جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 22
بررسی تطبیقی نظریه ی فطرت از دیدگاه ملاصدرا، استاد مطهری و دکتر شریعتی
نویسنده:
هدیه شیراوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. چرا که از طریق شناخت خود است که میتوان به شناخت خداوند دست یافت. یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست. فطرت یعنی نحوه خلقت انسان. فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است. در تفکر اسلامی،‌ فطرت جایگاه ویژه‌ای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداخته‌اند. از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداخته‌اند. ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکرده‌اند اما در لابلای مباحث انسان‌شناسی او میتوان به نظر او در مورد فطرت دست یافت. ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است. این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است. از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمیآید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست. ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد میکند. البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به این‌گونه میداند که خداوند انسان را به صورت رحمان خلق کرده است: ان‌الله خلق آدم علیصوره‌الرحمان. مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم میکند: فطرت شناخت و فطرت گرایش. فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقت‌جوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی،‌گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش. این 5 مورد فطریات اولیه‌اند اما مطهری به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینه‌های مباحث دین‌شناسی، خدا‌شناسی، انسان‌شناسی،‌جامعه‌شناسی،‌تاریخ‌شناسی و… است. مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت،‌به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداخته‌اند. ایشان با پیش‌زمینه‌ای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کرده‌اند. شریعتی نیز در ادامه بحث انسان‌شناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است. ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است. خداوند دارای صفات متعددی است،‌ از میان این صفات،‌ سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی، انتخابکنندگی یا آزادی و آفرینندگی. خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که میتوان گفت انسان خویشاوند خداست. انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه میشود و هم جهان و رابطه خود و جهان. و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب میکند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست میزند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد. این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصل‌بندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است. واژه‌های کلیدی: فطرت،‌ فطرت ثانیه، عقل هیولانی، عقل مستفاد، از خود بیگانگی،‌ فطرت گرایش،‌ انسان کامل.
نظریه‌های خداشناسی فطرت بنیاد
سخنران:
رضا برنجکار
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا برنجکار، رییس انجمن کلام حوزه در دومین نشست از نخستین روز مدرسه زمستانی کلام امامیه به تبیین موضوع «نظریه های فطرت بنیاد» پرداخت. وی معنای فطرت را امر غیر اکتسابی یا اکتسابی روشن و بی نیاز از تحلیل و بررسی های پیچیده، فطرت محل بحث از نوع فطرت معرفتی دانست نه فطرت گرایشی. وی در ادامه به بیان تاریخچه دیدگاه های باب فطری معرفتی از گذشته تا عصر حاضر پرداخت و نظریات سقراط، افلاطون، ارسطو، دکارت، ابن سینا، شیخ حر عاملی، سیدبن طاووس، مدرسه کوفه، مدرسه قم، مدرسه بغداد و مدرسه حله را به صورت اجمال در این باب بررسی کرد. حجت الاسلام والمسلمین دکتر برنجکار اظهار داشت: در بین متلکمان اسلامی، براساس گزارش هایی که از مدرسه کوفه می بینیم، معرفت فطری را معرفت اضطراری می نامند به این معنا که ما مضطر هستیم به دانش معرفه الله و خداوند این معرفت را در دون ما قرار داده و اکتسابی نیست. شاهد بر این مطلب ادعای اشعری است بر این که جمهور امامیه قائل بودند معرفه الله و بلکه همه معارف مضطر است و استدلال در آن نقشی ندارد. وی افزود: البته در این میان هشام بن حکم و ابو محمد نظری مخالف با جمهور متکلمان امامیه دارند. رییس انجمن کلام حوزه خاطرنشان کرد: در مدرسه قم نیز مرحوم کلینی و صدوق قائل به اضطرار هستند و عام ذر را مطرح می کنند اما از شیخ مفید به بعد اضطرار کنارگذاشته و معرفت اکتسابی مطرح شد. در مدرسه بغداد و حله نیز این اضطرار دیگر مطرح نیست، اما در خراسان دوباره احیاء می شود. فطرت در قرآن و روایات وی نیز گفت: قرآن و روایات خداشناسی را امری مجهول که نیاز به استدلال و کشف داشته باشد مطرح نمی کنند. نه اینکه عقل توان اثبات نداشته باشد، بلکه به این معنا که راه منحصر به استدلال نیست، زیرا فطرت داریم و «کل مولود یولد علی الفطره». حجت الاسلام والمسلمین دکتر برنجکار اضافه کرد: بحث معرفت فطری در دو مقام قابل طرح است، نخست این که معرفت در چه موقفی به انسان داده شده است؟ پاسخ در آیات و روایات اشاره به عالم ذر دارد. دوم «چیستی ویژگی های معرفت»؛ معرفت است یا گرایش؟ آیات و روایات فطرت را تفسیر به گرایش از قبیل خداشناسی و خداجویی نکرده، بلکه تفسیر به معرفت می کنند. و چنین که برخی گفته اند معرفت مبهم نیست، بلکه در لسان روایات می بینیم اتفاقا معرفت صریح است و شدت دارد، چون از جنس معاینه و دمیدن مطرح شده است و این معاینه به معنای دیدن یا چشم نیست که علاوه حکایت از شناخت شدید دارد. و فطری بودن معرفت همیشه به این معنا نیست که به آن توجه وجود دارد، بلکه نیاز به تذکر همیشه وجود دارد و ارسال رسل به همین منظور است. تذکر به معرفت نیز از طریق مختلف اتفاق می افتد: نخست «استدلالات عقلی» و دیگری «از راه اسمائ و صفات». وی در ادامه به ویژگی های معرفت فطری پرداخت و بیان کرد: ویژی های معرفت فطری عبارتند از: معرفت فطری شدید است؛ لذا تعابیری مثل معاینه در روایات برای معرفت ذکر شده است این معرفت به قلب معروف است نه عقل معرفت فطری معرفت اساسی است و بقیه معرفت ها به ابن معرفت مربوط اند.
مقرر فی توضیح منطق المظفر مع متنه الصحاح و اجوبه تمارینه المجلد3
نویسنده:
السید رائد الحیدری
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , شرح اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: منشورات ذوی القربی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این کتاب که به زبان عربی نوشته شده شرح و توضیح عبارات و اصطلاحات کتاب "منطق" تالیف شیخ محمدرضا مظفر است که شارح توضیحات خود را به صورت پاورقی ذیل متن اصلی کتاب آورده است. این مجلد شامل مباحث مدخل (منطق و تعریف آن، علم و تعریف و انواع آن) مباحث الفاظ، مباحث کلی (کلی و جزئی، متواطی و مشکک، مفهوم و مصداق)، معرف، و موضوعات مربوط به تعریف و اقسام آن است. موضوع مجلد حاضر درباره صناعات خمس می باشد.
ارزش معرفت‌شناختی فطریات
نویسنده:
علیرضا بهمانی، امین رضا عابدی نژاد داورانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله پس از بیان معنای ارزش به «کشف واقع» و تبیین نکاتی چند دربارة «فطرت»، به اقسام فطرت پرداختیم و پس از تقسیم آن به فطریات حصولی و حضوری، به این نتیجه رسیدیم که «فطریات حضوری» اعم از بینش‌ها و گرایش‌ها دارای ارزش معرفت‌شناختی هستند؛ اما در «فطریات حصولی»، اگر فطرت به معنای «بدیهیات اولیه» و «ثانویه» باشد، به دلیل آنکه علم ما به آنها به‌طورمستقیم بر علم حضوری استوار است، دارای ارزش و اعتبارند و اگر فطرت به معنای «قیاساتها معها»، «یقینیات» و «معنایی که در قرآن و روایات آمده» باشد، اگرچه بدیهی نیستند، به دلیل ارجاع صحیح آنها به بدیهیات، از اعتبار معرفت‌شناختی برخوردار خواهند بود؛ اما فطرت در اصطلاح «عرفان» و «افلاطون» تخصصاً خارج از بحث ما هستند. در نهایت فطرت در اصطلاح «دکارت» به خاطر نداشتن ضمانت معرفت‌شناختی و فطرت در اصطلاح «کانت» به خاطر «خود متناقض‌بودن»، «فعال‌بودن ذهن در فرایند فهم» و «حذف نومن از سیستم معرفتی‌اش» ارزش و اعتبار معرفت‌شناختی ندارند.
صفحات :
از صفحه 185 تا 214
تبیین وجودشناختى فطریات از طریق مبانى حکمت متعالیه
نویسنده:
محسن ایزدى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
فطریاتِ انسان، از جهات پرشمارى درخور بررسى هستند. این مقاله به تبیین وجودشناختى حقایق فطرى موجود در انسان مى پردازد. امور فطرى عبارت اند از استعدادهاى انسان که به تدریج در قلمرو عقل نظرى و عقل عملى تجلى مى یابند. امور فطرى در این صورت مشمول قاعده فلسفى «کل حادث مسبوق بقوة و مادة تحملها» خواهند بود که مبیّن نیاز آنها به محل (موضوع) مادى است. نیاز امرى مجرد (مانند ادراک عقلى) به موضوعى مادى، با اصول فلسفى رایج در فلسفه هاى پیش از صدرالمتألهین تبیین پذیر نیست؛ اما با استفاده از اصول فلسفى حکمت متعالیه مى توان اثبات کرد که امور فطرى، استعدادهاى موجود در نفس انسان هستند که به تدریج از طریق حرکت جوهرى اشتدادى فعلیت مى یابند. بر اساس اصول فلسفى صدرالمتألهین، فطریات نحوه وجود انسان هستند و نه صفاتى عارض بر وجود او.
صفحات :
از صفحه 57 تا 74
برهان فطرت
عنوان :
نویسنده:
محمدرضا موسوى فراز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
از اساسى‌ترين مسائل تاريخ انديشه بشر، مسأله اثبات خداست. مهم‌ترين رسالت پيامبران الهى، هدايت مردم به سوى معرفت خداوند عالم است. اين مقاله، به يكى از دلايل وجود خداوند پرداخته و در پى پاسخ اين پرسش‌هاست: فطرت چيست؟ فطريات كدام‌هاست؟ ويژگى‌ها و اقسام آن‌ها چيست؟ آيا دليلى بر وجود فطرت و فطريات مى‌توان يافت؟ آيا فطرت دليل بر وجود خداوند است؟
مساله باور پایه و نظام معرفتی علامه طباطبایی
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
نظریه مبناگرایی یکی از دیرینه ترین و مهم ترین رهیافت ها در معرفت شناسی تلقی می شود. از دو قسم اساسی مبناگرایی، مبناگرایی کلاسیک و معتدل، در مقاله حاضر، مبناگرایی کلاسیک را انتخاب کرده ایم و از دو شکل مبناگرایی درون گرایانه و برون گرایانه، دومی را بررسی می کنیم. در نوشتار حاضر هر دو دسته از مبناگرایی ساده و مضاعف و تمایزات اساسی آن ها را کاویده ایم. ادعای اصلی مبناگرایی کلاسیک برون گرایانه این است که باورهای ما به دو دسته پایه و استنتاجی تقسیم می شوند و همه باورهای استنتاجی ما، در فرایند توجیهی، باید به باورهای پایه بازگردند، در غیر این صورت دچار دور یا تسلسل خواهیم شد. در مقاله حاضر کوشش خواهد شد تا علاوه بر آن که کاستی های نظریه مبناگرایی نشان داده می شود به این کاستی ها، بر اساس نظام معرفتی علامه، پاسخ هایی داده شود. علامه طباطبایی در نظام معرفتی خود دستگاهی از روابط میان باورها، بر اساس سه اصل، سامان می دهد که این دستگاه اولا، تمایز میان بدیهیات اولیه و ثانویه را مشخص می کند؛ ثانیا، ضمن نقد معرفت خطاپذیر از معرفت خطاناپذیر دفاع می کند؛ ثالثا، روش دست یابی به معرفت یقینی را تبیین می کند؛ و بالاخره، ضمن نقد بر مبناگرایی ساده، مبناگرایی مضاعف را رویکرد درست بر می شمارد. خطاپذیری و خطاناپذیری و در نتیجه، تصحیح باورهای پایه اساسی ترین ضعف و کاستی در مبناگرایی است. با توجه به مبنای علامه طباطبایی، درباره معرفت یقینی، که باید در نهایت همه معرفت ها به بدیهیات ختم و بدیهیات ثانویه نیز با روابط ویژه ای به بدیهیات اولی یا سه اصل اولی منتهی شوند؛ می توان خلل اساسی در مبناگرایی، که همان معرفت تزلزل پذیر غیر یقینی است، را مورد پرسش قرار داد. مهم ترین دستاورد علامه، در حوزه معرفتی، دفاع از معرفت یقینی بر اساس اولیات و امکان دست یابی به معرفت خطاناپذیر است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 54
ملاک تمایز علوم برهانى از علوم غیر برهانى
نویسنده:
محمد بیدهندى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
علوم حقیقى برخلاف علوم اعتبارى، علومى هستند که موضوعشان واقعیت عینى و نفس‏ الامرى است. متاخرین از فلاسفه، علوم حقیقى را علوم برهانى نیز نامیده‏ اند. این اعتقاد مبتنى بر بیان معلم اول، ارسطو، در باب مبانى شش‏گانه یقینى است، چه در آنجا علاوه بر اولیات و فطریات، مجربات و حدسیات و محسوسات نیز جزو یقینیات شمرده شده ‏اند. در این مقال به اثبات خواهید رسید که چنین نیست که تمام علوم حقیقى، برهانى و یقینى باشند. امروزه کمتر کسى یافت مى ‏شود که تمامى مبانى شش‏گانه ارسطویى را یقینى بداند. با نقض قاعده «الاتفاقى لا کیون دائمیا و لا اکثریا» که تکیه ‏گاه ارسطوئیان در حل مشکل استقراء مى‏ باشد. مجربات و به تبع حدسیات و محسوسات و متواترات از زمره گزاره ‏هاى یقینى بیرون خواهند رفت. بنابراین مى توانیم در تقسیم نخست، مجموعه علوم را به دو دسته علوم حقیقى و علوم اعتبارى تقسیم کنیم و سپس علوم حقیقى را به دو دسته علوم حقیقى برهانى و علوم حقیقى غیربرهانى تقسیم نماییم. همچنین مى ‏توان به صورت خلاصه علوم را به دو دسته علوم برهانى و یقینى و علوم غیربرهانى و غیریقینى (علوم اعتبارى و وضعى) تقسیم نمود. در این نوشتار برآنیم که با تبیین خصوصیات علوم برهانى و یقینى، ملاکى براى تمایز این علوم از علوم اعتبارى ارائه دهیم.
  • تعداد رکورد ها : 22