جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 456
بررسی مقایسه‌ای دیدگاه ابن سینا و ابن رشد در مورد ماهیت وحی، نیاز به وحی و چگونگی اطمینان از آن
نویسنده:
محمدعلی نظری سرمازه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وحي از ديدگاه ابن سينا اكتسابي است، و پيامبر به خاطر اينكه داراي سه خصلت ويژه‌ي نبوت ، يعني قوت قوه‌ي حدس، متخيّله و متصرفه است، مي تواند با اتصال به عقل فعال كه در لسان شرايع، از آن به ملك(جبرييل) تصريح شده است،معارف وحياني را كسب نمايد. اما از ديدگاه ابن رشد، وحي موهبتي الهي است كه به إذن خداوند به برگزيدگان خاص او اعطاء مي‌گردد؛بواسطه‌ي اين اعطا از نظر ابن رشد همان ملك است كه فلاسفه آن را به عقل فعال تاويل برده اند. در باب نياز به وحي، شيخ الرئيس با رهيافتي اجتماعي و با توجه به مدني بالطبع بودن انسان،‌ شريعت برخاسته از وحي را براي بقاء نوع انساني ضروري، و نبوت را مقتضاي عنايت الهي مي‌داند. از كلمات ابن رشد در اين باب چنين استفاده مي‌شود كه گويا شريعت آهنگ تعليم عوام را دارد و براي خواص نوعي استغناي معرفتي از شريعت احساس مي‌شود، چرا كه آنها قادراند معارف را از طريق تعلّم حكمت كسب نمايند.در بحث اطمينان از وحي،‌در فلسفه‌ي ابن سينا معجزه به عنوان ملاك تصديق پيامبران معرفي شده و از ديدگاه او بين معجزه و صدق نبوت رابطه‌ي ضروري منطقي وجود دارد. اما ابن رشد برخلاف ابن سينا، به ضرورت چنين رابطه‌اي معتقد نيست،‌او معجزات را به براني (بيرون از متن شريعت، مثل شكافتن دريا) و مناسب (مناسب و ملائم با غايت رسالت كه همانا وضع شرايع موافق حق است) تقسيم مي‌كند و معتقد است فقط معجزه‌ي مناسب دلالت بر نبوت دارد، چرا كه معجزات براني براي عوام قانع كننده است اما معجزه‌ي مناسب براي خواص قانع كننده است.
مفهوم وادلّه وجود خدا از دیدگاه ابن رشد
نویسنده:
ابراهیم مسلم پور انگرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم وادلّهو جود خدا از موضوعات مهم در فلسفه و کلام است. در این باره نظرات متفاوتی از سوی فیلسوفان و متکلمان ارائه شده است. این پژوهش در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که رویکرد ابن رشد در مفهوم و ادلّه وجود خداوند چیست؟ ابن رشد- فیلسوف بزرگ مشائی- در مفهوم خدا بسته به مکتب های مختلف ارسطویی، فلسفه اسلامی و کلامی، مفاهیم خاص و مختلفی را برای خداوند به کار می برد. وی در خصوص مفاهیمی که از صفات خدا به دست می آیند علاوه برصفات ثبوتی نظرات بدیعی را در خصوص مفاهیم سلبی در مورد خدا ارائه می دهد.چرا که وی این مفاهیم سلبی را فقط برای اهل نظر و حکماسلبی محسوب می کند ولی برای مردم عوام به خاطر محسوس بودنشان و ذکر شدنشان در قرآن کریم ثبوتی محسوب می کند.ابن رشد در ادلّه اثبات وجود خدا دلایل متکلمان و صوفیه و برخی از فیلسوفان را مورد انتقاد شدید قرار می دهد. و علاوه بر مطرح کردن برهان محرِّک اول ارسطو، دلایل" عنایت" و "اختراع" را به دلیل مواجهه شدن با آموزه های دینی و در نظر گرفتن دانش مردم عوام مطرح می کند.ابن رشد در اثبات این دو دلیل به آیات قرآنی هم تمسک جسته است. امّا بر مقدمات، شیوه استدلال و قدرت اقناعی دلایل، انتقاد وارد می گردد.
بررسی اختلافات ابن رشد و ابن سینا در حوزه فلسفه اولی
نویسنده:
علی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در امور عامه، ابن سینا معتقد به امکان وجود بالفعل نامتناهی در موجودات فاقد وضع است. ابن رشد معتقد است ابن سینا علاوه بر خروج از شیوه فلاسفه ی متقدم دچار تناقض گویی هم شده است،در حالی که ابن سینا خود متعرض اشکالات ابن رشد شده و آنها را دفع کرده است. ابن سینا معتقد به عروض تحلیلی وجود برماهیت است. ابن رشد هم اصل عروض وجود بر ماهیت را نقد کرده و هم آنرا مستلزم تسلسل دانسته است، در حالی که چون عروض خارجی مراد نیست اشکالات ابن رشد هم وارد نیست. از نظر ابن رشد دو نوع ممکن داریم: حقیقی و ضروری، لذا او تقسیم موجودات به ممکن و واجب توسط ابن سینا را دچار مغالطه اشتراک لفظ در مورد واژه ممکن می داند در حالی که مراد ابن سینا امکان ذاتی است و شامل هر دو نوع امکان مورد نظر ابن رشد می شود. ابن رشد وجوب غیری ممکن بالذات را مستلزم انقلاب ماهیت می داند در حالی که وجوب غیری مربوط به وجود ممکن است نه ماهیت آن. ابن رشد در بحث حدوث اولا تعلق فعل را به وجود بالقوه می داند نه بالفعل و ثانیا معتقد است جهان از سنخ اضافه نیست بلکه جوهر است پس سخن ابن سینادر مورد احتیاج جهان به فاعل، پس از احداث تام نیست . در حالی که مراد ابن سینا تعلق فعل به وجود بالفعل نیست ضمن اینکه ابن سینا معتقد است چون جهان از امکان ذاتی خود منفک نمی شود لذا همواره محتاج علت است.ابن رشد در قاعده الواحد ضمن پذیرش اصل قاعده، معتقد است ابن سینا فاعل محسوس را قیاس به فاعل غیر محسوس کرده است و همچنین تبیین نحوه صدور کثرت از واحد قابل نقد است. در حالی که ابن سینا سخن خود را معلق بر فهم درست معنای وحدت کرده و دچار قیاس فاعل نامحسوس با محسوس نشده است. در الهیات بالمعنی الاخص ابن رشد در مسأله فیض یا صدور معتقد است نظریه فیضی که ابن سینا روایت می کند اصلا معنی ندارد زیرا علت ایجادی اگر موجود را موجود کند تحصیل حاصل است و اگر معدوم را موجود کند اجتماع نقیضین است، در حالی که ابن سینا هیچکدام از این اقوال را نمی گوید او معتقد است فاعلیت در عرصه وجود است و مبدأ فیاض وجود را ایجاد می کند. در برهان صدیقین ابن رشد معتقد است که محور برهان صدیقین بر استحاله تسلسل است و طبق تعریف ابن سینا از ممکن امکان اثبات تسلسل وجود ندارد در حالی که ابن سینا به هیچ وجه برهان خود را مبتنی بر تسلسل نکرده و حتی تصریح می کند اگر قائل به تسلسل هم شدیم از پذیرش موجودٌ ما می توان وجود واجب را اثبات کرد و همین برهان صدیقین است. در مورد علم خداوند به جزئیات ابن سینا معتقد است خداوند به جزئیات علم دارد اما به نحو کلی نه به نحو جزئی. برداشت ابن رشد این است که ابن سینا منکر علم خداوند به جزئیات است در حالی که اینگونه نیست. در مسأله عدم جسمانیت خداوند خلاصه سخن ابن سینا آن است که اجزای امور جسمانی بر آنها تقدم دارند و این با مبدئیت خداوند برای ماسوی الله سازگار نیست. ابن رشد تذکر می دهد که در صورتی که ما معتقد به بساطت جسم شدیم برهان ابن سینا درباره عدم جسمانیت خداوند هم از کار می افتد، اما این سخن با مبانی ارسطویی ابن رشد سازگاری ندارد. در تحلیل معجزه انبیاء ابن سینا تحقق معجزه را ناشی از قدرت نفس نبی می داند و ابن رشد بدون تعرض به محتوای سخن ابن سینااصل ورود به حوزه مباحث اختصاصی شرع توسط یک فیلسوف را تخطئه می کند..
دیدار و لقا خداوند در نگاه قرآن، عترت و عرفان
نویسنده:
محمد صافحیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی ساوه,
چکیده :
بزرگترین موهبتی که نصیب مسلمانان گشته است این است که کتاب آسمانی ایشان قرآن، به صورتی که هم اکنون در دست است، اندکی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) در زمان حیات ائمه اطهار (ع) و صحابه آن حضرت جمع آوری شد و کتابی که رکن اصلی همه علوم و معارف دین مبین است در اختیار امت محمد (ص) قرار گرفت. اما همه می دانیم که قرآن به خاطر قابلیت های زیادی که دارد، اختلاف نظرهایی را در موضوعات مختلف دینی در پی داشته است. یکی از آنها موضوع «دیدار خداوند» است که اشاعره سخت معتقدند خداوند در قیامت با چشم دیده می شود. از سوی دیگر معتزله به شدت منکر آن هستند و معتقدند که فقط می توان به خدا اعتقاد داشت، یعنی در ذهن و فکر خود می توان به وجود خدا یقین داشت و حد اعلای ایمان همین است. شیعه نیز معتقد است خداوند هرگز دیده نمی شود، نه در دنیا و نه در آخرت، اما حد اعلای ایمان را هم یقین فکری و ذهنی نمی داند بلکه معتقد است علاوه بر آن خدا را با چشم دل یا قلب می توان دید. عرفا نیز در این مساله عقیده ای مشابه شیعه دارند و می گویند انسان ها در باب معرفت خداوند باید به «عین الیقین» که همان رؤیت قلبی است برسند. شایان ذکر است دیدگاهی را که ائمه معصومین (ع) نیز در این رابطه مطرح کرده اند «رؤیت قلبی» است که فراتر از «رؤیت حسی» محسوب می شود و در این مقاله ما در صدد تبیین آن برآمده ایم.
صفحات :
از صفحه 39 تا 58
موضوع فلسفه در اندیشه ارسطو، ابن سینا و ابن رشد
نویسنده:
نادیا مفتونی، احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از چیستی، موضوع فلسفه متعلق به حوزه علم شناسی است. ارسطو راهی به سوی وحدت و تمایز علوم گشوده و ضابطه ای منطقی را به عنوان یک توصیه روشی فراروی دانشمندان قرار می دهد : در مسائل هر علم باید از عوارض ذاتیه موضوع آن علم سخن گفت. ابن سینا در ادامه کار فارابی قاعده فوق و متفرعات آن را به تفصیل نظام می دهد و در مقام عمل نیز هنگام ورود به همه رشته های علمی به ضوابط منطقی پایبندی نشان داده و موضوع فلسفه را هم مطابق با این ضوابط تعیین می نماید. ابن رشد عمدتاً نقشی جز شارح و مفسر ارسطو ایفا نمی کند و قواعد منطقی ارسطو را پیرامون علم شناسی همان گونه که وی ارایه نموده است، تشریح می نماید . تفاوت اساسی ابن رشد با ابن سینا آن است که در مقام عمل در ورود به رشته های گوناگون علمی از جمله فلسفه توجهی به قواعد علم شناسی ندارد و با نظر مستقیم به مسائل وارد بحث می شود. تطبیق قواعد منطقی دانش شناسی بر همه آنچه به عنوان مسائل فلسفی مطرح است چالش خیز می باشد. ابن سینا برای پر کردن شکافی که میان مقام تعریف و مقام تحقق علوم به طور کلی و فلسفه به نحو خاص وجود دارد، تلاشهایی انجام داده است.
صفحات :
از صفحه 56 تا 78
شیخ اشراق و جریان فلسفه اسلامی
نویسنده:
جلیله علم الهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موقعيت تاريخی و خاستگاه حكمت اشراق با توجه به بارز ترين وجه سده هفتم هجری يعنی حملات غزالی به فيلسوفان و نقد رواج فلسفه در جهان اسلام، به خوبی قابل تبيين است. تلقی و دريافت سهروردی از انتقادات غزالی نسبت به فلسفه با نوع مواجهه و تقابل ابن رشد با غزالی تفاوت اساسی دارد. از نظر سهروردی، غزالی نه يك انديشمند مخالف با تعقل، بلكه منذری است كه شكاف و فاصله عقل و فلسفه را گوشزد می كند. با وجود اين، سهروردی بر خلاف غزالی با رويكردی اصلاحی و با طرح حكمت ذوقی در كنار استدلال و حكمت بحثی و از طريق احيای حكمت به بازسازی بنيان فلسفه اسلامی و تداوم آن اقدام كرده است.
صفحات :
از صفحه 135 تا 149
ماهیت فلسفه اسلامی
نویسنده:
سعیده سادات شهیدی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه اسلامی از سوی مستشرقان غالبا با دیدگاه‌های انتقادی و به قصد نفی وجهه فلسفی آن روبرو بوده است. این منتقدان یا فلسفه اسلامی را دنباله‌روی صرف فلسفه یونان تلقی می‌کنند و معتقدند فلسفه اسلامی، صرفا فهم عرب‌زبانان مسلمان از فلسفه یونان است و یا به واسطه قید اسلامی، آن را در سطح علم کلام و به دور از ویژگی‌های فلسفی معرفی می‌کنند. در حالی که می‌توان وجوه استقلالی فلسفه اسلامی نسبت به فلسفه یونان را در طرح مسائل جدید، نقد یا تکمیل مباحث فلسفی یونانی در فلسفه اسلامی نشان داد. از سوی دیگر فلسفه اسلامی هم در بهره‌گیری از روش برهانی و نیز در مقدمات درست ساخت، ویژگی‌های کامل یک فلسفه ایده‌آل را داراست. همچنین تأثیرپذیری حکمای مسلمان از باورها و متون اسلامی تنها در مقام گردآوری است و این امر به حیثیت فلسفی فلسفه اسلامی که به مقام داوری مربوط می‌شود،خللی وارد نمی‌سازد.
صفحات :
از صفحه 79 تا 99
ارزش و اعتبار تفکر عقلی در حوزه اعتقادات
نویسنده:
فاطمه صادق زاده قمصری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
این مقاله به اختصار به بحث رابطه عقل و دین و نگرش عقلانی به دین می پردازد و درصدد است تا بیان کند که عقل از آنجا که نقش مصباحی دارد می تواند با پرتو افکنی خود بر مسائل دینی به روشن سازی آن کمک کند. در عین حال ما باید هم حجیت ذاتی عقل را مورد توجه قرار دهیم و هم قلمرو ایمان و عقل را تفکیک کنیم تا سرنوشت دین را به مکتبی فلسفی گره نزنیم.
صفحات :
از صفحه 5 تا 8
نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلسفه اسلامی
نویسنده:
سعید انواری,اصغر دادبه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به نظر فيلسوفان اسلامی، مباحث طبيعی ( طبيعيات ) به مثابه اصول موضوعه، در علم الهی استفاده می شود. برخی از مباحث مابعدالطبيعه، تحت تأثير علم تجربی يا فيزيك روزگار فيلسوفانی است كه به طرح نظريات مابعدالطبيعی پرداخته اند. امروز بايسته است تا متفكران مسلمان، بر اساس داده های جديد علمی و دگرگونی مباحث طبيعی، به طرحی تازه از الهيات فلسفی اهتمام ورزند و مابعدالطبيعه ای متناسب با داده های جديد علمی بنا نهند و به تبيينی امروزين از آرای كهن بپردازند. در اين مقاله با بررسی نظريه افلاك، كه بخشی از طبيعيات قديم را تشكيل می دهد، ميزان تأثيرگذاری اين بحث بر مباحث مابعدالطبيعه، مورد بررسی قرار می گيرد و نشان داده می شود كه چه مباحثی از اين علم، نيازمند بازنگری و تبيينی ديگرگون است.
صفحات :
از صفحه 47 تا 87
تحلیل و بررسی پاسخ‌های ابن رشد به ابوحامد غزالی در بحث علم الهی
نویسنده:
سمیه حسینی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی از اندیشمندانی است که به صراحت در دفاع از عقاید دینی خود در مقابل فیلسوفان ایستاده و آن‌ها را در طرح بیست مسئله دینی متهم به بدعت و کفر نموده است. سال‌ها بعد ابن‌رشد به عنوان یک فقیه و فیلسوف برجسته، درصدد پاسخ به غزالی برآمده که این نوشتار به تقابل میان این دو دانشمند در بحث علم الهی می‌پردازد. این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی به بیان نظریه‌های این دو دانشمند پرداخته و نظریه‌های ابن رشد را بر اساس نظر ابن سینا و صدرالمتألین مورد سنجش و ارزیابی قرار داده است. اگرچه پاسخ‌های ابن‌رشد به ابوحامد غزالی تا حدودی توانسته است اشکال‌های سخنان غزالی را آشکار کند ولی در نهایت او با غزالی همراه شده و بر جداسازی فلسفه از دین تأکید می‌کند. غزالی سعی می‌کند بیشتر مبانی فلسفی دیدگاه فیلسوفان درباره علم الهی را مورد نقد قرار دهد. ابن رشد علم الهی را از نوع حصولی و فعلی می‌داند و معتقد است خداوند چون علت موجودات است، از آن جهت که به ذات خود علم دارد به موجودات علم دارد اما درک تفصیلی این مسئله را خارج از دسترس درک بشر دانسته و در همین اندازه خود را متوقف می‌بیند و بیشتر نقدهای غزالی را بر نظر ابن سینا دراین‌باره می‌پذیرد. بررسی نظر ابن‌سینا نشان می‌دهد فهم غزالی و ابن رشد از نظر وی اشتباه بوده و تبیین ابن رشد بیش از ابن سینا قابل مناقشه است. نقد‌های غزالی در رشد و بالندگی فلسفه اسلامی نقش داشت تا آن‌که حکمت متعالیه توانست با در اختیار داشتن مبانی مستحکم فلسفی در تبیین علم خداوند و بسیاری از مسائل فلسفی دیگر هم‌سو با متون دینی موفق ظاهر شود به نحوی که راه را بر بسیاری از سوء برداشت‌ها ببندد.
  • تعداد رکورد ها : 456