آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 537
همسویی نظریه‌ی کارکرد صحیح با موضع ضدشکاکانه غزالی در تکیه بر خداباوری
نویسنده:
علی‌ فتح طاهری، مسعود سیف، مهدی سلیمانی خورموجی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
به نظر می‌رسد اتکایِ غزالی بر خداباوری، جهت خروج از شکاکیت، می‌تواند یکی از طرق محتمل در مواجهه با مسائلی باشد که به‌طور‌سنتی با ماهیت معرفت گره خورده‌اند. ما پس از بازنویسی موضع غزالی، درمجموع، دو گزینه را برای تفسیر موضع وی ارائه خواهیم داد. در همان ابتدای مقاله، گزینه اول رد می‌شود. برای دفاع از گزینه‌ی دوم، به‌طور‌مفصل به واکاوی وضع معرفتی خویش در قبال باور‌های ناظر به جهان خارج خواهیم پرداخت. این واکاوی نشان خواهد داد که برای رهایی از چنبره‌ی شکاکیت، معرفت‌شناسان همیشه ناگزیر بوده‌اند میان سه جفت‌ جریانِ متخاصم «ایدئالیسم، رئالیسم»، «درون‌گرایی، برون‌گرایی» و «وظیفه‌گرایی، اعتمادگرایی»، یکی از دو سوی جریان را بر دیگری ترجیح دهند. همچنین نمایان خواهد شد که چرا نوع خاصی از اعتمادگرایی (نظریه‌ی کارکرد صحیح) در قبال شکاک، از موضع امیدوارکننده‌تری برخوردار است. نکته‌ی تعیین‌کننده‌ی بحث آنجایی است که درمی‌یابیم تنها در زمینه‌ای خداباورانه می‌توان به‌نحو درخوری بر نظریه‌ی کارکرد صحیح تکیه کرد. در پایان نیز ضمن پاسخ به دو انتقاد جدی از سوی وحید و بونجور، نشان خواهیم داد که چرا معتقدیم این نظریه با موضع خداباورانه غزالی همسوست.
صفحات :
از صفحه 53 تا 80
نظام احسن از دیدگاه لایب نیتس و ابن سینا
نویسنده:
اکبر عروتی موفق، ابوالقاسم اسدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
یکی از مسایل فلسفی - کلامی مربوط به اوصاف و افعال الهی این است که آیا نظام حاکم بر این جهان بهترین نظام ممکن است؟ و آیا لازمه چنین نظامی این است که هیچ شری در آن نباشد؟ و اصولا خلق چنین نظامی ضرورت دارد یا خیر؟ از نظر لایب نیتس و ابن سینا حکیم، عالم، قادر و خیرخواه مطلق بودن خداوند مقتضی آن است که نظامی آفریده شود که در آن بالاترین و بیشترین کمالات تحقق یابد. هر دو فیلسوف معتقدند که شر امری است متحقق، اما نه از سنخ وجود بلکه از سنخ عدم و این که لازمه تحقق خیر کثیر تن دادن به شر قلیل است. اما آن چه این دو فیلسوف را از هم جدا می کند این است که خلق نظام احسن از نظر ابن سینا بر اساس یک ضرورت فلسفی صورت گرفته است در حالی که لایب نیتس انتخاب نظام احسن را از میان همه نظامهای ممکن دیگر امری ممکن تلقی می کند و اگر ضرورتی هم در این جا احساس می شود فقط یک ضرورت اخلاقی است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 72
نقد و بررسی جایگاه علیت نفس در فلسفه جورج بارکلی
نویسنده:
منوچهر صانعی دره بیدی، محمد سعیدی مهر، محمدعلی محمدی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
نظریه بارکلی یکی از مهم ترین نظریاتی است که در عصر جدید، برای حل مشکل ارتباط علی بین نفس و بدن، و هم چنین رابطه علی بین اجسام ارایه شده است. از آن جا که بارکلی جوهر مادی و تمایز بین کیفیات اولیه و ثانویه را انکار و جهان مادی را به عنوان مجموعه ای از تصورات معرفی می کند، در فلسفه وی، علیت طبیعی به معنای تأثیر و تأثر علی انکار می شود. وی در نظریه ایجابی اش راجع به علیت، علت را امری فعال می داند و از سوی دیگر، در نظر او، فقط آن چه دارای اراده باشد، فعال است. از این رو، علت در فلسفه وی، به اذهان و نفوس محدود می شود، خواه این نفس، ذات نامتناهی خداوند باشد و یا نفس متناهی انسانی. وی فعال بودن ذات خداوند را از طریق تصورات حسی، به اثبات می رساند و فعال بودن نفس خود را از طریق تصورات خیالی. در این جا، اعمال فیزیکی (مثل برداشتن قلم یا حرکت دادن پا) همان اشیای واقعی یا تصورات حسی اند و مشکل این نوع اعمال در فلسفه بارکلی این است که از سوی خداوند ایجاد می شوند و فعالیت او به شمار می آیند، بنابراین، دیگر نمی توانند به عنوان فعالیت من باشند. البته وقتی که بارکلی می خواهد نفوس انسانی دیگر را به اثبات برساند، آن ها را از طریق افعال فیزیکی شان، که همان تصورات حسی اند، به اثبات می رساند ولی مشخص نمی کند که چگونه هم خداوند و هم نفوس متناهی دیگر می توانند علت تصورات حسی باشند. به نظر می رسد که بارکلی برای حل این مشکل، در نظریه علل موقعی گرفتار شده است و این اشکال بر او وارد است که خداوند بدون نفوس انسانی دیگر هم می تواند تصورات حسی را ایجاد کند و در این کار، نیازی به آن ها ندارد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
روایت «فلسفی-تاریخی» هوسرل از خاستگاه «اصالت روان‌شناسی» و ضرورت «چرخش استعلایی
نویسنده:
علی فتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هوسرل در کتاب بحران علوم اروپایی کوشیده تا خاستگاه «اصالت روانشناسی» را در تاریخ فلسفة جدید نمايان سازد.‌ «روانشناسی پدیدارشناسانه» نه‌تنها بنیادی برای «روانشناسی تجربی» فراهم می‌آورد، بلكه میتواند بمثابه مقدمه‌¬یی برای «پدیدارشناسی استعلایی» قرار گیرد. او در روایت فلسفی خود از سير تاريخي مفهوم اصالت روانشناسي، ما را به جان‌ لاک ارجاع میدهد و بيان ميكند كه ديدگاههاي لاك را بارکلی و هیوم ادامه دادند. پژوهشهای روانشناختی لاك در خدمت مفهوم استعلایی درآمد که نخستین بار توسط دکارت در کتاب تأملات صورتبندی شده بود. بر اساس دیدگاه او، مابعدالطبیعه میتواند نشان دهد که تمام واقعیت و کل جهان و آنچه برای ما وجود دارد، چیزی جز اعمال شناختی ما نیست؛ اینجاست که توجه به «امر استعلایی» ضرورت مي‌يابد. شک روشی دکارت، نخستین روش برای طرح «سوژة استعلایی» بود و توصیف او از «إگو کوگیتو» (منِ‌ انديشنده) نخستین صورتبندی مفهومی از آن را فراهم ساخت. جان‌لاک «ذهن استعلایی محض» دکارت را با «ذهن بشر» جایگزین كرد، با این حال پژوهش خود را در زمينة ذهن بشری از طریق تجربة درونی بدليل یک دغدغة ناخودآگاهِ استعلایی ـ فلسفی ادامه داد، اما خواسته یا ناخواسته در دام جریان اصالت روانشناسی افتاد. هوسرل با نگاهي تاریخی و بنحوي كاملاً فلسفي نشان داد که چگونه بارقه‌های توجه به امر استعلایی برای نخستین‌بار در فلسفة دکارت و پس از آن در تقابل میان «مکتب اصالت عقل» و «مکتب اصالت تجربه»‌ ظهور مي‌يابد و در ادامه با نشو و نمای آن در فلسفة استعلایی کانت، امکانات نهایی آن در فلسفة پدیدارشناسانة هوسرل به ثمر مینشیند.
صفحات :
از صفحه 17 تا 42
بررسی و نقد الهیات لایب نیتس
نویسنده:
صالح حسن زاده
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
فلسفه لایب نیتس و تصور وی درباره خدا از حوزه های فلسفی و الهیات مسیحی، فلسفه اسپینوزا و فلسفه دکارت متاثر است. همچنین لایب نیتس از بعضی مکالمات افلاطون هم تاثیر پذیرفته است. در عین حال، شان کلامی آثار لایب نیتس از آثار دکارت و اسپینوزا بیش تر است و فلسفه او مانند فلسفه مالبرانش خدامحور است. به نظر لایب نیتس، علت فاعلی و علت غایی در جهان طبیعت توسعه و تداوم علیت خداوند است. لایب نیتس با این تفکر به قاعده «لا موثر فی الوجود الا الله» نزدیک می شود. لایب نیتس در نظریه هماهنگی پیشین بنیاد علیت ماشینی را تحت علیت غایی قرار می دهد. لایب نیتس برداشت دکارت از خدا را مورد حمله شدید قرار می دهد و آن را به خدای اسپینوزا تشبیه می کند که اصل چیزهاست و نوعی قادر مطلق است که با طبیعت اولیه نامیده می شود و فاقد اراده و فاهمه است. موجود کامل دکارت آن خدایی نیست که ما تصور می کنیم و به او امیدواریم، یعنی خدای عادل و عاقل که هر ممکنی را برای خیر مخلوقاتش انجام می دهد. خدایی ساختگی مثل خدای دکارت برای ما هیچ تسلای دیگری جز تسلای صبر از روی جبر باقی نمی گذارد. اسپینوزا هر تصور یا تعریفی از خدا را به عنوان موجودی عاقل و صاحب اراده رد می کند. به باور وی، خدا از طریق اراده آزاد عمل نمی کند. اراده و عقل با طبیعت خدا همان نسبت را دارند که حرکت و سکون. از این رو، جهان یک نظم و نظام مکانیکی و ریاضی است و به هیچ معنا انسانی، هدفمند و اخلاقی نیست. هر چیز مطابق با قانون عینی و انعطاف ناپذیر علت و معلول رخ می دهد. لایب نیتس با انتقاد شدید از نگرش اسپینوزا به خدا می گوید: خدا یک ذهن، یک شخص و یک جوهر معین است، اما در عین حال کامل ترین جوهرهاست، خدا، مناد منادهاست که با نظم ریاضی دقیق خود، اعمال و تاثیرات ظاهری منادها را هماهنگ می سازد. لایب نیتس بعد از فراز و فرودها، سرانجام یک طبیعت، یعنی جوهر منفرد یا «مناد منادها» را به عنوان موجود کاملا متعالی یا خدا معرفی می کند که به حکم ضرورت اخلاقی مجبور است بهترین جهان ممکن را بیافریند. آیا لایب نیتس در نهایت به فلسفه اسپینوزا – که آن را به شدت رد می کرد- نزدیک نشده است؟ جبر و ضرورت اخلاقی لایب نیتس با ضرورت و جبر طبیعی اسپینوزا چه تفاوتی دارد؟ در این مقاله تلاش کرده ایم: 1- الهیات لایب نیتس را تبیین کنیم. در الهیات لایب نیتس نکات بدیعی وجود دارد که توجه بیش تر به دکارت در مراکز فلسفی ایران مانع دریافت آنها شده است.2- برخی از آراء لایب نیتس را در الهیات با نظران افلاطون، ارسطو، دکارت، مالبرانش و اسپینوزا تطبیق و مقایسه کنیم.3- الهیات لایب نیتس را از برخی جهات و در حد گنجایش مقاله مورد نقد و داوری قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 91 تا 119
مسئله خدا در فلسفه مدرن [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Leonardo Messinese (لئوناردو مسینی)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
The Davies Group Publishers,
چکیده :
ترجمه ماشینی: مسینی ایده‌های خدا را در فلسفه مدرن از جمله دکارت، هیوم، کانت و هگل بررسی می‌کند و اهمیت معاصر آن‌ها را برای تفکر درباره خدا نشان می‌دهد. در نهایت، اندیشه هگل بزرگترین فرصت برای درک رابطه و تفاوت بین فلسفه و الهیات است. از نظر هگل، خدا به عنوان «استعلای درونی» درک می شود و این بالاترین دستاورد فلسفه مدرن است، برخلاف الهیاتی که خدا را متعالی ناب در ایمان می بیند.
عقل گرایى حداکثرى و معتدل در دین شناسى
نویسنده:
مسعود نورعلی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث عقل و عقل گرايى از مباحث مهم در فلسفه دين و دين شناسى است كه از روزگاران پيشين محل نزاع انديشمندان دينى و غير دينى بوده است. نوشتار زير درآمدى است بر انواع عقل گرايى (حداكثرى و معتدل) كه به تبيين و تحليل هر يك از آن ها مى پردازد. اين نوشتار، پس از معرفى عقل گرايى حداكثرى در دنياى غرب و دنياى اسلام و نقد آن، به طرح عقل گرايى معتدل در تفكر اسلامى مى پردازد.
تحلیلی انتقادی بر علم دینی پلانتینگا
نویسنده:
محسن مقری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
در قرن حاضر، هجمه سهمگين حوزه های گوناگون دانش را بر قلمرو اديان شاهد بوده ايم. اين مسأله نگرانی بسياری را از سوی دانشمندانِ پيرو دين و همچنين خداباورانِ طرفدار علم برانگيخته است. از اين رو، آلوين پلانتينگا، يكی از بزرگ ترين فيلسوفان معاصر دين، با ارائه نظريه معرفت خود، موضعی نو به باورهای دينی اتخاذ می كند. او با نقدهايی كه متوجه ديدگاه پيشينيان می كند، گستره باورهای پايه را به طريقی وسعت می دهد، تا باورهای دينی را نيز در برگيرد. پس از ارائه اين ديدگاه، پلانتينگا در آثار متعدد خويش، تلاش می كند تا تضاد ميان علوم معاصر و دين را به پيشفرض های الحادی نظريات علمی نسبت دهد. در ادامه اين تلاش، او برساختن علمی دينی را پی می گيرد كه علاوه بر اجتناب از عناصر الحادی، به كارگيری باورهای دينی را در اشتغال به فعاليت های علمی، به پيروان اديان توصيه می کند. در اين مقاله، ضمن تحليل و بررسي علم دينیِ مد نظر پلانتينگا، اشكالات عمده ای را بر آن وارد آورده ايم.
صفحات :
از صفحه 115 تا 132
در طریق معرفت به علوم فطری
نویسنده:
احمدابوترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
در این نوشته، ابتدا مباحثی مورد بحث قرار گرفته اند که از مبادی و مبانی بحث از علوم فطری به شمار می آیند; سپس با عنایت به سیر تاریخی موضوع، رأی بعضی از فیلسوفان در آغاز تاریخ فلسفه در مورد علوم فطری مطرح شده اند که از قضا، از دیدگاه های اساسی در این بحث شمرده می شوند و در بین متأخّران، گاه مبنای بعضی مباحث در علوم فطری و حتّی مبنای بعضی مباحثِ معرفت شناسی در زمینه های دیگر واقع شده اند;آن گاه از میان فیلسوفان جدید غرب، دیدگاه هایی مورد توجّه قرار گرفته است که به طور مستقیم به نفی یا اثبات علوم فطری پرداخته اند. در بررسی این دیدگاه ها سعی بر این بوده است که در ابتدا، آرای هر فیلسوف تبیین، و مباحث آن با نظمی منطقی تنظیم، آن گاه نقاط قوّت و ضعف آن مطرح شود. نخستین بخش به تبیین مبادی و مفاهیم «فطرت» و «فطری» پرداخته، و در پنج فصل بیان شده است: فصل اوّل درباره واژه «علم»، و فصل دوم درباره واژه «غیراکتسابی»، و فصل سوم در باب واژه های «فطرت» و «فطری» است و در فصل چهارم، اقسام گوناگون علوم از جهت مبدأ وجودی و آغاز زمانی بررسی شده است و در فصل پنجم، روش تحقیق در علوم فطری و راه های اثبات وجود، وجود علم و... را بیان کرده ایم. بخش دوم در باب تفکیک فطرت و علوم فطری، و در سه فصل است: در فصل اوّل، تفاوت فطرت و غریزه، و بیان دیدگاه های برخی فیلسوفان و روان شناسان مورد بحث قرار گرفته است. در فصل دوم، پنج تقسیم درباره فطرت از منابع اسلامی گزارش، و یکی از آن ها انتخاب شده است. در فصل سوم، تقسیم های اساسی علوم فطری را مطرح، و در انتها تقسیمی جدید را که جامعیت بیشتری دارد، پیشنهاد کرده ایم. در بخش سوم، اعتقاد به وجود علوم فطری از آغاز تاریخ مورد توجّه قرار گرفته و در سه فصل آمده است: در فصل اوّل، رأی سقراط درباره فطری بودن علوم و تولّد آن از طریق دیالوگ مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم، در باب نظریه استذکار است و این نظریه مورد نقد قرار گرفته، و در فصل سوم، قاعده "من فقد حساً" از دیدگاه ارسطو و فیلسوفان اسلامی مطرح، و در انتها، عدم قابلیت این قاعده برای نفی علوم فطری ذکر شده است. در بخش چهارم، دیدگاه فیلسوفان غرب درباره علوم فطری بررسی شده است: در فصل اوّل، جایگاه بحث فطرت در فلسفه غرب، و در فصل دوم، دیدگاه دکارت در مفهوم فطری و نسبت آن با وضوح و تمایز و مصادیق علوم فطری از نظر وی را نقد و بررسی کرده ایم.فصل سوم به آرای جان لاک در معنای فطرت و فطری مربوط می شود که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.فصل چهارم درباره فطرت در فلسفه کانت است و ادلّه وی در پیشینی بودن زمان و مکان و مقولات فاهمه نقد شده است.در فصل پنجم، دیدگاه نوام چامسکی در باب فطری بودن ساختارهای زبان و ادلّه وی را نقد و بررسی کرده ایم.
فلسفه زدایی آنجلا کارتر از اندیشه غربی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Heidi Yeandle
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : افلاطون، ژان ژاک روسو، توماس هابز، رنه دکارت، جان لاک، دیوید هیوم، لودویگ ویتگنشتاین، گیلبرت رایل، امانوئل کانت و مارکی دو ساد چه اشتراکاتی دارند؟ در طول قرن‌ها و - وقتی صحبت از افلاطون به میان می‌آید - هزاره‌ها، آن‌ها شخصیت‌های کلیدی فلسفه غرب هستند که ایده‌های واقعیت، دانش، هستی، وضعیت طبیعت و اخلاق را مورد بحث قرار داده‌اند، ایده‌هایی که در رمان‌های آنجلا کارتر نقش محوری دارند. در این پایان نامه، من کارتر را به عنوان یک (د)فیلسوف معرفی می‌کنم و استدلال می‌کنم که او نظریه‌های محوری فلسفه غرب را واسازی می‌کند و در عین حال بر روی همان مفاهیم فلسفه می‌کند و صدای زنانه‌ای را در این رشته به شدت آندرومحور کمک می‌کند. با انجام این کار، من اولین بحث عمیق از بینامتنیت فلسفی کارتر را به نقد کارتر، فراتر از ارجاعات صریح کارتر که تا به امروز توسط محققان کارتر تصدیق شده است، سهیم می کنم. اگرچه این یک موضوع اصلی است، اما اصالت استدلال من با ارجاعات من تقویت می شود. t) مطالب آرشیوی که مجموعه مقالات آنجلا کارتر را تشکیل می دهد. این پایان نامه بر اساس تعامل کارتر با طیف متفکران غربی فوق الذکر، با تمرکز بر تأثیر افلاطون بر قهرمانان و شروران (1969)، ماشین های آرزوی جهنمی دکتر هافمن (1972) و مصائب حوای جدید (1977) در فصل اول تنظیم شده است. ، در حالی که فصل دوم به تحلیل کارتر از استدلال های هابز و روسو در قهرمانان و تبهکاران اختصاص دارد. در فصل سوم، دکارت (در رابطه با دکتر هافمن)، لاک (در مقابل رقص سایه، 1966، شب جدید، و شب‌هایی در سیرک، 1984) و هیوم، با ارجاع به چندین برداشت (1968) و عشق (نوشته 1969، انتشار 1971). تأثیر ویتگنشتاین و رایل بر دوران دکتر هافمن و کارتر در ژاپن در فصل چهارم بررسی شده است. فصل پنجم و آخر بر کارتر و فلسفه اخلاق تمرکز دارد و به کانت و ساد توجه ویژه ای می کند و در مورد رقص سایه، چندین برداشت و عشق، و همچنین دکتر هافمن و زن سادی (1979) بحث می کند.
  • تعداد رکورد ها : 537