مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
ماهیت اعتباری ماهیت به شرط شی ء ماهیت به شرط لا ماهیت حقیقی ماهیت خارجی ماهیت ذهنی ماهیت لا به شرط ماهیت مستقل در تصور
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 32
جوهر از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا
نویسنده:
احمد حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در پی آن است تا با مطالعه جوهر – که یک از مهمترین مسایل فلسفه مشایی است – در فلسفه های ارسطو و ابن سینا، جنبه های اساسی تفاوت مابعدالطبیعه های این دو فیلسوف را نشان دهد. ارسطو هم مانند افلاطون، موجود حقیقی را اوسیا می نامد؛ اما آنچه او از اوسیا در ذهن دارد با مثال افلاطونی متفاوت است. از نظر ارسطو، اوسیا، موجودی عینی، یک "این" و قابل اشاره است. جوهر واقعی در نظر ارسطو، موجودی است که در هویت خود مستقل است؛ یعنی چه در وجود و چه در تعریف به موجود دیگری وابسته نیست. هستی واقعی، واقعیت فردی انضمامی است که بالفعل موضوع واقع می شود و خود در هیچ موضوعی نخواهد بود. ارسطو، موجود بودن را همان فعلیت داشتن می داند و برای موجود بودن، اجتماع اجزای ماهیت را شرط لازم و کافی قلمداد می کند. اما از نظر ابن سینا، برای تحقق یک شیء، صرفاً اجتماع اجزای ماهیت آن کافی نیست بلکه اشیا در لایه ای عمیق تر از حقیقتشان که همانا لایه باطنی و وجودی آنهاست، به علت خود وابسته اند. این دقیقاً همان نوآوری فلسفی بود که فلاسفه مسلمان با طرح مساله تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت و عروض وجود بر ماهیت ارائه کردند. از نظر ایشان، وجود، واقعاً از ماهیت متمایز است و بر آن عارض می شود. در سنت تفکر فلسفی بعد از فارابی و ابن سینا، گفتمان وجود، جای گفتمان جوهر را می گیرد؛ چرا که در فلسفه ارسطو، موجود، به جوهر و عرض تقسیم می شود و نیز موجود به معنای اولی و نخستین، بر جوهر حمل می شود و به معنای ثانوی بر اعراض. اما در فلسفه ابن سینا، موجود به واجب و ممکن تقسیم می شود و تنها موجودات ممکن دارای دو جنبه واقعی ماهیت و وجودند و این ماهیت ممکنات است که اگر در موضوعی وجود داشته باشد، عرض است و اگر در موضوعی وجود نیابد، جوهر.
تحلیل و نقد براهین اصالت وجود در آثارحاج ملاهادی سبزواری
نویسنده:
نفیسه سادات خوانساری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه در تلاش است با بررسی براهین اصالت وجود حاج ملاهادی سبزواری چگونگی تفسیر وی از اصالت وجود را به تصویر بکشد و نیز با مقایسه براهین اصالت وجود وی با دو فیلسوف مطرح ، ملاصدرا و علامه طباطبایی، نحوه برخورد هرکدام با این مسأله را بازنگری نماید. نتایج این بررسی به طور کلی نشان می دهد که علاوه بر اصل مشترک و حتی براهین مشترک بین هر سه، تفاوت هایی در نحوه استدلال وجود دارد و هر کدام از این سه فیلسوف دارای دلیل یا ادله خاص خود هستند. وجود دو برهان مشترک بین هر سه، وجود ذهنی و حمل شایع اهمیت و متقن بودن طریق استدلال را می رساند. نتیجه دیگر این بررسی نشان می دهد، حاج ملاهادی علاوه بر اینکه بزرگترین شارح تأثیرگذار در نشر آثار و عقاید ملاصدرا است، خود نیز فیلسوفی صاحب نظر به شمار می رود. چنانکه در برهان خاص ایشان به باریک بینی و ظرافتی بر می خوریم که از ابتکارات ویژه حاجی است وی وجود را در این برهان بدور از همه اضافات و تأویلات مختلف و سنگین در بیانی موجز و وافی مظهر تمام خیرات می شمارد. کلید واژه ها: اصالت، وجود، ماهیت، ملاصدرا، ملاهادی سبزواری، علامه طباطبایی.
ارکان معرفت در حکمت متعالیه
نویسنده:
مرتضی کشاورز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها – دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
رابطه ارکان سه گانه معرفت از مباحث مهم معرفت شناسی است. ملاصدرا رابطه علم و معلوم را در مبحث وجود ذهنی مطرح نموده و بر اساس اصول فلسفه خود معتقد است که حقیقت علم حصول ماهیت و ذات شئی خارجی در ذهن است. علم گونه ای از وجود است که قیام صدوری نسبت به نفس دارد. او رابطه علم و عالم را در بحث اتحاد عاقل و معقول تبیین نموده و به اتحاد جمیع اقسام ادراک با مدرِک معتقد است، لذا می توان گفت بحث «وجود ذهنی» و «بحث اتحاد عاقل و معقول» از این نظر در مباحث معرفت شناسی مکمل یکدیگرند.
صفحات :
از صفحه 83 تا 105
بررسی آراء خاص فلسفی فخر رازی
نویسنده:
مریم فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
امام فخر، محمدبن‌عمربن‌الحسین رازی (606-543 ه) متفکر معروف مسلمانان است . شهرت او بیشتر در نقد و تشکیکات وی می‌باشد و کمتر فیلسوف اسلامی است که در آثار خود ذکری از او ننموده باشد. آنچه که در کتب فلسفی عمدتا از فخر نقل می‌شود، شباهت و تشکلات او بر مسائل فلسفی است . و پاسخهایی به این شبهات داده می‌شود که گاه فخر در کتب خود، آن پاسخها را طرح و رد نموده است . این رساله در صدد یافتن نظرات خاص فلسفی فخررازی از کتب متعدد او می‌باشد، هر چند گاه در مسئله واحد، نظرات متفاوتی در کتب مختلف او به چشم می‌خورد. عمده شباهتی که از فخررازی در کتب فلسفی نقل می‌شود در حیطه مباحث علم و علاوه بر اینها در دیگر مسائل فلسفی نیز او نظراتی خاص دارد. در مبحث علم دیدگاههای خاص فخررازی را می‌توان بدین گونه برشمرد: -1 حقیقت علم اضافه‌ای مخصوص است بین عالم و معلوم، که اگر معلوم، وجود خارجی نداشته باشد، صورتی از آن در نزد عالم مرتسم می‌شود و نسبتی بین عالم و صورت معلوم محقق می‌شود. علم، اضافه بین صورت معلوم و عالم است نه خود صورت معلوم. -2 اتحاد عاقل و معقول حتی در مورد تعقل ذات نیز باطل است . -3 علم دو نوع است علم بالقوه و علم بالفعل به طریق تفصیل. علم بسیط وجود ندارد. همچنین در مورد اینکه علم به معلول، موجب علم به علت نیست ، فخررازی تقریری خاص دارد که قبل از او اینگونه طرح نگشته است . در مبحث علیت ، طرح شبهات فخررازی معروف است . البته او قائل به شبهات نبوده و بدانها، هر چند گاهی ضعیف ، پاسخ می‌دهد. اما طرح شبهات و پرورش بسیاری از آنها از خود اوست . مباحث دیگر علیت که فخررازی در مورد آنها نظر خاص دارد بدینقرار است : -1 انتساب معلولهای کثیر به علت واحد صحیح است . به عبارت دیگر قاعده‌الواحد باطل است . -2 هر چند حصول معلول، هنگام حصول علت ، واجب است ، عالم حادث می‌باشد. -3 موجود بسیط می‌تواند فاعل و قابل باشد. مبحث سوم در نظرات خاص فلسفی فخر این است که از نظری بی‌معنا است و تصورات همه بدیهی‌اند. مبحث چهارم در مورد رابطه وجود و ماهیت حق تعالی می‌باشد. که فخررازی بر خلاف نظر حکما قائل به زیادت وجود بر ماهیت حق تعالی است .
تبیین جایگاه و ضرورت شاگردپروری و مؤلفه های آن به منظوراثربخش سازی نظام آموزش و پژوهش دانشگاهی
نویسنده:
مهدی سبحانی نژاد,رحیمه رسولی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
هدف اساسی پژوهش حاضر، تبیین جایگاه و ضرورت شاگردپروری و مؤلفه های آن به منظور اثربخش سازی نظام آموزش و پژوهش دانشگاهی است. بر این اساس، سه سؤال پژوهشی پیرامون «مصادیقی از شاگردپروری در سبک تدریس و شیوه عملی امام خمینی(ره)»، «مؤلفه های شاگردپروری بر اساس ویژگی های عملی استاد مطهری» و «وجوهی از مؤلفه های شاگردپروری در مدرسه شاخص خوانساری ها» مطرح و مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش، تحلیل اسنادی بوده است. یافته ها مبین آن است که عمده ترین مؤلفه های شاگرد پروری بنا بر سه زمینه مورد بررسی، شامل؛ سعی مداوم استاد بر ایجاد روحیه تحقیق و تحلیل در دانشجو، توجه کامل استاد به سخن دانشجو و یادگیرنده خود، حضور استاد در کلاس با مطالعه قوی، دقت خاص استاد درشکافتن مطلب برای فهم عمیق دانشجو، سنجش درک و فهم شاگرد در ابتدای درس و سپس تدریس و آموزش بوده است.
بررسى نقش اصالت وجود یا ماهیت در نظریه پیدایش جهان از مکتب شیراز تا مکتب خراسان
نویسنده:
مریم خوشدل روحانى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
همواره، یکى از اصلى ترین مسائل فلسفه و کلام بحث «پیدایش عالم» بوده است که در ادوار مختلف تاریخى، اندیشمندان مواجهه گوناگونى با آن داشته اند.علّامه دوانى به عنوان یکى از نمایندگان مکتب فلسفى شیراز (در قرن هاى نهم و دهم)، با اعتقاد به اصالت ماهیت و طرح نظریه «ذوق تأله»، به طرح حدوث دهرى عالم پرداخت که نظریه اى خاص در باب آفرینش عالم است. تلقّى وى درباره حدوث دهرى تفاوت مهمّى با متکلّمان و فلاسفه دارد. از نظر وى، «عالم دهر» جهانى لایتغیّر و محیط بر عالم زمان است که موجودات آن فاقد زمان، سیلان، و مقدار مى باشند. ملّاصدرا (نماینده برجسته مکتب اصفهان)، با اعتقاد به اصالت وجود و طرح حدوث تدریجى زمانى، به تلقّى جدیدى در مورد حدوث عالم دست مىیابد. تفسیر وى از حدوث ذاتى نیز با توجه به نظریه فقر وجودى «امکان فقرى»، متفاوت با نظر سایر فلاسفه است. حاج ملّاهادى سبزوارى (فیلسوف مکتب خراسان)، با رویکردى کاملاً عرفانى، نظریه حدوث اسمى را مطرح نموده است. این مقاله نقش اصالت وجود یا ماهیت را در شکل گیرى نظریه «حدوث» نزد حکماى یادشده بررسى مىکند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 165
وجوب و امکان در فارابی و مقایسه آن با ابن‌سینا
نویسنده:
فاطمه امین رعیا جزه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در منطق خود وجوب و امکان را به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد؛ و در فلسفه وی مقصود از امکان نوعی استعداد و قوّه است که برای خروج از حالت بالقوه به بالفعل نیاز به واجبی دارد که مسبوق به امکان نیست یعنی فعلیّت محض است.تمایز میان وجود و ماهیّت نزد ارسطو در قلمرو منطق مطرح است و به حوزه متافیزیک او وارد نمی شود و در نتیجه در نظام هستی شناسی وی هیچگونه تأثیری ندارد.فارابی مانند ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد و برای آن‌ها معانی در نظر می گیرد.فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که تمایز میان وجود و ماهیّت را به حوزه متافیزیک وارد کرد، و در واقع وی مبدع تمایز میان واجب و ممکن بر مبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت است. فارابی نظریّه قوّه و فعل ( مادّه و صورت ) و ممکن و ضروری را از ارسطو اخذ نموده و آن را مبنای تقسیم موجود به واجب و ممکن قرارداد.ابن سینا نیز مانند فارابی و ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می کند، با این تفاوت که اقسامی را برای وجوب و امکان بیان می کند که فارابی به آن اقسام نپرداخته بود.ابن سینا نظریه تقسیم موجود به واجب و ممکن برمبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت را از فارابی به ارث برده و آن را اساس نظام فلسفی خویش قرارداد، اگرچه مانند فارابی بحث جداگانه ای برای تمایز میان وجود و ماهیّت ارائه نداده است، چراکه آن را یک امر بدیهی می دانست و لذا هرگاه در مباحث خود به آن برمی خورد به اهمیّت آن تأکید می کرد.بنابراین واجب و ممکن، به معنای مصطلح در فلسفه اسلامی در فلسفه ارسطو سابقه نداشته است، و وی ممکن را موجود بالقوه می دانست؛ بنابراین واجب خالق نیست همانطور که ممکن نیز مخلوق به آن معنا که فارابی و ابن سینا مدنظر دارند، نمی باشد.
رابطه «وجود» و «ماهیت» در فلسفه میرداماد و تحلیل و نقد آن
نویسنده:
غزاله نویسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسالهوجود و ماهیت و رابطه ی آن دو مبحثی مهم، مبنایی و پرمناقشه در فلسفه اسلامی است.تلقی ملاصدرا از وجود و اصالت آن، خاص و بی سابقه است و متفاوت با مبانی فلسفی ماهوی تمام مکاتب پیش از اوست و نزدیک شدن به فهم صدرایی از وجود و اصالتش امری دشوار است. بررسی رابطه وجود و ماهیت در فلسفه میرداماد - استاد ملاصدرا- که نهایت قول به اصالت ماهیت و نقطه مقابل حکمت متعالیه محسوب می شود، موضوع پایان نامه ی حاضر قرار گرفته است تا شناخت دیدگاه اصالت ماهوی او و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه، راه را بر فهم صحیح تفکر وجودی صدرایی و به دور از رسوبات قوی تفکرات ماهوی بگشاید. از آنجا که بررسی کامل مساله مذکور بدون احاطه بر مسیر تکاملی آن در فلسفه اسلامی میسر نیست، به نظرات دوفیلسوف بزرگ از دو مکتب پیش از میرداماد، ابن سینا فیلسوف مشایی و حکیم اشراقی سهروردی، نیز پرداخته شده است.به دلیل نقش مبانی معرفت شناختی فلاسفه در تفسیر واقعیت موجودات، ابتدا مبانی معرفت شناختی ابن سینا، سهروردی و میرداماد مورد بررسی قرار گرفته است.شناخت در فلسفه میرداماد مانند ابن سینا، مبتنی بر ادراک حصولی است. اما انتقادات سهروردی بر دیدگاه مشایی و اصرار او بر تمایز مفاهیم اعتباری از حقیقی، باعث شده میرداماد برای نخستین بار معقولات ثانی فلسفی را از منطقی جدا نموده و به این ترتیب از صرفاً ذهنی یا عینی انگاشتن آنها، مصون بماند. بنابراینوی به خلاف ابن سینا از تحلیل عقلی شیء خارجی به دو حیث وجود و ماهیت، تمایز عینی آنها را نتیجه نمی گیرد بلکه ماهیت را تمام حقیقت اشیا دانسته و وجود را تنها مفهومی مصدری می داندکه با حیثیت تعلیلی و بدون هیچ گونه حیثیت تقییدی و به حسب انتساب به جاعل، از ماهیت ممکن و نیز بدون حیثیت تعلیلی از ماهیت واجب انتزاع می شود؛ و بدین گونه از ایرادات وارد بر ابن سینادر بحث ترکیب شیء خارجی از وجود و ماهیت و خلط ذهن وعین رهایی یافته و بر خلاف دو فیلسوف پیش از خود در ترسیم رابطه وجود و ماهیت، به نظام فکری منسجم و دور از پریشان گویی بر پایه اصالت ماهیت دست می یابد.اما نگاه اصالت ماهوی او نگاهی کثرت انگار است که به توفیقات نگاه اصالت وجودی حکمت متعالیه در ارائه تفسیری پیشرفته از وحدت و ربط حق تعالی و ماعدا و تبیین علم الهی به جزئیات به گونه ای سازگار با وحدت ذات حق و در عین احاطه علمی او، دست نمی یابد.کلمات کلیدی: وجود، ماهیت، معناشناسی وجود، معناشناسی ماهیت، رابطه وجود و ماهیت، اصالت وجود، اصالت ماهیت، میرداماد، ابن سینا، سهروردی
اصالت نور و تحقق تبعی ظلمت در اندیشه سهروردی
نویسنده:
محمود هدایت افزا، عباس شیخ شعاعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
شیخ اشراق در برخی آثار خود ـ علاوه بر نور ـ بر تحقق ظلمت در عالم خارج نیز تصریح نموده است. در نوشتار پیش رو ضمن اشاره به تلقی سهروردى از نور و ظلمت، مقوله‌بندى اشراقی موجودات، تصریحات شیخ اشراق بر تحقق تبعی ظلمت، پیشینه تفکر وى و توجه به معانی مختلف مفاهیم «اصیل» و «اعتباری»؛ نسبت بین نور و ظلمت در اندیشه شیخ اشراق و فرآیند تطبیق این دو بر مفاهیم وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار گرفته است. در این راستا مشخص گردیده که معنای نور نزد سهروردی، أخص از معنای وجود نزد ملاصدرا است و به همین دلیل گاه از سوی صدرا و برخی شارحان وی نسبت تناقض‌گویی به سهروردی داده مى‌شود؛ اما لحاظ معانی وجود و ماهیت در اصطلاحات شیخ احسائی و تطبیق آن بر نور و ظلمت سهروردی، تفسیر نوینی از «اصالت وجود» در پیش روی ما قرار مى‌دهد که در پرتو این نگرش، نظام فلسفی سهروردی، قدرى منسجم‌تر و پویاتر به نظر می‌رسد. در این تفسیر نور یا وجود «موجود بالذات» و ظلمت یا ماهیت، «موجود بالتبع» ـ و نه بالعرض ـ به شمار مى‌رود.
صفحات :
از صفحه 143 تا 172
تعابیر متفاوت از «ماهیت» نزد ملاصدرا و علامه طباطبایی و تأثیر آن بر بداهت نظریه اصالت وجود
نویسنده:
سیاوش اسدی، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر، لطف الله نبوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در تلاش است ضمن واکاوی تفاوت تعبیر ملاصدرا و علامه طباطبایی از «ماهیت»، تأثیر این تفاوت را در نظریۀ اصالت وجود و بداهت آن بازشناسی کند. تعابیر دوگانه ای از «ماهیت» در آثار ملاصدرا وجود دارد. اما به نظر می رسد تعبیری که در آن واقعیت، متشکل از وجود (به صورت اولاً و بالذات) و ماهیت (به صورت ثانیاً و بالعرض) است، با ساختار فلسفی ملاصدرا سازگاری بیشتری دارد. اما در نظر علامه طباطبایی، واقعیت همان وجود است و چنین نیست که واقعیت از ماهیت نیز تشکیل شده باشد. ماهیت ظهور حدود، سلوب و اعدام ذاتی وجودات خاص در ذهن است. بنابراین، محکی خارجی ماهیت، همین اعدام ذاتی و حدود وجودی هستند که به عنوان اموری اعتباری و مشابه عدم مضاف تعبیر می شوند. از سوی دیگر، با هر دو تعبیر از ماهیت، نظریۀ اصالت وجود امری بدیهی و بی نیاز از اثبات خواهد بود و براهین ارائه شده برای آن صرفاً جنبۀ تنبیهی دارند. اما دیدگاه علامه به بداهت نزدیک تر است و گزارۀ «وجود اصیل است» نزد ایشان گزاره ای تحلیلی قلمداد می شود.
  • تعداد رکورد ها : 32