جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مفهوم الحقيقة
نویسنده:
أمل مبروك
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
بررسی مبانی فقهی حق کودک بر بودن با والدین وخویشاوندان با رویکردی به نظر حضرت امام خمینی (س)
نویسنده:
معصومه مظاهری، فاطمه صالحی نژاد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارتباط با والدین و خویشاوندان از ضروری ترین نیازهای کودک برای رسیدن به رشدی همه جانبه است که گاه به دلایل مختلفی از سوی والدین و خویشاوندان وی نادیده گرفته می شود. این امر ضرورت شناسایی حق کودک بر بودن با والدین و خویشاوندان را ثابت می کند. و از آنجایی که در حقوق ایران چنین حقی برای کودک در قالب دو نهاد حضانت و ملاقات، به رسمیت شناخته شده است؛ لزوم بررسی مبانی فقهی آن نیز احساس می گردد که مهم ترین آنها قاعده لاضرر و لاحرج است، بنابراین پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به چگونگی شناسایی حق کودک بر بودن با والدین و خویشاوندان بر اساس این دو قاعده است.بر این اساس طبق نظر امام خمینی قاعدة لاضرر تنها در صورتی می تواند مبنای حق کودک بر بودن با والدین و خویشاوندان واقع شود، که آن را به معنای نهی حکومتی در نظر بگیریم. لیکن اشکال پذیرش این نظر در این است که ایشان لاضرر را تنها بر قاعدة سلطنت یعنی «الناس مسلطون علی اموالهم» حاکم می دانند که ارتباطی به بحث ما پیدا نمی کند. بنابراین تنها در صورتی که لاضرر را حاکم بر تمام ادلة احکام اولیه دانسته و یا قاعدة سلطنت را شامل تسلط بر «انفس» نیز بدانیم، این مشکل مرتفع شده و چنین حقی برای کودک اثبات می شود و دست قضات به عنوان نمایندة حاکم، برای صدور رأی بر اساس منافع کودک در باب حضانت و ملاقات باز خواهد بود. قاعدة لاحرج نیز این حق را برای کودک اثبات کرده و امام نیز آن را پذیرفته اند.
مبانی حق بر محیط زیست در فقه امامیه
نویسنده:
سلیمانی ایران, راعی مسعود, واعظی سیدحسین
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.
صفحات :
از صفحه 75 تا 100
صراع بین الحق والباطل
نویسنده:
محمد اشکنانی
نوع منبع :
کتاب , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کویت: بی نا,
چکیده :
نبرد میان حق و باطل یک امر جدیدالاحداث نیست بلکه از زمان حضرت آدم بوده و تا زمان امام مهدی عج خواهد بود. کتاب حاضر به این نبرد و نزاع میان حق و باطل پرداخته و سعی در روشن ساخت حق و طریقه تشخیص حق از باطل دارد.
نجات‌‌بخشی ادیان از منظر قرآن و حدیث
نویسنده:
حسین سیاح گرجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ب‍ی‌گمان سترگ‌ترين انديشناكی آدمی، در جملگی دورانها و سامانها، چگونگی سرنوشت و فرجام كار او است. در اين ميان آسمان‌باوران را نگرانی افزون‌تر است؛ چه مرگ از نگاه ايشان پايان كار نيست و آدمی را در سرای ديگر، زندگی ديگر و جاودان است. پرسش سرينه آنان اين است كه برای خوشبختی در جهان بازپسين چگونه بايد بود و چه بايد كرد؟ كارگزار و كاردار آفرينش، كه از اين سترگ‌ترين پرسش آدمی‌زاده آگاه بود، آيين خويش را با پيامبران خويش گسيل داشت تا پاسخ آن فراهم آيد. اسلام، فرجامين و برترين نمود آيين ايزدی است؛ از اين رو بهترين پاسخ را برای بشر گرد آورده است، اما پرسش ديگر آن است كه چنانچه پس از فرو آمدن اسلام، گروهی آن را برنتابند و به فرمان پيام‌‌آورش سر ننهند، سرنوشت آنان در ديگرسرای چگونه خواهد بود؟ آيا از آن رو كه مسلمان نيستند جملگی دوزخی‌اند؟ يا از راه آيينهای ديگر نيز می‌توان رستگار شد؟ آشكار است كه هيچ كس را يارای آن نيست كه بهتر از قرآن و حديث چنين پرسشی را پاسخ گويد. نوشتاری كه پيش رو است بر آن بوده است تا نگرگاه اين دو چشمه پاک يزدانی را در اين باره بكاود. گزيده بايد گفت كه از نگرگاه قرآن و حديث، اسلام آيين بهی است و از پسِ فرود آن جملگی آدميان را، بر هر آيينی كه باشند، شايسته و بايسته است تا در برابر پيام‌‌آورش كرنش كنند، به او و آيين او باور آورند و فرمان‌اش را بر ديده نهند و چنانچه دانسته چنين نكنند، ستمگرند و دوزخ سزای ايشان است. آيين خداوندگار يكتا يكی است؛ چه حق را دويی نيست و در هر دوران به فراخور پيامبری كه بر او فرود آمده نمودی كرده است؛ از اين رو جملگی حق است، ولی پس از برانگيختگی محمد امين ـ درود پروردگار دانا بر او و خاندانش باد ـ ديگر آيينها را دوران به سر آمده و اينک فرمان، فرمان محمد است، ولی با اين همه رستگاری تنها از آنِ مسلمانان نيست؛ چه نه اين است كه رستگاری تنها با راست‌كيشی فراهم آيد. چنانچه كسی آيين خويش را آيين بهی می‌‌دانسته و در انديشه گمان جز اين نمی‌برده و آن را پايبند و فرمانبردار بوده، رستگار است و پاداش كردار نيک خويش را خواهد گرفت؛ نيز چنانچه كسی در دريافت آيينی كه پيروی از آن بايسته است كوتاهی كرده، ولی نه از سر غرّه‌گی و كين‌ورزی، بلكه از آن رو كه ناتوان بوده، رستگار است. ناتوانی او از هر گونه‌ای كه باشد بخشودنی است؛ برای نمونه می‌توان از ناتوانی در انديشه، ناتوانی در پيكره، ناتوانی در رفتن به جايی كه می‌توان آموزه‌های آيين استوار را در آن آموخت يا زيستن در جايی كه در آن از آيين پيروی‌بايسته خبری نبوده و آموزگاری نيامده است تا آن آیین را به مردم بياموزد ياد كرد.
انصاف در قرآن و حدیث
نویسنده:
مونا امانی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عدم شناخت دقیق و درست انصاف به خودمحوری می انجامد. رفتار خودمحورانه نیز ـ به ویژه از جانب متصدیان امور مهم ـ آستان? خروج از حق و ورود به ستم و بی عدالتی است و سبب دوری جامعه از امنیت، آسایش و آرامش است. انصاف در لغت و اصطلاح به معنای دادن حقِ برابر از جانب خویش و مخالف ظلم و حمیت است. در نگاه ماهوی یک فضیلت اخلاقی نفسانی برخاسته از عقل و در نگاه کارکردی، خصلتی حق محور و ضامن ادای حقوق به صورت کامل و برابر است. از این رو در اسلام دینِ حقِ حق‌مدار و نیکوی فضیلت محور از بالاترین جایگاه‌ها برخوردار است. عقل (خاستگاه انصاف) برای تطبیق بر امور جزئی نیازمند معیار وجدان است. وجدانِ اخلاقی سبب می‌شود انسان در برخورد با دیگران خود را جایگزین آن‌ها کرده، بر اساس سه عنصر تخیل، معرفت و آگاهی، هر چه برای خود می‌پسندد برای آنان نیز بپسندد. این جایگزینی انسان را از خودبرتربینی رها کرده، او را به رعایت انصاف وا می‌دارد. انصاف تحث تاثیر برخی عوامل مانند: ایمان, جوانمردی؛ حیا؛ جهل؛ شهوت؛ خشم؛ حسد و ... شدت و ضعف می‌یابد که این عوامل خود نیز تحت تاثیر دو عامل انگیزشی عقل و شرعند. انصاف بر اساس کاربرد در حوزه‌های مختلف به دو دست?‌ انصاف در گفتار و انصاف در رفتار قابل تقسیم است وبر اساس صاحبان حقوق به سه دست? انصاف با خویش؛ با خدا و با خلق تقسیم می‌شود. مراتب انصاف به ترتیب از سخت‌ترین به آسان‌ترین، بر اساس عظمت حقوق و صاحبان آن‌ها عبارتند از: انصاف با خدا؛‌ انصاف با خلق و انصاف با خویش. بر اساس علاقه به گیرند? حق عبارتند از: انصاف با خلق؛ انصاف با خدا و انصاف با خود. بر اساس علاقه به دهند? حق عبارتند از: انصاف از خویش؛ انصاف از نزدیکان؛ انصاف از دشمنان. مهمترین نتایج انصاف بر اساس روایات عبارتند از: حقیقت ایمان و کمال آن؛ استواری دین؛ بهشت؛ الفت و دوستی؛ آسایش و آرامش؛ رحمت و خشنودی الهی و ... . گزینش حاکم؛ قاضی؛ شریک و دوست؛ پذیرش گواهی و نقد و ... از اموری است که نیاز به شناسایی منصفین دارد که این مهم با شناخت ویژگی‌های منصفین حاصل می‌شود. مهمترین ویژگی‌های منصفین حقیقی و برتر، کمال عقل و کمال ایمان است.مهمترین نمود درونی انصاف، پذیرش حق و مهمترین نمودهای بیرونی آن عبارتند از: اعتراف به حق؛ راستگویی؛ سازگاری میان گفتار و کردار و محکوم کردن خود است.عدالت و انصاف رابط? عموم و خصوص مطلق دارند و هر دو فضیلتی حق مدار و در پی ادای حق و حقوق هستند. با این تفاوت که عدالت،‌ کیفی و کَمّی ولی انصاف تنها کمی است. همچنین انصاف با وجود نمودهای بیرونی، خصلتی درونی ولی عدالت برونی است. انصاف ادای حقوق برابر است بنابراین هر جا حقی باشد، انصاف نیز کاربرد دارد. هر چه این حق بزرگتر، صاحب حق عظیم‌تر و شرایط ادای این حق سخت‌تر باشد، انصاف کاربرد بیشتری خواهد داشت. بر این اساس مهمترین قلمروی انصاف بر اساس متون دینی، قلمروی سیاست است چرا که حق والی بر مردم و حق مردم بر والی از بزرگترین حقوق است. افزون بر این که قدرت، مهمترین زمین? ستم و بی‌انصافی است. بنابراین ادای این حقوق سخت،‌ در شرایطی که انسان را به سوی ستم می‌کشاند، بسیار حائز اهمیت و مورد توجه است.
مفهوم حق در فلسفه لاک و کانت
نویسنده:
راحله زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در دوران مدرن در نتیجه‌ی تلاش‌های متفکران و فیلسوفان این دوره، انسان بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفت و جایگاه مرکزی را در عالم اشغال کرد. در این دوران همه چیز از زاویه‌ی انسانی تعریف می‌شد. بر این اساس مفهوم حق هم در این دوران معنایی انسانی به خود گرفت. در این دوران حقوق کیهان محور یونان باستان و حقوق خدا محور قرون وسطی، که در نتیجه‌ی آن، نقش اراده‌ی انسانی در تعیین حقوق فردی و اجتماعی نادیده گرفته می‌شد و حق به مجموعه‌ای از ارزش‌های از پیش تعیین شده اطلاق می‌گردید و انسان همواره محکوم به رعایت این ارزش‌ها بود، کنار گذاشته شد. متفکران دوران جدید با ارج نهادن به مقام والای انسانی در تعیین سرنوشت خویش و تأکید بر توانایی‌های عقل انسان در شناسایی حق و حقوق، مفهوم حق را در رابطه‌ی تنگاتنگ آن با اختیار و اراده‌ی انسانی مطرح کردند. جان لاک فیلسوف قرن هفدهم و نظریه‌پرداز بزرگ حقوق طبیعی، انسان را دارای حقوقی می‌دانست که مستقل از کلیسا و نظام حکومتی معتبر بود و عقل و خرد انسانی کاشف این حقوق بود و لذا حقوق انسان، حقوق اعطایی از جانب کلیسا و حکومت نبود و تنها نقش حکومت، پاسداری از حقوق طبیعی افراد بود. در ادامه‌ی این مسیر فکری به فیلسوف اخلاق قرن هجدهم، ایمانوئل کانت می‌رسیم. کانت نیز مفهوم حق را در ارتباط با مقام و منزلت رفیع انسانی مطرح کرد و می‌توان گفت که بیشتر از جان لاک، به برجسته کردن جایگاه انسان در ارتباط با حقوق انسانی پرداخت. او مفهوم حق را در حوزه‌ی اخلاق مطرح کرد تا همواره انسان با التزام به قانون اخلاقی و خرد خود بنیاد، در ارتباط با دیگر انسان‌ها به گونه‌ای اخلاقی و از بُعد شرافت والای انسانی و غایت فی نفسه بودن انسان، هم در وجود شخص خویش و هم در وجود دیگران، با آنان رفتار کرده و حقوق انسانی را مراعات نماید و با حرکت در مسیر تکامل اخلاقی، هر چه بیشتر در راستای انسانیت گام برداشته و آزادی را تحقق بخشد.
زمینه ها و پیامدهای حق ستیزی در قرآن و حدیث
نویسنده:
امیر فتاحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهشناخت‌ زمینه‌های پیدایش و پیامدهای هر پدیده منفی، یکی از کارآمدترین اقدامات برای جلوگیری از بروز آن‌ می‌باشد؛ اصولاً پیشگیری از وقوع یک پدیده‌ی مخرّب و آسیب‌زا بدون در اختیار داشتن تصویری دقیق از زمینه‌ها و بسترهای پیدایش آن ممکن نخواهد بود. همچنان‌که، آگاهی و شناخت پیامدها و عوارض منفی لغزیدن در ورطه‌ی هر انحراف نیز می‌تواند با هشدار نسبت به عواقب زیان‌بار انجام آن، به نوبه‌ی خود نقش موثّری در پیشگیری و بازدارندگی از انجام آن داشته باشد. از این‌رو، در پژوهش حاضر تلاش شده است با تأمّل و تتبّع در آموزه‌های قرآن کریم و سیره‌ی اهل بیت?، بارزترین زمینه‌ها و بسترهای پیدایش حق‌ستیزی و آثار و پیامدهای منفی آن، مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. آن‌چه که پیرامون این مسئله در آموزه‌های وحیانی دین اسلام آمده است گویای این مهم می‌باشد که آدمی علی‌رغم فطرت حق‌گرای خویش، به سبب وجود عوامل کششی و زمینه‌هایی از جمله: جهل و نادانی، شخصیت‌پرستی، سنّت‌گرایی و تعصّب‌های جاهلانه به ستیز با حق تمایل پیدا می‌کند. سپس، با به‌کارگیری روش‌ها و شیوه‌هایی در دو حوزه‌ی روش‌های مستقیم(مبارزه با حقِّ محض) و روش‌های غیر مستقیم(ستیز با با جبهه‌ی حامیان حق) به مبارزه با آن می‌پردازد. ضمن این‌که، این نوع موضعگیری و مقابلهبا حق، آثار و پیامدهایی مخرّب و جبران‌ناپذیری در زندگی دنیوی و اخروی بشر به‌دنبال دارد. که در بُعد زندگی دنیوی می‌توان به: ولایت و سرپرستی طاغوت، ذلّت و خواری، هلاکت و نابودی. و در حیات اخروی نیز: حبط عمل، حسرت و ندامت و ابتلای به عذاب و مکافات را برای حق‌ستیزان در پی خواهد داشت.
جایگاه مالکیت در فلسفه سیاسی لاک و کانت
نویسنده:
رجب علی افسری کردکندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهاگر بخواهیم دو فیلسوف تاثیر گذار قرن هفدهم و هیجدهم را نام ببریم، بی‌گمان جان لاک تجربی مسلک قرن هفده و ایمانوئل کانت عقل گرای قرن هیجدهم را می‌توان نام برد. این دو فیلسوف جدا از تفکر فلسفی خاصشان، در باب سیاست نیز تفکرات خاص خود را داشته اند. در این جستار در پی آن هستیم که مواضع اصلی این دو متفکر را در باب مالکیت به عنوان یکی از مباحث اساسی فلسفه سیاسی مورد بررسی قرار دهیم. هسته اصلی فلسفه سیاسی لاک مسئله مالکیت است که از نظر او مالکیت عبارت است از آنچه که از طریق آمیختن کار انسان با طبیعت بدست می‌آید، از این رو کار موجد مالکیت است و انسان در هر وضعی خواه طبیعی و خواه مدنی دارای مالکیت است و تشکیل حکومت برای بهبودی و پاسداری از مالکیت فردی است. برای کانت مسئله مالکیت به نحو دیگری مطرح می‌شود؛ وی از همان ابتدا دو نوع مالکیت را از هم متمایز میسازد؛ نخست مالکیت فیزیکی که عبارت است از تصرف مادی اشیاء و دوم مالکیت عقلانی یا همان مالکیت حقانی که محدود به زمان و مکان و تجربی نیست. نزد کانت در وضع طبیعی مالکیت، موقتی است و تشکیل حکومت باعث قطعی شدن مالکیت می‌شود. در نظر کانت، نه تنها صرف کار کردن موجد مالکیت نمی‌شود، بلکه وی همچنین استدلال لاک را مبنی بر اینکه مالکیت عبارت است از آمیختن کار شخص با چیزی را، رد می‌کند.
لطف و قهر امام علی علیه السلام در آینۀ نهج‌البلاغه
نویسنده:
لیلا قدس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در نهج البلاغه، لابلای سخنان دقیق و ظریف امام علی علیه السلام، به موارد بسیاری برمی‏خوریم که نشانگر لطف و یا قهر امام علی علیه السلام نسبت به اشخاص مختلف است. منظور از لطف، عطوفت و مهربانی و اقبال علی علیه السلام نسبت به اشخاص و منظور از قهر، غضب و خشم حضرت در قبال رفتار و عملکرد برخی از افراد می‏باشد. در این میان مسئله اصلی آن است که چه علل و عواملی موجب بروز رفتارهای گونه‌گون از حضرت شده است. این پژوهش با توجه به حجیّت قول، فعل و تقریر معصوم و از رهگذر بررسی مبانی لطف و قهر، موارد کاربست این مبانی، اهداف و اغراض، لطف ها و قهرها برای پاسخ بدین مسأله کوشیده است. بررسی گزارشهای نهج البلاغه، از گفتار و رفتار حضرت، نشان می دهد که لطف و قهر امام علی علیه السلام بر اساس حفظ حدود الهی و حقوق بندگان و مرزبانی در همه عرصه‏هاست. همچنین لطف و قهر امام بر مبنای صداقت و صراحت، عدالت ورزی و عدالت محوری، بصیرت، دلسوزی و شفقت، آینده نگری، تدبیر و عاقبت اندیشی بنیان نهاده شده است. حضرت، این مبانی را در شرایط و موقعیت های مختلف به کار بسته اند و در این راستا برای احقاق حق الله و حق الناس، انتباه و آگاهی مردم، آگاه نمودن مردمان از عواقب اعمال و آینده برخی مردم، إحیاء اسلام ناب محمدی6و جداسازی حق از باطل کوشیده‌اند. امام لطف و قهر خود را با اهداف مختلفی به لطف نسبت به دیگران و گاه قهر و تندی با ایشان اقدام کردند. از جمله؛ فرهنگ سازی، دفع شبهات و حق گریزی ها، شناسایی دوست و دشمن و بیداری مردمان إعمال نمود؛ تا به مردمان این پیام را برساند که دنیا وسیله و پلی برای رسیدن به آخرت است و در نهایت، حضرت سعی دارد با این ابزار (لطف و قهر) هریک از بندگان خدا اعم از مومنان، گمراهان، گمراه‌کنندگان، نادانان، گناه‌کاران را به رستگاری برساند.