آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3208
رویکرد قرآن به جریانهای عرفانی در جهان اسلام
نویسنده:
فاروق صفی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دبیرخانه شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت,
چکیده :
در این مقاله به نقد و ارزیابی یکی از جریانهای موجود جهان اسلام که بنام عرفانهای کاذب شهرت دارد، پرداخته شده است. علت اصلی پرداختن به این جریان ها، آشنایی جوانها با این تفکرات منحرف در جهان اسلام می باشد. نقد و ارزیابی مبانی جریان عرفان کاذب و هم چنین آگاهی جوان از خطرات گرایش به این جریانها هدف اصلی مقاله حاضر است. در ساختار مقاله به نقش رهایی بخش و معنوی قرآن به عنوان نمونه ناب عرفان در جهان معاصر پرداخته خواهد شد و جریان عرفان حقیقی بررسی می شود. در پایان نیز الگوی سیر و سلوک امام خمینی به عنوان عرفان اصیل تحلیل می شود.
صفحات :
از صفحه 69 تا 86
تبیین سعادت قصوی از منظر مسکویه
نویسنده:
عین الله خادمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
مسکویه، علاوه بر بیان دیدگاه خودش درباره سعادت قصوی، دیدگاه حکیمان سلف را درباره این مسئله گزارش می‌کند و دیدگاه‌های فیثاغورث، سقراط، افلاطون و ارسطو را برمی‌رسد. برای تبیین دیدگاه مسکویه درباره سعادت قصوی، می‌توان بیان او را به دو قسمت سلبی و ثبوتی تقسیم کرد: بر اساس بیان سلبی او، حصول سعادت قصوی در تمتع از لذات حسی نیست. بر اساس بیان ثبوتی او شش ملاک (رسیدن به افق فرشتگان، دریافت حکمت از ساکنان ملأ اعلی، حرکت شوقی و عشقی به سوی خدا، دستیابی به کمال نهایی در دو بعد نظری و عملی، رسیدن به نعم بی‌حد و حصر بهشت، و تقرب به خدا) وجود دارد. نگارنده بر این باور است که این ملاک‌ها مانعة الجمع نیستند، بلکه امکان جمع این ملاک‌ها وجود دارد. گرچه برخی از این ملاک‌ها قابل نقد هستند، اما در مجموع این ملاک‌ها، مبین تأثر شدید مسکویه از دین مقدس اسلام است.
صفحات :
از صفحه 171 تا 191
چیستی سعادت از منظر مسکویه
نویسنده:
عین الله خادمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسألۀ اصلی این پژوهش تحلیل چیستی سعادت از دیدگاه مسکویه، و روش تحقیق آن توصیفی‌ ـ‌ تحلیلی است. مسکویه سعادت را به عنوان خیر و کمال در قیاس با صاحب‌اش تعریف می‌کند. بر این اساس یک وابستگی و پیوستگی میان خیر و کمال و سعادت برقرار می‌کند. او برای خیر دو تعریف ارائه می‌دهد و آن را به اقسام مختلفی مثل خیرات شریف، ممدوح، مطلق و غیرمطلق، عام و... تقسیم می‌کند. از تأمل در برخی از این اقسام این پیوستگی بهتر ظاهر می‌شود. او همچنین برای سعادت چهار ویژگی معرفی می‌کند: 1. غیرموقت بودن، 2. اکتسابی بودن، 3. مختص عقلا بودن، 4. عدم درک کنه سعادت اخروی در دنیا؛ و سعادت را به اقسام مختلفی چون سعادت در بدن و خارج از بدن، و اقسام پنج‌گانه تقسیم می­کند.
صفحات :
از صفحه 61 تا 82
روش حل تزاحم های اخلاقی با تأکید بر دیدگاه آیت الله مصباح
نویسنده:
مسعود آذربایجانی، افضل بلوکی، محمدعلی مصلح نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از جمله مسائل فلسفه اخلاق که به عنوان معضل اخلاق کاربردی مطرح است، تزاحم قواعد و افعال اخلاقی است؛ بدین معنا که گاه مکلف مختار، در انجام وظایف خود متحیر می شود و نمی داند وظیفه فعلی او انجام کدام عمل اخلاقی است. هدف از انجام این تحقیق ارائه روشی مناسب از میان روش های گوناگون برای رفع تزاحم های اخلاقی است که به روش تحلیلی ـ توصیفی انجام می گیرد. در این مقاله، روش هایی برای حل تزاحم مطرح می گردد و در نهایت دیدگاه آیت الله مصباح در زمینه حل تزاحم های اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد. ایشان در این زمینه دو روش به دست داده اند: ذو جهات بودن فعل واحد و تقیید موضوع های اخلاقی به قید «مفیدٌ للمجتمع». در این نوشتار به تحلیل و بررسی روش دوم که مورد پذیرش ایشان است، پرداخته و نتیجه گرفته ایم که معیارهای مطرح شده در این روش، کارآمد نیست؛ چنان که تقیید موضوعاتی چون عدالت یا حسادت به قید مفید و غیرمفید، نادرست است.
صفحات :
از صفحه 39 تا 60
چگونگی بازتولید فلسفه‌های علوم انسانی با تکیه بر فلسفه اسلامی
نویسنده:
حسین سوزنچی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
امروزه اثبات اینکه بسیاری از آموزه‌های علوم انسانی مدرن، با آموزه‌های اسلامی ناسازگار است و تحول در این علوم، امری ضروری است، کار دشواری نیست. آنچه دشوار است تبیین این نکته است که چگونه می‌توان این تحول را، نه با نگاه خام و گذاشتن چند آیه و روایت در کنار متون جدید، بلکه با استمداد از علوم و اندیشه‌های اسلامی‌ای که حاصل قرن‌ها تلاش علمی اندیشمندان مسلمان بوده و در تعاملی پویا با اندیشه‌های معاصر، رقم زد. اگرچه این تحول‌بخشی نیازمند استمداد از بسیاری از دانش‌های سنتی مسلمانان است، اما هدف مقاله حاضر، این است که فقط شیوه و میزان کمک «فلسفه اسلامی موجود» به تحول‌آفرینی در علوم انسانی مدرن را مورد بحث قرار دهد. در طبقه‌بندی‌های سنتی علوم، به دلیل پذیرش ماهیت سلسله ‌مراتبی دانش‌ها، «فلسفه اولی» ‌مادر علوم شمرده می‌شد، و به لحاظ معرفت‌شناختی، شایستگی این را دارد که پشتوانه تمام علوم دیگر قرار گیرد. با انحطاط مابعدالطبیعه در دوران جدید و القای بن‌بست در عرصه وجودشناسی، فلسفه به مثابه علم وجودشناسی رسما کنار زده شد، و تقدم فلسفه بر سایر علوم زیر سؤال رفت؛ اما در پس پرده، وجودشناسی ماتریالیستی زیربنای علوم گردید و با غلبه یافتن پیش‌فرض‌هایی همچون مادی و متباین دانستن وجود انسان‌ها و کنار گذاشتن مبحث علیت غایی در تحلیل واقعیات انسانی، استقلال و اصالت فلسفی بسیاری از مباحث علوم انسانی زیر سؤال رفت و فضای قراردادانگاری و تبعیت از اعتباریاتِ بی‌ضابطه غلبه یافت و مباحث این دسته از علوم، به یک سلسله مباحث حسی و قراردادی آمیخته با پیش‌داوری‌های ماتریالیستی در باب ماهیت انسان، فروکاسته شد. این مقاله می‌کوشد با تبیین الگوی مطالعه وجودشناختی در بررسی امور خاص، نشان ‌دهد که چگونه «وجودشناسی مضاف» می‌تواند الگوی موجهی برای تحقیق در عرصه «فلسفه‌های مضاف» (فلسفه روان‌شناسی، فلسفه اقتصاد، و...) باشد؛ و نیز اینکه چگونه تحول‌آفرینی در علوم انسانی مدرن، نیازمند بهره‌مندی از چنین «فلسفه‌های مضاف»‌ی است. همچنین با نشان دادن مصادیقی از تحقق یافتن چنین وجودشناسی‌های مضافی در تاریخ اندیشه اسلامی، و ارائه مصادیقی از ورود این گونه مباحث در نقد و اصلاح علوم انسانی جدید، امکان عملی چنین الگویی را آشکارتر سازد.
صفحات :
از صفحه 69 تا 118
بررسی و مقایسه جایگاه وجودشناسی و معرفت شناسی عقل فعال نزد ابن سینا و توماس آکوئینی
نویسنده:
غلامحسین خدری، مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل فعال بعد از ارسطو جایگاه متفاوتی در اندیشه فیلسوفان داشته است. هریک بنابر نیاز و خلایی در فلسفه خود جایگاه عقل فعال را تعیین می کردند. افلاطون کلیات را قائم به ذات، مجرد، و ثابت می دانست که در عالم محسوس نبودند. او نیازی به وجود عقل فعال حس نمی کرد، اما ارسطو، در مخالفت با استاد خود، کلیات را در امور محسوس قرار داد، از آن جا که ارسطو از عقل به صورت مبهم و در مقایسه با حس سخن گفت، برای تبیین مفهوم کلی به وجود عقل نیاز داشت. بعد از او، شارحان و مفسران آثارش عقل فعال را از فلسفه او بیرون کشیدند، یا مانند اسکندر افرودیسی آن را موجود متعالی و خدا خواندند یا آن را به مانند فیلسوفان مسلمان، فارابی و ابن سینا، بیرون از نفس انسان قرار دادند که از طریق آن هم مساله رابطه کثرت با وحدت را حل کنند و هم مساله معرفت را بی پاسخ نگذارند. درمقابل، فیلسوفانی مانند توماس آکوئینی، در قرون وسطی، علی رغم تاثیرپذیری بسیار از این اندیشمندان، در زمینه عقل فعال موضعی متفاوت گرفتند و تبیین دیگری از ارسطو ارائه کردند؛ اینان عقل فعال را بخشی از نفس قرار دادند. عقل فعال در ابن سینا جایگاهی مشابه عقل در دیدگاه افلوطین دارد؛ به این ترتیب که در حوزه وجودشناسی، حلقه ارتباط بین عقول مفارق (ده گانه) و امور محسوس و مبدا صدور کثرت جهان مادی است و در حوزه معرفت شناسی، افاضه صور کلی و معقولات بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت از کارکردهای آن است. عقل فعال برای توماس، به زعم خود او، بیش تر ارسطویی است و صرفا جایگاه معرفت شناسانه دارد. برای او عقل فعال انتزاع کننده است، صور معقول را از محسوسات انتزاع می کند و به فعلیت می رساند. در حوزه وجودشناسی، عقل فعال در نفس انسان قرار دارد و کارکردی وجودی و علی ندارد.
صفحات :
از صفحه 75 تا 96
دل سوخته به روایت عقل پخته: مرد برهان در وادی عرفان
نویسنده:
علیرضا میرزایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نبوغ استثنایی و شخصیت منحصر به فرد و جامعیت علمی ابن سینا در قرن پنجم، مبین ذوابعاد بودن وی است. به دلیل برجستگی او در حوزه های فلسفه و حکمت و طبابت (پزشکی)، برخی از وجوه دیگر شخصیتش، از جمله عرفان و شهود، مغفول مانده است. بررسی آثار وی در اشارات و تنبیهات، معراج نامه و رسائل، در باب نفس و عشق و...، معرف گرایش عمیق عرفانی اوست و علاوه بر تسلط علمی، نشان دهنده درگیری عملی وی با این حوزه پررمز و راز است. در این مقاله، تلاش شده است این بعد در سایه مانده ابن سینا واکاوی شده، در حد بضاعت، معرفی گردد. نوشته پیش رو با یک پرسش بنیادی در باب گرایش ابن سینا به عرفان شروع می شود و با بررسی دو دیدگاه مخالف و موافق و تقویت نظریه موافق با استشهاد به نوشته های شیخ و ارباب نظر، ادامه می یابد و در نهایت، با توجه به آثار به جامانده از ابن سینا، به ویژه متون متعلق به پایان عمر، درگیری عملی ایشان با عرفان به اثبات می رسد.
صفحات :
از صفحه 33 تا 54
پارادوکس مرتبه مثالی نفس حادث در نفس‌شناسی صدرالمتألهین
نویسنده:
معصومه سادات سالک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
موجودات مثالی به رغم تجرد، از عوارض ماده (مقدار، اندازه و شکل) خالی نیستند؛ در حالی‌که این عوارض، به گونه‌ای در تعین شخصی و در نتیجه تفرد موجودات، نقش دارند و باعث جزئی شدن این صور می‌شوند. با فرض «مرتبه مثالی» برای نفس انسانی، می‌توان سابقه‌ای در این عالم برای انسان تصور کرد. در این تصور به تعداد افراد مادی کثرت عددی خواهیم داشت. بنا بر نظر ملاصدرا نفس انسانی، جسمانیة الحدوث است و سابقه چنین نفسی، به وجود جمعی عقلانی در صقع ربوبی و یا عالم مفارقات عقلی، ارجاع داده می‌شود. با این تفسیر، هم حدوث نفس انسان محفوظ می‌ماند و هم پیامدهای عقلی محال و توالی فاسد قدم نفس، مجال بروز نمی‌یابند. بنابراین سلسله تنزلات به ویژه مراتب قبلی وجودات تنزل‌یافته در قوس نزول، با مبنای حدوث جسمانی نفس، چندان قابل جمع به نظر نمی‌رسد و پیشینه وجود عقلی نفس ـ با وجود تأکید فراوان صدرالمتألهین بر وجود مثالی موجودات ـ تبیین چگونگی حدوث آن را از مرتبه عقلی به عالم ماده، دشوار می‌سازد. شاید بتوان این ناسازگاری را با فرض سابقۀ ماده بدن، به عنوان متحد صورت انسانی، حل کرد؛ اما ماده در فلسفه صدرایی نقش کم‌اهمیتی دارد، و علاوه بر آن ابداعی است و نمی‌تواند در این مرتبه نقشی داشته باشد. بر اساس مبانی صدرایی، فرض پیوند مستقیم میان ماده متحد با صورت (در عالم ماده) با ماده مثالی، فرضی نادرست است. در پاره‌ای از آثار عباراتی می‌توان یافت که اعتقاد به مرتبه مثالی نفس انسانی را در سلسله نزولی نشان می‌دهد و وجه قدم نفس را تقویت می‌کند و بر ابهامات نظریه «جسمانیة الحدوث» می‌افزاید.
صفحات :
از صفحه 83 تا 104
فرایند وحی و معجزه در نفس شناسی ابن سینا
نویسنده:
احمد بهشتی، حمیدرضا خادمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بنیادین بودن تبیین ابن سینا به‌منزله‌ی مبنایی‌ترین رهیافت فلسفی به فرایند وحی، که بیش‌ترین بازخوردها و تأثیرات را در سایر متفکران بعد از خود تا به امروز داشته است، ضرورت نگارش مقاله‌ی حاضر به حساب می‌آید. ابن سینا بیان می‌دارد که نفس ناطقه وجه امتیاز انسان از سایر موجودات است. نفس ناطقه وی را بر درک کلیات و حقایق عقلی توانا می‌سازد، بنابراین هنگامی که مسأله‌ی وحی را به مثابه‌ی نوعی معرفت مد نظر قرار می‌دهد به ناچار می‌بایست تبیین کند که نفس چگونه از طریق قوای خویش به معرفت وحیانی نائل می‌گردد. وی مدعی است وحی صرف نزول فرشته یا مکالمه‌ی الاهی با پیامبر نیست، بلکه حاصل تکامل و تعالی نفس نبوی به عالم قدسی است، بدین‌سان که نخست قوه‌ی نظری تکامل‌یافته‌ی نفس نبوی است که قادر به اتصال با عقل فعال (روح القدس) و ادراک معانی کلی می‌شود و سپس قوه‌ی خیال وی از چنین قدرتی برخوردار است که می‌تواند اصول کلی را با حفظ اصل وجود و سنخیت و تناسب آن، به صورت خیالی و حسی تنزل داده و در نتیجه کلام خدا را بشنود و فرشتگان الاهی را ببیند. مسأله‌ی دیگری که ابن‌سینا در این زمینه به تحلیل آن می‌پردازد معجزه است. معجزه از نظر ابن‌سینا محدود به افعال خارق عادت انبیا نیست. از نظر او، اصل وحی نیز خود نوعی معجزه است، بنابراین معجزه یکی از اجزا و عناصر مبحث نبوت است که قابلیت تحلیل فلسفی دارد.
صفحات :
از صفحه 15 تا 36
اثبات فلسفی وجود خدا بین اروپا و جهان اسلام: تأملی در تاریخ درهم تنیده فلسفه و ارتباط معاصر آن [نمایه مقاله انگلیسی]
نویسنده:
Ulrich Rudolph and Roman Seidel
نوع منبع :
مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: برهان وجود خدا یکی از موضوعات مهم تاریخ فلسفه است. همچنین نمونه ای روشن از یک مشکل فلسفی مشترک در تاریخ های فکری درهم تنیده اروپا و جهان اسلام است. با تکیه بر ارسطو، اشکال مختلف برهان هم توسط الهیات عقلانی اسلامی (کلام) و هم فیلسوفان اسلامی مانند ابن سینا به کار گرفته شد. در حالی که این بحث، تغییر شکل، پالایش و تعدیل شده، در سراسر دوران پس از کلاسیک، به ویژه در شرق اسلامی، به شدت مورد بحث قرار گرفته است، به همین ترتیب در غرب توسط متفکرانی مانند Polymat عبری Maimonides و فیلسوف لاتین قرون وسطی پذیرفته شده است. توماس آکویناس الهیات. با این حال، این فرآیندهای پذیرایی متقابل به قرون وسطی ختم نشد. آنها را می توان در قرن بیستم و حتی تا به امروز مشاهده کرد: از یک سو، متفکر خاورمیانه ای مانند فیلسوف ایرانی مهدی حایری یزدی را می بینیم که نقد اساسی کانت از استدلال های فلسفی کلاسیک برای وجود خدا، به ویژه اثبات هستی شناختی و رد نقد. از سوی دیگر، برهانی از آفرینش که توسط متکلم اسلامی و منتقد سنت مشایی غزالی ارائه شده است، توسط گروهی از فیلسوفان غربی پذیرفته شده است که نسخه خود را «برهان کلام-کیهان شناختی» می نامند. با بحث در مورد سنگ بنای مهم در تاریخ اثبات فلسفی وجود خدا، ما برای بازنگری روایات کنونی اروپامحور در تاریخ فلسفه استدلال می کنیم و پیشنهاد می کنیم که چنین دیدگاه فرافرهنگی ممکن است الهام بخش گفتمان های فلسفی جاری بین اروپا و میانه باشد. شرق و فراتر از آن.
  • تعداد رکورد ها : 3208