جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
تحلیل برهان صدیقین ابن‌سینا بر پایه‌ی منطق جدید
نویسنده:
هما رنجبر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طبق یک تعریف رایج، برهان صدیقین استدلالی است که در آن با تأمل در نفس وجود و بدون فرض وجود ممکن، وجود واجب الوجود اثبات می‌شود. شیخ الرئیس، مبتکر برهان صدیقین، تقریرهای متفاوتی را از این سبک برهان در کتاب‌های اشارات، نجات و مبدأ و معاد ارائه نموده و فلاسفه‌ی دیگر با وجود تأیید چهارچوب کلی برهان، نقدهایی را بر آن وارد کردند. برخی از این نقدها، متوجه صدیقین بودن برهان و برخی هم ناظر بر مفهوم اصلی به کار رفته در آن یعنی، سلسله هستند. در این نوشتار ضمن بررسی سه تقریر اصلی برهان سینوی به تحلیل منطقی یکی از آن‌ها، یعنی تقریر نجات، پرداخته و امکان اثبات اعتبار منطقی آن را در منطق موجهات محمولی بررسی می‌نماییم. از این طریق روشن می‌شود که: اولاً تقریر شیخ واجد ملاکی که خود، برای براهین صدیقین معرفی می‌کند، هست یا خیر. ثانیاً نقد وارد بر وجود فی‌نفسه سلسله بر اعتبار منطقی استدلال چه تأثیری دارد و به طور کلی در این زمینه چه پاسخی می‌توان به منتقد داد و در نهایت تفاوت‌های صورت‌بندی حاضر با صورت‌بندی شیخ و پی‌آمد‌های آن از جمله داخل بودن واجب در سلسله، چگونه قابل توجیه است. هم‌چنین اهتمام نوشتار حاضر بر این است تا اصول تقریر منتخب را به همراه لوازم منطقی و فلسفی هریک، مانند نیاز به یک نظریه‌ی جامع برای علیّت، استخراج و اثبات اعتبار منطقی آن‌ها و ارتباط‌شان با حوزه‌های دیگر فلسفی مانند پارشناسی را بر عهده گیرد. در این راستا امکان کاهش تعداد مقدمات را به طور کلی و نیز از طریق برخی پیش‌نهادات شیخ، مانند ارائه‌ی تعریف جدیدی از واجب الوجود بررسی می‌نماییم.
تحلیل ویژگی های عقلانی برهان جهان شناختی
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اهمیت پرسش از هستی خدا و تأثیرات گستردة آن در کلیت زندگی انسان، باعث تلاش فیلسوفان و متکلمان برای ارائة برهانی عقلانی در این خصوص شده است که براهین متنوعی چون برهان های وجودی، فطرت، حدوث، حرکت، نظم، اخلاقی، و جهان شناختی از این جمله اند و از قرون گذشته تاکنون با تعابیر و تفاسیر گوناگونی ارائه شده و می شوند. در این میان، برهان جهان شناختی، از جهات چندی دارای اهمیت است که باعث مهم ترشدن آن و تقربش به نوعی برهان عقلانی و جهان شمول شده است: 1. در سنت فلسفی غربی و اسلامی، این برهان در مقایسه با دیگر براهین، از جانب فیلسوفان و متکلمان بیش تری مورد استفاده واقع شده و تنوع بیش تری از تقریرها را به خود اختصاص داده است؛ 2. این برهان دارای خصوصیات مشترک دینی، کلامی، و فلسفی است، لذا اکثر متکلمین با استفاده از روش های فلسفی و کلامی آن را به کار برده اند؛ 3. این برهان از فهم عقلانی نسبتاً عمومی آغاز کرده و اصول واقعیت هستی و علیت و وابستگی علت به معلول را محور استدلال خود قرار داده، که آن با تعابیر گوناگون برای اکثریت مردم قابل فهم است؛ 4. در این برهان از وجود معلول و وابستگی آن، وجود علت که در نهایت خداست، استفاده شده، یعنی سیر عقلانی از معلول به علت، که محور روش استدلالی این برهان است بسیار مناسب تر از سیر از علت به معلول است؛ 5. عدم وابستگی این برهان به براهین دیگر، در حالی که برخی از آن ها، چون برهان نظم، حرکت، و حدوث صرفاً با پذیرش برخی از مقدمات این برهان قابل استفاده هستند؛ 6. استفاده از حداقل اصول، چون پذیرش واقعیت و اصل علیت برای اثبات خدا و یگانگی او در این برهان؛ 7. مطابقت محتوا و مفاد این برهان، یعنی وابستگی و نیازمندی موجودات در این جهان و حاکمیت اصل علیت با واقعیت های خارجی در تحلیل عقلانی. در این مقاله ضمن نگاهی کوتاه به اهمیت برخی تقریرهای برهان در سنت فلسفی غرب و اسلام، تلاش می شود ویژگی های عقلانی آن در موارد مذکور بررسی و تحلیل شوند
صفحات :
از صفحه 67 تا 86
نقد و بررسی مهمترین تقریرهای برهان صدیقین
نویسنده:
صالح حسن زاده
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
راههای رسیدن به خدا فراوان است، چرا که «او» دارای کمالات و جهات بینهایت است. هر کسی هم راه و روشی دارد که از آن بسوی خدا روی میآورد. ربانیین، صدیقین و سالکین از یک حقیقت سخن میگویند، منتها بزبانها، واژگان، براهین و دلایل مختلف. بلحاظ استحکام و اتقان، شریفترین همه براهین اثبات وجود خدا، برهانی است که در آن حد وسط، چیزی جز خود او نباشد و در نتیجه مقصد و مقصود یکی باشد، این همان راه و روش صدیقین است که با خود واجب بر واجب استدلال و استشهاد میکنند. ویژگی منحصر بفرد «برهان صدیقین» در اینست که در آن چیزی برای اثبات ذات واجب الوجود، واسطه قرار نگرفته است. اصطلاح برهان صدیقین را نخستین بار ابنسینا بکار برد، لیکن این صدرالمتالهین (ره) بود که بر اساس مبانی و اصول حکمت متعالیه آنرا بنحو ابتکاری و بمحکمترین صورت تبیین نمود. تقریر و تبیین صدرا از جهاتی بر تقریر ابن سینا و دیگران امتیاز و برتری دارد. این برهان بعد از ملاصدرا بصورتهای گوناگون تقریر و ارائه شده، ولی بنظر نگارنده، بلحاظ مقدمات فلسفی تقریر حیکم سبزواری کوتاهترین طرح، و تقریر علامه طباطبایی بلحاظ نظر به واقعیت عینی و بینیاز بودن از مقدمات فلسفی، مستقیمترین است. تقاریر معروف به براهین اهل معرفت و کلام، دارای اشکالات صوری و محتوایند، و غالب مباحث اینها بازگشت به اصول، مبانی و نتایج بوعلی و شیخ اشراق است. این تقاریر تحولی اساسی در ارائه برهان برای اثبات واجب الوجود ایجاد نکردند. بنابرین، تقریر خود صدرالمتألهین رساترین، محکمترین و بیعیبترین برهان در اثبات وجود خداوند است. در این مقاله دو کار صورت گرفته است: 1ـ مطالعه، تحقیق و بررسی تقاریر مختلف برهان صدیقین. 2ـ مقایسه، تطبیق و نقد و بررسی آنها از جهت استحکام،رسا بودن و اثبات ذات و اجب الوجود و صفات او.
برهان صدیقین به تقریر مرحوم علامه طباطبایی
نویسنده:
محمد حسین گنجی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
یکی از ادله ای که فلاسفه مسلمان در اثبات وجود خداوند اقامه کرده اند و عنوان آن ظاهرا برای اولین بار توسط بوعلی به کاربرده شده برهان صدیقین است. استدلال بوعلی امروزه تحت عنوان برهان امکان و وجوب شناخته می شود. اما چند قرن پس از وی فیلسوف نامدار دیگر، ملاصدرای شیرازی با تأسیس مبادی تازه فلسفی صورت دیگری از برهان صدیقین ارائه کرد. مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی به تعبیر برخی از شاگردان ایشان کوشیده است برهان مزبور را به نحوی ارائه کند که اثبات وجود خداوند به عنوان اولین مسأله فلسفی قابل طرح باشد. مقاله حاضر گزارشی از رأی مرحوم طباطبایی و سپس بیان برخی نقدها بر آن است که به نظر نگارنده مقاله رسیده است.
صفحات :
از صفحه 193 تا 201
کارکرد شهود در معناشناسی کریپکی
نویسنده:
احمدعلی تحریری ماسوله
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جریان فلسفه به طور اعم و فلسفه تحلیلی به طور اخص مبتنی بر دو گونه‌ی معرفت استدلالی و معرفت شهودی بوده و در این میان نظامهای منطقی به عنوان ابزار معرفت استدلالی در کناردرک بی‌واسطه‌ی حقایق بنیادی از اهمیت ویژه‌ای در این حوزه برخوردار بوده است. از سویی رویکردهای گوناگون فلاسفه‌ی غربی در قبال مسأله‌ی معرفت و چگونگی دستیابی به آنموجب شدههمواره معرفت استدلالی در رأس اندیشه‌های فلسفی قرار گرفته و سایه‌ی خود را بر معرفت شهودی بگستراند. در این میان سول کریپکی به عنوان یکی از فیلسوفانِ مطرح در حوزه‌ی تحلیلی با اهمیت قائل شدن برای معرفت شهودی ، آنرا به عنوان زیربنای تفکرِ فلسفی خویش قرار می‌دهد. وی با طرح نظامهای اول و دوم در منطق موجهات و ارائه پازل‌ها و پارادوکسهای خاص در حوزه‌ی معناشناسی بر آن است تا تفکر فلسفی را از چارچوبِ جزمیِ پنهانِ برآمده از پارادایمهای گوناگون معرفتی در طول تاریخ فلسفه که فلسفه تحلیلی نیز از آن مستثنی نیست برهاند و رویکردی نو رادر خصوص برخورد با مسأله‌ی معنا مطرح نماید. بر این اساس است که وی شهود و معرفت شهودی را به عنوان خط مبنای آراء و تفکرات خویش قرار داده و همواره سعی دارد تا نتایج حاصله از استدلالات خود را تا حد ممکن بر این گونه‌ی معرفتی منطبق نموده تا کمترین انحراف رااز آن داشته باشد.
نظر فلاسفه تحلیلی نسبت به تقسیم قضایا در فلسفه کانت
نویسنده:
عباس پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده یکی از عمده مسائلی که ذهنفلاسفه بزرگ را هموارهبه خود مشغول کرده است این است که آیا اساساً در فرایند کسب معرفت امور واضح ،بسیط ویا تحلیلی وجود دارند که بتوان آنها را مبنای معرفت بعدی قرار داد و یا اینگونه نیست ومعرفت ما صرفاً از تجربه حاصل می شود.این موضوع که بعدها به صورت قضایای تحلیلی /تالیفیمطرح شد بیش از پیش مورد توجه فیلسوفانی که دغدغه اصلی آنها نقد معرفت و چگونگی حصول به آن بود قرار گرفت.بنابر عقیده بسیاری از صاحب نظران پایه فلسفه کانتتقسیم بندی تحلیلی /تالیفیقضایا محسوب می شود.البته پیش از کانت فلاسفه دیگریمانند هیوم و لایب نیتس به این موضوع پرداخته بودند اما از آنجا که کانت به نقادی معرفت وحوزه امکان آن پرداخت، این تقسیم در فلسفه او اهمیت زیادی دارد وعلاوه بر این او نوع دیگری از قضایا تحت عنوان قضایای تالیفی ماتقدم مطرح نمود که مخصوص فلسفه او است وبحث های زیادی را به همراه داشت .فلاسفه تحلیلی که به تفسیری بی تاثیر از سنت فلسفه نقادی کانت نبوده اند، و شاید مهمترین شاخصه اصلی آنها نقادی معرفت و روش های معرفتی است، در مواجهه با تقسیم بندی کانت از قضایا، مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند.این پژوهش تلاش است برایبررسی رویکرد فلاسفه تحلیلی نسبت بهتقسیمقضایا در فلسفه کانتو اینکه آیافلسفه کانتبا این انتقادات پا برجامی ماند. پژوهش دارای چهار فصل می باشد .فصل اول به تاریخچه قضایایتحلیلی/تالیفی اختصاص دارد و به صورت کلی مسائلی که به نوعی با این تقسیم بندی در فلاسفه یونانی مطرح بوده پرداخته و سپس در فلسفه دکارت امر بسیط ومرکب ،در فلسفه لاک تصوراتبسیط ومرکب ،قضایای تحلیلی و تالیفی در لایب نیتس و در آخر تقسیم قضایا در فلسفه هیوممورد بررسیقرار گرفته است.فصل دوم به تقسیم قضایا در فلسفه کانت می پردازد.در این فصل، نظریه معرفتی کانت، تمایز تحلیلی/تالیفی،تقسیم احکام به ماتقدم/ماتاخر ،قضایای تالیفی ماتقدم، چگونگی امکان ریاضیات محض ،چگونگی امکان علوم طبیعی،جایگاه تقسیم بندی قضایا در قوام فلسفه کانت واهمیت احکام تالیفی ماتقدممورد بررسی قرار گرفته است.فصل سوم اختصاص به موضع فلاسفه تحلیلی در مورد تقسیم قضای دارد.در این فصل با نظر به کثرت فیلسوفانی که در این گروه قرار دارند بررسی هائی صورت گرفت و سعی شد ارای صاحب نظرانی از این گروه که بیشتر مطرح بوده اند و نظرات بیشتری از آنها دراین باره منعکس شده است مورد توجه قرار گیرند.آرای فیلسوفانی مانند فرگه ،راسل،ویتگنشتاین ،کارناپ،کواین و کریپکی در این فصل آورده شده است وسعی شده است که براساس نظرات این فیلسوفان به موضوع نگریسته شود.در این فصل به هریک از این فیلسوفان ،بخشی اختصاص یافته است و مبنای فلسفی ودیدگاه آنها در مورد تقسیم قضایا و قضایایی که در دیدگاه آنها مطرح است آورده شده است و در پایان هر بخش نیز جدولی تهیه شده وخلاصه دیدگاه هریک در جدول آورده شده است. در فصل چهارم و آخرین نیز به جمع بندی موضوعپرداخته شده وسعی شده به این سئوال پاسخ داده شود که با وجود اعتراضاتمطرح شده به تقسیم بندی کانت و با توجه به اینکه این تقسیم بندی برای فلسفه کانت اهمیت بسزائی داردآیا قوام فلسفه کانتبا این اعتراضاتبرقرار می ماند. کلید واژه ها: : تمایز تحلیلی/تالیفی، قضایای تالیفی مقدم بر تجربه، ضروری ،ممکن ،کلیت، اندراج
کواین و اشکالات او به منطق موجّهات
نویسنده:
مرتضی گوهری پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در بین منطق دانان کلاسیک و جدید، غیر از کواین، هیچ فیلسوف یا منطق دانی با بحث «موجّهات» یا «نظاممنطق موجّهات»، به طور جدّی مخالفت نکرده است. در منطق موجّهات، از احکام ضروری و ممکن بحثمیشود؛ احکامی که به نوعی در آنها دو مفهوم «ضرورت» و «امکان» به کار رفته است.کواین زمینه هایی را که دارای شکل «ضرورتا...» و «به طور ممکن...» هستند، «زمینه های موجّه» مینامد وآنها را از نظر ارجاعی، مبهم میداند. در عین حال، زمینه های دیگری مانند «میداند که...»، «میگوید که...» و«شک دارد که...» را هرچند از نظر ارجاعی مبهم دانسته، ولی موجّه نمینامد. در این تحقیق، منظور از«زمینه های موجّه» و «منطق موجّهات»، زمینه یا منطقی است که در آن، مفاهیم موجّه «ضروری» و «ممکن» بهکار رفته است.عمده ترین اشکالات منطق موجّهات از نظر کواین عبارتند از: 1) زبان منطق موجّهات از نظر مصداقیابهام دارد. 2) این منطق ما را وادار به پذیرش ذات باوری میکند و ذات باوری خود دارای مشکلاتی است. 3)مهم ترین مشکل، آن است که پذیرش آن، به نتایج متناقض میانجامد، و سرانجام، 4) حتی اگر مشکلذات باوری هم حل شود، تمایز «ضرورت» و «امکان» تمایزی متافیزیکی و مبهم است. بنابراین، در هرصورت، باید منطق موجّهات را کنار بگذاریم.
نسبت امر «ممکن» با «زمان» و «قوه» در فلسفۀ فارابی
نویسنده:
فاطمه شهیدی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آنچه ابن سینا در ذکر معانی مختلف امکان (عام، خاص و اخص) ذکر می کند و امکان استقبالی را معنی مستقلی از امکان می شناسد، در آثار فارابی سابقه ندارد. فارابی در آثار منطقی اش ممکن را هم دارای نسبت با مقاطع مختلف زمان می داند (به معنی لاوجود یا وجود در زمان حال و نامعلومِ ذاتی بودنِ وجود یا لاوجودش در آینده) هم دارای قوه. این نشان می دهد که او امکان را دارای یک معنا و یکسان با امکان استقبالی و امکان استعدادی می داند و بنابراین امکان از نظر او تنها متعلق به عالم ماده است. در برخی آثار فلسفیش این توضیحات در مورد ممکن با حذف تصریح به نسبت امر ممکن با زمان تکرار می شود. ولی در برخی دیگر از آثار فلسفی منسوب به فارابی، ممکن _همچون آثار ابن سینا_ با معلولیت و وابستگی به غیر تبیین می شود نه زمانمندی و بالقوه بودن و در نتیجه می تواند شامل همه موجودات ماسوی الله بشود. در طبقه بندیهای موجودات دردسته اول از آثار فلسفی فارابی اجرام سماوی دارای جایگاه مبهمی هستند و هرچند بر حسب تعریف ذیل موجودات واجب قرار می گیرند ولی دارا بودن حرکت می تواند موجب تردید در این جایگاه شود.
صفحات :
از صفحه 83 تا 100
  • تعداد رکورد ها : 8