آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 96
بررسی تطبیقی حیات انسان قبل از عالم ماده در آراء افلاطون، ملاصدرا و علامه طباطبایی﴿ره﴾
نویسنده:
راضیه قنبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده افلاطون از جمله فیلسوفانی است که به حیات انسان قبل از عالم ماده ، اعتقاد دارد.وی هم به وجود نفس انسان به نحو رب النوع قائل است وهم به وجود شخصی و جزئی نفس هر انسان در عالم مجرد نیز اعتقاد دارد.افلاطون می گوید نفوس انسان ها قبل از تجسد در عالمی که وی آن را عالم مثال می نامد موجود بوده اند و نفس در آن عالم، حقایق اشیاء را مشاهده می کرده و پس از ورود به عالم ماده ، دوباره آن حقایق را به یاد می آورد . ملاصدرا نیز دیدگاه افلاطون در مورد وجود رب النوع و انسان کلی را می پذیرد و این نظریه را بر اساس مبانی فلسفی خود از جمله اصالت و تشکیک در وجود اثبات می کند . وی معتقد است انسان ها قبل از عالم ماده به نحو وجود جمعی عقلانی موجود بوده و نفوس با وصف وحدت ، بساطت و تجرد در مرتبه عقول مفارق محقق بوده اند . برخی از آیات قرآن و روایات معصومین (ع) نیز مؤید این مطلب است که مجموع این آیات و روایات نیز یکی از مبانی و پایه های استدلال ملاصدرا برای اثبات این نظریه است . علامه طباطبایی (ره) نیز به حیات انسان قبل از عالم ماده ، معتقد است و با ادله عقلی و نقلی آن را اثبات می کند . ایشان نحوه ی حضور انسان در عالم میثاق را به صورت فردی و معین دانسته و در عین حال به وجود جمعی و عقلی انسان در عالم مفارقات نیز اعتقاد دارد . ما با بررسی تطبیقی آراء سه فیلسوف مذکور پیرامون این مسأله تلاش می کنیم ابعاد و زوایای مختلف حضور انسان در عالم قبل از عالم ماده را ، روشن تر کنیم . کلید واژه: نفس،کینونت عقلانی،عالم ذر،عالم مثال، حدوث و قدم نفس،اطوار و نشآت نفس،نظریه یادآوری.
خدای شخص‌وار از منظر علامه طباطبایی در مقایسه با الهیات گشوده
نویسنده:
مسعود رهبری، فروغ السادات رحیم پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شخص‌وارگی به‌معنای بهره‌مندی از صفاتی چون آگاهی، اراده، حیات، قدرت، خیرخواهی و قابلیت تخاطب است و متون مقدس ادیان ابراهیمی چنین صفاتی را به خداوند نسبت می‌دهند. نحلۀ «الهیات گشوده» راه طی‌شده در الهیات کلاسیک مسیحی برای توصیف حقیقت الوهی را ناسازگار با کتاب مقدس می‌داند. این نحله به بازاندیشی در اوصاف الهی پرداخته، به بازتعریف اطلاق، بساطت و کمال مطلق الهی دست می‌یازد. اما علامه طباطبایی در برابر دوگانۀ تعالی یا شخص‌وارگیِ حقیقت الوهی، راه‌ سومی می‌یابد که هر دو جنبه را در جایگاه شایستۀ خود نگه‌دارد و هیچ‌کدام را فدای دیگر نکند. علامه طباطبایی ابتدا با استفاده از قواعد فلسفی، اتصاف خداوند به صفات کمالیِ شخص‌وار را اثبات می‌کند و آنگاه با تفکیک مقام احدیت از مقام واحدیت، تعالی، بی‌صورتی و فراشخص‌بودگی را به مقام احدیت، و اتصاف به صفات کمالیِ شخص‌وار را به مقام واحدیت خداوند اسناد می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 251 تا 270
تأویل از نگاه ملاصدرا و علامه طباطبائی
نویسنده:
فاطمه رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله «تأویل» از دیدگاه دو فیلسوف بزرگوار ملاصدرا و علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفته است. هر دو فیلسوف به این مسئله رویکرد جدیدی داشته که مطابق با دیدگاههای قرآنی و عرفانی و فلسفی آنهاست. تفسیر و تأویل متون در اندیشه ملاصدرا کاملاً متأثر از وجود شناسی و انسان شناسی اوست. وی راه رسیدن به تأویل متون را توجه به حقیقت وجود آدمی می داند. به گونه ای که انکشاف هر یک از مراتب و عوالم هستی و بطون قرآن در گرو انکشاف مراتب و درجات وجود آدمی است. علامه نیز تأویل را متوجه حقیقت قرآن دانسته که از سنخ الفاظ و معانی و مفاهیم نیست، بلکه از سنخ وجود عینی و خارجی است. «تأویل» از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی جنبه معرفت شناختی داشته و دارا ی یک پشتوانه «وجود شناسی» است و هر دو فیلسوف «تأویل» را به همه امور تعمیم داده و آن را ارجاع ظاهر به باطن و دریافت باطن امور تلقی نموده اندو ضمن اثبات اعتبار معرفتی «تأویل» از آن به عنوان یک روش برای کشف حقیقت استفاده کرده اند. هر دو فیلسوف شناخت باطن امور را جز از طریق کشف و شهود ممکن نمی دانند و معتقدند تنها انسان کامل است که به تأویل همه امور واقف است.
مقایسه دیدگاه و دلایل شیخ مفید و علامه طباطبایی پیرامون عصمت پیامبران
نویسنده:
فروغ رحیم پور، عصمت همتی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
عصمت پیامبران صرف نظر از اختلافات اندکی که در باره حد و گستره آن وجود دارد، اعتقاد مشترک اکثر قریب به اتفاق فرق کلامی مسلمان و بسیاری از معتقدین به دیگر ادیان الهی است و به همین جهت اهمیت و جایگاه ویژه ای در میان مباحث کلامی دارد. در میان اندیشمندان شیعه نیز متکلمین بزرگ اعم از متقدم نظیر شیخ مفید و یا متاخر نظیر علامه طباطبایی به ابعاد گوناگون این مبحث پرداخته اند. علامه طباطبایی با التزام به براهین عقلی ، عصمت از سهو و نسیان و خطا در دریافت و ابلاغ و تبلیغ و تبیین وحی را از لوازم نبوت می شمارد و عصمت از گناه را به پرهیز از ترک واجب و انجام حرام، یعنی فعلی که مخالف مقام بندگی و مولویت حضرت حق باشد، معنا می کند. ایشان نفی خطا و اشتباه در ادراکات حسی و علوم اعتباری و تشخیص صلاح و فساد امور تکوینی را خارج از حوزه عصمت پیامبران می داند و لذا برهانی هم بر آن اقامه نمی کند. و اما شیخ مفید با برتر دانستن عصمت پیامبر اکرم(ص) از سائر پیامبران، به عصمت آن حضرت از مطلق سهو و نسیان و کبیره و صغیره عمدی و سهوی، از اول تولد تا هنگام مرگ قائل است وبرای سایر پیامبران به جز رسول اکرم (ص ) صغیره غیر عمد که موجب سبکی فاعل نشود را تا قبل از رسالت ایشان جایز می داند. این مقاله قصد دارد باروش کتابخانه ای و براساس تحلیل محتوا به تبیین و مقایسه دیدگاه و براهین این دو اندیشمند در باب عصمت پیامبران بپردازد و مهمترین دستاورد مقاله نشان دادن اتفاق نظر دو متکلم گرانقدر در عصمت مطلق جمیع انبیا درحوزه مربوط به وحی و رسالت و در دوران نبوت ایشان و اختلاف نظر آنها در امور خارج از حوزه رسالت و دوران قبل از نبوت است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 72
مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و محیی الدین ابن عربی در مساله رویت و مشاهده
نویسنده:
فروغ رحیم پور، سوده یاوری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقاله حاضر، شهود به طور عام، و رویت حضرت حق به طور خاص را از دیدگاه علامه محمد حسین طباطبایی و محیی الدین عربی ـ که در حقیقت نماینده دو مکتب فکری حکمت متعالیه و عرفان هستند ـ مقایسه می کند. موضوع های مورد بررسی در این نوشتار، توجه به قلب به عنوان محل دریافت شهود، عوامل افزایش قابلیت دریافت تجلیات توسط قلب، خطا در علم شهودی و معیار تشخیص این خطا و شهود خداوند است.با نگاهی به تعریف این دو متفکر از شهود، به نظر می رسد این تعاریف، در یک راستا و در واقع مکمل یکدیگرند. در طرح مساله شهود نیز شباهت هایی بین آنان وجود دارد، مثلا از دیدگاه هر دو متفکر، قلب، محل دریافت شهود است و عارف می تواند به کمک برخی مراقبات، قابلیت قلب را برای دریافت تجلیات افزایش دهد. از طرفی، آن دو علم شهودی، خطا پذیر است؛ خطایی که به دلیل غیر الهی بودن وحی یا الهام و یا تفسیر و برداشت نادرست از مشاهدات رخ می دهد.اما تفاوت های مهمی نیز در شیوه تفکر ابن عربی و علامه طباطبایی وجود دارد که به نظر می رسد مهمترین آنها تفاوت جایگاه "عقل" نزد آنان است؛ چنانکه علامه برخلاف ابن عربی برای عقل، به عنوان وسیله شناخت، اهمیت ویژه ای قایل است و آن را یکی از معیارهای تشخیص صحت علم شهودی می داند.
صفحات :
از صفحه 65 تا 86
رازگشایی وقوع خطا در ادراکات حسی در اندیشه خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبایی
نویسنده:
فروغ رحیم پور، فاطمه زارع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وقوع خطا در ادراک حسی، به ‌کرات برای همگان رخ می‌دهد و رمز‌گشایی از کیفیت و منشأ وقوع آن می‌تواند در بسیاری از مسائل معرفت‌‌‌شناسی مؤثر باشد. با مراجعه به آثار فلاسفه‌ای هم‌چون خواجه نصیر‌الدین طوسی و علامه طباطبایی روشن می‌شود که هر دو فیلسوف معتقدند ادراک حسی حاصل تأثیر امر محسوس در اندام قوه حسی است. به گفته خواجه و همچنین علامه، خطای در احساس امکان‌پذیر نیست بلکه منشأ وقوع خطا در ادراکات حسی را باید در تطبیق‌دادن محسوس با واقعیت خارجی جست‌وجو کرد که این امر در اصل از شئون عقل به‌شمار می‌رود، منتهی ادراک حسی از شرایط حصول حکم عقلی است. از نظر علامه، ادراکات حسی به علم حضوری برمی‌گردد و این، می‌تواند تأکیدی بر خطاناپذیری ادراک حسی باشد، ولی تصریحی در این مورد در آثار خواجه دیده نمی‌شود.
صفحات :
از صفحه 41 تا 65
بررسی حد و معیار غلو و تقصیر از دیدگاه شیخ مفید و علامه مجلسی
نویسنده:
فروغ رحیم پور، فرزانه شهبازی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر در صدد است به بررسی حد و معیار غلو و تقصیر از نگاه مفید و مجلسی بپردازد. هر دو متکلم موارد مشابهی را به عنوان معیار غلو مطرح کرده اند از جمله اعتقاد به الوهیت معصومین و نبوت امامان، اعتقاد به حلول و اتحاد ذات خداوند با معصومان، یا اعتقاد به اینکه با وجود معرفت امامان، انجام تکالیف شرعی لازم نیست. معیار مشترک تفویض نیز این است که معصومان علیهم السلام (به طور مستقل وهم عرض با خداوند) متصف به صفاتی چون خالقیت، رازقیت و زنده کردن و میراندن شوند. اختلاف نظر این دو در تعیین حد و معیار غلو و تقصیر در مسائلی نظیر علم امام، عصمت از گناه صغیره یا سهو، خلقت متقدم چهارده معصوم، کرامات یا فضایل خارق العاده، شأن و جایگاه ایشان در هستی و امثال آن نمودار می شود است ودامنه این اختلاف باعث می گردد که غالی و مقصر در نظر هریک متفاوت باشد. توجه به این تفاوت ها از آن رو حائز اهمیت است که از نظر فقهی، غالی کافر شمرده می شود و لوازم کفر بر او مترتب می گردد لذا جا دارد که اولا در تعیین حد و ملاکی که عدول از آن غلو (یا تقصیر) شمرده می شود به امور متفق علیه نزدیک و نزدیک تر شد و ثانیاً در کافر خواندن غالیان، به آرایی از این دست که می گوید غلو تنها اگر به انکار (آگاهانه و عمدی) الوهیت و توحید و نبوت منجر شود، موجب کفر خواهد بود توجه نموده، در مسائل اختلافی و جدلی الطرفین و در امور فرعی و جزئی، مطابق حدود و ملاک های شخصی یا حداقلی، افراد را به غلو و تقصیر متهم نکرد.
بررسی تطبیقی ارسال رسل از منظر چند متفکر معاصر (بازرگان، حائری یزدی، امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی(ره))
نویسنده:
صدیقه کبیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در مورد اهداف انبیا، نظرات مختلفی ارائه شده است. برخی رسالت انبیا را در پرداختن به امور معنوی محدود کرده‌اند و عده‌‌ای دیگر معتقدند که انبیا برای پرداختن به امور معنوی، ابتدا باید زمینه را آماده می‌کردند و تا زمینه آماده نمی‌شد، پرداختن به امور معنوی نه تنها امکان‌پذیر نبود، بلکه بی‌اثر و بی‌نتیجه هم بود. آنها بر این باورند، در جامعه‌ای که ظلم و ستم و بی‌عدالتی حاکم باشد، مردم انگیزه‌ای برای پرداختن به امور معنوی، همچون پرستش خدا و اعتقاد به آخرت و انجام عمل صالح و عبادات را ندارند. بر همین اساس، یکی از وظایف انبیا را پاکسازی جامعه از شرک و ظلم و ستم و بی‌عدالتی می‌دانند و معتقدند در چنین جامعه‌ای می‌توان از امور معنوی سخن گفت. رساله حاضر بر آن است تا ابعاد و جوانب این مسأله را از منظر مهندس بازرگان، دکترحائری یزدی، امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) بررسی ونظرات آنها را با یکدیگر تطبیق نماید. مهندس بازرگان و دکتر حائری یزدی از جمله کسانی هستند که امر حکومت راخارج از حوزه وظیفه انبیا قلمداد می‌کنند و اعتقاد دارند که امر حکومت به انتخاب مردم صورت می‌گیرد و در واقع، امری خلقی است، نه الهی. در مقابل دیدگاه مذکور، امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره)،‌ نظری کاملاً متفاوت دارند و پرداختن به امور سیاسی را یکی از وظایف مهم انبیا می‌دانند که خداوند متعال آنها را برای این امر منتصب کرده است.
رستاخیز در عهد عتیق و عهد جدید
نویسنده:
فروغ رحیم پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
اعتقاد به حیات اخروی در آیین یهود، از امور مسلم و قطعی است. مفاهیمی مانند رستاخیز، رجعت و ظهور منجی، روز داوری، تجدید حیات، باغ عدن و جهنم در عهد عتیق آمده است و دانستنی های فراوانی در متون مقدس یهود درباره مرگ و زندگی بازپسین دیده می شود. در مسیحیت نیز، مانند هر دین الاهی دیگر، اعتقاد به معاد و نجات انسان ها و سعادت جاویدان مورد اهتمام جدی است. این آیین بر پایه انتظار موعود یهودیت شکل گرفت و با باور به مصلوب شدن عیسی (ع) و دوباره زنده شدن و قیام او از گور استوار گردید و با آرمان رجعت او در آخر الزمان و برپا شدن رستاخیز کامل تداوم یافت و بدین ترتیب، این دین با اعتقاد به حیات مجدد و رستاخیز آمیخته شد. مقاله حاضر نگاهی است به چند موضوع اصلی در بحث رستاخیز کل و جهان آخرت در آیین های یهود و مسیحیت، که در جهت تصدیق و تکمیل مبانی آخرت شناسی ادیان توحیدی، معارفی را به پیروان خود عرضه نمودند. در این نوشتار، به مسایلی نظیر باور یا عدم باور به جهانی دیگر، برزخ یا مرحله میان مرگ و قیامت، رستاخیز مردگان، ویژگی های جهان آینده و جسمانی بودن معاد پرداخته می شود و تلاش بر این است که آنچه استفاده می شود از متون مقدس اصلی این دو دین باشد.
صفحات :
از صفحه 121 تا 154
مقایسه مبانی و راه‌حل‌های ابن‌سینا و ملاصدرا برای نفی تناسخ
نویسنده:
فروغ رحیم‌پور
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
تناسخ که در‌ اصطلاح رایج فلسفی به معنی انتقال نفس از بدن خود به بدن مادی دیگر در همین دنیا و پس از مرگ افراد است قاطعانه از سوی ابن‌سینا و ملاصدرا با برهان عقلی رد شده است؛ هر یک از این دو فیلسوف بزرگ با تکیه بر مبانی خود، رابطه ویژه نفس انسان با بدن وی را نشان می‌دهند و با استناد به آن، تعلق نفس به بدن/ بدن‌های دیگر را نفی می‌کنند. استدلال‌های شیخ‌الرئیس در نفی تناسخ بر این مبنا استوار است که نفس از حیث ذات، مجرد و از حیث فعل، مادی است لذا گرچه علت فاعلی و مفیض نفس، عقل مفارق است اما مزاج مستعد و ماده بدنی، زمینه‌ساز و معد این افاضه است. به علاوه، شیخ معتقد است که رابطه هر نفس با ماده بدنی خود، رابطه لزومیه ذاتیه است و به همین سبب، این نفس برای این بدن، امری بی‌بدیل است. اما صدرالمتألهین به مبانی نوینی نظیر تشکیک و اشتداد در وجود و حرکت استکمالی جوهری در همه موجودات (ازجمله در نفس و بدن به موازات یک‌دیگر) قائل است و نفس را در بدو حدوث، جسمانی می‌داند و معتقد است که ترکیب نفس و بدن ترکیبی اتحادی است. او علاوه بر این‌که به نقل و تأیید راه‌حل‌های شیخ‌الرئیس می‌پردازد، از مبانی متعالیه نیز بهره می‌برد و بدین وسیله، هم تبیین نوینی از بعضی از برهان‌های رد تناسخ به‌دست می‌دهد و هم خود، راه‌حل و برهان جدیدی برای ابطال تناسخ ارائه می‌کند که فقط با مبنای متعالیه قابل توضیح است. این مقاله در ‌نظر دارد ضمن توضیح و مقایسه راه‌حل‌های منتخب این دو فیلسوف برای نفی تناسخ و روشن‌کردن نقاط مشترک ایشان، کارکرد مبانی خاص هر یک در این حوزه را روشن کند و نشان دهد که چگونه در مواردی مبانی متفاوت برای برآوردن مقصود واحد، به‌کار گرفته می‌شوند.
صفحات :
از صفحه 25 تا 41
  • تعداد رکورد ها : 96