این نقد نیز همانند نقد عقل محض به دو بخش «عناصر» و «روش شناسی» تقسیم شده است. بخش عناصر آن نیز همانند بخش «عناصر» نقد عقل محض به دو دفتر «آنالیتیک یا تحلیل» و
... «دیالکتیک یا جدل» تقسیم می شود. ولی تفاوت هایی اساسی نیز میان آنها موجود است. از جمله اینکه ماحصل «تحلیل» در نقد نخست این است که معرفت مشروع و راستین معرفتی است که به شهود (ادراک حسی) وفادار بماند و پا را از دایرۀ تجربه ممکن فراتر نگذارد. ولی دستاورد «تحلیل» در نقد دوم این است که عمل اخلاقی راستین، عملی است که از قید هرگونه امر تجربی محسوس آزاد باشد و فقط از عقل محض نشأت بگیرد. در حالی که در نقد نخست هرگونه عقل (که در اینجا عقل نظری است) که از قید تجربه آزاد گردد، متعالی می شود و عملکردی ناصواب و نامشروع دارد، در نقد دوم عکس مطلب صادق است، به این معنا که عقل عملی در صورت وابستگی به تجربه متعالی و نامشروع می شود.
در دفتر «جدل» نقد دوم نیز همانند نقد نخست، نشان می دهد که عقل محض با تعارض هایی مواجه است. اگر نتیجۀ تعارض های عقل نظری عمدتاً سلبی است و این تعارض ها حکایت از آن دارند که راه عالم معقول (ماوراء طبیعت) به روی ما بسته است، ولی در «جدل» عقل عملی، به نتایجی ایجابی دست پیدا می کنیم. مسائلی که در نقد نخست، عقل نظری در مورد آنها لاادری گری پیشه کرده بود و در بهترین حالت صرفاً امکان آنها را می پذیرفت در اینجا واقعیت شان به اثبات می رسد. نقد نخست مفاهیم اختیار، جاودانگی نفس و خدا را اثبات ناشده و حتی غیر قابل اثبات قلمداد کرد به این دلیل که هر گاه عقل در مقام اثبات آنها برآید، دستخوش تناقض گویی می شود ولی در نقد عقل عملی اثبات می شود که این مفاهیم، مفاهیمی تهی و عاری از مفاد و مصداق نیستند و حقیقتی در ازای آنها وجود دارد.
بیشتر