فلسفۀ زبان یکی از مهمترین مباحث در پژوهشهای فلسفی و زبان دین نیز یکی از مباحث دامنهدار در فلسفۀ دین است. نظریات متعدد در حیطۀ زبان دین به دو گروه شناختاری (
... (ناظر به واقع) و غیرشناختاری تقسیم میشوند. نظریۀ زبان دینی علامه طباطبایی، با تتبع در آثار وی، خصوصاً تفسیر المیزان، در شمار نظریات شناختاری قرار میگیرد، زیرا وی تمامی گزارههای دینی را ناظر به واقع و توصیفگر واقعیت میداند. او با قائل بودن به زبان عرف، البته با اندکی تفاوت با آن (زبان عرف خاص) و مجموع اصول اشتراک معنوی و تأویل و نظریۀ غائیت و کارکردگرایی در معانی صفات الهی، معتقد به حقیقی، عینی و قابل صدق و کذب بودن زبان دین است که اینجا نظریۀ وی زبان «عرفی ترکیبی» نامید شده است. وی با توجه به این اصول، معانی اسما و صفات الهی را همانند معانی صفات مخلوقات، البته با تفاوت تشکیکی میداند، البته در موضع دیگری با توجه به محدودیت ذهن در نفی حد و نقص از خداوند و شناخت او، بهسمت «اثبات بلاتشبیه» پیش میرود، ولی آن را لازمۀ الهیات سلبی نمیداند، بلکه معتقد است که باید این معانی را به خدا نسبت داد، اما دانست که این معانی بدون نقص نیستند. وی خداوند را متصف به صفات کمالی ایجابی، سلبی و فعلی و مقیاس شناخت معانی صفات خداوند را دو اصل «اصالت وجود» و «اصل صدور» میداند. از لوازم نظریۀ وی میتوان به عدم انسانوار انگاری خدا و همچنین نفی نظریات غیرشناختاری زبان دین اشاره کرد.
بیشتر