جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
مقایسه دیدگاه غزالی و هیوم درباره معجزه
نویسنده:
معصومه قدیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معجزه به عنوان يك رويداد خارق العاده از مهمترين مسائل وحياني اديان است، كه منشأ الهي داشته، به اراده خداوند بدست پيامبران صورت مي گيرد، و هدف از انجام آن تأكيد بر ادعاي نبوت از جانب آورنده آن است. برخي از متفكران مسلمان مانند غزالي در مورد اين مسأله رويكردي مثبت داشته اند.او موافق امكان و اثبات پذيري وقوع معجزات است و آنرا امري ممكن دانسته است كه در قلمرو قدرت خداوند واقع مي شود. از نظر غزالي ميان پذيرش رابطه ضروري عليّت و پذيرش معجزات ناسازگاري وجود دارد، لذا او در جهت حمايت از امكان معجزات، رابطه ضروري عليّت را انكار كرده است و قانون طبيعت را در محدوده عادت و سنت الهي پذيرفته است. بنابراين معجزه را رويدادي دانسته كه خارق اين عادت و سنت است كه با اراده خداوند صورت مي گيرد و با استناد به اين مسأله كه معجزه خارق عادت و سنت پيشين است، به تبيين امكان آن پرداخته است. در نقطه مقابل اين ديدگاه، نظر ديويد هيوم، فيلسوف تجربه گراقرار دارد كه مانند غزالي به انكار رابطه ضروري عليّت روي آورده ، اما با وجود اين بر خلاف غزالي نسبت به اثبات پذيري معجزات رويكردي منفي داشته است، هيوم معجزات را اثبات ناپذير و نامحتمل مي داند، و بر آن دلیل اقامه نموده است و مشخصأ آنرا نقض قانون طبیعت دانسته است. با عنایت به مطالب پیشتر ذکر شده، نگارنده در پي آن است تا با مقايسه ديدگاه اين دو متفكر نشان دهد كه چگونه با وجود اينكه آنان مبناي مشترك در زمينه نفي رابطه ضروري عليّت داشته ا ند؛ به دو رأی متفاوت در رابطه با موضوع معجزه رسيده اند.
سرچشمه های فلسفه ی دین در اندیشه های هیوم و کانت
نویسنده:
حمزه حاتم‌پوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
محور سخن همان‌گونه که از عنوان پایان نامه برمی‌آید بررسی فلسفه‌ی دین از نگاه هیوم و کانت است. بررسی آراء دین‌پژوهی این دو از آن رو مهم است که از نخستین فیلسوفانی هستند که با شیوه‌ای نو و برون دینی مفاهیم و آموزه‌های دینی را برمی‌رسند. هدف از این رساله آشنایی با نگرش این دو فیلسوف بزرگ باختر زمین است تا دریابیم که چرا پژوهش آن‌ها را شیوه‌ای نو در دین‌پژوهی می‌نامند. برای دست‌یابی به این مهم ضمن نگاه به آثار خود هیوم و کانتکتاب‌های شارحین را نیز می‌نگریم و این پرسش را پی خواهیم گرفت که آیا با توجه به مبانی فلسفی این دو نفر امکان خداشناسی نظری از نگاه ایشان وجود دارد؟ و آیا هیوم و کانت دین طبیعی را می‌پذیرند و اگر پاسخ مثبت است به چه معنا؟این رساله سه بخش اصلی دارد که در پاره‌ی نخست به بررسی آراء هیوم می‌پردازیم. این بررسی را با کتاب تارخ طبیعی دین هیوم می‌آغازیم و سپس با نگاه به کتاب گفتگوهایی درباره‌ی دین طبیعی و پژوهش در بنیان‌های فهم بشر سنجش‌های فلسفی هیوم را درباره برهان‌های نظم و کیهان شناختی و مساله‌ی شر می-نگریم. در آغاز پاره دوم نگاهی به مبانی شناخت‌شناسی کانت و ایده‌آلیسم استعلایی‌اش می‌اندازیم و سپس با توضیح فلسفه‌ی اخلاق و بیان ویژگی‌های خرد عملی کانتی به فلسفه‌ی دین او وارد می‌شویم. در پاره‌ی پایانی به صورتی گذرا برخی همانندی‌ها و ناهمانندی‌های این دو را بیان می‌کنیم.همان‌گونه که در روند نوشتار خواهیم دید شناخت نظری مفاهیم و اثبات عقلانی گزاره‌های فراطبیعی با توجه به مبانی هیوم و کانت ناممکن می‌نماید و این دو نمی‌توانند سخن از شناخت مفاهیم دینی بزنند. البته با این تفاوت که کانت با جدایی بود از نمود گونه‌ای دین طبیعی برای خود می‌سازد که نمایی کاملاً اخلاقی دارد. این رساله تنها آغاز راه بررسی و مقایسه‌ی آراء این فیلسوفان است و هنوز پرسش‌های فراوانی می‌ماند که باید در آینده (البته با نگاه به این رساله) بدان پرداخت.
معرفت‌شناسی و متافیزیک دینداری بایرون و شلی: تجربه‌گرایی لاک و هیوم در برابر ایده‌آلیسم فیشته و شلینگ
نویسنده:
محمدرضا گلشنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فردریش انگلس زمانی گفت «شلی، نابغه، پیامبر، شلی، و بایرون با نکته سنجی درخشانش و طنز گزنده اش بر جامعه حاضر ما بیشترین خواننده ‏های خودرا در میان طبقه پرولتاریا یافته اند. طبقه بورژوا تنها نسخه های یا ابتر یا نسخه های خانوادگی که به تناسب اخلاقیات ریاکارانه ی روز سانسور شده اند یافته است.»(247) این نقطه نظر از دو جهت شاخص است چراکه این ستایش از جانب فیلسوفی بیان شده که عدم اهتمام او به مسائل ماورائی بر کسی پوشیده نیست. این یکی از دلایلی بود که این پایان نامه را برآن داشت تا در مورد معرفت شناسی و متافیزیک در مورد این دو شاعر به تحقیق بپردازد. البته امیید است تا این کار متفاوت از کارهایی که تا کنون در مورد این دو انجام شده به پایان برسانم. این پایان نامه بایرون و شلی در خلا مورد بررسی قرار نمی دهد بلکه چنین می پندارد که آنها حاصل برخورد دو مکتب فکری بزرگ که میراث دینی و فلسفی زندگی غرب را شکل داده اند، بوده اند. یکی از آن دو تجربه گرایی انگلیسی است که تقریباً می تواند گفت با بکن آغاز و در راسل به اوج خود رسید. دیگری ایده‏آلیسم پساکانتی یا ایده‏آلیسم آلمانیست. اوج شکوفایی تجربه گرایی انگلیسی که بنیانهای تفکر دینی را از طریق معرفت شناسی منهدم کرد در نیمه اول قرن هجدهم در آثار تجربه گرایان شاخصی چون جان لاک، جرج برکلی و دیوید هیوم به چشم می خورد. از میان این متفکرین آثار لاک و هیوم مد نظر نگارنده است. دهه آخر قرن هجدهم در آلمان دوره بلوای فلسفی بود. پس از اینکه کانت بنیان های داگماتیسم متافیزیک را از طریق کتاب "سنجش خرد ناب" به لرزه در آورد، متفکرین و دانشوران مختلف از زوایای گوناگون به او حمله کردند. از آنجا که به نظر می رسید او این رسالت را ناتمام گزارده بود، نیاز به یک تمام کننده احساس می شد. این بود که گروهی از متفکرین از جمله فیشته، شلینگ و هگل برخود دانستند که رسالت نا تمام وی را به انجام برسانند که بدان ها ایدآلیست های آلمانی نیز گفته می شود. از میان آنها فیشته و شلینگ مد نظر نگارنده هستند.
تحول مفهوم جوهر در فلسفه تجربی (لاک، بارکلی، هیوم)
نویسنده:
فاطمه فرقدان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جوهر به عنوان ذات و واقعیت اشیا جهان، همیشه مورد توجه متفکران بشری قرار گرفته است. از زمان اولین حکمای یونانی نظیر طالس، آناکسیمنس و هراکلیتس، جوهر مورد توجه بشر قرار می‌گیرد و هر کدام از آنها به بررسی جوهر پرداخته تا ارسطو، دکارت و اسپینوزا هر کدام تعریف خاصی از جوهر ارائه می‌کنند. جوهر از نظر لاک به عنوان حامل و زیر نهاد همه کیفیات و اعراض است. در حقیقت، لاک جوهر را حامل و نگاه‌دار اعراض و کیفیات می‌داند و در ادامه بیان می‌کند که ما هیچ شناختی از این جوهر نداریم و فقط آن را به عنوان حامل و نگاه‌دار اعراض و کیفیات می‌دانیم. بعد از لاک، بارکلی به عنوان دومین فیلسوف اصالت تجربه، به بررسی جوهر می‌پردازد. به عقیده بارکلی، ما هیچ شناختی نمی‌توانیم از این جوهر مفروض لاک داشته باشیم. بنابراین او به دلیل این که این جوهر برای ما ناشناخته است، به انکار جوهر مادی می‌پردازد. بارکلی بعد از انکار جوهر مادی، اصالت را به جوهر ذهن یا روح داده و معتقد است که بعد از انکار جوهر مادی تنها چیزی که باقی می‌ماند، ادراکات و تصورات است و جهان من، جهان ادراکات و تصورات است. بنابراین او به بررسی محوری‌ترین موضوع فلسفه‌اش، یعنی "وجود چیزهای محسوس عبارت از مدرَک شدن است"، می‌پردازد. از نظر او، اگر چیزی مدرَک واقع نگردد، معنایی ندارد. از نظر بارکلی، تمام اشیا محکوم به مدرَک واقع شدن هستند و اگر شیئی بدون این که مدرَک واقع گردد، موجود شود، وجودش بی معنا خواهد بود. بنابراین در فلسفه بارکلی دو قسم موجود وجود دارد؛ اشیای محسوس و ذهن. وجود اشیای محسوس، مدرَک شدن است و وجود ذهن، مدرِک بودن است. بنابراین اشیا محسوس همیشه قائم به جوهر ذهن‌اند. از نظر بارکلی هر چیزی که در جهان است، یا مورد ادراک من قرار می‌گیرد و یا ذهن دیگری هست که آن را ادراک می‌کند و اگر ذهن دیگری نباشد، خدا هست که آن را ادراک می‌کند. بنابراین مشخص است که بارکلی مانند لاک جوهر را اسطقسی نا معلوم نمی‌داند، بلکه با انکار جوهر مادی و اصالت دادن به جوهر روح، به اثبات وجود خدا به عنوان خالق تمام تصورات می‌پردازد. بعد از بارکلی، هیوم به عنوان آخرین نماینده فلسفه اصالت تجربه، تلاش می‌کند تبیین متفاوتی از بقیه ارائه دهد. بنابراین هیوم به بررسی تصور جوهر می‌پردازد؛ اما با ملاک خودش، یعنی مسبوقیت تمامی تصورات ما به انطباعات. او تلاش می‌کند در بحث از جوهر به همین شیوه عمل کند. لذا در بحث از جوهر جسمانی، تلاش می‌کند بیان کند که تصور جوهر از کدام یک از انطباعات به دست آمده است و چون می‌بیند که جوهر از طریق هیچ انطباعی به دست نیامده، به انکار جوهر جسمانی می‌پردازد و در بحث از جوهر نفسانی نیز همین شیوه را به صورت مفصل‌تری ادامه داده و در نهایت نتیجه می‌گیرد که تصور جوهر از طریق هیچ انطباعی به دست نیامده، بنابراین موهوم است. علت این تصور موهوم در نظر هیوم قوه متخیله است.
بررسی تطبیقی نظریه شناخت از دیدگاه هیوم و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
ذکیه ترکاشوند دهنو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به این که مسأله شناخت از پیچیده ترین مسائل معرفت انسانی است و گره های نگشوده در این زمینه وجود داشته و اذهان بشری دچار آشفتگی شده است ، لذا به این سبب اندیشمندان بزرگی به آن پرداخته و دیدگاه های گوناگونی ارائه کرده اند . از این میان دو فیلسوف بزرگ ، دیوید هیوم و علامه طباطبایی ، به کاوش در مبانی شناخت آدمی اهتمام ورزیده اند و دیدگاه های متعارضی عرضه کرده اند ، که مهم ترین آن ها در باب منشأ تصورات و پی جویی از ریشه های آغازین معرفت است . هیوم ، در نظریه شناخت خود ، به انکار معقولات ثانیه و محدود کردن تصورات به انطباعات حسی برمی آید . در باب تصدیقات نیز محدودیت فراوانی بر عقل تحمیل می کند . وی با رد اصول بدیهی عقلی ، به جز گزاره های تحلیلی ، تنها گزاره هایی را حاکی از خارج می داند ، که قابل تحقیق تجربی باشند . در مقابل ، علامه طباطبایی با اصل دانستن معرفت حضوری و پذیرش اصول بدیهی عقلی ، دایره شناخت بشری را بسیار گسترده می داند . ثمره ی اصلی این تعارضات ، شک گرایی معرفتی هیوم و ابطال آن از سوی علامه طباطبایی می باشد . از رهگذر همین مبناست که هیوم به تحلیل مفهوم علیت پرداخته و اصل علیت را به مثابه یک اصل عقلانی نفی کرده است . در مقابل علامه طباطبایی از مسأله ریشه ی اعتقاد به علیت گره گشایی کرده و علیت را به عنوان یک اصل غیرتجربی و عقلی اثبات می کند . از دیگر سوی ، مواضع وجودشناسی مبتنی بر نظام معرفتی این دو فیلسوف ، در مورد مسائلی نظیر : جوهر ، تصورکلی ، جهان خارج ، تصور خدا ، بسیار متقابل بوده و هر یک تأثیرات شگرفی بر اندیشه ی پس از خود در زمینه معرفت شناسی ، وجود شناسی ، فلسفه اخلاق و فلسفه دین به جای گذاشته اند .
عقل و کارکردهای آن از منظر دیوید هیوم و شهید مطهری
نویسنده:
جواد میرمهدی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر بحثی است بصورت تطبیقی بین آراء فلسفیِ دیوید هیوم، فیلسوف حسی که تاثیر بسزایی در فلسفه دوره جدید داشته است با آراء و نظریات شهید مرتضی مطهری، فیلسوفی مسلمان، عقل گرا و معاصر که از پیروان و مفسران بزرگ حکمت متعالیه می‌باشد، حکمتی که موسس آن صدر المتألهینِ شیرازی با تلفیق فلسفه و عرفان حکمتی متعالی از خود به یادگار گذارده است. در این تحقیق سعی بر اینست که نظرات هیوم را در رابطه با جایگاه عقل و کارکرد آن در حوزة نظری و عملی بیان کنیم . در حوزة عقل نظری، نظرات او را در اینکه آیا عقل تأثیری در یافته‌های مستقیم، با واسطه و در نحوه پیدایش این یافته ها، داشته است یا اینکه تماماً ادراکات و یافته‌های بشری از حس شروع شده و به خیال ختم می‌شود و عقل را غیر از فهمِ این یافته‌های جزئی جایگاهی نیست ؟ لذا به بررسی منشأ تصورات و تصدیقات می‌پردازیم، با بررسی در آثار هیوم به این نکته میرسیم که او معرفت بشری را در یافته‌های مستقیم از حس می‌داند، با این نگرش و مبنا، جوهر نفسانی و جسمانی، علیت ،مفاهیم کلی و مهمتر از همه مابعدالطبیعه که اساسی ترین معرفت بشری در گرو اثبات آن است در موضع تردید قرار می‌گیرد .همچنین به جهتِ تطبیقِ با آراء هیوم، نظرات شهید مطهری را در رابطه با جایگاه عقل و کارکرد آن در حوزة نظری بیان می‌کنیم که ایشان، تمام یافته‌های انسان را متّکی به عقل می‌دانند و عقل را مدرِک مفاهیم کلی، جوهر، معقولات اولیه و ثانیة منطقی و فلسفی می‌دانند، لذا راه برای اثبات فلسفی مابعدالطبیعه ممکن می‌شود .بعد از بررسی کارکرد عقل نظری از منظر هیوم به جایگاه و کارکرد عقل عملی در موضوعاتی مانند :رابطه عقل نظری با عقل عملی،فضیلت،عدالت ،اراده،آزادی،سودمندی، و عقل ابزاری از منظر هیوم می‌پردازیم و به این نکته می‌رسیم که هیوم رابطه ایی بین عقل نظری و عملی قائل نیست و مفاهیم ارزشی در اخلاق را اعتباری می‌داند و منشأ آن را در سودمندی و لذت طلبیِ انسان می‌بیند و در زندگی عملی انسان به عقلی معتقد است که انسان را برای رسیدن به خواهشهای طبیعی، غریزی و حیوانی، ابزار و راهنما باشد اما در مقابل با بررسی نظرات شهید مطهری در این موضوعات از عقل عملی، به این نکته می‌رسیم که ایشان عقل عملی را کاملاً با عقل نظری مرتبط می‌دانند و فعل اخلاقی را فعلی می‌دانند که قابل ستایش و تقدیس باشد و انسان را به خدا نزدیک گرداند لذا ارزش های اخلاقی را حقیقی می‌دانند و به همین جهت در زندگی عملی به عقلی معتقدند که سعادت ابدی را در پیراستن از رذایل و مادیات و پیوستن به حقیقت بی نهایت می‌دانند
بررسی نقدهای سویین برن بر هیوم در باره ی معجزه
نویسنده:
وحید یارعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پدیده معجزه در طول تاریخ ادیان از زوایایی گوناگونی، اندیشه دانشوران را به خود مشغول داشته است، در این میان هم نگاه هستی شناسانه و هم نگاه معرفت شناسانه فلاسفه به این موضوع درخور اهمیت بوده است. در ادیان گوناگون تعاریف مختلفی از معجزه و همچنین هدف های مختلفی از اثبات معجزه وجود داشته است. در این میان مکاتبی هم وجود دارند که به انکار معجزه پرداخته اند مانند ماتریالیسم. در میان فلاسفه بسیاری به انکار معجزه پرداخته اند به عنوان مثال می توان به هیوم اشاره کرد. او بیان می کند که وقوع معجزه ذاتا نامحتمل تر از آن است که شواهد تاریخی بتواند بر آن غالب آید، و دیگر اینکه تلاش کرده است نشان دهد که شواهد تاریخی قابل اعتمادی بر وقوع اعجاز نداریم. البته ادله هیوم در مقام رد و انکار معجزه نیست. او نمی خواهد بگوید که معجزه در ذات خود امری محال است بلکه بحث وی بیشتر مربوط به مقام اثبات معجزه است. او منکر وقوع معجزه نیست و معتقد است شاید در تاریخ معجزاتی رخ داده باشد ولی تلاش او در سراسر ادله اش این است که نشان دهد معجزه که تنها مبنای قابل اعتماد دین مسیحی است و از آن طریق است که مسیحیان به رسالت منجی شان ایمان می آورند، مبتنی بر گواهی شاهدان است و به حکم عقل نمی توانیم بر این گواهی ها اعتماد کنیم. دلایل هیوم عبارتند از: 1. کسانی که معجزه را گزارش داده اند دارای چنان فهم و شعور و تربیت نبوده اند که بتوان به گزارش آنها اعتماد کرد. 2. معجزه بیشتر در میان ملل وحشی وجود داشته است. 3. انسان ها دوست دارند در مورد وقایع عجیب غریب وراجی کنند. 4. دلایل درباره ی معجزات همدیگر را تضعیف می کنند. اما در میان موافقان معجزه می توان به سویین برن اشاره کرد که به طور اساسی به دفاع از معجزه بر اساس روش عقلی پرداخته است. او با پاسخی که به نقد های هیوم داده است توانسته دلایل قانع کننده ای برای امکان و اثبات معجزه ارائه کند. سویین برن می کوشد نشان دهد برای تحقیق امری که در گدشته رخ داده است چهار نوع شاهد و دلیل وجود دارد: الف) از طریق حافظه ؛ ب) از طریق گواهی شاهدان عینی و نقل قول تاریخی؛ج) از طریق آثار فیزیکی به جا مانده از نوع تحقیقاتی که در جرم شناسی معمول شده است؛ د) از طریق قوانین علمی و این که آن چه بنا بر قوانین علمی محالو نامحتمل به حساب می آید، می تواند معیار نقد و ارزیابی دلیل از سه نوع اول باشد.نه دو نوعی که هیوم معتقد به آن است یعنی گواهی دیگران و قوانین علمیی که به عنوان معیار برای نقد و ارزیابی گواهی دیگران آورده است. به نظر سویین برن اگر به بررسی معجزه بر اساس این چهار نوع شاهد و دلیل بپردازیم می توانیم آن را اثبات کنیم. سویین برن این نکته را نیز متذکر می شود که انواع مختلف گواهی ممکن است در مواردی با یکدیگر مقابله کنند، که برای حل آن اصولی را برای مقایسه و سنجش دلایل متعارض و ترجیح یکی از آن ها پیشنهاد می کند.واژه های کلیدی: معجزه ، انکار معجزه ، هیوم ، سویین برن ، اثبات معجزه، نقض قانون طبیعت.
ارزش شناخت از دیدگاه هیوم و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
حمیدرضا ورکشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دانش‌شناخت ‏شناسی، شاخه‏ای از فلسفه است که ماهیت، حدود، منابع، ملاک و معیار معرفت را بررسی می‏کند و قابلیت اعتماد به ادعاهای معرفتی را می‏سنجد. در میان مسائل شناخت شناسی، مسئله ارزش شناخت؛ یعنی «ملاک» و «معیار» شناخت حقیقی از میان شناخت-ها و اختلاف‌های معرفت شناسانه‌ی دانشمندان که انسان پی به خطای برخی از آن‌ها برده، از اساسی‌ترین مسئله شناخت شناسی به شمار می‌رود که سابقه طرح آن به آغاز فلسفه باز می-گردد. در این پژوهش برآنیم تا به بررسی و مقایسه دیدگاه دو فیلسوف تأثیر گذار؛ «دیوید هیوم» و «علامه سیّد محمد حسین طباطبایی(ره)» در این مسئله بپردازیم، تا وجوه افتراق و احیاناً اشتراک این دو دیدگاه را روشن سازیم. و در نتيجه، كارآمدي و استحكام فلسفه اسلامي صدرائي و نا كارآمدي و سستي فلسفه تجربه‌گراي غربي روشن گردد.برای رسیدن به این مهم ابتداء به مبانی نظری شناخت‌شناسی هر دو فیلسوف از قبیل؛ جایگاه و چیستی شناخت، منشأ ادراکات، جوهر نفسانی و روش تحقیق در شناخت‌شناسی پرداخته، سپس «ملاک» یا همان چیستی حقیقت و «معیار» و ابزار رسیدن به حقیقت، از نگاه این دو فیلسوف بازگو خواهد شد. در نتیجه هر چند هر دو فیلسوف بر نظریه مطابقت انگاری تأکید دارند، امّا هیوم بر اساس مبانی تجربه‌گرایی خویش امکان دست‌یابی به واقعیت را ردّ می‌کند و به حقیقت پدیداریی که با علیّت ( طبق تعریف خویش از علیت) قابل دست یابی است قائل می‌شود. امّا علامه طباطبایی(ره) با تکیه بر شهود قلبی و عقل، علاوه برحس و مسبوق بودن هرعلم حصولی به علم حضوری، امکان دست یابی به حقیقت را اثبات می‌کند. بر اساس دیدگاه وی همه‌ علوم‌ حصولي؛‌ اولیه؛ مستقیماً و ثانویه؛ با وساطت معیار میانی یا همان بدیهیات از مشاهده‌ امر مجرد از موجودات‌ مجرد عقلي‌ يا مثالي‌ گرفته‌ شده‌اند؛ نفس ابتدا موجودات‌ مجرد عقلي‌ و مثالي‌ را در ظرف‌ وجودي‌ خودشان‌ مشاهده‌ مي‌كند و سپس‌ ذهن‌ از آن‌ها مفهوم‌ و يا تصوير مي‌سازد.
  • تعداد رکورد ها : 8