جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 17
بررسی و نقد نظریه فیض فارابی از منظر آیات و روایات
نویسنده:
سیدمسیح شاهچراغ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش، به بررسی و نقد نظریه‌ی فیض و صدور فارابی از منظر آیات و روایات پرداخته است و تلاش شده است تا با عرضه‌ی این نظریه به محضر آیات و روایات، میزان صحت و سقم آن مشخص گردد. بر اساس تحقیقی که صورت پذیرفته است، فیض نظریه‌ای است که منشأ و فرآیند پیدایش جهان را توضیح می‌دهد که در یک طرف آن اصل کامل و متعالی و نیز موجودات نازل‌تری است که در طی روندی از خداوند ناشی شده‌اند و در طرف دیگر، حاصل اشراق دفعی و غیر زمانی بین آن دو می‌باشد. فارابی به عنوان موسس فلسفه‌ی اسلامی، در طرح نظریه‌ی فیض خود وامدار فلوطین بوده است. وی تحت تأثیر کتاب اثولوجیا که به گمان وی برگرفته از آثار ارسطو بوده است (در حقیقت برداشتی آزاد از آثار فلوطین می‌باشد) به تبیین و توضیح این نظریه پرداخته است. فیض فارابی مبتنی بر مولفه‌هایی است که شاکله‌ی اصلی این نظریه را تشکیل می‌دهند. این مولفه‌ها عبارتند از: فاعلیت وجودی پروردگار که از منظر فارابی و حکمای مشاء فاعلیت بالعنایه است، اراده‌ی ذاتی پروردگار که همان علم به نظام اصلح می‌باشد، سنخیت بین علت و معلول، قاعده‌ی الواحد، ضرورت علیت و مسئله‌ی نفی واسطه در جریان فیض که مهمترین آن بی‌زمان بودن آفرینش پروردگار می‌باشد. از منظر آیات و روایات ما سوی الله خلق شده است و خداوند آن را از غیر شیء آفریده است. بر اساس آموزه‌ی خلقت، فاعلیت پروردگار، فاعلیت به مشیت و اراده می‌باشد و تمامی انحاء فاعلیت وجودی و فیضانی نفی شده است. اراده‌ی پروردگار نیز، اراده‌ای فعلی است که همان ایجاد و احداث خداوند می‌باشد. در این دیدگاه خالق و مخلوق دارای تباین ذاتی هستند و هیچ سنخیتی میان آنها وجود ندارد و بر همین اساس، قاعده‌ی الواحد نیز که مبتنی بر سنخیت علت و معلول می‌باشد منتفی است. بر اساس دیدگاه نصوص دینی، خداوند به اختیار خویش ما سوی الله را آفریده است و هیچ ضرورتی بر او تحمیل نشده است. در آیات و روایات تأکید شده است که خلقت در بستر زمان شکل نمی‌پذیرد. زمان یکی از مخلوقات پروردگار است که پس از عدم و نفی صرف آفریده شده است. استعمال کلماتی از قبیل بعد و قبل و... نیز در بیان خلق پس از عدم، به جهت ضیق و تنگنای زبانی است. در نتیجه، نظریه‌ی فیض فارابی با آموزه‌ی خلقت ناسازگار می‌باشد و با دیدگاه آیات و روایات ناهماهنگ است.
خدا در اندیشه فارابی و سهروردی
نویسنده:
قاسم امجدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث از وجود و اسماء و صفات خداوند متعال و چگونگی پیدایش و خلقت موجودات، أهم مسائل فلسفی است و از جمله بحثهائی است که تمامی فیلسوفان اعم از شرقی و غربی آن را مورد بحث قرار دادهاند.رساله حاضر با ترسیم فضای فکری فیلسوفان یونانی و رومی ماقبل و ما بعد سقراط و همچنین عقاید فلاسفه و متکلمین مسلمان در مسئله خداوند تا ظهور فارابی، نگاه فارابی و سهروردی در وجود و صفات حقتعالی را مورد بررسی قرار میدهد.فارابی بعد از بیان چگونگی شناخت خداوند با دو مقدمه نفی تسلسل ـ با برهان«أسد و أخصر» و «طرف و وسط» ـ و نفی دور، وجود خداوند را با دو برهان « امکان و وجوب» و «برهان نفی ماهیت از خداوند» مستدل ساخته و با بحث صفات ثبوتی و سلبی، صفات خداوند را برمیشمرد فارابی در ضمن صفات سلبی خداوند أحدیت و توحید خداوندی ـ یعنی توحید ذاتی، صفاتی، افعالی و عملی(فردی و اجتماعی) ـ و نفی ضد و ماهیت را مستدل ساخته و در پایان با شرح اسماء ذاتی و صفاتی خداوند، بیان میدارد که خداوندِ عالم، حکیم، ظاهر و باطن را سزاوار است که چه بنامیم.سهروردی هم که شناخت خداوند را متکی بر خودآگاهیِ اشراقی و شهود میداند علاوه بر برهان «إن شبه لِم» به اقامه شش برهان دیگر در قالب برهان إن با دو مقدمه نفی تسلسل ـ از طریق برهان تطبیق ـ و نفی دور به اثبات وجود خداوند پرداخته است. او جهت دفع شبهه تعدد قدماء تمامی صفات حقیقیه جز علم و حیات را به همراه صفات زاید از خداوند نفی کرده در حالی که صفات اضافی را در حق خداوند پذیرفته و آنها را به اضافه مبدئیت ارجاع میدهد سهروردی ضمن اشاره به أحدیت و توحید با اقسام چهارگانهاش که از صفات سلبیه خداوند هستند، بیان میدارد که مبدأ صفات سلبیه خداوند سلب امکان میباشد.رساله حاضر در پایان جهت تکمیل مطالب و دفع برخی شبهات، أهم مسائلِ مورد بحث را از نگاه فارابی و سهروردی مورد تطبیق قرار میدهد.
بررسی تطبیقی مفهوم عدالت از دیدگاه افلاطون و فارابی
نویسنده:
محسن حافظی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم عدالت در تاریخ اندیشه سیاسی اهمیتی خاص دارد، چرا که عدالت از جمله مفاهیم بنیادین فلسفه‌های سیاسی قدم و اندیشه سیاسی جدید است . در نوشتار "بررسی تطبیقی مفهوم عدالت از دیدگاه افلاطون و فارابی" این مفهوم در گستره اندیشه دو تن از متفکرین برجسته یعنی افلاطون و فارابی مورد بررسی قرار گرفته است . افلاطون به طور مبسوط مفهوم عدالت را مورد بررسی قرار داده است تا به آنجا که با ارزشترین اثر خود یعنی جمهور را، "گفتگوهایی درباره عدالت " نیز نام داده است . فارابی نیز مجال بحث در این موضوع را رها نکرده و عدالت را از جمله مفاهیم اصلی و اساسی فلسفه خود دانسته است این دو اندیشمند هر دو، مفهوم عدالت را "هماهنگی و تناسب " (Harmony) معنا کرده‌اند و این معنا و مفهوم را چه در هستی و چه در فرد و اجتماع همواره مد نظر داشته‌اند. از این دیدگاه به "عدالت هندسی" تعبیر شده است که در مقابل عدالت عددی قرار می‌گیرد. این از ویژگی‌های فلسفه و سیاسی قدیم است که عدالت را همواره در ارتباط با نظم، تناسب و هماهنگی معنا نموده‌اند. نظمی که در مجموعه افرینش وجود دارد و بنابراین اگر اعتدالی که در نظام آفرینش وجود دارد، توسط رئیس مدینه درک و در اداره مدینه بدان اقتدا شود، می‌توان گفت که عدالت رعایت شده است . جهان هستی بر نظامی معقول استوار است و این برداشتی است که افلاطون و فارابی هر دو بدان توجه داشته‌اند. در بررسی کارکرد مفهوم عدالت در فرد، فارابی و افلاطون دیدگاه‌های اخلاقی خود را مطرح می‌سازند و وقتی کارکرد این مفهوم را در اجتماع بررسی می‌کنند دیدگاه سیاسی خود را بیان می‌کنند. آنچه در خور توجه است ارتباط تنگاتنگ اخلاق و سیاست در اندیشه این دو است . افلاطون نخستین بار تامل درباره سیاست را در منظومه ای از اندیشه فلسفی وارد کرد و در متن آن طرح کرد. این همان منشی است که فارابی نیز بدان اقتدا نموده است ، اما با این تفاوت که موضوع اصلی افلاطون در فلسفه "وجود مدنی انسان و مدینه" است ولی موضوع اصلی در فلسفه فارابی وجود خداست . خدایی که به ماهیات وجود بخشیده است . در تطبیق آراء افلاطون و فارابی پیرامون مفهوم عدالت به تفصیل به این موضوع پرداخته شده است .
رابطه دین و سیاست از دیدگاه فارابی
نویسنده:
محمدرضا شهبازیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه دین و سیاست از دیر باز مورد توجه حکما و فیلسوفان و علماء دین بوده است. در تمدن اسلامی حکومت دینی امری مسلم بوده و این امر در فرهنگ ایران پیش از ظهور اسلام نیز سخت مورد توجه قرار گرفته و تا جائیکه اطاعت از حاکم( پادشاه) بدلیل آنکه خداوند به او فرّه ایزدی عطا کرده است امری واجب و ضروری قلمداد می شد،که این بیانگر تعامل دین و سیاست بوده است. این امر در فلسفه اسلامی، که ابونصر فارابی موسس و بنیانگذار آن است، دارای جایگاه خاص و ویژه ای می باشد. فلسفه سیاسی فارابی، به طور عمده افلاطونی بود. فارابی با تفسیر فلسفی از نبوت و وارد کردن مفهوم شاهی آرمانی به فلسفه، میان دین و سیاست پیوندی تنگاتنگ برقرار می کند. فارابی، هدف غایی سیاست را سعادت قصوی می داند و برنامه و راه و روش رسیدن به سعادت را در دین جستجو می کند. پژوهش حاضر این مسئله را در فلسفه نبوی فارابی و در دو حوزه ی دین و سیاست و حکومت دینی با نظر به آثار و آراء فارابی، بررسی می کند.فارابی دین را مجموعه ی آراء و افعالی می داند که توسط رئیس اول تنظیم و انسان را به سوی بهتر زیستن و کامل تر شدن هدایت می کند و سیاست را شناخت اموری می داند که زیباییها را برای اهل مدینه فراهم می سازد و توان تحصیل و همچنین حفظ آن زیباییها را ممکن می گرداند.
مفهوم فرجام‌شناسی از دیدگاه ابن‌میمون و تاثیرپذیری او از متفکران مسلمان سده3و4
نویسنده:
فاطمه حاجی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موسی بن میمون(1135-1204م/530-601ق) یکی از متفکران بزرگ‌ یهودی به شمار می رود و نخستین کسی است که اقدام به تدوین نظام نامه‌ی اعتقادی کرد. او صورت بندیِ متفاوتی از پیشینیان را عرضه کرد که ماخوذ از اندیشه‌های فلسفی است. از طرفی او پایبند شریعت یهود بود و مفسر تلمودی به شمار می‌رفت و از طرف دیگر در فضایی اسلامی رشد یافته و به فلسفه نیز آشنایی داشت وبر همین اساس، به تبیین آراء می‌پرداخت. در این پژوهش به بررسی مفهوم فرجام شناسی و موضوعات مربوط از قبیل نفس شناسی، معاد شناسی و جاودانگی از دیدگاه ابن میمون و اندیشمندان مسلمان دو سده‌‌ی 3و4 هجری قمری پرداخته شده است. تبیین تاثیر آراء متفکران مسلمان بر ابن میمون و مقایسه‌ی دیدگاههای آنها در زمینه‌ی مباحث فرجام شناسی مستلزم بازخوانی متون دینی یهودی(تورات و تلمود) و مطالعه در آثار ابن میمون و شناخت اندیشه‌هایمتفکران مسلمان می‌باشد. به رغم اینکه ابن میمون و متفکران مسلمان به وجوب معاد اعتقاد داشتند، اما درخصوص معاد جسمانی و روحانی اختلافاتی دیده می‌شود. در میان متفکران، فارابی و ابن سینا تاثیرات قابل توجهی در اندیشه‌ی انسان شناسانه و فرجام شناسانه‌ی ابن میمون‌ داشته‌اند و با وجود شباهت‌هایی که میان آنها دیده می‌شود؛ تفاوتهایی جزئی نیز در آرا آنها قابل طرح و بررسی است.
سعادت در حکمت اشراق و مشاء (مطالعه موردی افلاطون، ارسطو، فارابی، سهروردی)
نویسنده:
اکبر عروتی موفق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله سعادت به عنوان يکي از مباحث اصلي اخلاق و فلسفة اخلاق، از بنيادي‌ترين و قديمي‌ترين مباحث فلسفي بشر است. تمامي انسان‌هاي صاحب انديشه پيوسته در جستجوي آن بوده و هستند. به همين جهت اکثر فلاسفه و انديشمندان در طول تاريخ سعي نموده‌اند تا در نظام فلسفي خود جايي براي بحث از آن باز نموده و ابعاد و زواياي مختلف آن را از ديدگاه خود مورد بررسي قرار دهند .در اين رساله ديدگاه حکمت اشراق و حکمت مشاء (افلاطون ،ارسطو ، فارابي و سهروردي) در باره سعادت در محدوده سئوالات پژوهشي ارائه شده در اين رساله يعني روش-شناسي بحث از سعادت، ماهيت سعادت، مؤلفه‌هاي دروني وعوامل بيروني سعادت و رابطه عوامل الاهياتي و متافيزيکي با سعادت، مورد بررسي قرار مي‌گيرد. سعادت در هر دو ديدگاه فعاليتي عقلي است اما در باره دخالت عناصر دبگر در چيستي سعادت و نيز در تفسيري که از فعاليت عقلي دارند، داراي اختلاف مي‌باشند.از نظرافلاطون سعادت آدمي در معرفت عقلي و لذت بدني و حسيبي ضرر ، مشروع و معتدل است. ارسطو يودايمونيا (سعادت) را با بهره‌گيري از برهان کارکرد، فعاليت اخلاقي و نظري(تأمل) مي‌داند. البته در باره تفسير نظريه ارسطو دو ديدگاه وجود دارد: جامع که دراين رساله از آن دفاع مي‌شود و غالب(عقل گرايانه)که در اين رساله رد مي‌شود.از نظر فارابي سعادت حقيقي، غايت نهايي انسان بوده و فضيلت‌هاي نظري، فکري، خلقي و صناعات عملي لازمة آن مي‌باشد. فارابي از ديدگاهي در باره سعادت دفاع مي‌کند که امروزه در فلسفة اخلاق معاصر به ديدگاه غايت جامع معروف است. از نگاه سهروردي سعادت حالت و وضعيت خوبي است که در نهايت انسان را به سوي بهشت جاوداني هدايت مي‌کند. از نظر او سعادت قصوي تشبه به مبادي عاليه است و از جمله نتايج آن اتصال عقلي به عالم علوي است.برخلاف ارسطوکه معتقد بود سعادت را در همين جهان بايد جست و جو کرد، از نظر فارابي و سهروردي سعادت قصوي در آخرت متحقق مي‌شود.
تاثیر اندیشه یونانی (افلاطون - ارسطو - فلوطین) بر تکوین اصول فلسفه مدینه فاضله فارابی
نویسنده:
فرناز ناظرزاده کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابونصر محمد فارابی (339-259 ه.) موسس فلسفه اسلامی و بنیانگزار اندیشه سیاسی در حوزه تفکر اسلامی که دیگر فلاسفه مسلمان بعد از او، جهان را به مشکوه او نگریسته‌اند، در کشور ما به درستی شناخته شده نیست و به جز چند اثر معدود، به این فیلسوف که مبدع آراء بدیع در متافیزیک ، اپیستمولوژی اخلاق، انتولوژی، علم النفس ، نظریه عقل و سیاست است ، کم پرداخته شده است . به ویژه نظریه مدینه فاضله که مخرج نهایی فلسفه او و عصاره اندیشه‌هایش در ابواب گوناگون منظومه فلسفی و نیز غایت قصوای آراء دیگر او است ، به کلی نامکشوف و مغفول مانده است و تاکنون هیچ کار جامعی که مستقلا" به اصول و فروع تئوری مزبور بپردازد و مصدر و غایت آن را باز شناسد و با دیدی تحلیلی به تفکیک و تفصیل، اصول و عناصر فلسفی آن را نمایان سازد و در سرهای متصاعد و متنازل رابطه علت و معلولی میان مفاهیم آن را روشن کند، نه تنها به زبان فارسی، بلکه تا آنجا که نگارنده تحقیق نموده به هیچ زبان دیگری در جهان انجام نشده است . این فقدان پژوهش و به ویژه اینگه هیچ کرونولوژی از آثار فارابی در دسترس نیست ، موجب گردیده که بسیاری از محققان فلسفه اسلامی به محض مشاهده اندک مشابهت میان ماهیت و اوصاف "رئیس اول" مدینه فاضله فارابی با "فیلسوف - پادشاه" افلاطونی و نیز با ملاحظه شرط حکمت در تحقق مدینه فاضله و نیز "پولیتیای" افلاطون، به سرعت حکم نمایند که : مدینه فاضله فارابی تقلیدی از پولیتیای افلاطون است که رنگ و جلای اسلامی خورده و فارابی با آمیختن مفاهیمی چون "وحی" و "نبوت " و "عقل فعال" و "امامت " عین نظریات افلاطون را مطابق ذائقه و فاهمه فرهنگ اسلامی عصر خویش درآورده است . فرضیه تحقیق حاضر این است که، فارابی در نظریه مدینه فاضله‌اش ، مبتکر و مبدع آراء بی‌سابقه و نوینی بوده اشت و این مدینه اگرچه از بسیاری جهات از آموزههای سلف یونانی ماخوذات و مقتبساتی داشته است ولیکن الگوی مدینه فاضله ماهیتا" یونانی نیست و مصدر و غایت آن اسلامی است و فارابی در واقع "فاعل" "صورتی" نوین از "ماده" یونانی برحسب "غایت " اسلامی بوده است . روش این تحقیق توصیفی، تالیفی و تطبیقی است . به نحوی که یک بار با انتزاع و انفکاک مفاهیم موجود در تئوری مدینه فاضله، ماهیت و تعاریف آنها جستجو شده و سپس یافته‌ها با آثار یونانیان تطبیق داده شده و چنانچه سابقه‌ای دیده نشده، بنا به ضرورت منطقی ابتکار آنها به فارابی مستند و منتسب گردیده است . سپس مفاهیم مزبور دوباره در کلیتی ترکیبی بازسازی شده تا رابطه علی میان آنها دریافت گردد و با ملاحظه و تامل در این هیات موئتلف ، مقصود و غایت فارابی از خلق نظریه مدینه فاضله ادراگ گردد. به این ترتیب ، این تحقیق ضمن اینکه حاوی توضیح خالصی از تئوری مدینه فاضله است ، نشان می‌دهد که عناصر یونانی این نظریه چیست و فارابی با اقتباسات خود از سلف یونانی، چه کرده، چرا کرده و چگونه کرده است . تحقیق مزبور دارای پنج بخش و بیست و یک فصل است . نگارنده کلیه متون و آثار هر چهار فیلسوف را به زبانهای عربی، انگلیسی، یونانی، و فارسی از نظر گذرانیده است . در پایان تحقیق نیز صفحاتی به دیاگرامهایی از نظامهای متصاعد و متنازل فلسفه فارابی و نیز آراء سیاسی او اختصاص یافته که نخستین کار در زمینه تلخیص فلسفه او به شکل نمودار است . در بخش آخر کتاب تحت عنوان "کتابشناسی" کوشش شده است که کلیه مکتوبات و تقریرات موجود در باره فارابی و نیز اصل عنوان تحقیق، ذکر گردد تا از این راه، فعالیت محققین بعدی تسهیل گردد.
بازخوانی امکان و امتناع الهیات سیاسی در اسلام بر اساس نظریه کارل اشمیت
نویسنده:
محدثه جزائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار پیش رو می کوشد با تعریف الهیات سیاسی در بستر الهیات مسیحی، روایت خاص اشمیت از این واژه را افاده نماید. اشمیت با به کارگیری مفهوم الهیات سیاسی در معنای جامعه شناسانه می کوشد نشان دهد چگونه مفاهیم مدرن نظریه سیاسی دولت، همان مفاهیم الهیاتی است که از بار الهیاتی خود تهی گشته است. در این معنا از الهیات سیاسی، که حد واسطی است میان سیاست دینی شده و کارکردهای سیاسی دین، اشمیت دانش و عقل نهفته شده در الهیات مسیحی را به جای ایمان می نشاند و الهیات مسیحی را سیاسی اعلام می نماید. با عنایت به تفاوت های شگرف اسلام و مسیحیت، با استفاده از روش پدیدار شناسی اشمیت و با شاقول الهیات سیاسی به بازخوانی اندیشه سیاسی در اسلام مبادرت ورزیده و امکان و یا امتناع چنین الهیاتی را به پرسش می کشد. با عطف به دو مساله پاسخ نظری به این پرسش، امتناع الهیات سیاسی در اسلام می باشد. اولا اسلام به عنوان دین الهی فاقد الهیات در معنای به کار رفته در پیشوند الهیات سیاسی می باشد. تفاوت مفهومی«امر قدسی» و «وحی» در انگاره مسلمانان با مسیحیان به تضعیف بنیان های الهیات در اسلام می انجامد. دوم آن که الهیات سیاسی از یک سو استقلال امر سیاسی به عنوان حوزه ای مستقل از الهیات و از سوی دیگر ابتنای آن بر عقل گرایی به جای ایمان باوری را مفروض می گیرد که این هر دو در اندیشه سیاسی اسلامی غائب است. فربه شدن علوم شرعی نظیر فقه و کلام هر گونه تلاش نظری در خصوص سیاست در اسلام را محدود و محصور نموده است.
سعادت و شقاوت از نظر فارابی، ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
حسین جعفرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اين پايان‌نامه سعادت و شقاوت از ديدگاه سه فيلسوف مسلمان، فارابي، ابن‌سينا و ملاصدرا بررسي شده است. در فصل دوم مباني سعادت تبيين شده، که به اثبات خدا و مابعد الطبيعه پرداخته شده است. همچنين، انسان موجودي در دو بعد جسماني و روحانياست کهداراي اختيار ومدني بالطبع معرفي شده است. همچنين در مورد سعادت و شقاوت بحث شده است. از دیدگاه فارابی، ابن سینا و ملاصدرا سعادت حقيقي مربوط به بعد روحاني است که رسيدن به غايت الغايات مي‌باشد و ميان آن و خير مطلق و کمال مطلق تساوق برفرار است و شقاوت نرسيدن به غايت الغايات مي‌باشد. همچنين سعادت امري لذت آفرين است، اما لذت آن از نوع لذت محسوس و زودگذر نيست، بلکه از نوع لذت معقول و پايدار است که همانا اتصال به غايت الغايات وقرب الهي مي‌باشد. در فصل چهارم نيز به عوامل و موانع سعادت اشاره شده است که به نقشعقل فعال، نبی و نقش عقل عملي و نظري توجه شده است. و در فصل آخر نيز درجات انسان‌ها در رسيدن به سعادت و گرفتار شدن در شقاوت مورد بررسي قرار گرفته است.
رویا و جایگاه معرفتی آن از دیدگاه برخی فلاسفه و عرفای اسلامی (فارابی، ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی)
نویسنده:
علی‌اکبر سرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خواب و رویا، معنا و جایگاه آن در فلسفه و عرفان بحثی است که کمتر فیلسوف و عارف برجسته‌ای از آن غافل مانده و به بررسی آن از منظر اصول و مبانی فلسفی و عرفانی خود نپرداخته باشد. در نظر حکمای اسلامی، رویا حاصل فاصله گرفتن روح از حواس ظاهری و میل آن به قوای باطنی است، به این معنی که انسان گاهی در عالم خواب به ادراک حقایق هستی و وقایع آینده موفق می‌شود و از این رهگذر، به ادراک و معرفت شهودی دست می‌یابد. این احوال اگر در عالم خواب طبیعی پیش آید، در صورتی که شفاف باشد، «رویای صادقه» است و در صورتی که ضعیف و مبهم باشد، پیام آن باید با تأویل و تعبیر، روشن می‌شود. از دیدگاه ابن‌سینا، قوه متخیله در حالت خواب، به عالم قدس متصل می‌شود و از طریق حسّ مشترک به کشف و الهام نائل می‌گردد. سهروردی نیز در مقوله خواب و رویای صادقه، نظری موافق و مطابق ابن‏سینا دارد؛ وی در مواردی نیز اختلاف-هایی با حکمای مشّاء دارد؛ سهروردی جایگاه ظهور صور رویا را نفس، و منشأ اصلی آن را نفوس فلکی می‌داند. از نظر فارابی رویا صورت ذهنی‏ای است که به وسیله خیال ایجاد می‏شود و هنگام خواب و بر اثر قطع رابطه با فعالیّت‌های زمان بیداری، گنجایش آن افزایش می‏یابد. فارابی به این قائل می‏شود که شخص به مدد خیال، قادر است با عقل فعّال متّحد شود، لکن چنین قدرتی، تنها در دسترس افراد ممتاز و برگزیده است. ملاصدرا نیز همین نظر را دارد ولی قائل به این است کهشخص برای متّحد شدن با عقل فعال باید به مقام و مرتبه جامعیّت در نشآت سه‌گانه عقلی و نفسی و حسی رسیده باشد. از نظر ابن‏عربی دنیای رویا، دنیای رمز و نماد است و برای فهم معنای رویا باید مآل نمادهای رویایی را پیدا کرد. وی خواب را نخستین مبدأ تلقی وحی‏الاهی برای اهل عنایت می داند.
  • تعداد رکورد ها : 17