جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 903
بررسی مبانی حیات اخروی(قیامت کبری)از دیدگاه ابن سینا، غزالی و ملاصدرا با توجه به آموزه های قرآنی
نویسنده:
مهین کرامتی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
درپژوهش پیش رو تمام سعی و همت خود را بر آن داشته ایم تا مبانی هستی شناسی، جهان شناسی،انسان شناسی و معناشناسی حیات اخروی انسان در روز قیامت را به صورت فلسفی در بُعد چگونگی کیفیت حشر انسان در روز رستاخیز از دیدگاه سه متفکرجهان اسلام، شیخ الرئیس ابو علی سینا، صدرالمتالهین و ابوحامد محمد غزالی مورد بررسی قرار دهیم. این مسئله با مسئله انسان شناسی و نفس شناسی ارتباط وثیقی دارد؛ و متناظر با اختلاف در انسان شناسی آراء مختلف در باب معاد وجود دارد، و بدین وسیله راه ورود بر عرص? تحلیل فلسفی چگونگی معاد در روز قیامت از بُعد جسمانی و روحانی با صورتهای گوناگون باز خواهد شد. هدف اساسی در این نگرش فلسفی، نشان دادن چگونگی پیوند عمیق زبان فلسفی با آموزه های دینی در جهت اثبات کیفیت و چگونگی معاد جسمانی وروحانی در قیامت کبری می‌باشد و در ادامه نوشتار با رویکرد قرآنی درجهت موضوع بحث به پیوند وثیق میان فلسفه و قرآن کریم، اشاره می‌نماییم.
استعاره، صدق و معنا در اندیشه فارابی، ابن سینا، غزالی و ابن رشد
نویسنده:
زهرا غزالی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش بر روی صدق و کذب‌پذیری و معناداری استعاره‌ها، که امروزه به پژوهشی کانونی در حوزه‌ی معناشناسی تبدیل شده است، از پرسش‌های جدی در قلمرو مطالعات ادبی به حساب می‌آید. این مسئله، از اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین مسائل در گفتمان سنتی شعر و ادبیات نیز به شمار می‌آید و متفکرین اولیه‌ی مسلمان نیز، هم در گفتمان بلاغی و هم در گفتمان‌های دینی و سیاسی- اجتماعی از آن سخن گفته‌اند. از این رو، با توجه به اینکه دیدگاه‌های حکمای مسلمان در این باره‌، به رغم ظرفیت‌هایی که در آن وجود دارد، هنوز به شیوه‌ای تحلیلی، بررسی نشده است، این رساله را به بررسی نسبت استعاره‌ با صدق و معنا، در اندیشه‌ی متفکرین اولیه‌ی مسلمان، دریک بازه‌ی تاریخی خاص که از فارابی(257-338ه) آغاز می‌شود و پس از گذر از ابن سینا(359-417ه) و غزّالی(450-505ه) به ابن رشد(520-595ه) می‌رسد، اختصاص داده‌ایم. در این پژوهش، با توصیف نظریه‌ی صدق مورد پذیرش ارسطوییان مسلمان و در چهارچوب آرا و اندیشه‌هایی که بیشترین تأثیر را بر شکل‌گیری تئوری کلی متفکرین مسلمان درباره‌ی اعتبار منطقی و معناداری استعاره داشته است، به تحلیل دیدگاه هر یک از این شخصیت‌ها نسبت به مسئله‌ی مورد بحث پرداخته شده است. بررسی‌های انجام شده، نشان می‌دهد که فارابی سعی می‌کند با توصیف شعر به عنوان یک فن قیاسی، از اعتبار منطقی و معناداری جملات شعری و استعاره‌ها دفاع کند، در همان حال که کذب خاص گزاره‌های شعری و استعاری را که به ماهیت محاکی و تخییلی آنها بازمی‌گردد، می‌پذیرد. ابن سینا نیز، تحت تأثیر قرائت‌های نوافلاطونی از آثار ارسطو، که فن شعر و فن خطابه را در کنار دیگر رساله‌های منطقی ارسطو به عنوان دو صناعت منطقی مبتنی بر قیاس معرفی می‌کرد، در تلاش است تا با تبیین رابطه‌ی اقاویل مجازی و شعری با منطق، معناداری آنها را اثبات کند، با این تفاوت که در همین حال، سعی می‌کند با متمایز کردن قلمرو تصدیق و تخییل، امکان صدق گزاره‌های مجازی و استعاری را نیز فراهم سازد. این در حالیست که تحلیل اندیشه‌های غزالی و ابن رشد روشن می‌سازد که دغدغه‌ی ایشان نسبت به محتوای متن مقدس، سبب شده است که علاوه بر اثبات اعتبار منطقی و معناداری گزاره‌های مجازی و استعاری، همواره به دنبال تبیین نسبت اقاویل مجازی متن مقدس با حقیقت و واقعیت و نشان دادن جایگاه شناخت‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ی گونه‌ی مجازی زبان باشند. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که ارزش و اهمیت اولیه‌ی استعاره‌ها در نگاه فارابی و ابن سینا که از منظر شعر به گفتمان مجازی زبان می‌نگرند، ارزش کاربردی و انگیزشی این گزاره‌هاست که به اعتبار منطقی آنها وابسته است و ارزش معرفتی گزاره‌های استعاری که به نسبت آنها با واقعیت وابسته است، ارزشی ثانویه و در درجه‌ی دوم اهمیت است. این نسبت در اندیشه‌های غزالی و ابن رشد، که رویکردی خطابی به زبان مجازی دارند، برعکس می‌شود.
بررسی رابطه عقل و دین از دیدگاه ابن سینا و امام محمد غزالی
نویسنده:
بهمن غلامی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا و غزالی تأثیرات بسزایی در شکل گیری تفکّر و اندیشه‌ی اسلامی در مسئله رابطه‌ی عقل و دین داشته‌اند. ابن سینا به طور مستقیم وارد مبحث ارتباط بین عقل و دین نشده و لذا لازم است برای یافتن اندیشه‌ی وی در این زمینه توجیه‌های عقلانی را که وی برای اصول دین ارائه نموده بررسی کنیم. همچنین گرچه غزالی در برخی از آثار خود از رابطه‌ی بین عقل ودین سخن گفته اما برای انجام مقایسه‌ی بهتر، در این پایان‌نامه ابتدا نظرات وی در مورد اصول دین آورده شده و سپس برخی از نظرات وی در مورد معقولیت گزاره‌های دینی بیان شده است. ابن سینا با این که سعی در عقلانی کردن گزاره‌های اساسی دین داشته امّا به ناتوانی عقل در تبیین برخی از اصول دین اعتراف می‌کند. وی این ناتوانی را به علت وجود نقص در قوه‌ی عاقله‌ی انسان نمی‌داند بلکه آن را به واسطه‌ی اشتغال انسان به اموری می‌داند که مانع رسیدن انسان به مراتب عالیه‌ی کمال هستند. غزالی نیز با وجود این که معتقد است عقل توانایی فهم برخی از مسائل دین را ندارد اما نقش عقل را در دریافت حقایق دینی می‌پذیرد و از عقل به عنوان حاکمی که هرگز معزول نمی‌شود یاد می-کند. بنابرین می‌توان تشابه دیدگاه آن‌ها رادر اعتراف به ناتوانی عقل در فهم برخی از مسائل دینی دانست. اختلاف دیدگاه این دو در نوع نگاهی‌ست که به این ناتوانی داشته‌اند. ابن سینا معتقد است اگر عقل از موانع مادی عبور کند و به مراتب عالیه برسد می‌تواند با وحی که جلوه ای‌ازمراتب اصلی هستی است رابطه عینی داشته باشد اما غزالی بر عکس ابن سینا معتقد است حتی اگر عقل بتواند به مراتب عالیه تعقل برسد باز هم از فهم حقیقت همه‌ی مسائل دین عاجز است.کلید واژه:عقل، دین، عقل عملی، عقل نظری، ابن سینا، غزالی
رابطه عقل و دین از دیدگاه ابن سینا و غزالی
نویسنده:
فائزه محمدی نجات
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث از رابطه ی عقل و دین و جایگاه عقل در شناخت دین و قلمرو آن در دستیابی بشر به سعادت از صدر اسلام تاکنون مورد مناقشه اندیشمندان بوده و آراء مختلف و بعضاً متضادی در این باره به وجود آمده است . در این میان دیدگاه شیخ الرئیس ابن سینا و ابوحامد غزالی دارای تفاوت های قابل ملاحظه ای می باشد .ابن سینا از آنجا که به عقول عشره ی طولی و رسیدن فیض از خداوند به وسیله ی این عقول معتقد می باشد و جایگاه ویژه ای برای عقل فعال در رساندن این فیض به عالم طبیعت قائل است ، می کوشد تا تبیینی عقلانی از وحی و دین به دست دهد . اما غزالی که عقل بشری را محدود و اسیر هواهای نفسانی می داند ، نمی تواند جایگاهی برای عقل در شناخت عمیق دین و رساندن انسان به سعادت ابدی در نظر بگیرد . بنابراین ابن سینا هم دین را منشأ تأسیس احکام و دستیابی بشر به سعادت می داند و هم عقل را تنها راه شناخت آن قلمداد می کند و در نتیجه عقل و دین را هم رتبه هم می داند اما غزالی با همه ی تمجیدهایی که از عقلمی کند، شرع را بر عقل مقدم دانسته و در موارد تعارض میان عقل و دین ، دین را مقدم می شمارد و راه رسیدن به سعادت را از آن دین می داند .
« بررسی حدوث و قدم جهان از منظر دو فیلسوف الهی» ابن سینا و توماس آکوئینی
نویسنده:
محمد اسماعیل سید‌هاشمی، محمد ذبیحی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه قم,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا و توماس آکوئینی دو فیلسوف بر جسته مسلمان و مسیحی از مؤثر ترین فیلسوفان الهی در قرون وسطی و پس از آن بوده‌اند .توماس از طریق آشنایی با فلسفه مشائی به وسیله تفسیر‌های ابن رشد و بویژه ابن سینا از فلسفه ارسطو، به تأسیس یک نظام فلسفی مسیحی اقدام نمود. او از ابن سینا بهره‌های فراوان برده است هر چند تحت تأثیر نقدهای غزالی بر فلسفه، گاهی به مخالفت با ابن سینا و نقد نظرات وی پرداخته است. یکی از موارد اختلاف بین توماس و ابن سینا و شاید مهمترین مسأله اختلافی بین متکلمان و فلاسفه، مسئله حدوث و قدم جهان است. در پژوهش حاضر دیدگاه‌های ابن سینا و توماس مورد ارزیابی قرار گرفته و نشان داده شده است که به لحاظ فلسفی، ایرادات متکلمان و توماس بر ابن سینا نا تمام است و توماس به شبهاتی که ابن سینا درباره حدوث عالم دارد پاسخ قانع کننده ­ای ارائه نکرده است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 131
بررسی تطببیقی مجموعه دیدگاهها و آموزه‎های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی، ابن سینا، مطهری) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت‏های معلمان و مربیان کشورمان
نویسنده:
لیلا افضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به منظور بررسی تطبیقی و تحلیلی مجموعه دیدگاهها و آموزه های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی ، ابن سینا ومطهری ) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت های مربیان کشورمان تحقیقی با روش توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شد .سؤالاتاصلی این تحقیق عبارتند از :1)اندیشۀ تربیتی غزالی چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟2)اندیشۀ تربیتی بوعلی سینا چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟3)اندیشۀ تربیتی مطهری چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟4)تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاههای تربیتی غزالی ،بوعلی و مطهری در زمینۀ تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان تربیت به طور اخص چیست ؟5)توصیه ها و آموزه های تربیتی دانشمندان مورد مطالعه ،در فعالیت های تربیتی معلمان و مربیان امروز کشورمان چیست ؟این تحقیق با روشفرانک هیگلر که یک روش مطلق و انتزاعی است انجام شده است.که مراحل این روش بدین صورت بوده (توصیف ،تعبیر ،همجواری و مقایسه ).در سؤال اول اندیشۀ تربیتی غزالی بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که غزالی به جنبۀ پرورشی و اخلاقی و اخروی تربیت توجه میکند و همین طور برای تعلیم و تربیت جنبۀ سلب و ایجابی قائل است و تعلیم و تربیت را تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیلۀ معرفت ، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی می داند . و اهداف تربیت را به غائی ، میانی و جزئی تقسیم می کند و همینطور برنامۀ آموزشی اش را بر اساس شرع قرار داده و در روش تربیت روش های زیادی را بر شمرده از قبیل آموزش ، تحریک انگیزه ، تکرار و تمرین و... و برای معلم جایگاه خاصی قائل است و در اصل می توان گفت معلم محور است و به آموزش دختران توجه کرده است .در سؤال دوم اندیشۀ تربیتی ابن سینا بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که ابن سینا به تعلیم و تربیت در کتابی جداگانه ( تدابیر المنازل ) پرداخته و تربیت را بر اساس شکل گیری عادت ها می داند و تعریفی که از تربیت ارائه میدهد این گونه است :برنامه ریزی و فعالیت جامعه و فرد در جهت سلامت خانواده ، رشد کودک و تدبیر شؤن اجتماعی برای وصول انسان به سعادت در دنیا و پس از مرگ .همین طور اهداف تربیت را به غائی و میانه ای و واسطه ای تقسیم می کند و به سه برنامه توجه خاص دارد ؛ آموزش قرآن و تلفیق مبانی دینی ، آموزش اصول و قوائد زبان از 4 منظر ( روانشناسی ، زبان شناسی ، بیولوژی و تعلیم و تربیت) ، آموزش هنر و پیشه . و به 4 روش در تربیت اشاره دارد (ایجاد عادات مطلوب ، تشویق و تنبیه ، پند و نصیحت ، داشتن دوست و همنشین خوب ) و به نقش الگوئی معلم توجه دارد و به تربیت معلمان حساسیت خاصی نشان داده است و برای دانش آموز مراحل سنی در نظر گرفته است .و در سؤال سوم اندیشۀ تربیتی مطهری بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که مطهری تربیت صحیح را زمانی متحقق می داند که به رشد و پرورش استعدادهای انسانی توجه شود و تعادل و هماهنگی میان استعدادهای انسانی برقرار شود و استعدادها در حد عالی از فعلیت به ثمر برسند و تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها ( عقلی ، اخلاقی ، دینی ، هنری و خلاقیت ) و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها تا متربی به حد کمال برسد . اهدافی که برای تربیت در نظر گرفته با اهداف تعلیم و تربیت اسلامی مطابق است از قبیل : فرد و اجتماع هدف تعلیم و تربیت اسلامی ، شناخت خدا و نزدیک شدن به او ، برقراری عدل و قسط در جامعۀ اسلامی و در برنامه تربیت به عمل و عاقبت بینی توجه کرده و برنامه را بر اساس علائق و حکمت های ذوقی قرار داده و روشهای چندی را برشمرده از قبیل تبشیر و انذار ، تذکر ، روش تعقلی ، ایجاد انس و... و در بحث معلم از انبیاء الهی به عنوان کاملترین معلمان بشریت نام می برد و به بلوغ روحی و جسمی دانش آموز توجه خاص کرده است .و در سؤال چهارم تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاه دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که :هر سه دانشمند نگاهی مشابه به تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان آن به طور جزئی داشته اند و از منظر دین به تربیت نگاه کرده اند . هر سه جنبۀ اخروی تربیت را در نظر گرفته اند (قرب الهی ،سعادت و کمال ).ابن سینا و مطهری مستقیما ًبه بحث تربیت پرداخته اند ولی غزالی به صورت غیرمستقیم و در لابلایآثارش از تربیت صحبت کرده است .غزالی و مطهری در تعریف تربیت به بحث اعتدال و تعادل توجه کرده اند ولی ابن سینا آن را مطرح نکرده است .مطهری در مقایسه با ابن سینا و غزالی می توان گفت یک بحث جدید در تربیت را مطرح می کند که فطرت نام دارد . و در تعریف تربیت ابن سینا به خانواده توجه کرده است . وتعریف مطهری از تربیت این گونه است پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها و ایجاد تعادل در هماهنگی میان آنها استتا متربی به حد کمال برسد .اهداف تربیتی مربیان یک جامعه با فرهنگ و مذهب مشترک معمولا ًمشابه می باشد .و اهداف تربیتی با کمال نهایی انسان سازگار است و هر سه دانشمند هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیکی به خدا می دانند .ـ در بحث برنامه هم می توان گفت ؛گر چه هر سه دانشمند تقسیم بندی متفاوتی از علوم ارائه دادند و مواد درسی پیشنهادی آنها کمی متفاوت بود ولی هر سه اندیشمند قرآن و احادیث را در برنامه شان مد نظر داشتند و فقط غزالی می گوید فقط فیزیک و فلسفه و ریاضی را تحریم کرده است در صورتی که در قرآن موردی نیست که علوم تجربی را تحریم کرده باشد و آنچه را که غزالی در مورد تحریم فیزیک ،فلسفه و ریاضی می گوید نظر شخصی اوست و نه اسلام (حسینی علی اکبر ،ص 68 ،1379 ) .در مورد روش ها می توان گفت :برخی از دانشمندان مورد مطالعه به برخی روش ها اهمیت بیشتری داده اند و به برخی دیگر کمتر ، مثلا ًمطهری و غزالیبیشتر به تعقل اهمیت داده است درروش تربیتی ایجاد عادات مطلوب را هر سۀ دانشمندان مسلمان به آن پرداخته اند وهمین طور به روش تشویق و تنبیه هر سه توجه نشان داده اند که از تشابهات نظریه های آنان محسوب می شود ،هر سۀ دانشمندان ـحتی المقدور ـ از تنبیه بدنی کودک بر حذر می داشتند و در مرحلۀ آخر آن را روا می داشتند و مطهری از لزوم آگاهی از علت تشویق و تنبیه نیز صحبت می کند که اگر مشخص نباشد اثر سوء تربیتی دارد .غزالی نسبت به ابن سینا و مطهری به روشهای زیادی اشاره کرده است مثل آموزش ،بر انگیختن انگیزه ،نمونۀ برتر،عبرت آموزی، تشبیه معقول به محسوس ،استفاده از مثال و داستان و حکایت و شعر ،خلوت گزینی ،تضعیف ،تقویت، تخویف ،اقناع ،القا ، تلقین ،ایجاد عادت ،تزکیه ،مجاهدت و ریاضت و...درروش پند و اندرز غزالی و ابن سینا تشابه نظر دارند و مطهری زیاد به این بحث نپرداخته ودر جایی دیگر از مراقبه و محاسبه مطهری به عنوان برنامه ای برای تربیت نام برده در حالی که غزالی از آن به عنوان یک روش تربیت استفاده می کند .و در سؤال پنجم به توصیه ها و آموزه هائی که میتوان از آراء دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بدست آورد اشاره شده است و می توان گفت از هر عبارت و از هر جملۀ این دانشمندان می توان آموزه هائی را بدست آورد ولی فقط به موارد چندی اشاره شده است .از نظر هر سه اندیشمند معلم جایگاه والایی دارد و متعلم باید به او احترام بگذارد .در بحث معلم ،غزالی و ابن سینا دقیقا ًدر یک عبارت تأثیر گفتار و رفتار معلم بر دانش آموزان تشابه نظر دارند ولی مطهری همین را در عبارت دیگری عامل بودن معلم قبل از ناصح بودن آن عنوان می کند .غزالی و ابن سینا از والدین به عنوان مربیان و معلمان کودک یاد می کنند ولی مطهری مطرح نکرده است . می توان گفت غزالی معلم محور می باشد و به عدم دریافت مزد تأکید کرده است که ابن سینا و مطهری مطرح نکرده اند . در دیدگاه دانشمندان مورد مطالعه به موارد زیادی اشاره شده ولی از هر کدام به چند مورد اشاره می شود ؛از موارد مهم در دیدگاه غزالی آموزش در جهت کسب رضای خدا و عدم دریافت مزد و اجرت و هیبت معلم میباشد .در دیدگاه ابن سینا شناخت تفاوت های فردی و تخصص در تعلیم و تربیت است و در دیدگاه مطهری روح علمی دادن به متعلم و رفق و لینت و پرهیز از خشونت می باشد .در بحث دانش آموز غزالی و ابن سینا به بحث سختی ها در دوران کودکی اهمیت زیادی قائل شده اند ولیابن سینا به آن نپرداخته است .و مواردی که غزالی به آن اشاره می کند عبارتند از حس تقلید و اهمیت کودکی، دور نگه داشتن کودک از دوستان و همسالان و همنشینان بد ،توجه به همکاری و دوستی بین دانش آموزان و احترام و اطاعت از معلم ،توجه به کودکان ناشایست و هدایت آنان ،تأکید به آموزش دختران ،تأکید به عمل به آموخته ها توسط دانش آموزان و همین طور مواردی که ابن سینا به آن اشاره می کند وجود مراحل سنی ، رعایت تفاوت های فردی و آموزش گروهی است و مواردی که مطهری به آن اشاره کرده است آزادی متعلم هنگام یادگیری ،توجه به بلوغ روحی و جسمی متعلم در فرایند یادگیری و لزوم توأم بودن عقل و علم است . و در آخر می توان گفت هر سه این اندیشمندان راجه به هدف ،برنامه ،روش ،معلم و دانش آموز نظرات مشابهی داشتند و فقط در برنامه بود که غزالی مخالفت خود را با علوم طبیعی بیان کرده است ، در حالی که دو اندیشمند با آن مخالفتی نداشتند.
بررسی جایگاه علیت و لوازم آن از نظر دو فیلسوف عقلگرا: ابن‌سینا و دکارت
نویسنده:
صدرالدین طاهری، مریم حسن پور، مهدی قائمی راد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله علیت، یکی از مسائل مهم فلسفه است و انتظار می‌رود حداقل هر فیلسوف عقلگرایی به آن معتقد و پایبند باشد. هدف این نوشتار، بررسی جایگاه علیت از نظر دو فیلسوف عقلگرا، ابن‌سینا و دکارت است. مقاله حاضر، ابتدا به چگونگی پیشبرد مسئله علیت در آثار هر یک از این دو فیلسوف بزرگ می‌پردازد؛ به این صورت که بیان می‌دارد ابن‌سینا و دکارت، هر دو معتقد به اصل علیت هستند و آن‌ را می‌پذیرند؛ بنابراین انتظار می‌رود که به لوازم این اصل (ضرورت و سنخیت) نیز معتقد باشند و سپس به بیان این مسئله می‌پردازد که آیا این دو فیلسوف در روند بحث علیت هم عملا به لوازم آن معتقدند؟ در نهایت با پیگیری بحث، به این نتیجه می‌رسد که ابن سینا هم معتقد به اصل علیت و هم لوازم آن، یعنی ضرورت و سنخیت است؛ اما دکارت، که بنیانگذار فلسفه جدید در غرب است، با طرح اراده و مشیت الهی، در واقع مقدمات زیر سؤال بردن لوازم مهم علیت، یعنی ضرورت و سنخیت و در نتیجه اصل علیت را فراهم می‌کند. بنابراین دکارت، در مبانی اعتقاد خود به علیت، عقایدی غیر از ابن‌سینا دارد که پایبندی او به نتایج و لوازم علیت را مورد تردید قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 143 تا 160
بررسی تطبیقی علم الهی از دیدگاه ابن سینا و امام محمد غزالی
نویسنده:
فرخنده کرناسی دزفولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله ابتدا با ذکر نقل قول هایی از متکلمان و فیلسوفان اسلامی به تعریف علم واینکه علم خداوند به اشیاء قبل از ایجاد آنها به علم حضوری است پرداخته شده است؛ که این مسئله مورد قبول همه متکلمان و فیلسوفان اسلامی است. اما علم خداوند به اشیاء بعد از ایجاد آنها و همینطور کیفیت علم الهی به جزئیات است که بین آنها مورد مناقشه است. از جمله بین ابن سینا و غزالی در این مسئله اختلاف نظر وجود داشته و ابن سینا این علم را حصولی و بواسطه ی صور مرتسمه در ذات خداوند می داند ولی علم به خود این صور را علم حضوری می داندکهسعی شده تا تصویر روشن و واضحی از این نظریه که به نظریه ی« ارتسام صور» معروف است؛ ارائه داده و سپس اشکالات وارد براین نظریه را ذکر نماییم و همچنین بحث از عنایت الهی مطرح می شود که عنایت از نظر ابن سینا همان علم الهی به صورتهای علمی است که نظام موجودات خارجی از آنها پدیدار گشته است و باید گفت که این علم،علم فعلی است که ازنظر ابن سینا مقتضی خیر و کمال در موجودات است وهمین علم است که مبدأ و مصدر اشیا شده است.از سوی دیگر علم الهی به جزئیات است که ابن سینا این علم را به نحو کلی و از طریق علم به علل و اسباب آنها می داند و برای تبیین بهتر نظریه ی خود به مثال علم منجم به کسوف روی می آورد اما غزالی می گوید این علوم– علم به امور جزیی- اضافه ی محض هستند و می تواند در معلوم تغییر ایجاد کند ،اما این تغییر موجب تغییردر عالم نمی شود پس خداوند به جزییات زمانی عالم است . سپس اعتراض هایی که از سوی غزالی بر این مسئله وارد شده و نهایتاً حکم تکفیر ابن سینا توسط او صادر شده است، ذکر شده و در نهایت به این نتیجه می رسیم که حکم تکفیر غزالی نسبت به ابن سینا ناروا بوده و او نتوانسته است منظور ابن سینا را درست درک کند.
بررسی تطبیقی برهان امکان و وجوب ابن سینا و برهان علامت صنعتی دکارت
نویسنده:
محبوبه وحدتی پور، مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تأكيد هر دو برهان (برهان امكان وجوب ابن سـينا و برهـان علامـت صـنعتی دكـارت) بـر يقين است. دكارت به وجود خود و مفهوم خدا در خويش يقين دارد و يقـين ابـن سـينا بـه وجود واقعيت هستی است، با اين تفاوت كه يقين دكارت برخلاف يقـين ابـن سـينا جزئـی است و تنها شامل خودش و مفهوم خدا می شود. در نظر دكـارت، واقعيـت موجـود را مـی تـوان بـه متنـاهی (وجـود خـود دكـارت) و نامتناهی (مفهوم خدا با صفات ويژه اش) تقسيم كرد؛ ولی در نظر ابن سينا واقعيت هستی از دو حال بيرون نيست: يا واجب است يا ممكن. اين تقسيم دوتايی كه حصـر عقلـی اسـت، شبيه به هم است؛ يعنی متناهی دكارت، همان ممكن ابن سيناست و نامتناهی وی با واجـب ابن سينا حداقل در مصداق يكی است، اما در مفهوم و جنبه نگرش هركدام متفاوت اند. در نظر دكارت ملاك احتياج به علت، نياز و نقص وجود معلـول و واقعيـت نـامتنـاهی علـت است، ليكن در نظر ابن سينا، ملاك و مبنای احتياج معلول به علت، همان امكانی بودن است
صفحات :
از صفحه 105 تا 134
تحول ساختاری در منطق نگاری ابن سینا و تأثیر تاریخی آن در دوره اسلامی
نویسنده:
احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
مقاله , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن‌سینا آثار فراوانی در منطق دارد. بررسی مقایسه ­ای این آثار­، دو گونه تحول در اندیشه منطقی او را نشان می‌دهد: تحول در مسئله آفرینی، مفهوم سازی، نظریه‌پردازی و تحول در ساختار منطق ­نگاری. بررسی گونه اخیر، مسئله تحقیق حاضر است. ابن‌سینا توانست مجموعه منطقیات به میراث رسیده از یونانیان را از رساله‌های کنار‌ هم نهاده شده به صورت نظام معرفتی منسجم و با ترتیب منطقی، سامان دهد. این تحول ساختاری به تدریج و با جهت‌گیری اصلاحی و تکمیلی از شفا تا اشارات و درطول نگارش بالغ بر پانزده رساله صورت گرفته است. منطق‌نگاران دوره اسلامی پس از ابن‌سینا، یکی از آثار وی به ویژه شفا و اشارات را الگوی تدوین آثار منطقی خود کرده ­اند. در این میان اشارات سر آغاز مکتب جدید منطقی شده است. در بررسی تحول ساختاری در آثار منطقی ابن‌سینا، مباحثی چون الفاظ، مقولات، تعریف، مواد اقیسه و عکس بررسی می‌شود. این تحقیق زمینه‌ای برای فرضیه‌سازی در ترتیب تاریخی آثار ابن‌سینا فراهم می‌آورد.
صفحات :
از صفحه 41 تا 60
  • تعداد رکورد ها : 903