ابنعربی سلوک را نوعی سیر در مقامات میداند، ملاصدرا نیز با قائل شدن به اسفار اربعه معتقد است که سیر و سلوک، نوعی انتقال در مراتب اسفار اربعه است. به باور هر د
... دو سیر و سلوک راه رسیدن به کمال است و بدون آن، تحقّق کمال ممکن نیست. علم نیز یکی از مقدمات اصلی سیر و سلوک است. در عرفان ابنعربی و فلسف? صدرایی، علم از جهت بداهتِ مفهوم و خفایِ حقیقت، حکم وجود را دارد. هیچ چیز آشکارتر و روشنتر از مفهوم علم نیست تا به واسط? آن بهتر علم را تعریف کرد؛ همچنانکه حقیقت علم مانند حقیقت وجود، کاملا مخفی است. ابنعربی براساس وحدت وجود، حقیقت علم را «وجودِ حق» میداند، ملاصدرا نیز حقیقت علم را حقیقت وجود میداند که بنابر «وحدت تشکیکی» دارای مرتب گوناگونی است و بالاترین مرتبه آن «واجب الوجود» است. از اینرو ملاصدرا مانند ابنعربی کمال آدمی را در علم میداند. کمال آدمی معرفت به خویشتنِ خویش است که جلو? کامل الهی است؛ زیرا قلب آدمی که حقیقتِ اوست، گنجایش خداوند را دارد. فانی شدن از غیرخدا و بقای بالله را می توان تعبیری دیگر از علم حقیقی دانست؛ زیرا معنای «فنای فی الله» این است که آدمی یقین حاصل کند که حقیقت او، حقتعالی است. بنابراین علمِ حقیقی و کمالِ غایی، مساوقِ یکدیگر و دو مفهوم برای یک مصداق هستند. از اینرو میتوان گفت که مرتب? نازل علم مقدم? لازم سیر و وسلوک و مرتب? بالای علم، غایت سیر و سلوک محسوب میشود. در واقع، هدف ابنعربی از سیر و سلوک عارفانه و غایت ملاصدرا از سیر و سلوک عقلانی، دست یافتن علمِ حقیقی و به تعبیر ابنعربی «درک وحدت وجود» است.
بیشتر