جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 37
بررسی و تحلیل تطبیقی مرگ و معنای زندگی از دیدگاه مولوی و هایدگر
نویسنده:
فریبا اکبرزاده، مهدی دهباشی، جعفر شانظری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
مرگ و تأثیر آن بر معنی زندگی از دغدغه های همیشگی بشر بوده است؛ مولوی در شمار اندیشمندانی است که موضوع مرگ و رابطه آن با معنای زندگی را در مثنوی و کلیات شمس به تفصیل بیان نموده است. مولوی عارف، بسیار «مشتاق مرگ» است و از آن با تعبیر «عروسی ابدی» یاد می کند. از دیدگاه وی، مرگ به معنی «قطع و پایان زندگی» نیست، بلکه «آغاز زندگی جاودانه دیگری» است. در اندیشه مولوی، معنی زندگی، تولد دوباره یافتن، تکامل انسانی، روی کردن به صفای باطن، به دنیای قلب پا نهادن، زمام عقل را به عشق الهی سپردن، ایجاد تغییر و تحول در جریان زندگی و پرهیز از خشک اندیشی، همراهی با زمان و... است. هایدگر نیز در شمار فیلسوفان معاصری است که بخش عظیمی از اندیشه فلسفی خویش را به مرگ و معنای زندگی اختصاص داده است. از دیدگاه هایدگر ، مرگ، نوعی «انتخاب اجباری» و گاهی «هراسناک» توصیف شده است. از نظر وی، معنای صحیح مرگ، واقعیتی بیرونی و عمومی در جهان نیست، بلکه «امکان درونی هستی» خود انسان است که نقطه پایانی بر زندگی اوست؛ انسان، تنها با مرگ است که «هستی غیر اصیلش» به «ساحت اصیل» در می آید و مرگ، حد پایان زندگی اوست. وی بر این عقیده است که مرگ واقعه ای نیست که در آینده اتفاق بیفتد، بلکه ساختاری بنیادی و جدایی ناپذیر از «در جهان بودن» ماست. از این رو، رویارویی انسان با مرگ، نه تنها «کلید خودمختاری»، بلکه «کلید تمرکز» نیز هست. افزون بر این، هایدگر بر این باور است که زندگی دارای معناست و این معنی، وظیفه ای است که سازنده «ماهیت» انسان است. این پژوهش بر آن است تا به تحلیل تطبیقی موضوع مرگ و معنای زندگی از نگاه این دو اندیشمند بپردازد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20
بررسی ریشه ها و زمینه های تطبیق تفسیر زمان در اندیشه ی برگسون و ملاصدرا
نویسنده:
حسین رستمی جلیلیان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
در حال حاضر، برخی تفسیرهای تطبیقی در خصوص مقایسه‌ی تفسیر زمان در اندیشه‌ی برگسون و ملاصدرا انجام شده است. در این تفسیرها، عمدتا به منظور بررسی نقاط اشتراک و افتراق فلسفه‌های آن‌ها درباره‌ی مسأله‌ی زمان، مقایسه‌هایی بین بحث شهود در فلسفه‌ی برگسون با نظریه‌های حرکت جوهری و اصالت وجود ملاصدرا انجام شده است. در این مقاله، کوشش شده تا با طرح نتایج حاصل از معنای شهود و حرکت جوهری و تأمل در مفاهیمی ‌مانند حافظه و ماده، تطور خلاق، ماده، اختیار، مکان، حیات، اخلاق و دین، زمینه‌های اختلاف عمیق تفسیر برگسون با تفسیر ملاصدرا از زمان و به طور کلی، تفاوت میان فلسفه‌های آن‌ها را دریابیم.
صفحات :
از صفحه 97 تا 118
حرکت جوهری انسان و خودبرون افکنی دازاین در فلسفۀ ملاصدرا و هایدگر
نویسنده:
محمدعلی روزبهانی,محمد عرب صالحی,مهدی صدفی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مهم ترین مباحث فلسفۀ دین، مباحث انسان شناختی است، چون انسان هم گیرندۀ دین و هم مخاطب آن است. از رهگذر نگاه ما به انسان، نگاه ما به دین نیز شاید تغییر کند. مقالۀ حاضر نگاه دو فیلسوف، یکی از شرق و دیگری از غرب را در مورد انسان مقایسه می کند. ملاصدرا با طرح حرکت جوهری در مرکز فلسفۀ خود، به تبیین انسان و جهان و نسبت میان آنها پرداخته است. این طرح که بر اصالت وجود مبتنی است، حرکت اشتدادی انسان در مراتب هستی را بنیان نهاده است و پیدایش انسان در طبیعت، زندگی دنیوی و در نهایت مرگ او را به تفصیل تبیین می کند. برخلاف ملاصدرا که به زبان فلسفۀ کلاسیک سخن می گوید، هایدگر در تلاش برای خلق زبان فلسفی جدیدی است، چراکه زبان فلسفی کلاسیک را برای تفسیر هستی شناسی جدید ناکافی می داند. فلسفۀ او نیز بر اصالت وجود مبتنی است و شباهت های بسیاری میان اندیشه های او با صدرا وجود دارد. هایدگر نیز انسان- دازاین - را پیوسته در حال شدن و صیرورت می داند که همواره در حال برون شدن از خود است و رو به آینده دارد. این جستار بر آن است تا با تبیین حرکت جوهری ملاصدرا در انسان و سیر اشتدادی انسان در مراتب هستی و همچنین بررسی خودبرون افکنی دازاین و نسبت دازاین با عالم در فلسفۀ هایدگر، شباهت ها و مفارقت های اندیشۀ دو فیلسوف را واکاوی کند.
صفحات :
از صفحه 593 تا 618
خدا از نظر هیدگر
نویسنده:
مجید اب‍وال‍ق‍اس‍م زاده‌
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
آنچه از يك انسان، متفكر و فيلسوفى بزرگ مى سازد، مقدار تأثيرى است كه افكارش در جامعه فكرى و فلسفى مى گذارد. متفكر بزرگ كسى است كه بر وسعت افق ذهن بشرى مى افزايد و ابعاد جديدى براى تفكر مطرح مى كند. هيدگر را مى توان از زمره اين متفكران بزرگ و برجسته دانست كه از اين حيث، مورد توجه جدى بسيارى از انديشمندان و متفكران جهان قرار گرفته و مباحث او برد وسيعى در ميان فيلسوفان و متكلمان پيدا نموده است. يكى از ويژگى هاى تفكر هيدگر اين است كه فهم نوشته هايش دشوار و گاه دو پهلوست. پيچيده بودن زبان هيدگر، گستردگى تفكر و چند مرحله اى بودن آن و نيز استفاده از اصطلاحات و مفاهيم نامأنوس و بديع را مى توان از عوامل اساسى اين امر دانست. همين مسأله موجب بدفهمى ها و تفاسير متناقض از جانب مفسران او شده است. نظرات هيدگر در باب دين، الهيات و خدا از اين قاعده مستثنا نيستند؛ چرا كه در اين باره نيز تفاسير گوناگونى و گاه ضد و نقيض وجود دارند. عده اى فلسفه او را قابل تطبيق با الهيات و دين دانسته اند و بعضى در مقابل، فلسفه او را از نوع «اگزيستانسياليسم الحادى» به شمار آورده اند. در اين مقاله، سعى بر آن است كه ديدگاه هاى هيدگر در باب الهيات و خدا بررسى شوند. در اين ميان، از نظرات وى درباره مابعدالطبيعه نيز استفاده مى شود تا مفهوم روشن ترى از «خدا» در تفكر وى به دست آيد.
هرمنوتیک همچون معرفت شناسى
نویسنده:
مرالد وستفال
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
این مقاله با بررسی آراء فلاسفه غرب پیرامون ایده هرمنوتیک و ارتباط آن با معرفت شناسی می پردازد. بحث های مرتبط با این موضوع عبارتند از: یقین، خودارجاعی، دور هرمنوتیکی، پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم.
تأملی بر مسئله خدا در تفکر هایدگر
نویسنده:
ابراهیم رضایی, محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
چکیده :
خدا در تفکر هایدگر به سه شکل عمده ظاهر می شود: وجود، امر مقدس و آخرین خدا. یافت وجود، در تجربه قلبی هیبت رخ می دهد و کشف امر مقدس هنگام رویارویی با کار هنری ای که جامع ساحات چهارگانه باشد؛ اما آخرین خدا، موضوع انتظار است؛ خدایی که غیاب آن در سرود شاعر، به کلام درمی آید. وجود، کار هنری و غیاب خدا، هر سه، رویدادهای «از آن خود کننده» هستند؛ رویدادهایی که سبب می شوند سوژه شناسنده، با طبیعت متحد شود؛ از این رو، ادراک خدا، به عدول از تفکر منطقی مرسوم و ورود به قلمرو تفکر معنوی و دریافت قلبی بستگی دارد. از نظر هایدگر، شعر، مظهر و پیشوای چنین ادراکی است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 130
هرمنوتیک فلسفی و بنیادهای معرفتی تاریخ
نویسنده:
سید ابوالفضل رضوی,سید علاءالدین شاهرخی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
چنانچه فهم مؤثر و کارآمد درباره گذشته، فهمی که معطوف به زمان حال و برای شرایط موجود جامعه مفید باشد به دغدغه اصلی مورخین تبدیل شود، تاریخ را به علمی پویا تبدیل می کند که در بهتر شدن شرایط اجتماعی و معرفتی جامعه مؤثر است. علم تاریخ حاصل بینش و نگرش مورخین است و هرمنوتیک فلسفی با تأکید بر هستی شناسی فهم و مهم تر از آن مفسرمحوری در تحقق فهم، با برداشت های سوبجکتیویستی در تاریخ هم خوانی زیادی دارد. در پرتو نظریه پردازی های خاص اندیشمندان این رهیافت هرمنوتیکی، می توان شئون معرفتی تاریخ را بالا برد و در تبیین هستی شناسی و روش شناسی تاریخی از آن بهره برد. ازاین روی، هرمنوتیک فلسفی می تواند به منزله دانش معین تاریخ، موجب غنی تر شدن جنبه های معرفتی تاریخ شود. مقاله حاضر با توجه به سیر تحول هرمنوتیک فلسفی می کوشد به بررسی تأثیر این رهیافت بر چگونگی تحقق معرفت تاریخی بپردازد.
صفحات :
از صفحه 67 تا 94
«الهیات تخریب» نگاهی بر خاستگاه و ماهیت تفکرات دینی هایدگر متقدم
نویسنده:
محمدرضا عبداله نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
وضعیت نابسامان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی اروپا (و به‌ویژه آلمان) در آغاز سدۀ بیستم، هایدگر جوان را به سمت و سوی این پرسش فراخواند که: « نقش و مسئولیت یک متفکر در جامعه چیست؟» او در این زمینه نقش مهمی را برای تعالیم، عقاید و علایق دینی شخصی خود قائل بود، چرا که احساس می‌کرد با ایجاد تعامل میان دین و فلسفه، می‌توان میراث فکری و فرهنگی واحدی را برای کل مردم اروپا به‌وجودآورد و از این طریق مسئولیت خود را به‌عنوان یک متفکر در برابر آن وضعیت ناگوار ایفا کرد. راهکار او برای این منظور طرح «الهیات تخریب» بود. الهیات تخریب این امکان را فراهم می‌کرد تا او گذشته (سنت اولیۀ مسیحی) را هم به‌عنوان معیار انتقاد حال (سنت متزلزل فلسفی و دینی غرب) و هم امکانی برای زندگی آینده (اصیل بودن) تبدیل کند. بنابراین، در تحقیق حاضر نشان می‌دهیم که راهکار هایدگر برای ایجاد میراث فکری و فرهنگی واحدی که در نهایت به شکل‌گیری الهیات تخریب منجر می‌شود، از یک طرف موجب همدلی یا دیالوگ او با سنت اولیۀ مسیحی و برخی شخصیت‌های بزرگ آن (از قبیل پولس، اگوستین، اکهارت، لوتر، شلایرماخر و کیرکگارد) می‌شود و از طرف دیگر زمینه را برای انتقاد جدی از الهیات و فلسفۀ سنتی (یا آنچه هایدگر آن را ماهیت انتو‌تئو‌لوژیکی غرب می‌نامد) مهیا می‌کند.
صفحات :
از صفحه 407 تا 430
اختیار انسان از منظر صدرا و یاسپرس
نویسنده:
فرح رامین
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
مساله اختیار آدمی از جمله موضوعات مهمی است که در آراء صدرالمتالهین به عنوان موسس حکمت متعالیه و یاسپرس به عنوان یکی از فلاسفه خدامدار بی دین اگزیستانسیالیست، مطرح است. در تطبیق آراء این دو فیلسوف، با توجه به افق و مبانی فکری متفاوت این دو تفکر، همواره باید جانب احتیاط را رعایت کرد. توجه یاسپرس به انسان و تاکید بر وجود ساحتی اصلی به نام نفس یا اگزیستانس که اختیار و گزینش های آدمی، مرحله ای از مراتب آن است، تعریف اختیار، اراده، آزادی، دیدگاه او در باب انسان مختار و رابطه اختیار با متعالی از جمله مواردی است که صدرا و یاسپرس را در فلسفه ورزی به یکدیگر نزدیک می کند. این مقاله، با توصیف و تبیین بنیادی ترین دیدگاه های این دو متفکر در باب مساله پیچیده اختیار انسان، سعی در یافتن شباهت ها و تفاوت ها و نقادی این دو سنت فلسفی دارد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 31
هرمنوتیک فلسفی یا فلسفه هرمنوتیکی(درآمدی بر هرمنوتیک هادیگر)
نویسنده:
علی فتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرمنوتیک با هایدگر (1889ـ1976)، یکی از متفکران و فیلسوفان مغرب زمین، وارد مرحله جدیدی در دوران تاریخی خود می‏شود. دستاورد عظیم هایدگر این است که فلسفه‏ورزی را بر محور هرمنوتیک قرار داد. هرمنوتیک در هایدگر بحث و جدل درباره مفاهیم و مقولات نیست، بلکه اساسا آشکار کردن آن چیزی است که در درون ما می‏گذرد. «دازاین» (Da-sein) بودن = آنجا. اما آنجا بودن اساسا یعنی: عملی کردن حضور و حی و حاضر شدن؛ عملی که از طریق آن و برای آن معنا در زمان کنونی آشکار می‏شود. این مقاله، فلسفی بودن هرمنوتیک را در نظر هایدگر مورد بازکاوی قرار می‏دهد.
  • تعداد رکورد ها : 37