جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1499
مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت: بررسی تطبیقی دیدگاه های سهروردی و هوسرل
نویسنده:
خسرو باقری نوع پرست، محمدزهیر باقری نوع پرست
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
اصول و روش هایی که در تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار می گیرند، از مبانی مختلفی سرچشمه می گیرند. هدف این مقاله آن است که مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت، بر اساس دو دیدگاه مشابه در شرق و غرب مورد بررسی قرار گیرد: فلسفه اشراقی شهاب الدین سهروردی و فلسفه پدیدارشناختی ادموند هوسرل. سوال های پژوهش ناظر به تعیین مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت از دیدگاه هر دو فیلسوف و مقایسه آنها از حیث مشابهت و تفاوت هاست. در مبنای فلسفی هوسرل، پدیدارشناسی جایگاه اساسی دارد و در آن دو گام اساسی مطرح است. در مرحله نخست، تاکید بر توصیف تجربه های آدمی و در مرحله دوم، نظر بر کاهش دادن تجربه های زیسته است. در مبنای روان شناختی، به جای درون بینی تاکید بر تامل است. در مبنای فلسفی و معرفت شناختی سهروردی، علم حضوری جایگاه ویژه دارد. در مبنای روان شناختی، درون بینی از اهمیت به سزایی برخوردار است. در مقایسه سهروردی و هوسرل این نکته قابل توجه است که هر دو فیلسوف به نحو اساسی تحت تاثیر افلاطون قرار دارند و هر دو از عینیت گرایی دور می شوند. در خصوص تفاوت ها باید اشاره کرد که در معرفت شناسی، هوسرل در حیطه علم حصولی و سهروردی در عرصه علم حضوری سخن می گوید. در مبنای روان شناختی، هوسرل بر تامل و سهروردی بر درون بینی تاکید می ورزند. چنین مبناهایی، تعلیم و تربیت در دیدگاه هر دو فیلسوف را به سوی نوعی شهودگرایی سوق خواهد داد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 20
جايگاه زن در فلسفه افلاطون: بازخوانى رساله جمهوريت و قوانين - ((قسمت دوم))
نویسنده:
مصطفى النشار؛ ترجمه: عبدالله امينى
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
جايگاه زن در فلسفه افلاطون: بازخوانى رساله جمهوريت و قوانين - ((قسمت اول))
نویسنده:
مصطفى النشار؛ ترجمه: عبدالله امينى
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
بررسی تطبیقی شر از منظر افلاطون و ملاصدرا با  رویکردی به آراء شهید مطهری
نویسنده:
سمیه تشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همیشه هرانسانی به نوبه ی خودبا ناملایمات وسختی ها ورنج هایی درزندگی روزمره روبرواست؛ سونامی،زلزله،مرگ ناشی ازقحطی، سرطان و...از جمله رنج هایی است که انسان ها باآن مواجه می شوند.تمام این رنج هارا انسان ها به واسطه ی فهم خود به" شر"تعبیر می کنند.حتی اگر هریک از مابه اطرافمان نگاه کنیم می بینیم و می شنویم که در فلان نقطه ی دنیا تعداد زیادی در اثر زلزله ، سیل، یابیماری ناعلاجی از بینرفته اند یا ممکن است حتی درنزدیکی خودمان ازاین گونه حوادث ناگوارپیش آید؛ در هر حال همه به این مسأله واقف هستیم که" شر" وجود دارد و بی شک جهان ما پیچیده از شرور اخلاقی وطبیعی است اما مواجهه ی انسان با شر مواجهه ای است که او با خداوند وجهان دارد لذا تلاش او در این مسأله باید گسترده باشد تا به حل این مسأله ی پیچیده بپردازد. از طرفی این مسأله باعث شده تا متفکران و فیلسوفان مسلمان ومغرب زمین هر یک به نوعی به بررسی موضوع شر و ارتباط آن با مباحث الهیات بپردازند. تاریخچه ی این مسأله در مغرب زمین به یونانیان بر می گردد . مسأله شر یکی از مهمترین مسائلی است که از دیر باز ملحدان همواره در انکار خداوند بدان متوسل شده اند و مومنان هم در پی فهم چیستی وچرایی آن خود را متحمل رنجهایی نموده اند؛ اصل ادعای منتقدان این است که اگر خداوند قدرت نامحدود دارد باید بتواند همه ی شرور را از میان بردارد، اما شرور وجود دارد ، بنابراین یا او خیر خواه محض نیست ویا دارای قدرت نامتناهی نیست . این مسأله، قرنها به عنوان دلیلی قوی علیه اعتقاد توحیدی مطرح شده است . به همین دلیل فیلسوفان ومتکلمان اسلامی از همان ابتدا کوشیدند تا بر اساس مبانی عقلانی ، فلسفی ووحیانی خود تبیین وتوجیهی برای آن فراهم آورند. در دوران معاصر ودر میان فیلسوفان مسلمان شهید مطهری به طور خاص کوشیده اند تا از موضع یک فیلسوف و از موضع یک مسلمان و با توجه به آراء فیلسوفان گذشته ی خود به بررسی این مسأله به طور گسترده بپردازند. دراین رساله ما برآنیم تا به بررسی آراء افلاطون وصدرالمتألهین بارویکردی برآراء شهید مطهری بپردازیم، اگرچه افلاطون فیلسوف یونانی آراءوعقاید چندانی به طور مستقیمدررابطه ی با مسئله شر نداشته اما ما بابررسی بسیار،عقاید اورااز دل آثاروکتب اوبیرون کشیده وبه بیان آن پرداخته ایم؛این نکته لازم به ذکراست که حتی بسیاری ازآثار افلاطون مکالمه های استاد وی « سقراط» است وباتوجه به بررسی های ما دراین رساله به این نتیجه می رسیم که هم افلاطون وهم ملاصدرا به وجود شردر عالم معترف هستند وشرور راجزءلاینفک عالم می دانندو تأکید می کنند که اقتضای عالم ماده این است که باشرورآمیخته باشداگرچه این شرورازجنبه هائی برای این عالم خیراست اماماانسان هاوموجودات عالم خاکی ازآن جایی که به مصلحت وحکمت باری تعالی آگاه نیستیم به همین دلیل فقط جنبه ی شریت آن هاراموردلحاظ قرارمی دهیم وآن رابد می شمریم.درحالی که هم ملاصدرا وهم افلاطون این نظام رابه همین صورت که هست بهترین نظام ممکن که می توانسته آفریده شود می دانند؛شهید مطهری که یک متفکرمعاصر است وبحث وسیع وگسترده ای دراین زمینه درچندین اثرخود دارد درتکمیل سخنان این دوفیلسوف معتقداست وجود شرور دراین عالم بدیهی است و شروررامبداءخیرات میداندومی گویدکه شرور جزءعالم ماده است ووسیله ایی برای آزمایش ؛او می گوید اگرقله ی کوه نبود ،درّه معنی نداشت ،اگرزشتی وزشت ها نبودندزیبائی معنی نداشت؛ شهید مطهری هم نظام کنونی جهان رابهترین نظام ممکن می داندوآن رانظام احسن معرفی میکندومعتقداست که شرور علاوه برجنبه ی شریت خودازجنبه هائی هم خیرهستند.
تجربه گرایی در برابر واقع گرایی علمی: نگاهی تاریخی به سیر تحولات این دو رویکرد تا اوائل قرن بیستم
نویسنده:
یاسمن هوشیار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
واقع گرایی علمی, رهیافتی است با این ادعا که نظریه های علمی به منظور کشف از واقع ارائه می شوند و به ما امکان شناخت حوادث طبیعی و پدیدارها و فهم علل وقوع آن ها را می دهند و به این منظور گاه از داده های حس و تجربه فراتر می روند و مدعی وجود برخی جنبه های غیر قابل مشاهده به عنوان علت بخشهای مشاهده پذیر طبیعت می شوند. هر چند واقع گرایی علمی، به عنوان یک موضوع مستقل در فلسفه علم، مدت زمانی طولانی نیست که مطرح شده، اما اندیشۀ کلی آن در طول تاریخ تفکر وجود داشته است. مخالفت با این رویکرد عمدتاً از جانب رویکرد های بدیلی است که با تکیه به مبادی تجربه گرایی در مقابل آن صف آرایی کرده اند. در این مقاله سعی بر این است که با نگاهی به تاریخ تفکر و با تمرکز بر تبیین به عنوان هدف علم، ریشه های فلسفی این دو گروه مولفه ها و مشخصه های فکری آن ها را روشن ساخته و سیر تطور آن ها را از در دوره باستان پیگیری کرده و نشان داده شود که چگونه رفته رفته اَشکال نظام مندتر وپیچیده تری از این دو رویکرد بوجود آمده است. این صورتهای پیچیده تر تقریبا مربوط به زمانی است که فلسفۀ علم به عنوان یک علم مستقل مطرح شده و عمدتاً در این زمان رویکرد غالب ضد واقع گرایی بوده است. لذا نگارنده با عنایت به مشخصه های اصلی به بررسی آراء سه فیلسوف علم صاحب نام، ارنست ماخ، آنری پوانکاره، پی یر دوئم پرداخته و در آخر نیز با نگاهی مجدد به دو رویکرد نتیجه گیری کرده است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 133
گفتمان عقل و دین در توصیف خدا در قرون وسطی
نویسنده:
محمد اکوان ,مریم کاتوزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
دوران قرون وسطی، با وام گیری از فضای فکری یونان باستان و همچنین بهره گیری فراوان از آموزه های مسیحیت، ترکیبی بی بدیل از آمیزش دین و فلسفه ارائه داد که در نوع خود یگانه بود. اینکه فلسفه چه واکنشی در مقابل ورود آموزه های دینی در مقولات مورد بحث خود داشته و دین چه میزان به باورهای فلسفی استناد می کرده است، موضوعی است که در این مجموعه، به جد بررسی شده است. حضور دینی قدرتمند، چون مسیحیت، با جهت دادن به افکار عمومی و باورهای دینی مردم، در نوع نگاه و تعریف آنها از فلسفه تاثیر گذاشته و متقابلا فلسفه نیز با عرضه اندوخته های عقلانی خود به دین، آن را وادار به تطبیق پذیری با خود کرده است. این که در این میان هر یک به چه میزان از دیگری تاثیر پذیرفته و بر آن تاثیر گذاشته است، مبحثی است که به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد اما آنچه مسلم است آن است که این دو حوزه در تماس مستقیم و تنگاتنگ با یکدیگر بوده و حتی با وجود انکار یکدیگر، وابستگی و پیوند شدیدی دارند. درست است که دین بر فلسفه تاثیر گذاشته و محدوده و قلمرو حرکتش را محدود کرده است، اما فلسفه نیز با ورود به حوزه آموزه ها و تفاسیر دینی، آنها را بسیار متحول نموده است.
صفحات :
از صفحه 113 تا 136
معرفت چیست؟
نویسنده:
محمدحسین طالبى
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
در این مقاله، بحث شناخت ذیل این مباحث مطرح می شود: تعريف شناخت، تحليل اجزاى تعريف معرفت، نقد تعريف معرفت، مبحث علم حضورى، دايره شناخت، تصديقات كاذب، بديهيات اوليه، مبحث حدسيّات، تعريف شناخت، باور صادق موجه.
بررسی تطبیقی مفهوم عدالت از دیدگاه افلاطون و فارابی
نویسنده:
محسن حافظی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم عدالت در تاریخ اندیشه سیاسی اهمیتی خاص دارد، چرا که عدالت از جمله مفاهیم بنیادین فلسفه‌های سیاسی قدم و اندیشه سیاسی جدید است . در نوشتار "بررسی تطبیقی مفهوم عدالت از دیدگاه افلاطون و فارابی" این مفهوم در گستره اندیشه دو تن از متفکرین برجسته یعنی افلاطون و فارابی مورد بررسی قرار گرفته است . افلاطون به طور مبسوط مفهوم عدالت را مورد بررسی قرار داده است تا به آنجا که با ارزشترین اثر خود یعنی جمهور را، "گفتگوهایی درباره عدالت " نیز نام داده است . فارابی نیز مجال بحث در این موضوع را رها نکرده و عدالت را از جمله مفاهیم اصلی و اساسی فلسفه خود دانسته است این دو اندیشمند هر دو، مفهوم عدالت را "هماهنگی و تناسب " (Harmony) معنا کرده‌اند و این معنا و مفهوم را چه در هستی و چه در فرد و اجتماع همواره مد نظر داشته‌اند. از این دیدگاه به "عدالت هندسی" تعبیر شده است که در مقابل عدالت عددی قرار می‌گیرد. این از ویژگی‌های فلسفه و سیاسی قدیم است که عدالت را همواره در ارتباط با نظم، تناسب و هماهنگی معنا نموده‌اند. نظمی که در مجموعه افرینش وجود دارد و بنابراین اگر اعتدالی که در نظام آفرینش وجود دارد، توسط رئیس مدینه درک و در اداره مدینه بدان اقتدا شود، می‌توان گفت که عدالت رعایت شده است . جهان هستی بر نظامی معقول استوار است و این برداشتی است که افلاطون و فارابی هر دو بدان توجه داشته‌اند. در بررسی کارکرد مفهوم عدالت در فرد، فارابی و افلاطون دیدگاه‌های اخلاقی خود را مطرح می‌سازند و وقتی کارکرد این مفهوم را در اجتماع بررسی می‌کنند دیدگاه سیاسی خود را بیان می‌کنند. آنچه در خور توجه است ارتباط تنگاتنگ اخلاق و سیاست در اندیشه این دو است . افلاطون نخستین بار تامل درباره سیاست را در منظومه ای از اندیشه فلسفی وارد کرد و در متن آن طرح کرد. این همان منشی است که فارابی نیز بدان اقتدا نموده است ، اما با این تفاوت که موضوع اصلی افلاطون در فلسفه "وجود مدنی انسان و مدینه" است ولی موضوع اصلی در فلسفه فارابی وجود خداست . خدایی که به ماهیات وجود بخشیده است . در تطبیق آراء افلاطون و فارابی پیرامون مفهوم عدالت به تفصیل به این موضوع پرداخته شده است .
معرفت و باور در جمهورى 7 ـ 5
نویسنده:
گیل فاین (Gail Fine)
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
معرفت شناسى سابقه اى ديرينه دارد ـ گرچه با ظهور فلسفه جديد غرب مركزيت و محوريت يافته است ـ اين سابقه كهن، بيش تر و برجسته تر از هر كس، نزد افلاطون يافت مى شود. افلاطون در رساله هاى متعددى از معرفت بحث كرده، به طورى كه رساله تئتتوس كاملا به اين موضوع اختصاص يافته است. او همچنين در رساله هاى منون، فايدون و بالاخره جمهورى ـ كتاب هاى پنجم الى هفتم ـ درباره معرفت سخن گفته است. در رساله تئتتوس از ماهيت و چيستى معرفت بحث كرده است و از اين لحاظ كه همه تعريف هاى ارائه شده در آن رد و نفى شده اند و روى اين نكته تأكيد شده است كه معرفت چه چيزهايى نيست، بحث سلبى افلاطون در معرفت شناسى خوانده و ناميده مى شود. مباحث معرفت شناسى اين رساله در قالب مقاله جداگانه اى به قلم نگارنده اين سطور ارائه مى شود، اما بحث معرفت شناسى افلاطون در جمهورى به اين موضوع پرداخته است كه معرفت به چه چيزهايى تعلق مى گيرد و بالاخره چون متعلق معرفت ـ يعنى مثل ـ در قالب قضيه ايجابى معرفى شده است، اين بحث، بحث ايجابى افلاطون در معرفت شناسى خوانده مى شود. مقاله حاضر كه ترجمه فارسى مقاله Knowledg and Belief in Republic V - VII اثر «گيل فاين» مى باشد به اين بحث مى پردازد.
بررسی تطبیقی رئیس مدینه فاضله از دیدگاه افلاطون و سهروردی
نویسنده:
بشارت شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه حکومتی آرمانی که عدالت و سعادت را برای شهروندان خود به ارمغان آورد و در آن حکومت اثری از ظلم نباشد، از دیرباز دغدغه فکری بسیاری از فیلسوفان بوده است. جامعه‌ای که چنین حکومتی داشته باشد، عموماً آرمانشهر خوانده می‌شود. بی‌گمان، کیستیِ حاکم آرمانشهر مسأله اصلی یا دست‌کم یکی از مسأله‌های اصلی در چنین حکومتی است. در این پایان‌نامه پژوهشگر می‌کوشد همین مسأله (حاکم آرمانشهر) را از دیدگاه دو فیلسوف یعنی افلاطون و سهروردی واکاود.افلاطون معتقد است که تنها فیلسوف باید حاکم باشد، و یا حاکم به تحصیل عمیق فلسفه و حکمت بپردازد؛ یعنی دانایی (اعم از علم به حقایق و آراستگی به فضایل) و قدرت در یک نفر جمع باشد، در غیر این صورت آرمانشهر تحقق نخواهد یافت. دانایی، بنیاد برقراری عدالت در نفس و جامعه‌ است، و عدالتِ نفس و جامعه موجب سعادت هر دوی آنهاست. سهروردی نیز بر این باور است که حکیم، حاکم باطنی عالم است و همو شایسته فرمانروایی سیاسی. حکیم دانایی اصیل خود را از راه ریاضات نفسانی به دست می‌آورد؛ به دیگر سخن، نفس در اثر ریاضات به مرحله‌ای می‌رسد که آمادگی اشراق از انوار الهی را پیدا می‌کند و بدین سان به حقایق امور آشنا می‌گردد.بنابراین هر دو فیلسوف در این نکته متفقند که حاکم آرمانشهر باید فردی باشد که دانایی و قدرت را توأمان با هم داشته باشد، وگرنه آرمانشهر تحقق نخواهد یافت. نتیجه حاکمیت فیلسوف یا حکیم از دید هر دو متفکر سعادت جامعه است.
  • تعداد رکورد ها : 1499