آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 197
درسگفتار تاریخ فلسفه جدید غربی
مدرس:
رضا صادقی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی , درس گفتار،جزوه وتقریرات
چکیده :
منظور از فلسفه غرب، فلسفه ای است که در جهان غرب به وجود آمده و بر همین اساس، تاریخ فلسفه غرب یعنی تاریخ فلسفه ای که در این قسمت از کره زمین ایجاد شده است؛ یعنی تاریخ سیر و تحول اندیشه ها و آراء فلسفی در دنیای غرب. در تاریخ فلسفه، آنچه در خارج از آسیا و آفریقا پدید آمده باشد، در حیطه فلسفه غرب قرار گرفته و تاریخ آن، تاریخ فلسفه غرب محسوب می گردد. در این مورد فقط یک استثنا وجود دارد: فلاسفه ای را که در دوران آغازین فلسفه، در بخش آسیای صغیر متولد شدند، با این که در قسمت اروپایی نبوده اند، جزو فیلسوف غربی و فلسفه آن ها را جزو فلسفه غربی به شمار می آورند. به طور کلی تاریخ فلسفه غرب را می توان به چهار دوره اصلی تقسیم نمود. معیار ما برای این تقسیم، محتوا و روح کلی اندیشه ها و ارتباط آن ها با تاریخ آن دوره است؛ به عبارت دیگر، تاریخ فلسفه غرب رابطه مستقیمی با تاریخ جهان غرب دارد. این دوره ها عبارتند از: تاریخ فلسفه باستان تاریخ فلسفه قرون وسطی تاریخ فلسفه جدید تاریخ فلسفه معاصر در هر یک از این دوره ها فیلسوف زیادی ظهور کرده و افکار فلسفی جدیدی از سوی این فلاسفه ارائه شد. تمام این دوره ها با هم در ارتباط بوده و هر دوره ای مهیا کننده زمینه برای دوره دیگر و افکار و آراء آن بوده است.
جایگاه مالکیت در فلسفه سیاسی لاک و کانت
نویسنده:
رجب علی افسری کردکندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهاگر بخواهیم دو فیلسوف تاثیر گذار قرن هفدهم و هیجدهم را نام ببریم، بی‌گمان جان لاک تجربی مسلک قرن هفده و ایمانوئل کانت عقل گرای قرن هیجدهم را می‌توان نام برد. این دو فیلسوف جدا از تفکر فلسفی خاصشان، در باب سیاست نیز تفکرات خاص خود را داشته اند. در این جستار در پی آن هستیم که مواضع اصلی این دو متفکر را در باب مالکیت به عنوان یکی از مباحث اساسی فلسفه سیاسی مورد بررسی قرار دهیم. هسته اصلی فلسفه سیاسی لاک مسئله مالکیت است که از نظر او مالکیت عبارت است از آنچه که از طریق آمیختن کار انسان با طبیعت بدست می‌آید، از این رو کار موجد مالکیت است و انسان در هر وضعی خواه طبیعی و خواه مدنی دارای مالکیت است و تشکیل حکومت برای بهبودی و پاسداری از مالکیت فردی است. برای کانت مسئله مالکیت به نحو دیگری مطرح می‌شود؛ وی از همان ابتدا دو نوع مالکیت را از هم متمایز میسازد؛ نخست مالکیت فیزیکی که عبارت است از تصرف مادی اشیاء و دوم مالکیت عقلانی یا همان مالکیت حقانی که محدود به زمان و مکان و تجربی نیست. نزد کانت در وضع طبیعی مالکیت، موقتی است و تشکیل حکومت باعث قطعی شدن مالکیت می‌شود. در نظر کانت، نه تنها صرف کار کردن موجد مالکیت نمی‌شود، بلکه وی همچنین استدلال لاک را مبنی بر اینکه مالکیت عبارت است از آمیختن کار شخص با چیزی را، رد می‌کند.
نقش آموزه معاد در روش علوم انسانى دستورى
نویسنده:
حسن محیطى اردکان، على مصباح
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش، با پذیرش اثرگذارى آموزه هاى دینى بر علوم انسانى در سه حوزه هدف، روش و مسائل، علوم انسانى را به دو بخش توصیفى و دستورى تقسیم کرده و به بررسى نقش آموزه معاد در روش علوم انسانى دستورى پرداخته ایم. در همین راستا با نقد روش هاى موجود در مطالعه علوم انسانى از جمله اثبات گرایى، ابطال گرایى، تاریخ گرایى، هرمنوتیک دیلتاى و رئالیسم انتقادى و بیان ناسازگارى آنها با اعتقاد به جهان آخرت، روش متناسب با آموزه معاد را بررسى کرده و به این نتیجه رسیده ایم که در علوم انسانى دستورى، علاوه بر روش عقلانى، بهره گیرى از روش وحیانى نیز لازم است.
صفحات :
از صفحه 137 تا 163
تحول مفهوم جوهر در فلسفه تجربی (لاک، بارکلی، هیوم)
نویسنده:
فاطمه فرقدان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جوهر به عنوان ذات و واقعیت اشیا جهان، همیشه مورد توجه متفکران بشری قرار گرفته است. از زمان اولین حکمای یونانی نظیر طالس، آناکسیمنس و هراکلیتس، جوهر مورد توجه بشر قرار می‌گیرد و هر کدام از آنها به بررسی جوهر پرداخته تا ارسطو، دکارت و اسپینوزا هر کدام تعریف خاصی از جوهر ارائه می‌کنند. جوهر از نظر لاک به عنوان حامل و زیر نهاد همه کیفیات و اعراض است. در حقیقت، لاک جوهر را حامل و نگاه‌دار اعراض و کیفیات می‌داند و در ادامه بیان می‌کند که ما هیچ شناختی از این جوهر نداریم و فقط آن را به عنوان حامل و نگاه‌دار اعراض و کیفیات می‌دانیم. بعد از لاک، بارکلی به عنوان دومین فیلسوف اصالت تجربه، به بررسی جوهر می‌پردازد. به عقیده بارکلی، ما هیچ شناختی نمی‌توانیم از این جوهر مفروض لاک داشته باشیم. بنابراین او به دلیل این که این جوهر برای ما ناشناخته است، به انکار جوهر مادی می‌پردازد. بارکلی بعد از انکار جوهر مادی، اصالت را به جوهر ذهن یا روح داده و معتقد است که بعد از انکار جوهر مادی تنها چیزی که باقی می‌ماند، ادراکات و تصورات است و جهان من، جهان ادراکات و تصورات است. بنابراین او به بررسی محوری‌ترین موضوع فلسفه‌اش، یعنی "وجود چیزهای محسوس عبارت از مدرَک شدن است"، می‌پردازد. از نظر او، اگر چیزی مدرَک واقع نگردد، معنایی ندارد. از نظر بارکلی، تمام اشیا محکوم به مدرَک واقع شدن هستند و اگر شیئی بدون این که مدرَک واقع گردد، موجود شود، وجودش بی معنا خواهد بود. بنابراین در فلسفه بارکلی دو قسم موجود وجود دارد؛ اشیای محسوس و ذهن. وجود اشیای محسوس، مدرَک شدن است و وجود ذهن، مدرِک بودن است. بنابراین اشیا محسوس همیشه قائم به جوهر ذهن‌اند. از نظر بارکلی هر چیزی که در جهان است، یا مورد ادراک من قرار می‌گیرد و یا ذهن دیگری هست که آن را ادراک می‌کند و اگر ذهن دیگری نباشد، خدا هست که آن را ادراک می‌کند. بنابراین مشخص است که بارکلی مانند لاک جوهر را اسطقسی نا معلوم نمی‌داند، بلکه با انکار جوهر مادی و اصالت دادن به جوهر روح، به اثبات وجود خدا به عنوان خالق تمام تصورات می‌پردازد. بعد از بارکلی، هیوم به عنوان آخرین نماینده فلسفه اصالت تجربه، تلاش می‌کند تبیین متفاوتی از بقیه ارائه دهد. بنابراین هیوم به بررسی تصور جوهر می‌پردازد؛ اما با ملاک خودش، یعنی مسبوقیت تمامی تصورات ما به انطباعات. او تلاش می‌کند در بحث از جوهر به همین شیوه عمل کند. لذا در بحث از جوهر جسمانی، تلاش می‌کند بیان کند که تصور جوهر از کدام یک از انطباعات به دست آمده است و چون می‌بیند که جوهر از طریق هیچ انطباعی به دست نیامده، به انکار جوهر جسمانی می‌پردازد و در بحث از جوهر نفسانی نیز همین شیوه را به صورت مفصل‌تری ادامه داده و در نهایت نتیجه می‌گیرد که تصور جوهر از طریق هیچ انطباعی به دست نیامده، بنابراین موهوم است. علت این تصور موهوم در نظر هیوم قوه متخیله است.
کاربست تحلیلی مبانی انسانشناختی قرآنی در نظریه قرارداد اجتماعی (با تأکید بر هابز، لاک و روسو)
نویسنده:
نویسنده:محمدحسن صالحی هفشجانی؛ استاد راهنما:محمدهادی امین ناجی,عبدالحسین خسروپناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بهره‌گیری از مبانی انسان‌شناختی قرآنی برای علوم انسانی در تولید علم دینی، نقش اساسی دارد. نظریه‌های مختلف معرفتی و علمی، بر اساس مبانی هستی‌شناختی، انسان‌شناختی، معرفت-شناختی، روش‌شناختی و... بیان گردیده است. علوم انسانی بر پیش‌فرض‌های انسان‌شناختی خاصی استوار است و نظریه‌هایی که در این علوم پیشنهاد می‌شود مستقیم یا غیرمستقیم مبتنی بر این پیش-فرض‌ها است. بر این اساس، جهت‌گیری دیدگاه‌ها و نظریات یک شخصیت علمی به مبانی انسان-شناختی او وابسته و در ارتباط است. به طوری که تغییر در مبانی و پیش‌فرض‌های او موجب تغییر در نظریه‌های وی خواهد شد. یکی از نظریات مهم در حوزه‌ی علوم اجتماعی و سیاسی نظریه قرارداد اجتماعی است که با رویکردهای مختلفی از سوی اندیشمندانی همچون توماس هابز، جان لاک و ژان ژاک روسو ارائه گردیده است. هر یک از دانشمندان مذکور در ارائه نظریه خود دارای مبانی و پیش‌فرض‌های انسان‌شناسانه‌ای هستند که نیازمند تحلیل و بررسی می‌باشند. مسأله اصلی در این تحقیق آن است که اولاً مبانی انسان‌شناختی هابز، لاک و روسو چیست و چه تأثیری در نظریه‌ی ‌قرارداد اجتماعی آن‌ها دارد و ثانیاً اگر مبانی انسان‌شناختی آن‌ها را تغییر داده و به جای آن-ها مبانی انسان‌شناختی قرآنی را قرار دهیم چه تغییری در محتوای نظریه قرارداد اجتماعی پدید می-آید؟ علاوه بر این آیا می‌توان با کاربست مبانی انسان‌شناختی قرآنی در نظریه قرارداد اجتماعی به نظریه قرارداد اجتماعی با رویکرد اسلامی دست یافت؟ هابز، لاک و روسو نگاه های متفاوتی به انسان دارند و نظریه پردازی آنها در حوزه قرارداد اجتماعی مبتنی بر همین برداشت آنها از انسان است. با تغییر در مبانی انسان‌شناختی آن‌ها و جایگزین کردن مبانی انسان‌شناختی قرآنی در نظریه تغییراتی پدید می‌آید و نظریه جدید مبتنی بر وحی حاصل خواهد شد. از جمله اینکه که انسان‌ها برای حفظ و تعالی امور مادی و معنوی خود و همچنین تضمین سعادت خویش با قرار اجتماعی قدرت را در اختیار فردی قرار می‌دهند که نسبت به وضع قوانین صالح و سازگار با موازین دینی و الهی و هم‌سو با فطرت انسانی از سایر انسان‌ها آگاه‌تر است و با ایجاد زمینه رشد انسان‌ها فطرت ملکوتی آن‌ها را به فعلیت می‌رساند. این تحقیق بر اساس روش توصیفی- تحلیلی با استناد به منابع کتابخانه‌ای نگاشته شده است.
نقد روایت پاول چرچلند از فیزیکالیسم حذف گرایانه
نویسنده:
عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
بر مبنای نظریه «دوگانه انگاری» وجود انسان آمیزه ای از دو جوهر کاملا متفاوت، یعنی ماده (بدن) و غیر ماده، (نفس) است. یگانه انگاران، در تقابل با دوگانه انگاران، انسان را با مادی محض (فیزیکالیسم) و یا غیر مادی محض (ایده آلیسم) می دانند. این مقاله می کوشد، ضمن تعریف فیزیکالیسم، به بررسی یکی از شاخه های آن یعنی فیزیکالیسم حذف گرا بپردازد و مخدوش بودن ادله حامیان این نظریه را در اثبات آن نشان دهد.
صفحات :
از صفحه 3 تا 18
دین و معرفت‌شناسى
نویسنده:
آلوین پلنتینگا
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
«معرفت‌شناسى» همان بررسى نظرى معرفت است. بنابراين، ممكن است گمان شود كه مباحث معرفت‌شناسانه دين به بررسى اين پرسش مى‌پردازند كه آيا فرد مى‌تواند به اعتقادات دينى معرفت داشته باشد؟ اما مباحث اعتقاد دينى گرايش به تمركز بر براهين له يا عليه وجود خداوند داشته‌اند؛ از يك سو، براهين توحيدى سنتى و از سوى ديگر، براهين سنتى عليه وجود خدا؛ همچون برهان مبتنى بر شر. موضوع قرینه گرایی در این میان از اهمیت برخوردار است. بنابراین در این مقاله پیرامون این موضوعات بحث می شود: قرينه‌گرايى‌؛ توصيف قرينه‌گرايى‌؛ نقد قرينه‌گرايى‌؛ واقعيت‌مدار و حقانيت‌مدار؛ تقليل حقانيت‌مدار به واقعيت‌مدار.
آرای عبدالرزاق لاهیجی در باب حکمت خداوند: بررسی انتقادی
نویسنده:
میر سعید موسوی کریمی، میلاد ربیعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از نگارش این مقاله، بررسی نقادانۀ دیدگاه حکیم لاهیجی در باب حکمت خداوند است. بنا به نظر ایشان، حکمت خداوند به معنای هدفداری او خواهد بود؛ یعنی، خداوند حکیم، خداوندی است که همواره اهدافی بر افعالش مترتب هستند. اما این اهداف، متوجه مخلوقاتند، زیرا با تحقق هدف، نیازی از صاحب هدف رفع می شود، درحالی که خداوند بی نیاز مطلق است. لاهیجی بر این مدعای خود، دو استدلال نیز اقامه می کند؛ یکی مبتنی بر حسن و قبح عقلی و دیگری بر این اساس که خداوند فاعل مختار است. نوشتار حاضر، با بررسی نگاه لاهیجی به ""هدفداری"" آغاز می شود؛ نحوۀ پیوند آن با ""اختیار"" و ""رفع نیاز از صاحب هدف"" مشخص می شود و ماحصل آن چنین خواهد بود: 1. هدف صرفاً از صاحب هدف رفع نیاز نمی کند، بلکه صاحب هدف می تواند با تحقق هدف خود، نیازی را از سایرین نیز مرتفع کند و 2. نباید سازوکار ایجاد هدف را به مقولات جبر یا اختیار پیوند زد. سپس دو استدلال لاهیجی به محک آزمون گذاشته می شوند. نتیجه این خواهد بود که بنیان هر دو استدلال چندان محکم نیست و نمی توانند در دفاع از حکمت خداوند استفاده شوند.
صفحات :
از صفحه 23 تا 42
معرفت پیشین
نویسنده:
علی اصغر خندان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در این مقاله، دو موضع‌گیری تجربه‌گرایان، در برابر چالش مهمّ معرفت پیشین و مستقلّ از تجربه (مانند حقایق ریاضی، منطقی و...)، مورد بررسی قرار گرفته است. موضع و پاسخ اوّل، این است که معرفت پیشین، مربوط به حقایق و گزاره‌های تحلیلی، یعنی گزاره‌هایی که بر حسب معانی الفاظ موجود در آن‌ها، صادق هستند، می‌باشد. مؤلّّف، در مقام نقد، به مثال‌های متعدّدی اشاره می‌کند که حقیقتی، ترکیبی و نه تحلیلی هستند، و معرفت ما به آن‌ها، به نحو پیشین می‌باشد. موضع و پاسخ دیگر، از آن کواین است که اساساً تمایز میان حقایق تجربی و پیشین را نفی می‌کند و تمام حقایق را به درجاتی، تجربی و لذا اصلاح‌پذیر می‌داند. برای بررسی موضع کواین و برای تأمّل بیش‌تر در چیستی معرفت پیشین، ابتدا درباره‌ی این پیش‌فرض‌های کانت، بحث شده که آیا حقایق پیشین، باید کلّی و ضروری باشند. مؤلّف، به ویژه با بهره‌گیری از نظریّات کریپکی، در صدد است نشان دهد که بر خلاف نظر کانت، حقایق جزئی هم می‌توانند به نحو پیشین، دانسته شوند. هم‌چنین نظر کواین درباره‌ی اصلاح‌پذیری برخی حقایق، هم‌چون اصل عدم تناقض، قابل‌دفاع نیست. آن‌چه بیان شد، دو نگاه مبناگرایانه به مسأله‌ی توجیه و از جمله‌ی به مسأله‌ی معرفت پیشین بود. در پایان مقاله، تقریر متفاوت قائلان به نظریّه‌ی سازگاری از معرفت پیشین و حقیقت ضروری، مورد بررسی قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 187 تا 206
  • تعداد رکورد ها : 197