جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3102
بررسی تطبیقی مباحث عدم و احکام مرتبط با آن از منظر ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا حسن زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده وجود، تنها چیزی است که می توان برای آن مصداقی واقعی یافت و در مقابل وجود، عدم است که هیچ مصداق و محکی ای در خارج ندارد و تنها در ذهن است که می توان برای آن، مصداقی در نظر گرفت، زیرا مفهوم آن در ذهن موجود است، به تبع احکام و لوازم مربوط به وجود، عدم نیز احکامی دارد که هرکدام از این احکام در فلسفه و منطق، جایگاه مخصوص به خود را دارند. برخی مواضعی که می توان در آنها به احکام عدم پرداخت عبارتند از: مواد ثلاث، حدوث و قدم، اعاده معدوم، هیولا، مسئله شرور و ... در مبحث مواد ثلاث، به موازات هر یک از مفاهیم سه گانه وجوب و امکان و امتناع، احکامی مرتبط با عدم وجود دارد. حکمی که ابن سینا و ملاصدرا در ارتباط با عدم در زمینه وجوب صادر کرده اند این است که « درساحت ربوبی، عدم راه ندارد.» این دو فیلسوف در زمینه امکان نیز احکامی را مرتبط با عدم ذکر کرده اند، از جمله عدمی بودن مفهوم امکان، مسبوق به عدم نبودن وجود مفارقات، عدم تناقض در این قضیه که ماهیت از حیث ذاتش نه موجود است و نه معدوم و ... درباره ماده امتناع نیز هر دو فیلسوف به اختصار احکامی را صادر کرده اند. ابن سینا و ملاصدرا درباره این مسئله که حادث، مسبوق به چه نوع عدمی است، به اظهار نظر پرداخته و حدوث را به دو قسم زمانی و ذاتی تقسیم کرده اند. در بحث اعاده معدوم، هر دو فیلسوف، اعاده معدوم را ممتنع دانسته و معتقدند معاده جسمانی اعاده جسمهای معدوم شده دنیوی نیست. این دو فیلسوف معتقدند که هیولا قوه محض است و به همین علت به عدم بسیار نزدیک است. تنها تفاوت هیولا با عدم در این است که هیولا نحوه ای از وجود را دارد که همان قوه محض بودن است، اما عدم هیچ گونه وجودی ندارد. ابن سینا و ملاصدرا شر را عدمی دانسته و بر این عقیده اند که شر عدم ملکه است. احکام عدمی دیگری که دو فیلسوف در آنها با هم، اتفاق نظر دارند، عبارتند از احکامی در زمینه منطق، چگونگی علم به معدوم و عدم امتیاز و عدم علیت میان اعدام. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از احکام مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظرهایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خواهیم پرداخت. کلید واژه: عدم، معدوم، وجوب، امکان، امتناع، حدوث، اعاده معدوم، هیولا، شر، قاعده فرعیه، تناقض، عدم و ملکه، ابن سینا، ملاصدرا
مساله باور پایه و نظام معرفتی علامه طباطبایی
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
نظریه مبناگرایی یکی از دیرینه ترین و مهم ترین رهیافت ها در معرفت شناسی تلقی می شود. از دو قسم اساسی مبناگرایی، مبناگرایی کلاسیک و معتدل، در مقاله حاضر، مبناگرایی کلاسیک را انتخاب کرده ایم و از دو شکل مبناگرایی درون گرایانه و برون گرایانه، دومی را بررسی می کنیم. در نوشتار حاضر هر دو دسته از مبناگرایی ساده و مضاعف و تمایزات اساسی آن ها را کاویده ایم. ادعای اصلی مبناگرایی کلاسیک برون گرایانه این است که باورهای ما به دو دسته پایه و استنتاجی تقسیم می شوند و همه باورهای استنتاجی ما، در فرایند توجیهی، باید به باورهای پایه بازگردند، در غیر این صورت دچار دور یا تسلسل خواهیم شد. در مقاله حاضر کوشش خواهد شد تا علاوه بر آن که کاستی های نظریه مبناگرایی نشان داده می شود به این کاستی ها، بر اساس نظام معرفتی علامه، پاسخ هایی داده شود. علامه طباطبایی در نظام معرفتی خود دستگاهی از روابط میان باورها، بر اساس سه اصل، سامان می دهد که این دستگاه اولا، تمایز میان بدیهیات اولیه و ثانویه را مشخص می کند؛ ثانیا، ضمن نقد معرفت خطاپذیر از معرفت خطاناپذیر دفاع می کند؛ ثالثا، روش دست یابی به معرفت یقینی را تبیین می کند؛ و بالاخره، ضمن نقد بر مبناگرایی ساده، مبناگرایی مضاعف را رویکرد درست بر می شمارد. خطاپذیری و خطاناپذیری و در نتیجه، تصحیح باورهای پایه اساسی ترین ضعف و کاستی در مبناگرایی است. با توجه به مبنای علامه طباطبایی، درباره معرفت یقینی، که باید در نهایت همه معرفت ها به بدیهیات ختم و بدیهیات ثانویه نیز با روابط ویژه ای به بدیهیات اولی یا سه اصل اولی منتهی شوند؛ می توان خلل اساسی در مبناگرایی، که همان معرفت تزلزل پذیر غیر یقینی است، را مورد پرسش قرار داد. مهم ترین دستاورد علامه، در حوزه معرفتی، دفاع از معرفت یقینی بر اساس اولیات و امکان دست یابی به معرفت خطاناپذیر است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 54
مدیریت خانواده در نظریه های جامعه شناسی در مقایسه با نظریه علامه طباطبائی
نویسنده:
هوشنگ ظهیری، سروش فتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علوم قرآن و حدیث ایران,
چکیده :
در عصر حاضر نظام خانواده دچار مشکلات و چالش های اساسی گردیده است. اختلافهای خانوادگی، طلاق، فرزندان بی سرپرست و بزهکاری نوجوانان و جوانان، نشان دهنده مشکلات اساسی در خانواده های ماست. بخشی از این مشکلات، نشانگر ضعف در برنامه ریزی، تصمیم گیری و سازمان دهی می باشد که در مدیریت خانواده تجلی می یابد. بنابراین به نظر می رسد خانواده ها برای غلبه بر این مشکلات نیازمند به بازنگری در نوع مدیریت خود برای رویارویی با پیچیدگی های زندگی کنونی، از جمله تربیت فرزندان و برقراری روابط مناسب با همسر می باشند. در بین صاحب نظران اسلامی مرحوم علامه طباطبایی با بهره گیری از اندیشه های اسلامی و تعقل و آزاداندیشی صاحب نظراتی در خصوص مدیریت خانواده می باشد، که می تواند کمک شایانی به حل مشکلات مدیریت خانواده در وضعیت در حال گذار کشورمان بکند. لذا در این مقاله ابتدا گونه های مدیریت خانواده معرفی شده اند. سپس نظریه های مدیریت خانواده در نظریه های جامعه شناسی و دین اسلام مورد بررسی قرار گرفته اند. در ادامه نظر به اهمیت نظریه علامه طباطبایی در خصوص مدیریت خانواده نظریه ایشان که بر تفکیک نقش ها و تعقل مبتنی است، مبسوط تر ارائه شده است. در پایان نیز ضمن نقد نظریه های مدیریت خانواده، الگوی مدیریت مشارکتی بر اساس آموزه های دینی و علمی برای خانواده اسلامی ایرانی ارائه شده است.
صفحات :
از صفحه 99 تا 119
برهان صدیقین به تقریر مرحوم علامه طباطبایی
نویسنده:
محمد حسین گنجی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
یکی از ادله ای که فلاسفه مسلمان در اثبات وجود خداوند اقامه کرده اند و عنوان آن ظاهرا برای اولین بار توسط بوعلی به کاربرده شده برهان صدیقین است. استدلال بوعلی امروزه تحت عنوان برهان امکان و وجوب شناخته می شود. اما چند قرن پس از وی فیلسوف نامدار دیگر، ملاصدرای شیرازی با تأسیس مبادی تازه فلسفی صورت دیگری از برهان صدیقین ارائه کرد. مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی به تعبیر برخی از شاگردان ایشان کوشیده است برهان مزبور را به نحوی ارائه کند که اثبات وجود خداوند به عنوان اولین مسأله فلسفی قابل طرح باشد. مقاله حاضر گزارشی از رأی مرحوم طباطبایی و سپس بیان برخی نقدها بر آن است که به نظر نگارنده مقاله رسیده است.
صفحات :
از صفحه 193 تا 201
نفس و حافظ آن، در آیه چهارم سوره طارق با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
عبدالله حاجی علی لالانی، سلمان قاسم نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
چکیده :
قرآن کریم در آیه «ان کل نفس لما علیها حافظ» (طارق، 4) به یکی از ویژگی های نفس انسانی (که حافظ داشتن نفس است) اشاره می کند، اما مفسرین در تفسیر این آیه دارای نظرات متنوعی هستند، جمع زیادی از مفسرین منظور از نفس مورد اشاره در آیه را روح انسانی و منظور از حافظ را ملائک الهی می دانند، ولی برخی تفاسیر به یک اعتبار نفس را بر ماسوی اله تعمیم داده اند و از این جهت، منظور از حافظ را خداوند دانسته اند و معدودی نیز نفس را قوه حیوانی و حافظ را روح معرفی کرده اند. در این مقاله ضمن بیان این نظرات، به دلیل اینکه یکی از مهم ترین مبانی اختلاف تفاسیر در تفسیر این آیه، گرایشات فلسفی است، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی مورد تاکید قرار گرفته است، به ویژه اینکه نقش علیت فاعلی حافظ برای نفس، که مورد تاکید ملاصدرا است و قول دوم علامه طباطبایی که مقصود از حافظ را جنس حافظ می داند، متمایز از تفاسیر دیگر است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 41
امر عدمی نزد علامه طباطبایی و شلایر ماخر
نویسنده:
سید مرتضی حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
در نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، موجـود زنده در انجام هر فعلـی غـایتی را دنبـال می کند. این غایت کـه صـرفا نوعی اعتبار است، مطابقی جز در ظرف وهم ندارد. از نظر ایشان امور عدمی نیز اغلب نوعی اعتبارند، لذا هیچ نحوه وجود خارجی ندارند. تنها جایی که می توان کم ترین شباهتی را در باب این نظریه میان علامه و شلایرماخر دید، نتایج نظریه ایشان در بحث تفسیر متن مقدس است. شلایرماخر را پدر هرمنوتیک دانسته اند. او بر اساس راست کیشی نوین اشارات متافیزیکی کتاب مقدس را نه تمثیل که حتی استعاره دانسته است و اشارات متافیزیکی کتاب مقدس، برای مثال مساله شر، را عدمی می داند. استعاری دانستن امور عدمی نزد شلایرماخر با آنچه علامه اعتباری می خواند چندان قابل مقایسه نیست، هرچند تفاوت های ژرفی بین این دو نظریه قابل بیان است که در بخش پایانی به آن خواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 105 تا 121
اصل عليت از ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا
نویسنده:
‫محمدموسي حميدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مفهوم عليت از مفاهيم بسيط، عام و بديهي است که بي‌نياز از تعريف بوده، و منشأ تصور آن، علم حضوري است؛ بدين ترتيب، رابطه علت و معلول نمي‌تواند تنها يک رابطه توالي و تعاقب باشد، بلکه داراي رابطه‌اي واقعي و ضروري هستند که حس و تجربه قادر به درک آن نيست. همچنين تصور عليت، فطري و خاصيت ذاتي عقل نيز نمي‌تواند باشد؛ زيرا معقولات، مسبوق به صور حسيه هستند. علت تامه و ناقصه، علت حقيقي و اعدادي، علل داخلي و خارجي، و علت‌هاي چهارگانه شامل علت فاعلي، غايي، مادي و صوري، از مهم‌ترين تقسيمات علت نزد فلاسفه مي‌باشد. منظور از علت فاعلي در اين بحث، موجودي است که مفيد وجود است؛ يعني معلول را به‌وجود مي‌آورد و به آن هستي مي‌بخشد. فاعلي که خودش نياز به ايجادکننده ندارد، فاعل حق ناميده مي‌شود، که منحصر در ذات اقدس الهي است. مفاد اصل عليت از نظر ابن‌سينا عبارت است از اين‌که: هر موضوع ممکني نيازمند علت است. اما از نظر ملاصدرا، مفاد اصل عليت عبارت است از اين‌که: هر موجود فقيري نياز به علت دارد. اين دو انديشمند، اصل عليت را بديهي مي‌دانند؛ اما از بديهيات اوليه‌اي که نياز به تنبه دارد. در اين راستا، آن‌ها با استفاده از تساوي نسبت به وجود و عدم، و استحاله ترجيح بلامرجح، نسبت به آن تنبه داده‌اند. همچنين ابن‌سينا معيار احتياج به علت را امکان ماهوي دانسته است؛ اما صدرالمتألهين بر مبناي اصالت وجود، وحدت تشکيکي وجود، و تقسيم وجود به رابط و مستقل، معيار احتياج به علت را فقر وجودي مي‌داند. از نظر او، معلول، عين نياز و حاجت به علت است. بر اساس نظريه فقر وجودي، هر معلولي مرتبه ضعيفي از علت ايجادکننده خويش مي‌باشد. از ضميمه شدن اصل عليت با قانون ضرورت و سنخيت، ثابت مي‌شود که جهان داراي نظام و غايتي است که ناظم و غايت حقيقي آن، واجب تعالي است.
مسئله وجود ذهنی و ارزش شناخت از دیدگاه ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا، علامه طباطبایی، شهید مطهری، استاد جوادی آملی، استادمصباح یزدی
نویسنده:
‫احمدعلی نیازی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
چکیده :
---
قوه وحی نبوت به عنوان منبع مستقل معرفت از دیدگاه ابن سینا، صدر المتألهین، ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
‫محمدعارف امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
چکیده :
---
مقایسۀ دو دیدگاه غزالی در مبحث جاودانگی
نویسنده:
نسرین سراجی پور
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جملۀ اندیشه های بدیع غزالی، نظریه «بدن جدید» در مبحث جاودانگی است که در کتاب تهافت الفلاسفه و در نقد نظر حکمای مشاء در مبحث معاد طرح شده است .براساس این دیدگاه اساس و حقیقت انسان نفس اوست و با مرگ و فنای بدن، نفس باقی است و در هنگام حشر فرقی نمی کند که خداوند همان بدن یا بدنی دیگر را بازگرداند، زیرا حقیقت انسان نفس اوست و این امکان وجود دارد که خداوند بدن جدیدی خلق کند. از نظر او خلق بدن جدید هیچ مغایرتی با شرع و عقل ندارد. غزالی در کتاب «الاقتصاد فی الاعتقاد» که اثری کلامی است، دیدگاه «برانگیختگی»را مطرح می کند. بر اساس این دیدگاه خداوند در روز قیامت با قدرت لایزال خود اجزای پراکنده بدن انسان را دوباره باز می گرداند. دیدگاه برانگیختگی در کتاب «الاقتصاد فی الاعتقاد» در ظاهر به تأسی ازمتکلمان اشعری نگاشته شده است، اما تأمل در بیانات غزالی و مبانی مشترک دیدگاه «برانگیختگی» ونظریه بدن جدید، همچنین بررسی تاریخی آثار او و نحوه بیان منتقدان نظریۀ بدن جدید و بررسی دلیل تنوع و تناقض ظاهری کلام او در آثارش، نشان می دهد که هر چند غزالی نظریه مختار خود را در مبحث جاودانگی برانگیختگی عنوان می کند، اما دیدگاه «برانگیختگی»در کتاب الاقتصاد فی الاعتقاد به طور تلویحی و در لفافه کلمات به گونه ای بیان شده است که به همان دیدگاه بدن جدید اشاره دارد.
صفحات :
از صفحه 371 تا 392
  • تعداد رکورد ها : 3102