آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 171
زیبایی شناسی و هنر در افلاطون
نویسنده:
ابوالحسن غفاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
چکیده :
مدون ترین اندیشه های دورۀ باستان دربارۀ زیبایی شناسی در آثار افلاطون دیده می شود. زیبایی و هنر از نظر او، ارکان اصلی تربیت اند. افلاطون در موضوع زیبایی به دنبال خاستگاه عینی زیبایی است؛ چیزی که همۀ زیبایی ها از آن برخوردارند. به باور او، بیان ماهیت زیبایی دشوار است و موفقیت در این زمینه، امکان فهم زیبایی آفریده های انسانی راآسان خواهد کرد. او در تحلیل و بیان حقیقت زیبایی، آن را تناسب و هارمونی، انطباق با فرهنگ یونان، سودمندی و لذت نمی داند؛ بلکه زیبایی را امری فراحسی و عینی می داند که نهایت سیر سالکان و زیبایی ها به آن می انجامد و چنین زیبایی سرمدی، مطلق و فی نفسه و همان ایده و منشأ زیبایی است که به عالم مثل تعلق دارد و اشیای زیبا به اندازۀ بهره مندیشان از آن، زیبا هستند. او در تحلیل زیبایی به عشق نیز توجه دارد و در مقولۀ هنر نیز هنرها را تقلید از روگرفت می داند.
صفحات :
از صفحه 61 تا 84
مطالعۀ تطبیقی مسئلۀ شر از دیدگاه فلوطین و ابن‌سینا (با تأکید بر وجه تاریخی آن)
نویسنده:
محمود صیدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دیدگاه فلوطین و ابن‌سینا در مورد مسئلۀ شر میپردازد. برغم تفاوتهای موجود در اندیشۀ این‌دو فیلسوف، اشتراکات زیادی نیز بین آنها دیده میشود و میتوان گفت ابن‌سینا در پاسخ به مسئلۀ شر متأثر از فلوطین است. بدیهی‌بودن وجود شرور، انحصار تحقق شرور در عالم ماده و عدم تحقق آنها در عالم مجردات، عدمی و غیروجودی بودن شرور و خیربودن هستی همۀ موجودات با نگرش کلی به عالم، از اشتراکات دیدگاههای این‌دو فیلسوف در این حوزه است. اما اختلافاتی نیز میان دیدگاه این‌دو وجود دارد. ابن‌سینا بر خلاف فلوطین، ماده را شر بالذات و عدمی نمیداند، بلکه ماده از نظر او شر اضافی و قیاسی بوده و امری وجودی است. فلوطین نسبت میان خیر و شر را از نوع تضاد میداند، ولی از نظر ابن‌سینا این‌دو، نسبت عدم و ملکه با یکدیگر دارند. دیگر اینکه، از نظر فلوطین ماده یا همان شر بالذات، از روح جزئی ایجاد میشود اما طبق نظر ابن‌سینا، امکان ذاتی عقل فعال، سبب صدور ماده و وجوب غیری آن، سبب صدور صورت میگردد که در برخی موارد شر بر آن عارض میگردد.
صفحات :
از صفحه 153 تا 168
مرگ از ديدگاه ابن‌سينا و فلوطين
نویسنده:
مهري چنگي آشتياني ، مريم خاني ، سيدحسن ميرديلمي
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفة مرگ و اضطراب ناشی از آن، یکی از معماهای حیات بشری و از جمله مسائلی است که گفت‌وگوهای بسیاری میان متفکران مختلف برانگیخته است. در این میان ابن‌سینا و فلوطین از جمله فیلسوفانی هستند که نظریات متفاوتی در این‌باره ارائه داده‌اند و معتقدند نوع نگاه آدمی به ‌فلسفة آفرینش و معنای زندگی، ارتباط مستقیمی با برداشتِ وی از مرگ دارد و بدون دستیابی به ‌فلسفة حیات نمی‌توان درک درستی از مرگ داشت؛ ازهمین‌رو، میان معنای زندگی و مرگ ارتباط عمیقی وجود دارد. در این نوشتار با روش توصيفي ـ تحليلي و با استناد به‌ منابع معتبر، سعی ‌شده دیدگاه ابن‌سینا و فلوطین درباره مرگ و زندگی بررسی شود. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که به‌باور این دو متفکر، بدون تفسیر انسان و هستی نمی‌توان معنای درستی برای مرگ یافت و با توجه به ‌تفاوت مبانیِ نفس‌شناسی از دیدگاه آنها، به‌دنبال یک هدف مشترک، که همان رسیدن به‌ خداست، می‌توان درک متفاوتی از زندگی و مرگ داشت.
صفحات :
از صفحه 63 تا 74
حکم‌ناپذیری مرتبه ذات الهی و دستگاه منطقی ـ معرفت‌شناختی ارسطویی
نویسنده:
مجید ظهیری، جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مرتبه ذات الهی پیچیده‌ترین اعتبارات عرفانی است؛ مرتبه اطلاق مقسمی که حتی حمل واژه‌های مقام، مرتبه، اعتبار عرفانی، و اطلاق بر آن محل تردید است. درباره وجود لابشرط مقسمی دو اختلاف وجود دارد؛ یکی اختلاف میان فلاسفه و عرفا و دیگر اختلاف میان خود عرفا. اختلاف میان فلاسفه و عرفا در این است که این مرتبه صرفا از معقولات ثانیه فلسفی است و مابه‌ازای خارجی ندارد، چنان‌که فلاسفه معتقدند یا حقیقه الحقایق است، آن‌چنان که عرفا باور دارند. اختلاف میان عرفا نیز در تبیین «لا اسم و لا رسم له» و شرایط و لوازم حمل و سخن‌گفتن در این مقام است. برخی معتقدند هر حملی حتی حمل اطلاق، وجود، وحدت، وجوب، و بساطت بر این مقام نادرست است، چنان‌که سلب آن نیز نادرست است و درباره این مقام فقط سکوت سزاوار است. این گروه در این مقام سخنان به‌ظاهر تناقض‌آمیزی مطرح می‌کنند. برخی نیز معتقدند تعبیر «لا اسم و لا رسم له» به این معنا نیست که امکان اشاره به آن مقام با لفظی از الفاظ و اسمی از اسما انکار شده باشد بلکه فقط اگر حملی منجر به تعین در مقام ذات شود، نادرست خواهد بود. در این مقاله ضمن تحلیل آرای مختلف، به این نتیجه خواهیم رسید که حتی حمل برخی محمول‌ها همچون اطلاق مقسمی، وجوب، و وجود نیز منجر به تعین در مقام ذات می‌شود و با « لا اسم و لا رسم له»، به علت مشروط‌بودن انتزاع از حاق ذات به احاطه علمی و نیز مساوی‌بودن معقول ثانی با معلوم‌بودن و متعین و محدودبودن به حدود فهم، قابل جمع نخواهد بود. فرضیه پیشنهادی نویسندگان این است که دستگاه منطقی ـ معرفت‌شناختی ارسطویی توان تبیین و توجیه حکم‌ناپذیری مقام ذات را ندارد، لکن این به معنای توجیه‌ناپذیری مطلق آن نیست و نمی‌توان از آن خردستیزی یافته‌های عارفان را نتیجه گرفت. همچنین عرفان هیچ الزامی برای کوتاه‌آمدن در برابر دستگاه منطقی ـ معرفت‌شناختی ارسطویی ندارد و می‌تواند در تبیین و توجیه عقلانی ـ منطقی نظریات خود، فارغ از این پارادایم، دستگاه‌های منطقی ـ معرفت‌شناختی دیگر را نیز محک بزند.
صفحات :
از صفحه 69 تا 78
خاستگاه و ظهور عرفان مسیحی
نویسنده:
علی بادامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
عرفان در حیات دینی مسیحی از آغاز پیدایش مسیحیت شکل گرفت و در طی تکون و تطور خود از دو منبع درونی و بیرونی اثر پذیرفت. این پژوهش درصدد برشمردن عناصر شکل دهنده عرفان مسیحی در سده های اولیه است که در دو بخش بررسی می شود: بخش اول به میراث یهودی، یعنی ارتباط تاریخی و محیطی دو جامعه یهودی و مسیحی، شباهت های آن دو جامعه در باب عقاید دینی، مراسم و آیین ها، تاثیر کتاب مقدس عبری و نقش فیلون، و سپس تاثیر ادیان رمزی و متونی چون دیداخه، متون مکاشفاتی و آپوکریفایی و نیز آیین های گنوسی و هرمسی بر عرفان مسیحی می پردازد و در ادامه به تاثیر مکاتب افلاطونی و نوافلاطونی در گرایش مسیحیت به عرفان اشاراتی می شود. در بخش دوم در بیان تحول درونی به تاثیر انجیل ها، تعالیم عرفانی مسیح، پولس و یوحنا اشاره شده است. این پژوهش نشان می دهد که عرفان مسیحی به رغم اثرپذیری از منابع بیرونی، بیشتر از انجیل ها و تعالیم عرفانی، اخلاقی و زندگی زهدانه مسیح متاثر بوده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 28
تلازم عشق و معرفت در انسان بر اساس آراء افلوطین و ابن‌سینا
نویسنده:
نرگس جاهدخانشیر ، مهدی نجفی¬افرا ، جمشیدجلالی شیجانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق با ابتنا بر آراء افلوطین و ابن‌سینا درباره عشق در انسان، تلازم عشق و معرفت در آراء ایشان بر اساس تفاوت¬ها و شباهت¬ها بررسی و تطبیق داده¬می‌شوند. در بحث تلازم عشق و معرفت تأثیر عشق برای شوق به معرفت برای نیل خیر و زیبایی، نائل¬شدن به ملکات اخلاقی و اتحاد با صورت¬های کلی و خداوند مدّنظر است. مهمترین مسئله تحقیق، آزمون این فرضیه بود که آیا ابن‌سینا در مبانی و نتایج تلازم عشق و معرفت در انسان تحت¬تأثیر مبانی فلسفی افلوطین ضمن این مباحث بوده¬است؟ این مقاله با اتکاء به روش تحلیلی-توصیفی در نهایت به این نتیجه می‌رسد که در نگرش معرفت¬شناسانه‌ای که از آراء افلوطین درباره عشق دریافت¬می‌شود، عشق برخلاف راه دانش، مسیر نائل¬شدن و اتحاد با احد است. عشق قادر است به چیزی که حد و اندازه ندارد و دارای هیچ صورتی نیست، نائل¬شود. اما این نگرش نزد ابن‌سینا امری وجودی است زیرا کمال نفوس بشری همان تشبه به ذات خیر مطلق و صدور افعال متعادل و متوازن از قبیل فضایل بشری و تحریک نفوس ملکی نسبت به جواهر علوی است که به سبب تشبه به خیر مطلق هستند و غایت این تشبه تقربی است که به¬واسطه فیضان کمال و فضیلت از خیر مطلق است. ابن‌سینا در پرتو اثرپذیری از سرمایه‌‌های غنی دینی، از افلوطین هم اثرپذیرفته و جریان تفکر اسلامی را به سوی اشراق و عرفان سوق¬داده¬است. کلیدواژه‌ها: عشق، معرفت، انسان، ابن‌سینا، افلوطین، اتحاد.
صفحات :
از صفحه 39 تا 52
بررسی تطبیقی علم‌النفس از دیدگاه فلوطین و ابن‌سینا
نویسنده:
علی سجادمنش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهبررسی تطبیقی علم‌النفس از دیدگاه فلوطین و ابن‌سینابه کوششعلی سجادمنشدر علم‌النفس که دانشی مهم در روند دست‌یابی به واقعیت‌های وجودی انسان و جهان پیرامونی اوست، مطالب بسیاری از سوی اندیش‌مندان، گفته و نوشته شده است، و در این میان فلوطین و ابن‌سینا در موضوعات و زوایای مختلف این علم به بحث و بررسی و ارائه‌ی نظریات خود جهت تبیین ماهیت و خواص نفس و ترسیم خط سیر صعودی آن، کوشیده‌اند. فلوطین نفس را جوهری ازلی می‌داند که منشأ آن عقل است و در واقع، خود عقل است که هبوط نموده و به بدن‌ها تعلق گرفته است تا آن‌ها را تدبیر نماید و پس از کسب کمالات دوباره به جایگاه اصلی خود که همان عالم معقول است، رجوع می‌نماید و بدین‌گونه بقاء می‌یابد. ابن‌سینا اما نفس را جوهری حادث می‌نامد که کمال و مدبر بدن و در رابطه‌ی انضمامی با آن قرار دارد و پس از ترک بدن باقی است. در این تحقیق نظرات هر یک از این دو فیلسوف در موضوعات مختلف نفس ذکر شده، اشتراکات و تفاوت نظرات ایشان به همراه ذکر استدلال‌ها در مسائل مختلف آمده و در نهایت، به گونه‌ای روشن، مطابقت میان دیدگاه‌ها و نقاط مورد اختلاف آشکار می‌گردد.کلیدواژه‌ها: عقل، نفس، روح، فلوطین، ابن‌سینا، تجرد، بقاء
تطوّر قاعده بسیط الحقیقة در فلسفه اسلامی و دستاوردها و نتایج آن
نویسنده:
سیدضیاءالدین علیانسب ، ابراهیم پورعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قاعده «بَسیطَةُ الْحَقیقَةِ کل‌الأشیاء و لیس بشیء منها» از مهم‌ترین مباحث موجود در مبحث الهیات بالمعنی الاخص است که صدرالمتألهین مدّعی شده‌ است کسی به غیر از فلوطین و او بر آن اطلاع پیدا نکرده ‌است. اما آیا دیگر فلاسفه در تطوّر و تکامل مفاد قاعده مؤثر بوده‌اند؟ تکامل این قاعده، چه مشکلات فلسفی را حل کرده و چه دستاوردهایی در حکمت صدرایی به بار نشانده است؟ با توجه به اینکه این قاعده در دو ساحت وحدت در کثرت و ساحت کثرت در وحدت قابل معناکردن می‌باشد، این نوشته بر آن است با اثبات اینکه ملاصدرا در فهم اصل این قاعده، در هر دو ساحت، وام دار آیات و روایات و شهودات عرفاست، سعی کرده‌ است تطور این قاعده را در میان فلاسفه قبل از ملاصدرا به روش توصیفی-تحلیلی در معرض نقد و کاوش قرار دهد. از این رو فلوطین سعی کرد مفاد این قاعده را در هر دو ساحت بیان کند. اما فارابی، شیخ اشراق و میرداماد، تنها در ساحت کثرت در وحدت، با چشم پوشی از مبانی‌شان در تطور این قاعده نقش داشته‌اند. نیز ملاصدرا و پیروانش در سیر تکامل حکمت متعالیه در موارد عدیده‌ای، مثل رابطه ذات باری تعالی با علمش یا رابطه نفس با قوایش، از این قاعده در هر دو ساحت استفاده کرده‌اند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 70
معرفت حضوری به احد نزد افلوطین و مولوی
نویسنده:
هادی داوودی زواره، سعید بینا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معرفت حضوری در باب خداشناسی از جانب اندیشمندان بسیاری مورد واکاوی قرار گرفته است. این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که در منظر افلوطین و مولوی معرفت حضوری به احد چگونه و از چه طریقی حاصل می‌شود؟ فرضیه مقاله این است که: امکان معرفت حضوری برای شناخت احد از طریق نوس/عقل کلی به روش شهودی وجود دارد اما در مرحلۀ نهایی این ادراک حضوری حتی با فرارفتن از نوس/عقل کلی به دست می­آید. روش مقاله در فهم و تحلیل سخنان این دو، تطبیقی با رویکرد تفسیری است. اهمیت جستار به ویژه در زمینۀ مطالعات بین­فرهنگی از این رو است که با وجود آن‌که برخلاف مولوی، عرفانِ افلوطینی ملتزم به وحی نیست و این عرفان ارتباط چندانی با دین عصر خود (مسیحیت) برقرار نمی­کرد و فارغ از تفاوت در منطق و بیان، در خصوص امکان معرفت حضوری به احد و چگونگی آن، اشتراکات نسبی یافت می­شود.
صفحات :
از صفحه 229 تا 249
درآمدی بر فلسفه منطق ارسطو
نویسنده:
غلامرضا ذکیانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه منطق علمی پسینی است و درباره مبانی فلسفی منطق از سویی، و مسایل فلسفی ناشی از مباحث منطقی از سوی دیگر بررسی می کند. فلسفه منطق ارسطو تاکنون تدوین نشده است؛ اما برای تطبیق دو منطق قدیم و جدید لازم است مبانی فلسفی منطق ارسطو را استخراج کنیم، زیرا ممکن است با مشاهده پاره ای اختلافات یا اشتراکات ظاهری به وجود وحدت یا تضاد میان آنها حکم کنیم. برای استخراج این مبانی فلسفی باید افزون بر آثار پیروان ارسطو به تالیفات خود وی نیز مستقیما مراجعه کنیم تا هم سهم دقیق استاد و شاگردان در فرایند رشد منطق ارسطویی معلوم شود و هم آرا پیروان، به ویژه آنجا که از اندیشه های استاد فاصله گرفته اند، با آرا خود ارسطو خلط نشود. شاید مهم ترین تحولی که در منطق ارسطو توسط دانشمندان مسلمان رخ داده، تالیف کتاب اشارات و پیدایش منطق دوبخشی است. فرضیه نگارنده این است که این تحول تنها به بخش بندی صوری منطق مربوط نمی شود، بلکه ناشی از تحولات بنیادینی است که از نگرش به منطق سرچشمه می گیرد. سرآغاز این تحولات به تالیف کتاب ایساغوجی (کلی محور) و افزوده شدن آن به مجموعه ارغنون بر می گردد که بالاخره به حذف شدن مقولات (جزئی محور) و صوری شدن قیاس ارسطویی انجامید. اثبات چنین فرضه ای مستلزم شناخت دقیق منطق ارسطو است. در این مقاله ضمن اشاره به دو رساله مقولات و ایساغوجی، به چند مورد مهم و بی لاحقه در تحلیل اول چون مثال نقض، تقدم اشکال بر قیاس، و شکل چهارم پرداخته ایم.
صفحات :
از صفحه 45 تا 61
  • تعداد رکورد ها : 171