آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 99
تبيين فلسفی آموزه «عدل» در اندیشۀ كلامی صدرالمتألهین
نویسنده:
مهدی گنجور، مجيدصادقی حسن‌آبادی، محمد بيدهندی،فروغ‌السادات رحيم‌پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آموزة «عدل الهي»، يکي از مباحث مهم کلامي است که از ديرباز مورد توجه انديشمندان و فيلسوفان شرق و غرب بوده است. تحقيقات گسترده عدل‌پژوهان، از دغدغه و اهتمام جدي صاحبان انديشه به اين مسئله حکايت دارد؛ از افلاطون و ارسطو در يونان باستان گرفته تا فارابي و ابن‌سينا و فيلسوفان مسلمان و سپس تا عصر حاضر، هر يک به نحوي با موضوع عدالت درگير بوده و بخشي از آثار فلسفي خود را به آن اختصاص داده‌اند. در اين ميان، نگرش فلسفي صدرالمتألهين به مسئلة عدل الهي، کمتر مورد عنايت پژوهشگران واقع شده است. نظر به اين ضرورت و خلأ پژوهشي، نوشتار حاضر به سبک مسئله‌محور و با مراجعه به منابع معتبر و کاوش در آثار فلسفي و تفسيري صدرالمتألهين، ضمن تحليل ماهيت و جايگاه عدل در انديشة وي، سه ساحت از عدل الهي (عدل تکويني، تشريعي و جزايي) را (که تلويحاً و به نحو پراکنده در مواضع مختلف از آثار وي مورد اشارت قرارگرفته) استنباط و تبيين كرده است.
صفحات :
از صفحه 171 تا 193
تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا بر اندیشۀ کلامی او
نویسنده:
مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: یکی از اساسی ترین کارکردهای فلسفه ملاصدرا، تفسیر عقلانی معارف الهی و تبیین فلسفی آموزه های کلامی است که این ساحت از حکمت متعالیه، نسبت به ساحت فلسفی آن، کمتر مورد عنایت پژوهشگران واقع شده است. رساله حاضر با تحلیل اصول و قواعد فلسفی که در خدمت درک مقاصد دینی درآمده، به سبک مسأله محور و با روش ترکیبی اعم از روش تحقیق تاریخی و تحلیل محتوا، نقش و تأثیر مبانی وجودشناختی صدرا بر فهم او از آموزه های کلامی را تبیین نموده است. برای این منظور، ضمن تأکید بر حجیت و کاربرد عقل در فهم دین؛ و بررسی نقش صدرا در جریان فلسفی شدن کلام، مهمترین دستاوردهای کلامی فلسفه او در حوزه های بنیادین اعتقادی (توحید، نبوت، عدل، امامت و معاد) با رویکرد اصالت وجودی و سایر مبانی فلسفی، استخراج و تحلیل شده است. در نهایت، باتوجه به ضرورت و نیاز امروز جوامع دینی به یک الگوی کارآمد برای فهم دین، به بازسازی و ارائه مدل هرمنوتیک-آنتولوژیک صدرایی- درمقابل مدل دگماتیسم تک¬گفتاری و مدل پلورالیسم نسبی¬گرای دینی- با هدف بهره وری در جهت تبیین عقلانی آموزه های دینی پرداخته است. کلیدواژه ها: فلسفه ملاصدرا، دین، عقل، وحی، کلام، مدل هرمنوتیک.
بدن برزخی و اخروی از منظر ملاصدرا، مجلسی و فخر رازی
نویسنده:
الهه دهقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر این نوشتار "بدن برزخی و اخروی از منظر ملاصدرا، مجلسی و فخر رازی" مورد بررسی قرار گرفته است. از نظر ملاصدرا تشخص هر انسانی به نفس اوست و بدن معتبر در شخص، امر مبهمی است که جز به واسطه ی نفس تحصلی ندارد. لذا جهت وحدت ابدان دنیوی و اخروی، به نفس و گونه ای ازماده ی مبهم است. محصول تطورات نفس و استقلالش از بدن، مرگ است که باعث موت بدن و حیات نفس می شود. نفس در عالم برزخ، وجود جوهری مثالی ادراکی مجرد از اجسام حسی، نه خیالی است که با همراه داشتن قوه ی خیال، می تواند مدرک صور جسمانی بوده و عین انسان میت در گور را توهم کند و آلام و لذات وارد بر او را درک نماید. لذا بدن در این عالم، ساخته و پرداخته ی خود نفس بوده و بین آنها دوئیت وجودی نمی باشد. صور حاصله از علم و عمل انسان در خیر و شر که در نفس مستحکم و جزء ذات او شده اند، سبب لذات و آلام عالم برزخند. تفاوت صور برزخی و اخروی در شدت و ضعف و کمال و نقص است. امور اخروی در وجود، قوی تر و در تحصل، شدید تر و در تأثیر، قوی تر و در آثار، بیشتر از موجودات دنیویند. تخیل در عالم آخرت، همان وجود عینی و عین تحصل است. ارواح در عالم آخرت به عینه، صورت هایی هستند قائم به ذات که حیاتشان، نفس ذات خودشان است و ملکات و صفات مستحکم شده در آنان، بدنهای ایشان است لذا بدن های اخروی و نفوس، حقیقتی واحدند. ابدان اخروی، اشباح ظلی و قوالب مثالی اند که به مجرد جهات فاعلی و حیثیات ایجابی از نفوس حاصل می شوند، آنها از لوازم نفوس اند و با نفوس معیت وجودی دارند. جامع تجرد و تجسم و دارای حیات بالذاتند. صور ادراکیند که وجودشان عین مدرکیت و محسوسیتشان است و با حواس ظاهری اخروی قابل حس اند. در تعداد، نامتناهی، دفعیه الحدوث و از آنِ یک نفس اند لذا نفس، ماده ی آنهاست. این دیدگاه ملاصدرا از ابدان اخروی، بر تحلیل او بر سائر امور عالم آخرت چون حشر و صراط و صحیفه ی اعمال و میزان و بهشت و دوزخ جسمانی و... تأثیر گذار است. از دیدگاه مجلسی باید به آن چه از مقدمات و اوصاف قیامت در آیات و روایات آمده، بدون تأویل اذعان نمود. ایشان با توجه به روایات، بیان می کند که روح پس از مفارقت از بدن به جسدی که در صورت شبیه به بدن دنیوی و در لطافت چون اجسام ملائکه و جن است، تعلق می گیرد و در هنگام سوال قبر بار دیگر به بدن اصلی باز می گردد و سوال و فشار قبر بر بدن اصلی وارد می آید که برای همه وجود ندارد. بعد از آن روح به جسد مثالی تعلق گرفته و به بهشت و دوزخ دنیا منتقل می شود و سایر امور برزخ بر روح خواهد بود. وجود اجساد مثالی قبل از موت نیز بعید نبوده لذا ارواح در حال خواب و احوالی شبیه آن، که تعلق روح به اجساد اصلی ضعیف است به اجساد مثالی تعلق می گیرند و با آنها در عوالم ملک و ملکوت سیر می کنند. تعلق ارواح قوی به اجساد مثالی کثیر و تصرفشان در حالت واحد در آنها نیز بعید نیست. در آخرت نیز خداوند اجزای بدنها را جمع نموده و بدنها عود می کنند و بار دیگر ارواح به آنها تعلق می گیرند. این دیدگاه مجلسی، در تفسیرش از حساب رسی و صحیفه ی اعمال و میزان و صراط و بهشت و دوزخ جسمانی و... نیز موثر است. حقیقت نفس در آثار فخر رازی یکسان بیان نشده و وی در این باره دچار تناقضاتی شده است. از آن جا که چیستی نفس، نقش به سزایی را در بحث حیات پس از مرگ ایفا می کند، دامنه ی این تناقضات به تحلیل او پیرامون بدن برزخی و اخروی نیز کشیده می شود، زیرا بنا بر رویکردی که به حقیقت نفس خواهد شد تغییرات قابل توجهی در نوع حیات پس از مرگ نیز ایجاد خواهد گشت. رازی گاه به جسمانیت و گاه به تجرد نفس قائل شده است. وی باتوجه به این که مرگ را قطع تصرف نفس در بدن می داند قائل به مردن بدن و ادامه ی حیات نفسانی می شود و حیات برزخی را به نفس نسبت می دهد. اما چون انکار معاد جسمانی را با اقرار به حق بودن قرآن کریم قابل جمع نمی داند لذا حشر اجساد را می پذیرد و علم و قدرت خداوند را دلیل بر جمع آوری اجزاء پراکنده شده می داند. رازی سایر وقایع نقلی از امور قیامت را فی نفسه ممکن دانسته و قدرت خداوند بر آنها و خبر صادق از آنها را دلیل وجودشان معرفی می کند و معرفت به آنها را از طریق آیات و روایاتِ درست، قابل حصول می شمارد. از آن چه بیان شد تفاوت دیدگاه سه شخصیت مذکور در موضوع مورد بحث به خوبی آشکار است. کلید واژه ها: بدن، عالم آخرت، عالم برزخ، ماده اولی، معاد جسمانی.
مقایسه تحلیلی و تطبیقی «نفس شناسی» ملاصدرا و «فلسفه ذهن» بر اساس آرای جان فاستر (با محوریت مباحث ماهیت و حقیقت نفس، اثبات تجرد نفس و رابطه نفس با بدن)
نویسنده:
پدیدآور: حمیدرضا عبدلی مهرجردی ؛ استاد راهنما: فروغ السادات رحیم پور ؛ استاد مشاور: امیراحسان کرباسی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
برخی از فلاسفه، انسان را موجودی صرفاً مادی و جسمانی می‌دانند و نفس و ذهن نیز از دیدگاه ایشان ماهیتی مادی دارد. در مقابل، دسته‌ای دیگر، به جوهری غیرمادی که در تعامل با بدن است باور دارند. تبیین چگونگی ارتباط نفس و بدن از بحث‌هایی است که پس از پذیرش دوگانگی آن دو مطرح می‌شود. یکی از انواع ارتباط بین نفس و بدن، پذیرش علیت بین آن دو و تاثیر و تاثر بین آنهاست. این جستار که به هدف مقایسه دیدگاه‌ها و ادله فلسفی صدرالمتألهین فیلسوف حکمت متعالیه و جان فاستر، فیلسوف ذهن معاصر بریتانیایی، سامان یافته است، می‌کوشد تا به بررسی، مقایسه و نقد براهین این دو فیلسوف در مباحث ماهیت و حقیقت نفس، اثبات تجرد نفس و رابطه نفس و بدن بپردازد. از مهمترین مبانی ملاصدرا در مباحث نفس‌شناختی، حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری است. فاستر نیز معتقد از هر یک از قلمرو ذهنی و فیزیکی وجود دارند و هر دو بنیادین هستند. همچنین این دو قلمرو وجودا از یک دیگر متمایزند. ملاصدرا نفس را امری مجرد می‌داند که اگر چه در بدو حدوثش جسمانی است؛ اما در پرتو حرکت اشتدادی جوهری به تکامل دست یافته و جنبه تجردی‌اش بیشتر و بیشتر شده تا در نهایت به صورت یک امر مجرد باقی خواهد ماند. هویت نفس در مسیر این تطورات ثابت می‌ماند. جان فاستر نیز اگرچه از تعبیر قلمرو ذهنی در مقابل قلمرو فیزیکی استفاده می‌کند؛ اما حکم به تجرد قلمرو ذهنی کرده و استمرار هویت انسانی را به بحث و بررسی می‌گذارد. ملاصدرا و فاستر هر دو با تکیه بر دلایلی، به اثبات تجرد نفس پرداخته‌اند. براهین فاستر عموماً در ضمن نقد دیدگاه‌های فیزیکالیستی معاصر مطرح شده که برای حیطه ذهنی، تجردی قایل نیستند و حتی برخی ذهن را این-همان با بدن مادی می‌دانند. فاستر برای اثبات تجرد نفس، عموماً از براهین درون‌نگرانه بهره می‌برد و ملاصدرا بیشتر از مقایسه نفس با بدن مادی کمک می‌گیرد. بررسی و تحلیل روش‌شناختی رابطه نفس و بدن از نگاه ملاصدرا و فاستر از جمله اهداف دیگر رساله است. با توجه به اینکه نفس، امری مجرد دانسته شده که با بدن مادی تعامل دارد، یک فیلسوف باید بتواند نحوه این تعامل را توضیح دهد و از پس اشکالات مهمی که در این راستا مطرح شده بر آید. سه اشکال اساسی به چگونگی این تعامل وارد شده است: لزوم تماس مکانی، اختصاص علّی و کامل بودن فیزیک. کسی که نفس را مجرد از ماده و اوصاف آن می‌داند، باید بتواند نحوه ارتباط آن با امر مادی را توضیح دهد؛ چرا که مثلا تماس مکانی، فقط در عالم ماده رخ می‌دهد و نمی‌توان برای امر مجرد، مکان خاصی در نظر گرفت یا آن را به بدن خاصی محدود کرد. فاستر این سه اشکال مهم را به نحو مستقل مطرح ساخته و کوشیده است با توجه به مبانی خود و با انتقادات علمی که دارد، گره این معما را باز کند. تامل در مبانی نفس‌شناختی ملاصدرا نشان می‌دهد که هر سه این مسائل که ظاهرا از مباحث جدید قلمداد شده‌اند؛ محل دقت فلسفی ملاصدرا نیز بوده‌اند. او اگر چه از این اصطلاحات بهره نبرده ولی برای هر سه مشکل، راه‌حل-های مناسبی دارد. برخی راه‌حل‌ها مستقیما محل بحث ملاصدرا بوده‌اند و برخی را باید از مبانی فلسفی و انسان‌شناختی او استخراج کرد و از لوازم آن مبانی بهره جست.
بررسی تطبیقی براهین درون نگرانه ملاصدرا و جان فاستر بر تجرد نفس
نویسنده:
حمید رضا عبدلی مهرجردی ، فروغ السادات رحیم پور ، امیر احسان کرباسی زاده
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برخی از فلاسفه، انسان را موجودی صرفاً مادی و جسمانی می­دانند و نفس و ذهن نیز از دیدگاه ایشان ماهیتی مادی دارد. در مقابل، دسته­ای دیگر، به جوهری غیرمادی که در تعامل با بدن است باور دارند. ملاصدرا فیلسوف حکمت متعالیه و جان فاستر فیلسوف ذهن معاصر بریتانیایی در دسته اخیر قرار دارند و با تکیه بر دلایلی، به اثبات تجرد نفس پرداخته­اند. در این مقاله به آن دسته از استدلال­های تجرد نفس می­پردازیم که جنبه درون­نگرانه دارند؛ یعنی برهان­هایی که در آنها بر توجه مستقیم انسان به نفس خود یا بر خودآگاهی درونی و غیرمادی او تاکید می­شود. روش این دو فیلسوف در ارائه براهین، متفاوت است؛ بدین معنا که فاستر مستقیماً به آگاهی درونی انسان از حالات ذهنی­اش تمرکز کرده و ملاصدرا، استدلال­ها را بر مقایسه ویژگی­های نفس با بدن استوار نموده است. براهین درون­نگرانه از این جهت کارآمد هستند که می­توانند در عین سادگی، بدون نیاز به مقدمات پیچیده، هر انسانی را به درون خویش ارجاع دهند؛ البته ملاصدرا و فاستر، به اشکالات وارد بر درون­نگری توجهی نکرده­اند. پیش از اقامه این سنخ براهین باید خطاناپذیری دسترسی به حالات ذهنی و صحت شهودهای اولیه اثبات شود. همچنین باید به دستآوردهای تجربی نافی صحت درون­نگری، پاسخ داد.
صفحات :
از صفحه 103 تا 119
علت مرگ نزد غزالی و صدرالمتألهین و سنجش توانایی مبانی ایشان در تبیین آن
نویسنده:
فروغ السادات رحیم پور، فاطمه عابدینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
غزالی و ملاصدرا ازجمله اندیشمندانی‌اند که درصدد شناخت علت مرگ برآمده‌اند و در مباحث نفس‌شناسی خود به این موضوع پرداخته‌اند. مقالۀ حاضر تلاش دارد دیدگاه این دو متفکر دربارۀ علت وقوع مرگ و مبانی نفس‌شناسانۀ مرتبط با آن نزد هریک را مقایسه و ارزیابی کند تا روشن شود کدام مبنا در توضیح نظریۀ خود موفق بوده است. غزالی معتقد است نفس روحانیه‌الحدوث است؛ اما چون تجرد آن تجرد تام نیست، از مادۀ خود (بدن) تأثیراتی می‌پذیرد و در ذات خویش استکمال می‌یابد و هنگامی که به کمال نهایی رسید، بدن را که به‌مثابۀ ابزار اوست، رها می‌کند و به اصل خویش باز می‌گردد. این حالت، «مرگ» نامیده می‌شود و علت آن، ارتقا نفس است. نزد ملاصدرا نیز علت مرگ، ارتقا نفس است؛ اما به‌نظر او اگر به حدوث جسمانی نفس قائل نباشیم، نمی‌توان به حرکت جوهری، قائل شد. با تکیه بر این سخن صدرا، نظریۀ غزالی دربارۀ علت مرگ با مبانی خود او، توضیح‌پذیر نخواهد بود.
صفحات :
از صفحه 67 تا 78
مقایسه دیدگاه افلوطین و ملاصدرا درباره ویژگی‌های نفس
نویسنده:
فروغ‌السادات رحیم‌پور؛ محمد نصر اصفهانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موارد تشابه بسیاری بین دیدگاه‌های فلسفی افلوطین و ملاصدرا وجود دارد؛ یکی از این موارد مباحث نفس است. هدف ما در این تحقیق بررسی میزان اشتراک دیدگاه این دو فیلسوف بزرگ در خصوص احوال نفس در سه مقطع نفس قبل از بدن، با بدن، و بعد از بدن است که با شیوه توصیفی ـ ‌‌تحلیلی انجام می‌شود. در اولین مقطع هر دو فیلسوف با اختلافی اندک به وجود نفسِ پیش از بدن قائل‌اند. در دومین مقطع نظر افلوطین این است که با وجود هم‌کنشی بین نفس و بدن نفس ماهیتاً با بدن بیگانه است، اما ملاصدرا نفس را در مقاطعی با بدن متحد می‌داند. با این‌ حال از نظر او به‌سبب حرکت استکمالی جوهری از بدن فاصله می‌گیرد و با مرگ آن را کاملاً رها می‌کند. در سومین مقطع به نظر افلوطین نفس بعد از خروج از بدن به جایگاه اصلی خود بازمی‌گردد، اما تخیلات و تصورات این دنیایی را در ادامه حیات خود به هم‌راه دارد و به نظر ملاصدرا نفس بدن را رها می‌کند و به‌ترتیب در بدن‌های مثالی و اخروی خود‌ساخته به حیات خود ادامه می‌دهد. اختلاف عمده این دو فیلسوف در این مقطع این است که افلوطین برای انسان‌های رشد‌نیافته معتقد به تناسخ است، اما ملاصدرا به‌هیچ‌وجه تناسخ را نپذیرفته است.
صفحات :
از صفحه 19 تا 50
حق و تکلیف در اندیشه حضرت علی علیه السلام با محوریت کتاب "تمام نهج البلاغه"
نویسنده:
نفیسه زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده: انسان متناسب با تعاملاتی که در طول حیات خویش دارد ملزم به انجام تکالیف مختلف است و به علت وجود ارتباط وثیق و انکارنشدنی بین حق و تکلیف، به موازات انجام تکالیف از حقوقی هم برخوردار می‌شود که منافع وی را تأمین می‌کند. این حقوق و تکالیف از سوی مصادر مختلفی از جمله شریعت‌های الهی تعیین می‌شوند و در اسلام به عنوان آخرین شریعت الهی نیز حقوق و تکالیف، هم در کلام خداوند و هم در کلام پیامبر و ائمه علیهم‌السلام به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار با توجه به محتوای سخنان امیرالمؤمنین(ع) و از پنجره نگاه ایشان، به این مسأله می‌پردازد که انسان در زمان حیات خویش، نسبت به تمامی آنچه که با آن مواجه می¬شود، مسئول و مکلف است. در میان اولیای الهی، حضرت علی(ع) در قول و فعل خود چه به نحو مستقیم و چه به نحو تلویحی و غیر مستقیم، با ارج نهادن به تکالیف، حقوق افراد و گروه‌های مختلف را بیان نموده‌ است و محور مباحثِ مربوط به حق و تکلیف را در تعاملات و روابط فردی و اجتماعی انسان مورد توجه قرار داده است. با مطالعه و دقت‌نظر می‌توان در یک دسته‌بندی جامع، حقوق و تکالیفی که ایشان برای انسان‌ها در نظر داشته را در قالب ِروابط چهارگانه انسان جای داد: ۱)حق و تکلیف انسان در رابطه با خداوند ۲) حق و تکلیف انسان در رابطه با خویشتن ۳) حق و تکلیف انسان در رابطه با انسان‌های دیگر 4) حق و تکلیف انسان در رابطه با طبیعت و سایر موجودات. در این رساله با رجوع به سیره فعلی و قولی حضرت علی(ع) به عنوان یکی از متون دینی، حقوق و تکالیف انسان در چهار ساحت مذکور مورد مطالعه قرار می¬گیرد تا میزان تکلیف¬محوری و یا حق¬محوری در قول و فعل ایشان استنباط گردد و تلاش می¬شود در اثنای پژوهش این نکته نیز مورد مطالعه قرار گیرد که در نهج‌البلاغه جمیع حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی انسان بر مبنای ادای حق الهی تبیین می‌شود و انسان با انجام تکالیف خود در برابر سایر مخلوقات، در اصل حق‌الله را رعایت کرده است، چون واضع اصلی آن حقوق، خداوند است و رعایت امر خداوند به منزله‌ی بجا آوردن حق اوست و دیگر این¬که نسبت بین حق و تکلیف متقابل و طرفینی است، بدین معنا که هر فرد، حقوقی دارد و در مقابل تکالیفی هم به عهده اوست. فقط خداوند است که می‌تواند بدون داشتن تکلیف در قبال کسی، صاحب حقوق باشد و در رابطه ای که بین حق و تکلیف برقرار است همواره اصالت از آنِ حق بوده است. کلید واژه ها: نهج البلاغه، حق، تکلیف، انسان، خدا، طبیعت.
ارزش و كارآمدي علوم اكتسابي و غيراكتسابي از نگاه ابن‌عربي
نویسنده:
نیره اسماعیلی ، فروغ السادات رحیم پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 51 تا 62
بررسی تطبیقی مدینه فاضله از دیدگاه افلاطون و فارابی
نویسنده:
ندا شفیع زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده افلاطون وفارابی ،از میان اندیشمندانی که به مسئله فلسفه سیاسی پرداخته اند،موقعیت ویژه ای دارند. درضمن افلاطون مدینه فاضله را به بدن انسان تشبیه کرده است بدنی که کامل و صحیح است و همه اعضای آن به هم مرتبطند وهر یک دارای وظایف خاصی هستند ؛ همچنین در میان اعضای بدن ، عضو اصلی به نام قلب وجود دارد که اعضای دیگر بدن از آن پیروی می کنند . به همین ترتیب در مدینه فاضله نیز باید افراد با هم مرتبط باشند و در عین حال تک تک افراد دارای وظایف خاصی باشند و باید کسی باشد که شایستگی ریاست بر مردم را داشته باشد. در نظر افلاطون ، زمامدار مدینه ، باید فیلسوف و دوستدار تمام دانش ها باشد ؛ زیرا دولتی که بخواهد جامعه را سعادتمند کند باید نخستین و والاترین هدفش، ایجاد محیطی باشد که اخلاق و دانش ، در یک کلمه فلسفه بتواند در آن رشد کند . فارابی هم مانند افلاطون مدینه فاضله را به بدن انسان تشبیه می کند و آن را برخودار از چنان تعادل و هماهنگی می داند که چون یک کل واحد، همه اجزا در در عین تفاوت ، از تمامیت و تجانس بهره مندند، در نظر او ، نظام مدینه فاضله از ثبات و دوام و از وحدت و تجانس برخوردار است ؛و هر یک از افراد مدینه دارای وظایف خاصی هستند و وظایف هر کس در حد شایستگی وی و توسط رئیس مدینه تعیین می شود . فارابی نیز مانندافلاطون معتقد است که رئیس مدینه باید فیلسوف باشد و دوام و بقای جامعه را وابسته به حکمت می داند ؛ چنانکه رئیس جامعه حکیم نباشد ، آن جامعه محکوم به تباهی و نیستی است . اما این شباهت ها بدان معنا نیست که فارابی با افلاطون ، اختلاف نظر ندارد ، زیرا فارابی فیلسوفی مسلمان است و در تبیین مدینه فاضله خود از اعتقادات مذهبی خویش تاثیر پذیرفته است ؛ و همچنین فلسفه نظری فارابی بر آراء سیاسی او و برطرح مدینه فاضله اش تاثیر بسزایی داشته است؛ به عنوان مثال یکی از موارد اختلاف این است که از نظر افلاطون رئیس مدینه فاضله ، حکیمی است که دوستدار وجویای تمام دانش ها است ودل در طلب درک واقعیات دارد و در پی شناختن عالم مثال وایده است در حالی که دیگران از درک آن بی بهره اند ودر عالم کثرت ودگرگونی سرگردانند؛ اما در دیدگاه فارابی ، رئیس مدینه ، حکیمی است که به درجه اتصال با عقل فعال ارتقاء یافته باشد و تمامی معارف وعلوم را بداند ، به این خاطر او را امام یا نبی می خواند . در این رساله بر آنیم که به تبیین مدینه فاضله فارابی و افلاطون بپردازیم و سپس همانندی ها وناهمانندی های موجود میان آرمان شهر افلاطونی ومدینه فاضله فارابی رابررسی می کنیم . کلید واژگان: -حکومت فیلسوف - مدینه فاضله - رئیس مدینه - سعادت
  • تعداد رکورد ها : 99