جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 365
تفسیر الفخر الرازی المجلد 12
نویسنده:
محمد الرازی فخرالدین ابن العلامه ضیاء الدین عمرالشهیر بخطیب الرینفع الله به المسلمین
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ب‍ی‍روت‌: دارالفکر,
چکیده :
تفسير فخر رازی، تفسيرى كلامى، نوشتهء فخرالدين رازى، متكلم و مفسر اشعرى قرن ششم و هفتم هجرى است. تفسير كبير مهم‏ترين و جامع‏ترين اثر فخر رازى و يكى از چند تفسير مهم و برجستهء قرآن كريم به زبان عربى است. اين كتاب به سبب حجم بسيارش به تفسير كبير مشهور شده، ولى نام اصلى آن مفاتيح الغيب است. فخر رازى، بر خلاف زمخشرى، كه هدف از تفسيرش دفاع از آموزه‏هاى معتزلى است، به صراحت به انگيزه و هدف خود در نگارش اين تفسير اشاره‏اى نكرده، ولى عملا در جاى جاى آن، به دفاع از مذهب كلامى ابوالحسن اشعرى(متوفى ٣٣۴) و رد آراى مخالفان وى، به ويژه معتزله، پرداخته است. يكى از دلايل شهرت و اعتبار تفسير كبير، تأثير آن بر تفاسير بعدى است. برخى از مفسرانى كه از محتواى تفسير كبير و روش آن استفاده كرده يا تأثير پذيرفته‏اند، عبارت‏اند از: نيشابورى در غرائب القرآن، بيضاوى در انوار التنزيل، آلوسى در روح المعانى، قاسمى در محاسن التأويل، طباطبائى در الميزان و رشيدرضا كه عالمى سلفى و پيرو ابن تيميّه است، در المنار از شيوهء استدلال و محتواى تفسير كبير بسيار استفاده كرده و طنطاوى نيز در الجواهر، قرآن را به همان شيوهء فخر رازى تفسير كرده است. اين اثر شامل سى و دو جلد مى‏باشد. هر چند فخر رازى در ابتداى تفسير كبير گفته است كه آن را در مقدمه و ابوابى تنظيم كرده و مقدمه نيز شامل ابواب و فصولى است، عملا در همان فصل اول از مقدمه، به تفسير {/«اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»/} پرداخته است. او تفسير هر سوره را با ذكر نام آن، محل نزول، تعداد آيات و اقوال مربوط به آن آغاز كرده، سپس با ذكر يك يا دو يا چند آيه از آن سوره، توضيح كوتاهى دربارهء مناسبت آنها با آيات قبلى داده است. اين ويژگى از امتيازات بارز اين تفسير است. سپس، چنانچه روايت يا حديثى از پيامبر اكرم(ص)، صحابه يا تابعين دربارهء آيه يا آيات وجود داشته، آنها را بررسى كرده، يا به ذكر مسائلى چون ناسخ و منسوخ يا شرح مصطلحات حديثى(مانند متواتر و آحاد و جرح و تعديل) پرداخته، آنگاه آيه يا آيات مورد نظر را به كوچكترين اجزاى مفهومى، تجزيه كرده و تحت عناوينى؛ چون مسئله، سؤال، وجه، اقوال، امور و غيره، از ابعاد مختلف كلامى و فلسفى و لغوى و ادبى و فقهى و مانند اين‏ها به بررسى و تفسير آنها پرداخته و در پايان، نظر خود را بيان نموده است. اين بحث‏هاى تفصيلى و پرداختن به ابعاد گوناگون يك مسئله، از ويژگى‏هاى بارز و منحصر به فرد تفسير كبير است. تفسير كبير را از نظر روش، در شمار تفاسير عقلى و كلامى آورده‏اند. ذهبى آن را از نوع تفسير به رأى جائز دانسته است. علامه طباطبائى نيز از طرفى اين تفسير را تفسيرى كلامى ذكر كرده و از طرف ديگر، تفسير متكلمان را تطبيق ناميده و رد كرده است. هر چند تفسير فخر رازى پر از مباحث كلامى و عقلى است، ظاهرا خود او لزوما به دنبال نگارش تفسيرى كلامى يا فلسفى يا تفسير به رأى، چه ممدوح چه مذموم، نبوده است، زيرا در تفسير خود به اين نكته اشاره‏اى نكرده و در وصيتنامه‏اش مى‏نويسد كه هيچ يك از اين روش‏هاى فلسفى و كلامى در كنار روش قرآنى ارج و ارزشى ندارند. با توجه به اين كه محور غالب مباحث كلامى، آيات قرآن كريم بوده است، در تفسير كبير كه صبغه‏اى كلامى دارد، مى‏توان مجموعهء نسبتا كاملى را از آراى كلامى اشاعره، معتزله، كراميه و برخى فرق ديگر ملاحظه كرد و به يك دورهء كامل از مباحث كلامى دست يافت. برخى از مباحث كلامى - فلسفى كه فخر رازى به آنها پرداخته عبارت‏اند از: معرفت خداوند و اين كه آيا در شناخت او نظر و استدلال جائز است يا نه، ايمان و اسلام، تفاوت ميان اين دو و اركان ايمان، كلام الهى و بحث از حدوث و قدم آن، رؤيت خداوند، عدل الهى، جبر و اختيار و قضا و قدر، حدوث و قدم عالم، اعجاز قرآن، ارادهء خداوند، مفهوم استواى خداوند بر عرش، تجسيم، تثليث، عصمت انبيا، شفاعت پيامبر اكرم،عقيدهء شيعه در امامت معصوم و احتمال صحت آن، بيان لزوم وجود معصوم در هر زمانى با اين توضيح كه بر خلاف نظر شيعه و بنابر اعتقاد اشاعره و خود فخر رازى، مجموع امت معصوم است نه يك تن، و بحث معاد. در ميان مفسران، فخر رازى بيش از همه در تبيين آيات باران كوشيده است. از آراى خاص تفسيرى رازى، اعتقاد به نبودن واژه‏هاى دخيل و غير عربى در قرآن است، همچنين وى به نقل روايات اسباب نزول و ذكر قرائت‏هاى مختلف اهتمام فراوانى داشته است. غلبهء صبغهء كلامى - عقلى در تفسير كبير مانع از اين نشده است كه فخر رازى در مواردى، از شيوهء قرآن به قرآن، در تفسير آيات كريمه استفاده كند؛ ولى با وجود اشاراتى كه به احاديث پيامبر اكرم و امامان شيعه كرده و رواياتى كه از صحابه و تابعين آورده، در تفسير خود اعتماد اندكى به احاديث داشته است. گفته مى‏شود كه او در نقل احاديث به شيوه‏اى كه در عصر او معمول بوده، سلسله سند حديث را ذكر نكرده و نيز احاديثى را كه بسيارى از مفسران، حتى عقلى مشربانى چون زمخشرى و طبرسى،در فضائل سوره‏ها و ثواب قرائت آنها نقل مى‏كنند، نياورده است. در تفسير كبير استفاده از رواياتى كه از اسرائيليات شمرده مى‏شوند، بسيار اندك است. براى نمونه ذيل آيهء «ن» در سورهء قلم، «ن» را به معناى نهنگى كه زمين بر پشت آن قرار دارد، دانسته است. فخر رازى هر چند اين روايت را در تفسير آيهء مذكور آورده، آن را نه به سبب مخالفت با عقل يا اشكال در سلسله روايت يا محتواى حديث يا از اسرائيليات بودن رد كرده، بلكه از جنبهء ادبى و نحوى مردود دانسته اس. تفسير فخر رازى با وجود صبغهء كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوهء عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است. از ويژگى‏هاى بارز روش فخررازى در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمى‏كند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مى‏پردازد. عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورهء جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگى‏هاى روش تفسيرى فخر رازى محسوب مى‏شود. وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از كشاف زمخشرى برده است. توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش فخر رازى در تفسير كبير است. فخر رازى در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مى‏كند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مى‏پردازد و بر صحت آن استدلال مى‏كند. تفسير كبير به دليل مهارت فخر رازى در علوم مختلف، سرشار از مباحث كلامى، فلسفى، منطقى، فقهى، ادبى و غيره است و همين ويژگى آن را دايرةالمعارف گونه كرده است. اين گستردگى و اطناب تفسير فخر رازى مى‏تواند از آن جهت باشد كه وى آن را براى عموم ننوشته است. به نظر برخى از علماى تفسير، اشتمال تفسير فخر رازى بر اين حجم مطالب متنوع، از اهميت تفسيرى آن كاسته است. به گفتهء ابوحيّان غرناطى، (مفسر قرن هفتم و هشتم)، در تفسير فخر رازى مطالبى هست كه در عالم تفسير نيازى به آنها نيست. ابن تيميّه نيز آن را تفسيرى دانسته كه در آن، جز تفسير از هر موضوعى سخنى يافت مى‏شود. به عقيدهء سيوطى، اين تفسير مملو از سخنان حكما و فلاسفه است و بحث‏هاى تفسيرى‏اش بى‏ارتباط با آيات است. ابن خلّكان نيز مى‏گويد كه در آن مطالب غريب و نا آشناى فراوانى آمده است. عده‏اى نيز بر محتواى آن خرده گرفته‏اند و معتقدند كه تفسير كبير از اين جهت عيوب فراوانى دارد، از جمله ابوشامه مقدسى (متوفى ۶۶۵) معتقد است كه فخر رازى در تفسير خود شبهات جدّى مخالفان اسلام و اهل سنّت را به بهترين شكل مطرح كرده، ولى از حل آنها در نهايت عجز و ناتوانى فرومانده است.
بررسی تطبیقی دیالکتیک ایمان و فهم در هرمنوتیک مولانا و آگوستین بر اساس آموزه «ایمان می آورم تا بفهمم»
نویسنده:
منوچهر اکبری، علی اکبر رضادوست
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
آدمی به‌عنوان موجودی فهیم، مدام با موضوع فهم سر و کار دارد و هر کُنش و واکنشش همراه با فهم است. این هماره­ گی و اهمیّتِ فهم، باعث شده که اندیشمندان، از دیر باز در پی شناختِ ساختار و راه ­های نیل به فهمِ درست باشند. آگوستین به ­عنوان یک قدّیسِ اثرگذار مسیحی در طلیعۀ قرون‌وسطی و مولانا به­ عنوان عارف و اندیشمندِ مسلمانِ اواخرِ این دوران، چنین­ اند. یکی از قواعدِ هرمنوتیکِ ایشان اعتقاد به تأثیرِ عواملِ وجودی در فهم است؛ این دو اندیشمندِ زمانۀ اتحادِ عاقل و معقول، ظروف مرتبطۀ حیطۀ فهم را جدای از حیطه­ های عاطفی و ارادی نمی­ دانند. پرچمِ این اندیشۀ مشترک، مزیّن است به آموزۀ آگوستینیِ «ایمان می‌آورم تا بفهمم» که با «ایمآن‌همان تمییز و ادراک استِ» مولانا، همنوایی دارد. در تأیید این آموزه، نخست به بنیان­های مشترکِ فلسفیِ آن می­پردازیم، سپس به دیدگاه مولانا مبنی بر لزوم هم‌سنخی شناسنده با موضوع فهم. نهایتاً برآنیم که تفاوتِ فهم یا بدفهمیِ گه گاه این آموزه، محصولِ عواملی چون اختلافِ منظر و ندیدنِ مراتبِ ایمان و فهم در دو شکلِ درون­­ دینی و برون­ دینی آن است. بنابراین ضمن معرّفیِ سه مرتبۀ ایمان و دو ساحتِ فهم، با دیالکتیکی دانستنِ رابطۀ آن دو، به تبیین و رفعِ این بدفهمی­ ها می­پردازیم.
صفحات :
از صفحه 39 تا 59
علامه طباطبائى و آموزه گناه نخستین!
نویسنده:
مصطفی آزادیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسى يكى از عقايد مهم در آيين مسيحيت مى‌پردازد. بدين منظور، ابتدا نظريه گناه نخستين را مورد كاوش قرار داده، آن‌گاه از منظر علامه طباطبائى‌ رحمه الله به نقد و بررسى آن مى‌پردازد. اعتقاد به گناه اوليه و ذاتى، از اعتقادات مهم و اساسى مسيحيان به شمار مى‌آيد. مطابق اين اعتقاد، نژاد انسانى وارث گناه آدم است و انسان‌ها نه به خاطر بدى اعمال خودشان، بلكه تنها بدين دليل كه از تبار آدم‌اند، ذاتا گناه‌كار به دنيا مى‌آيند. اهميت اين آموزه تا آن‌جا است كه بدون آن، كفاره بودن مسيح و اين تصور كه او «آدم بعدى» است، نامعقول جلوه مى‌كند. اما مقصود از گناه ذاتى آن است كه انسان‌ها «بدون ترس از خدا، بدون تكيه بر او و با ميل شهوانى متولد مى‌شوند.» از اين‌رو، ما انسان‌ها «در شهوات پست غرق شده‌ايم، از نيكى و صلاح متنفريم، متمايل به شرارت‌ها هستيم و هيچ عمل صالحى را در خودمان نمى‌توانيم انجام دهيم يا درباره آن فكر كنيم. ما با گذر عمر، پندار، گفتار و رفتار پليد به وجود مى‌آوريم، همان‌طور كه درخت فاسد ميوه فاسد مى‌آورد. بنابراين، ما با طبيعت خود تحت غضب خدا و در معرض مجازات عادلانه قرار داريم.»
بررسی تطبیقی گناهان کبیره در قرآن و انجیل
نویسنده:
عصمت مردانی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خاستگاه اصلی مفهوم گناه، در ادیان وحیانی است. معنای عامی که در ادیان مذکور برای گناه مطرح شده، تخلف از اراده و خواست خداوند است. خداوند دارای قدرت و اراده‌ی مطلق است و اراده‌ی او در شریعتش متجلی می‌شود، تخطی از شریعت، تخطی از فرمان خداوندی به حساب می‌آید. گناه با توجه به زمینه و انگیزه‌های آن به دو نوع صغیره و کبیره تقسیم می‌شود، که گناهان صغیره پیامدهای کمتری نسبت به گناهان کبیره دارند. گناه کبیره گناهی است که سبب دور شدن از خداوند می‌شود و در اسلام شخص گناهکار را محکوم به دوزخ شده و در دین مسیحیت شخص مرتکب گناه کبیره فیض خداوند را از دست می‌دهد. در قرآن و انجیل توجه زیادی به موضوع گناه کبیره شده و این حاکی از اهمیت آن در این دو کتاب می‌باشد. شایان ذکر است که به تعداد گناهان کبیره در دو کتاب یاد شده اشاره نشده و بعدها شارحان و اندیشمندان دو دین اسلام و مسیحیت، ملاک‌هایی را برای تعیین آن‌ها مشخص کرده‌اند. در خور توجه است که مبحث گناه کبیره در انجیل به یکباره شکل نگرفته، بلکه به مرور زمان تفاسیر و تعالیم آباء اولیه‌ی کلیسا در شکل گیری آن موثر بوده است. در انجیل تعداد این گناهان را هفت عدد که شامل: «غرور»، «حسد»، «خشم»، «تنبلی»، «طمع»، «شکم پرستی»، «شهوت» می‌باشد تبیین و تثبیت کرده وآن‌ها را ریشه‌ی تمام گناهان می‌دانند، به طوری که پاپ «گرگوری» آن‌ها را رسماً در شمار دگماهای مسیحیت و کلیسا در آورد و مورد پذیرش همه‌ی مسیحیان قرار گرفت، ولی در قرآن، همچنان میان علما و دانشمندان علوم اسلامی اختلافنظرهای زیادی درباره‌ی تعداد آن‌ها وجود دارد و در زمینه‌ی فهرستی ثابت از آن‌ها به نتیجه‌ی قطعی و مورد توافقی نرسیده‌اند. این هفت گناه کبیره در انجیل و قرآن با توجه به آیات و تفاسیر مربوط به آن‌ها، سنجیده می‌شوند و نقاط اشتراک و موارد اختلاف آن‌ها به این طریق آشکار می‌شود. نکته‌ی دیگر این است که آن چه میان دو کتاب آسمانی مطرح شده بیشتر موارد اشتراکی بوده که خود حاکی از این است که دو کتاب آسمانی از یک منبع الوهیت سرچشمه گرفته‌اند.
مسیح (علیه ‏السلام) در عهد عتیق
نویسنده:
محسن پورمحمد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
اصل نبوت براى معتقدان به تورات و تلمود امرى مسلم است. اساس ايمان دانشمندان يهود اين است كه خداوند اراده و خواست خود را به وسيله سخنگويانى از ميان خود مردم، كه پيامبر خوانده مى‌شوند، به انسان‌ها اطلاع داده است. در مقابل، انسان‌ها موظف و مكلف به انجام خواست و اراده او هستند. كلمه «نبوت» در كتاب مقدس داراى معانى متفاوتى است. در قاموس كتاب مقدس چنين آمده است: «نبوت لفظى است كه مقصور از آن اخبار از خدا و امورات دينيه به تخصيص اخبار از امور آينده است.» اين كلمه به معناى سخنگو و بازگوينده سخن هم به كار رفته است. علاوه بر آن، در مورد جادوگران و مزدبگيرانى كه مى‌توانستند آينده افراد را حدس بزنند نيز استعمال شده است. در متون قديمى‌تر عهد عتيق، «نبوت» بيش‌تر به معناى برانگيختن، الهام گرفتن و انذار دادن است، ولى در متون بعدى به معناى فرمان دادن و بيش از همه، به معناى پيش‌گويى و اخبار از آينده است، به گونه‌اى كه نبوت و پيش‌گويى با هم آميخته شده‌اند. اين پيشگويى‌ها سبب جلب اعتماد مردم به نبى مى‌شد و نبى نيز از همين عامل براى جلب مردم به خداشناسى و ايجاد ترس از ارتكاب گناه و تقويت روحيه مؤمنان بهره مى‌گرفت. بعضى از پيشگويى‌ها آميخته‌اى از وعد و وعيد و يا به صورت تفسير عباراتى بود كه بر توى و نيكوكارى دلالت مى‌كرد. در این مقاله به موضوعات زیر پرداخته می شود: يكتاپرستى؛ بشارت به منجى؛ اوضاع دشوار پيش از ظهور حضرت مسيح (عليه السلام)؛ زمان ظهور حضرت مسيح (عليه السلام)؛ جهان در عصر ظهور حضرت مسيح(عليه السلام)؛ عيسى مسيح (عليه السلام)، پسر انسان و پيامبر الهى.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) در عهدین
نویسنده:
محسن پورمحمد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
خداى سبحان در آيه 157 سوره اعراف چنين فرموده است: «الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسوُلَ النَّبِىَّ الاُمِّىَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكتوباً عِندهُم فِى التَّوراةِ وَ الاِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ يَنهَاهُم عَنِ المُنكَرِ... .» از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه اهل كتاب در عصر نزول قرآن، بشارت به حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) را در كتاب هاى خود مى يافته اند. همچنين بر اساس آيه سوره مباركه صف، حضرت عيسى (عليه السلام) خود را مبشر پيامبرى به نام «احمد» مى داند: «وَ اِذْ قَالَ عيسىَ بنُ مريمَ يَا بني اِسرَائيلَ اِنّي رَسوُلُ اللَّهِ اِليكُم مُصدِّقاً لِمَا بَينَ يَدَىَّ مِنَ التَّوراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُول يَأتي مِنْ بَعدِى اسْمُهُ اَحمَدُ فَلمَّا جَاءَهُم بِالبَيِّنَاتِ قَالُوا هذَا سِحرٌ مَبينٌ.» (صف: 6) اين آيات و نظاير آن ما را از مراجعه به تورات و انجيل موجود بى نياز مى سازد. گذشته از آن، كسى كه اندك آشنايى با عهدين موجود داشته باشد به يقين مى داند كه اين كتب اندك شباهتى با تورات و انجيل مورد نظر قرآن ندارند، حتى به زحمت مى توان آن ها را تركيب و صورت محرفى از آن ها از تورات و انجيل واقعى دانست. عهدين موجود «سيره مانندى» بيش نيستند كه در طول قرن هاى متمادى، نويسندگان بسيارى آنها را به رشته تحرير در آورده اند. بنابراين، جستجو از بشارت هاى قرآنى در اين كتاب ها اساسا خطاست. با وجود اين، شواهد و قراينى در آنها وجود دارد كه به خوبى، بر پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) قابل تطبيق است. اين شواهد و قراين هم در عهد عتيق و هم در عهد جديد قابل پيگيرى است.
روش شناسى زبان عرفان و عارفان مسیحى
نویسنده:
علی فلاح رفیع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
هرچند تأملات فيلسوفانه درباره مباحث زبانى سابقه ديرين در تاريخ تفكر فلسفى داشته است، اما از اواخر نيمه اول قرن بيستم با اقبال به فلسفه زبانى، اهتمام فكرى ـ پژوهشى به اين مبحث در شاخه هاى گوناگون علوم بشرى، بيش از پيش، در دستور كار فيلسوفان قرار گرفت. از اين رو، تحليل هاى موشكافانه درباره كاركردهاى زبان در نزد عارفان توجه آن دسته از فيلسوفانى را به خود جلب كرد كه از يك سو، تعلق خاطر به مباحث زبانى داشته و از سوى ديگر، داراى مشربى عرفانى بودند. نوشتار حاضر تأملى است در كاركرد زبان نزد سه تن از فيلسوفان عارف مسلك مسيحى، يعنى: ديونوسيوس، ژان اسكات اريژن و مايستر اكهارت. ديونوسيوس (قرن 6) از زمره اولين فيلسوفانى است كه با طرح كلام سلبى و سكوت مطلق در حوزه الهيات شهرت يافت. وى با طرح مباحث زبان شناختى در عرصه عرفان، راه را براى فيلسوفان ديگرى همچون ژان اسكات اريژن (810ـ877) گشود. اريژن را مى توان ادامه دهنده سنت عرفانى نوافلاطونى در جهان مسيحى دانست. پارادوكس نفى خالق و مخلوق، كلام مضاعف و سير نزولى و صعودى از جمله مباحثى بود كه اريژن براى تبيين كاركرد زبان در حوزه عرفان مورد بررسى عقلانى قرار داد. در ادامه اين مقال به مايستر اكهارت (1260ـ1327) از متألهان نام آشنا در حوزه عرفان مسيحى مى پردازيم. اكهارت از معدود عارفانى است كه با طرح نظريات نوظهورى چون تجلى ازلى در ذات، استعاره غليان و تولد سعى مى كند از يك سو، به تفسير كتاب فلسفى مشرب انجيل يوحنا بپردازد و از سوى ديگر، كاركرد زبان عارفان و سخن آنان را از ذات الهى تبيين كند.
هدیه به کودک، روشى نو براى تعلیم دین به خردسالان 1
نویسنده:
جان ام. هال
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
پژوهشگران در دانشگاه «بيرمنگام» انگلستان روشى براى آموزش دين به كودكان ابداع كرده اند كه به عنوان «رويكرد هديه به كودك» شناخته شده است. تحقيق حاضر ويژگى هاى اصلى اين روش را توصيف و آن را با شيوه هاى ديگرى كه امروزه در تربيت دينى انگلستان به كار مى روند مقايسه كرده، فوايد آن را به بحث مى گذارد. بايد تأكيد كرد كه «رويكرد هديه» ارائه كننده شيوه است، نه برنامه آموزشى، اما چون اين شيوه مى تواند با مطالب گزينش شده از اديان گوناگون مورد استفاده قرار گيرد، به طور خاص براى استفاده در بافتى كثرت گرايانه اختصاص يافته است. علاوه بر اين با آغاز انتقال مطالب از خاستگاه هاى خود به جامعه دينى، اين شيوه بر نقش مربى به عنوان واسطه بين مذهب و كودك پافشارى مى كند.
چالش بر سر وراثت: بازخوانی تطبیقی داستان قربانی پسر ابراهیم (ع) در سنت های یهودی، مسیحی و اسلامی
نویسنده:
محمدرضا وصفی، روح اله شفیعی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
ابراهیم (ع) پدر ادیان سه گانه سامی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) است. دستور خدا به او برای قربانی کردن یکی از پسرانش، از داستان های مهم و مشترک متون مقدس ادیان ابراهیمی است. با این همه، چالشی چشمگیر نیز در این میان وجود دارد، که به کیستی این قربانی باز می گردد. در حالی که یهودیان و مسیحیان، او را اسحاق (ع) می دانند، مسلمانان بدین سو گرایش دارند که او را اسماعیل (ع) بدانند. اما به راستی کیستی این قربانی، چه اهمیتی دارد؟ مگر هدف متون مقدس از بازگویی این داستان، توجه پیروان ادیان ابراهیمی به ایمان ابراهیم (ع) و تلاش برای دنباله روی از او نیست؟ پس چرا چنین چالشی سر برآورده است؟ این مقاله به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش، نخست گزارشی تطبیقی از داستان زندگی پسران ابراهیم (ع) در کتاب مقدس و قرآن به دست می دهد، و سپس به بازگویی جایگاه عنصر «وراثت» در پدید آمدن این چالش می پردازد. به باور نویسندگان بررسی تاریخی برداشت های پیروان ادیان ابراهیمی از این داستان، نشان می دهد که آنان پسر آماده شده برای قربانی شدن را، وارث اصلی ابراهیم (ع) می دانسته اند.
صفحات :
از صفحه 143 تا 164
مسیح‌شناخت قرآنی و معنویت توحیدی
نویسنده:
انشاءالله رحمتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علوم قرآن و حدیث ایران,
چکیده :
پرسش اصلی این نوشتار آن است که چگونه می‌توان از نوعی معنویت توحیدی به عنوان معنویت اصیل در مقابل معنویت‌های غیرتوحیدی (و حتی دروغین) دفاع کرد. معنویت اصیل توحیدی منوط به داشتن نظریه معقولی درباره‌ وحی (الهیات وحی) است. در مسیحیت رسمی، عیسی مسیح (ع) را خدای متجسد (خدا – انسان) می‌دانند. بر این مبنا از همان ابتداء‌ با نوعی تناقض یعنی مفهوم موجودی که در آن واحد هم خدا است و هم انسان، مواجه می‌شویم. حال آنکه در قرآن کریم عیسی مسیح (ع) پیامبر خدا معرفی می‌شود. هر چند او انسان است، لیکن انسان مافوق است و بنابراین آینه تمام نمای حضرت حق است. باید از مظهریت مسیح سخن گفت و نه از الوهیت او. در این نوشتار، این دیدگاه ابتداء مطابق با برخی از نحله‌های صدر مسیحیت (نحله ایبیونی و نحله دوستیستی)‌ معرفی شده و در ادامه آمده است که چگونه می‌توان این مسیح‌شناخت را بر طبق فهم شیعیان از کتاب و سنت، به روش معقولی تبیین کرد.
صفحات :
از صفحه 35 تا 52
  • تعداد رکورد ها : 365