مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
عقل شناسی معرفت شناسی اومانیسم معرفت شناسی پسینی معرفت شناسی پیشینی معرفت شناسی تجربه عرفانی معرفت شناسی رئالیستی معرفت شناسی عقلی معرفت شناسی فمینیستی معرفت شناسی کانتی معرفت شناسی کلاسیک معرفت شناسی مدرن معرفت شناسی معاصر معرفت شناسی نوین معرفت‌شناسی دینی (مسایل جدید کلامی) هرمنوتیک
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 695
معرفت نفس در نصوص دینی (قرآن کریم و روایات)
نویسنده:
حیدر اشرف آل طه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه ابتدا برای نشان دادن گستردگی و اهمیت مقوله نفس، مهمترین الفاظ و اصطلاحاتی که در قرآن کریم مترادف نفس به کار گرفته شده اند و نیز مفاهیمی که ملازم و همراه نفس استعمال شده اند که بیان کننده برخی از صفات آن هستند، به طور اختصار ذکر گردیده است. سپس با بررسی جایگاه و نقش خودشناسی در علوم و دانشهای دیگر و مقایسه این معرفت با آن علوم، تأثیر و ارزش این معرفت یاد شده و ادعای نیازمندی و حتی تطابق این معرفت با برخی دیگر از علوم را به نقد کشانده و لزوم استقلال این علم از دیگر علوم و نیز توجه هر چه بیشتر به آن، مطرح و پیشنهاد شده است. پس از آن با بیان معنا و مفهوم معرفت نفس و اشاره به اختلافات موجود در آن و ذکر مراتب و درجات این معرفت به امکان والبته عمق و دشواری آن اشاره شده و سپس با ذکر مهمترین و معروفترین آیات و روایاتی که به طور مستقیم وغیر مستقیم به خودشناسی توصیه و سفارش کرده اند، به بحث و بررسی و بیان اهمیت، ضرورت، نتایج و نیز مضرات ترک خود شناسی را از دیدگاه قرآن کریم و ایمه معصومین (ع) پرداخته شده و هم چنین در این میان به رابطه خودشناسی و خداشناسی اشاره شده و با نقل اقوال مختلف به قول مختار اشاره شده است.
حاجت یا عدم حاجت اثبات وجود خدا به استدلال از نظر : الوین پلانتینجا ، جورج ماوردس ، نیکولاس ولترستوف ، سید محمدحسین طباطبائی ، شیخ مجتبی قزوینی
نویسنده:
مجتبی جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هرگاه با این مطلب مواجه می‌شویم که برخی فلاسفه امروز دنیا معتقدند شناخت خدا نیازمند استدلال نیست اولین مطلبی که به ذهن خطور می کند اینست که این اعتقاد با دیدگاه اسلام در مورد خداشناسی فطری منطبق است. از طرفی اختلاف اندیشمندان در تعریف و کیفیت فطرت این سوال را ایجاد می کند که منظور فلاسفه جدید با کدام یک از تفاسیری که از فطرت مطرح شده است انطباق دارد اما این تنها فلاسفه غربی نیستند که خدا را بی نیاز از استدلال می‌دانند، بلکه در عالم اسلام نیز گروهی که تحت عنوان مکتب تفکیک شناخته می شوند همین اعتقاد را دارند این مطالب را در کنار این سخن علامه طباطباثی که قرار دهیم که معتقد است قرآن وجود خدا را بدیهی می داند ولی در عین حال وی برای اثبات او ادله ای را مطرح می کند موجب این سوال می شود که اولا اگر وجود خداوند نیازمند استدلال نیست چرا اندیشمندان مسلمان از جمله خود آقای طباطبائی اقدام به استدلال کرده‌اند وثانیا آیا منظور این سه دسته از فطری بودن خدا یکی است یا نه ؟ این واقعیت منشأ اصلی این تحقیق بوده است. نتیجه کار این بود که بین این سه دیدگاه تفاوت فراوانی است و این سه گروه با یکدیگر اختلاف مبنایی از قبیل اختلاف معرفت شناختی و منطقی دارند و برای حل مشکل ناچار باید به مبانی آنان پرداخت. پس ار بررسی معلوم شد اشکال فلاسفه مکتب معرفت‌شناسی اصلاح شده این است که در معرفت شناسی برونگرا هستند. در واقع لازمه معرفت شناسی برونگرا این است که علم یقینی وجود ندارد و باید به احتمال و تخمین بسنده کرد اما اشکال مکتب تفکیک این است که اصلا معرفت شناسی مدونی ندارد و به همین دلیل سخن آنان از انسجام لازم برخوردار نیست در این میان بهترین دیدگاه از آن علامه طباطبائی است که هم به هستی شناسی پرداخته و هم به معرفت شناسی و نیز خداشناسی فطری را با خدا شناسی عقلی جمع نموده است و هر یک را در جای خود ضروری و لازم دانسته است. اما از خلال مطالب فوق روش این تحقیق نیز روشن شد در این تحقیق از روش مقایسه‌ای بهره‌مند شده‌ایم و در این راستا به تحلیل منطقی و ارزیابی دیدگاه‌های مختلف پرداخته‌ایم.
"فلسفه آفرینش در نهج البلاغه"
نویسنده:
علی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر تحت عنوان "فلسفه آفرینش در نهج البلاغه" دارای چهار فصل می باشد. در فصل اول قبل از همه چیز مساله تحقیق را بیان نمودیم که آیا از دیدگاه امیرالمومنین (ع) در امر آفرینش هدف و حکمتی وجود دارد یا این که هیچ هدفی در امر آفرینش وجود ندارد و خلقت بیهوده و عبث خلق شده است؟ در فصل دوم فلسفه آفرینش جهان را مطرح نمودیم و با استفاده از فرمایشات امیرالمومنین (ع) حکمت خداوند را در امر آفرینش ثابت نمود و این نکته را بیان کردیم که طبق فرمایشات آن حضرت ماسوای انسان برای انسان و در خدمت او آفریده شده‌اند. در فصل سوم فلسفه آفرینش انسان مورد تحقیق قرار گرفته است. فصل چهارم اختقاص به بحث انسان کامل دارد که وجود انسان کامل در نشئه دنیا ضروری است و او هدف خلقت و غیات حرکت وجودیه و ایجادیه می باشد.
بررسی مباحث توحیدی نهج البلاغه و تطبیق آن با قرآن کریم
نویسنده:
زهره بابااحمدی میلانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توحید و خداشناسی اصل اساسی در بعثت تمام انبیاء، و محور تمام تعالیم قرآن است، معارف الهی، عبادات، معاملات، روابط سیاسی، اجتماعی و به طور کلیهر اصلی در قرآن به مسیله توحیدبرمی‌گردد، و چون توحید را تحلیل کنیم همه این تفاصیل حاصل می‌شود. معارف توحیدی در نهج البلاغه نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در واقع به خاطر عجین بودن و آمیختگی قرآن با روح و جان حضرت علی(ع)، آیات بسیاری از قرآن‌کریم در سخنان ایشان تجلی یافته است. این تجلی، هم به لحاظ ظاهری هم به لحاظ محتوایی صورت گرفته‌ است.بر اساس قرآن و نهج البلاغه راههای شناخت خدا با توجه امکانات شناختی که خدا در اختیار بشر قرار داده، متعدد است، یکی از این راهها، راه فطرت است. در بسیاری از آیات قرآن‌ مانند آیات فطرت، میثاق، تذکره و نسیان و در فرازهای متعدد نهج البلاغه مانند«لِیسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یذَکِّرُوهُمْ مَنْسِی نِعْمَتِهِ» به فطری بودن خداشناسی تصریح شده است.راه دیگر، راه عقلی-حسی، یا راه توجه به خلقت و آثار است، آیات فراوانی از قرآن کریم و فرازهایی از سخنان حضرت علی(ع) با اشاره به آثار صنع الهی، در عالم تکوین، از جمله آسمان، زمین، گیاهان، خلقت انسان و.. به اثبات خدای متعال پرداخته شده است. راه دیگر، راه عقلی- فلسفی است. آیات متعددی از قرآن کریم و فرازهایی از نهج البلاغه از طریق یک سری استدلالات عقلی، مانند حدوث، وابستگی و تغییرات عالم، و نفی این صفات از خدا، به اثبات واجب الوجود می‌پردازد. اگر چه در قرآن و نهج البلاغه بر امکان شناخت خدای متعال تأکید شده است، امّا شناخت کنه ذات و صفات خدا نه تنها امکان پذیر نیست بلکه اساساً چنین شناختی ممتنع است. در نهج البلاغه و قرآن دلیل عدم ادراک کنه ذات و صفات الهی با اشاره به ویژ‌گی‌ها و صفات خداوند، و محدودیت انسان بیان شده است.
درآمدی بر تحول پارادایمی معرفت و تکوین انگارة پلورالیسم
نویسنده:
مجید توسلی رکن آبادی,محمد شاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انگارة پلورالیسم، در فرایند تحول پارادایمی معرفت مدرن، نضج و گسترش یافته است. تغییر در عناصر پارادایمی، موجب جابه جایی های پارادایمی شده است و در رهگذر این جابه جایی ها، از پارادایم های عینی گرا به پارادایم های نسبی گرا، انتقادی و ترکیبی، انگارة پلورالیسم تکوین یافته و در خوانش های متفاوت هر یک از مقولة کثرت، صورت بندی مختص به خود را پیدا کرده است. در دورة اثبات گرایی، مقدمات رویش پلورالیسم به نحو سلبی فراهم آمده است، در دورة پسااثبات گرایی نهال آن در بستر مدرنیته نهاده شده، در دورة خردگرایی انتقادی رشد و نمو یافته و در دورة تسلط پارادایم های نسبی گرا به درختی تنومند تبدیل می شود.با بررسی سیر تاریخ تحول پارادایمی معرفت در پهنة مغرب زمین، می توان به این نتیجه رسید که به هر میزان، گرایش به هستی شناسی رئالیستی، معرفت شناسی عینی یا مطلق گرا و روش شناسی کمیت باور شدت می گیرد، عباراتی نظیر «مرکزیت باوری»، «کلیت نگری»، «بنیادگرایی»، «وحدت باوری»، «اصول گرایی»، «قطعیت گرایی» و «جزمیت معرفتی» نیز غلظت یافته و میزان انقیاد به انگارة پلورالیسم مدرن کاهش می یابد؛ و متقابلاً به هر میزان، تمایلات به هستی شناسی ایدئالیستی، معرفت شناسی ذهنی یا نسبی گرا و روش شناسی کیفی ترکیبی، شدت می یابد؛ عبارت هایی نظیر «مرکزیت گریزی»، «جزئی نگری»، «ساختارزدایی»، «کثرت باوری»، «تصلب گریزی»، «نسبیت گرایی» و «شکاکیت معرفتی» نیز پررنگ تر شده و میزان تقید به انگارة پلورالیسم مدرن افزایش می یابد.
اخلاقِ باور، رهیافتی به پیوند اخلاق و معرفت شناسی
نویسنده:
غلامحسین جوادپور
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
تعامل دانش ها با یکدیگر، زمینه تولید علوم بین رشته ای و مسئله های ذوابعاد شده است که در فلسفه علوم مختلف به بررسی آنها پرداخته می شود. معرفت شناسی یکی از بنیادی ترین دانش هاست که پیش از بررسی مسایل علوم مختلف به آن نیازمندیم؛ اما گاهی پیوند خاصی بین مسایل معرفت شناسی و دانش های دیگر برقرار می شود که اخلاق باور، بیانگر یکی از آنهاست. در قرن نوزدهم، ویلیام کلیفورد این ایده را مطرح کرد که اعتقاد ورزیدن بدون فراهم آوردن قرائن و شواهد کافی به سود آن، امری خطا و اخلاقاً نادرست است. او این مسئله را طی مقاله ای منتشر نمود و تحولی در معرفت شناسی معاصر ایجاد کرد. رهیافت وی، بایسته های معرفتی را صبغه اخلاقی می دهد که این پژوهش به بررسی مهم ترین پایه ها و نقدهای آن می پردازد.
صفحات :
از صفحه 55 تا 84
محدودیت در شناخت مراتب بالا و پایین وجود از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
محمدعلی اخگر، سید صدرالدین طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا، واقع گرایانه بر محدودیت معرفت بشری تأکید کرده و به طور دائم و با تعابیر گوناگون، مخاطبان خود را به پذیرش این حقیقت توجّه داده است. یکی از مهم ترین محدودیت هایی که ملاصدرا برای معرفت در نظر گرفته، محدودیت در شناخت مراتب بالا و پایین وجود است. این محدودیت، بر اساس مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی صدرا شکل گرفته و به طور کامل بر نظریات اصلی او مبتنی است. از جمله این اصول، اصل تشکیک در وجود است. یکی از فروعات و لوازم این اصل این است که وجود، مراتب پایینی و بالایی دارد. در بالا، خدا، عقول مجرّد و موجودات مفارق قرار دارند؛ و در پایین، مادّه، جسم، حرکت، زمان، قوّه و ... قرار دارند. صدرا، مطابق با تعریف وجودی ای که از معرفت ارائه داده، شناخت موجودات واقع در این دو طرف را ناممکن خوانده است. البته ملاصدرا در بحث محدودیت معرفتِ مراتب بالا، بیشتر بر محدودیت ادراک خدا متمرکز شده و در بحث محدودیت معرفتِ طرف پایین، به محدودیت ادراک مادّه توجّه بیشتری نشان داده است. او، استدلال ها و مباحث مفصّلی را برای توجیه و اثبات محدودیّت در شناخت مراتب بالا و پایین وجود ارائه کرده؛ و این محدودیت ها را بر اساس مبانی معرفتی خود توضیح داده است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 24
معیار صدق و توجیه معرفت در نظام معرفتی صدرایی و اشراقی
نویسنده:
حسن رهبر,شمس الله سراج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت شناسان معرفت را به «باور صادق موجه» تعریف می کنند. در تاریخ اندیشه های فلسفی همواره پیرامون معیار صدق و توجیه معرفت به عنوان دو شرط اساسی و مهم در تعریف معرفت نظریه پردازی هایی وجود داشته است. فیلسوفان حکمت متعالیه و حکمت اشراق نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. اگرچه هر دو مکتب معیار صدق را مطابقت و معیار توجیه معرفت را مبناگرایی می دانند اما در این میان اختلاف نظرهای مهمی نیز میان دو مکتب وجود دارد که نظرات آنها را از یکدیگر متمایز و متفاوت می سازد. چنانکه صدرائیان میان حق و صادق تفاوت قائل اند و لحاظ قضیه با واقع و تقدم و تأخر آن را باعث تفکیک مفهوم حق با صادق می دانند اما در مقابل اشراقیان این تفاوت را غیر حقیقی می دانند. همچنین اشراقیان مطابقت را صرفاً تطابق با خارج می دانند برخلاف صدرائیان که معتقدند ملاک مطابقت، تطابق با واقع اعم از ذهن و عین است. در سوی دیگر، از وجوه مشابهت دو مکتب می توان به این نکته اشاره کرد که هر دو از اشراقات و شهودات نفسانی به عنوان معارف بدیهی و مبنایی در معرفت نام می برند که می تواند نقش پایه ای در معرفت بشر ایفا نماید و بنابراین نوعی «مبناگرایی نوین» را پیشنهاد می دهند.
تعریف اول افلاطون از معرفت
نویسنده:
ملاعاشور قاضی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
افلاطون در رساله تئاتتوس به موضوع اصلی معرفت و شناخت آن می پردازد و سعی می کند تعریفی برای آن بیابد. سه تعریف افلاطون در پاسخ به سؤال (معرفت چیست) (estin episteme) سه قسمت اصلی رساله را تشکیل می دهند. هر سه تعریف افلاطون از شناخت که در واقع آرای مختلف موجود درباره معرفت، از جمله سوفیست ها و حس گرایان می باشد، بی نتیجه می ماند. موضوع این مقاله تعریف اول افلاطون از معرفت می باشد. سؤال (معرفت چیست ؟) در مکالمه اصلی (9 س 143- 3د 151 ) طرح می گردد. نخستین پاسخ تئاتتوس به سؤال درباره ماهیت معرفت (معرفت =aesthesis) با استناد به جمله پروتاگوراس و نظریه هراکلیت نقد و بررسی می شود (4د151-8س183).
صفحات :
از صفحه 245 تا 257
بررسی انتقادی روش شناسی فمینیستی از منظر رئالیسم صدرایی
نویسنده:
اسماعیل چراغی کوتیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بی شک فهم دقیق و درست درون مایة نظریه های اجتماعی، بدون شناخت مبانی فکری و فلسفی آنها ناممکن یا دست کم بسیار دشوار است. نظریة فمینیسم به مثابة یک جریان ـ نظریة اجتماعی، اندیشه های خود را وام دار مبانی فکری و فلسفی خویش است. هدف این پژوهش تحلیل روش شناسی فمینیستی ـ با تأکید بر فمینیست های رادیکال و پست مدرن و چالش های پیش روی آن است. که با استفاده از روش توصیفی و تبیینی به پرسش های ذیل پاسخ داده ایم: روش شناسی فمینیستی چیست؟ مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی و انسان شناسی آن کدام است؟ از منظر رئالیسم حکمت صدرایی کاستی های روش شناسی فمینیستی کدامند. یافته های تحقیق حکایت دارد که خرد و عقلانیت شاخصه ای انسانی است و جنسیت فاعل شناسا دخالتی در معرفت بشری ندارد. غفلت فمینیست ها از هویت عقلانی انسان موجب شده است که معرفت را جنسیت بردار تصور کنند و در دام نسبیت گرایی گرفتار آیند که سر از شکاکیت درمی آورد.
  • تعداد رکورد ها : 695