمییز حق و باطل است، انسان را گرفتار تاریکی جهل و در نتیجه افراط و تفریط می کند.
صفحات :
از صفحه 75 تا 108
تبار شناسی اخلاق نیچه و بررسی آن از دیدگاه مک اینتایر
نویسنده:
حمید شهریاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه قم,
چکیده :
این مقاله در ابتدا به بررسی آرای نیچه در اخلاق می‌پردازد و سپس بیان می‌کند که فیلسوف اخلاق معاصر آقای السدیر مک‌اینتایر تنها دو گزینه متقابل در فلسفه اخلاق ترسیم می‌کند که اخلاق نیچه و اخلاق ارسطوست. علت این انحصار شکست طرح روشن‌گری است. پس برای نشان دادن برتری اخلاق ارسطویی باید نشان داد که اخلاق تبارشناسانه نیچه اشتباه است. این مقاله نشان می‌دهد که اخلاق نیچه‌ای دارای مبنای مدللی نیست. نیچه گرچه تمامی فیلسوفان عصر روشن‌گری را بر خطا می‌داند و آرای ایشان را به سخره می‌گیرد ولی در نهایت معلوم می‌شود که نیچه خود نیز یکی دیگر از مظاهر متعاقب این تفکر بوده و نمودی دیگری از اخلاق لیبرالیستی فردگرایانه است.
صفحات :
از صفحه 2 تا 18
مفهوم «برتر از هستی» و فقدان «ارتباط» در اندیشه فلوطین
نویسنده:
طاهره مسگرهروی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم «برتر از هستی» عنوانی است که فلوطین برای «احد» در نظر می گیرد، تا آن را از هر گونه تعین، انقیاد و کثرت متعالی سازد و این تعالی سازی چنان فاصله ای میان منشا و مبدا هستی (احد) و سایر باشندگان ایجاد می کند که محوری ترین عناصر عرفانی یعنی «ارتباط» و «عشق» را به چالش می گیرد. نگرش عارفانه فلوطین از بنیاد، فلسفی است و در رویکرد عارفانه او به فلسفه شور، شوق و ذوق عارفانه که از ویژگی های عرفان شاعرانه شرقی است، اثری به چشم نمی خورد. هر چند اندیشه فلوطین در این باره زمینه ساز عرفان نظری و موثر در آرا فیلسوفان و عارفان مشرق زمین بوده است، اما عرفان او اساسا بر بنیاد اندیشه فلسفی یونان استوار است. مفهوم «برتر از هستی» برداشتی از ایده نیک در اندیشه افلاطون است و فلوطین این مفهوم را وامدار اوست، به کارگیری این مفهوم و نیز پیراستن «احد» از هر گونه ویژگی آشنای انسانی همانند، اندیشه، عشق، آگاهی، اراده، عنایت و بخشش، او را به مفهومی ناشناس، بیگانه و بی نهایت دور و نیز خدایی خاموش و سرد بدل می سازد. از سوی دیگر تعالی «احد» در کاربرد مفهوم «برتر از هستی»، مفهوم «آفرینش» را نیز به «فیض» بدل می سازد تا تبیینی برای عدم نیاز به اراده و آگاهی خداوند باشد. در فلسفه عرفانی فلوطین به تبع فقدان مفهوم «ارتباط» اثری از «ایمان» نیز به چشم نمی خورد، در واقع این هستی شناسی مبتنی بر خرد اوست که می خواهد خدا و انسان را به شیوه ای استدلالی تفسیر و تبیین کند. در به کارگیری مفهوم «برتر از هستی» می توان به دو نتیجه کلی رسید: 1- فقدان «ارتباط» دو سویه میان انسان و منشا هستی و به تبع آن فقدان شور و شوق، 2- طرد و نفی جهان جسمانی، و به تبع آن بی اعتباری و بی ارزشی انسان و تمام دغدغه ها و تعلقات این جهانی.
صفحات :
از صفحه 91 تا 116
  • تعداد رکورد ها : 1572