جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 903
بررسى و مقايسه مبانى فلسفى انديشه هاى تربيتى فارابى و غزالى
نویسنده:
محمد فولادى ، كيومرث حيدريان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف تعليم و تربيت و اينكه انسانِ محصول نهايى تعليم و تربيت بايد چگونه انسانى باشد، همواره از موضوعات مهم و بحث برانگيز بوده، انديشه هاى تربيتى بسيارى را تحت تأثير قرار داده است. اين مقاله به روش تحليلى ـ توصيفى، مبانى فلسفى انديشه هاى تربيتى فارابى و غزالى را بررسى مى كند. در مبانى هستى شناسى فارابى، خداوند را به عنوان عقل كل، واجب الوجود و سازنده جهان و نظم و هماهنگى آن به ذهن انسان متبادر مى كند. از نظر وى، براى رسيدن به اين هدف در معرفت شناسى، بايد انواع معرفت را در نظر داشت. در نظام ارزش شناسى فارابى، مقصود انسان رسيدن به سعادت است كه براى نيل به آن، نيازمند شناخت عواملى است كه در گرو انجام رفتار صحيح، و انجام رفتار صحيح مشروط به آن است، و از طريق تعليم و تربيت، بايد تمام ظرفيت هاى وجودى انسان شكوفا شود. غزالى در هستى شناسى، به خدامحورى و غايت مندى آن معتقد است. همچنين انسان در معرفت شناسى، از راه آموزش متعارف در مدارس به شناخت دست مى يابد كه اين كار به يارى عقل و حواس صورت مى گيرد. وى به تربيت اخلاقى توجه داشت و مبناى فلسفه آموزش را تحقق سعادت انسان مى داند.
صفحات :
از صفحه 53 تا 70
تأثیر متقابل باورها و کردارها از دیدگاه علم سلوک
نویسنده:
علی فضلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
از مسائل کلیدی که باید در عرصۀ بسیاری از علوم انسانی به گونۀ عام و در عرصۀ دانش سلوک به گونۀ خاص، به آن پرداخت و از بعد انسان‌شناسی سلوکی آن را بررسی کرد، تأثیر متقابل باورها و کردارها بر یکدیگر است که در گسترۀ حقیقت انسانیه رخ می‌دهد و در چهار ساحت امکان بررسی دارد: تأثیر علوم قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال بدنی بر اعمال قلبی و تأثیر اعمال بدنی و قلبی بر علوم قلبی. چون تصدیقات پایۀ اعمال هستند، پس بر اعمال مؤثرند و از آن‌رو که اعمال بدنی از آثار ملکات قلبی هستند و ملکات قلبی از اعمال قلبی به‌شمار می‌آیند، بر اعمال قلبی مؤثرند و چون تکرار اعمال بدنی موجب ایجاد هیأت راسخ و صورت جوهری در حقیقت انسانی می‌شوند و ملکات قلبی را به‌وجود می‌آورند، بر اعمال قلبی مؤثرند و اعمال، چه قلبی و چه بدنی نیز به تناسب، موجب فعلیت خصایص کرداری هر یک از دو قوۀ عقل و جهل هستند و فعلیت هر یک از آن خصایص، به ضعف و قوّت هر یک از دو قوۀ عقل و جهل منجر می‌شود که این ضعف و قوّت تصدیق و تکذیب معارف و علوم قلبی را در پی دارد، لذا بر این علوم تأثیرگذارند.
صفحات :
از صفحه 179 تا 191
مقایسه ای  نظریه جاودانگی و اثار ان از منظر جان هیک و غزالی
نویسنده:
آمنه حسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پزوهش مقایسه نظریه جاودانگی از دیدگاه غزالی وجان هیک است. با بررسی تاریخ ملل و ادیان باستان می توانیمبه‌وضوح در‌‌یابیم که ، باور به جاودانگی با سرشت وحیات بشر عجین شده است. بشربا برپاداشتن نوعی سنن و آداب مربوط به مرگ و پرستش ارواح ، این باور را به صورت‌های مختلف در زندگی خویش بیان داشته است. تاریخ اندیشه بشر شاهد نظریات متعددی در مورد جاودانگی بوده است از جمله : نظریه های رستاخیز که ، اشاره به بازگشت بدن در عالم پس از مرگ دارد. غزالی وجان هیک به تأثیر از دین اسلام ومسیحیت ، نظریه رستاخیز را پذیرفته اند. نظریه جاودانگی غزالی ، نظریه رستاخیز (نفس وبدن جدید) است . غزالی مطابق با آموزه‌های دین اسلام‌، مفهوم روح یا نفس را به‌عنوان حقیقت انسان می داند که درتمایزبا بدن است . وی اعتقاددارد این حقیقت ، حقیقت روحانی است که بعد از مرگ فناء نمی‌یابد ، اما بدن رستاخیز یک بدن جدید است که می‌تواند از هر ماده‌ای خلق شده باشد. جان‌هیک مخالف پذیرش روح است. به‌نظر وی ، نظریه جاودانگی روح یک نظریه یونانی است تا این که نظریه مسیحی باشد. جان هیک انسان را یک واحد فیزیکی-روانی می‌داند و معتقد است حالات ذهنی به حالات رفتاری یا میل به رفتار تحویل می‌یابد و بعد از مرگ ، «بدل» شخص برانگیخته می‌شود که دارای همان ویژگی ذهنی و بدنی شخص پیش از مرگ است. اماتأکید بیشترجان هیک در رستاخیز بر بازگشت بعدروان شناختی فرد است تا بعدفیزیکی. بنابراین ، نظریه جاودانگی جان هیک ، نظریه برانگیختگی «بدل» است ، با نظریه غزالی در پذیرش اصل رستاخیز موافق بوده واین که در هردونظریه لزومی بر عینیت بدن دنیوی ورستاخیز نیست. در دیدگاه غزالی این بدن می تواند از هرماده ای باشد ، در حالی که در جان هیک اساس ، بربازسازی ژنتیک انسان است. هر دو متفکر در پذیرش مفهوم برزخ هم اتفاق نظر، ولی در ماهیت آن اختلاف دارند. از نظر غزالی برزخ جایگاه سعادت وشقاوت است ، ولی در دیدگاه جان هیک عالم برزخ ، عبارتند از فرایند زمانمندی‌ است که در آن رشد روحی و اخلاقی فرد بیشتر ممکن می‌گردد. درمفهوم دوزخ فقط غزالی معتقد به آن است در حالی که جان هیک مفهوم دوزخ را در تعارض با عدل الهی می داند و اعتقاد به نجات عام دارد.
نسبت عقل و ایمان از دیدگاه غزالی و مولوی
نویسنده:
حسین عشایری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درباب نسبت عقل و ایمان ،توجیه و معقولیت باور دینی در بین اندیشمندان دینی به انحاء مختلفی صورت گرفته .در میان فیلسوفان رویکرد غالب نسبت به توجیه باور دینی تا سال های اخیر قرینه گرایی بود؛ بنا بر این رویکرد، باور دینی باید مبتنی بر دلیل و قرینه باشد، در غیر این صورت:از یک سو باور منجر به معرفت نمی شود،و از طرفی دیگر خطایی اخلاقی از سوی فرد رخ داده است.این رویکرد ایمان را نوعی اعتقاد و معادل معرفت در نظر می گیرد. نمونه ی خفیف تر این این رویکرد نزد آکویناس وجود دارد که ایمان را معادل باور استوار می داند.مدل تومیستی از ایمان را هم می توان نوعی اعتقاد دانست،وهم می توان آن را به ایمانی اعتمادی تحلیل کرد که متعلق آن خود خداست.در این تلقی،ایمان به عنوان پذیرش حقایقی که از سوی خدا وحی می شود برباور به خدا مبتنی است ،وماهیت بنیادی ایمان همین «باور به» است.تفاوت این مدل با مدل های دیگر ایمان در این است که باور به خدا در این مدل،به معنای سپردن تعهدی عملی به متعلق ایمان،و مستلزم مخاطره است؛به طوری که مولفه ی ارادی ایمان در آن جایگاه محوری دارد و مولفه ی شناختی از آن لازم می آید.تبیین مصلحت اندیشانه ی اراده گرایانی چون پاسکال وجیمز در واقع بیان شرایط جواز مخاطره ی اعتقادی است.در این میان ایمان گرایانی چون کرکگور متقدند که ایمان بودن ایمان به بی قرینه بودن و مخاطره آمیز بودن آن است و ایمان بی نیاز از دلیل عقلی و مستلزم سپردن تعهدی تام به متعلق ایمان است.در میان همه ی این نزاع ها حامیان معرفت شناسی اصلاح شده به نحوی دیگر ایمان را بی نیاز از برهان دانستند،و با استناد به آراء جان کالوین،به وجود قوه ی شناختی خدادادی ای« حس الهی » در انسانها معتقد شدند، وبیان کردند کهداده های این قوه، باور به خدا را برای دینداران بدیهی می کند.درمیان اندیشمندان مسلمان،غزالی توانایی عقل را محدود دانسته، وفایده ی آن را فقط در این می داند که شخص را سوی طبیبان قلوب(انبیا) برد و به واسطه ی آن راهنمایی های طبیب را ادراک کرده و به کاربندد.از آن به بعد، عقل باید تسلیم نبی شود.او قائل به وجود حقایقی فراعقلی در دین است که فقط به واسطه یقوه ای فوق عقلی به نام «روح نبوی» ادراک می شود و شکوفایی این قوه درانسان مستلزم سپردن تعهدی تام به رهنمودهای نبی و گزاره های ایمانی است در چنین شرایطی ایمان ورزی مستلزم خطر کرن است،وبا گذر از این خطر و شکوفایی قوه ی فوق عقلی،آنچه برای فرد،نامعقول ونادیدنی بود،معقول و دیدنی،بلکه بدیهی می گردد.بنابر این مدل ایمانی غزالی را می توان مدل کرکگور-کالوین(اعتماد- اعتقاد) نامید. مولانا نیز با تقسیم عقل به کلی وجزئی، تقریری دیگر از همان مدل غزالی را ارائه می دهد؛ با این تفاوت که، غزالی سعادت عوام را فقط در داشتن اعتقاداتی جازم و مطابق با واقع می داند؛و مدل ایمانی او برای عوام معادل مدل آکویناس می شود
مساله شرور از دیدگاه غزالی و آگوستین
نویسنده:
عطیه تجری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمسئله شرور از جمله قدیمی ترین و جدی ترین مسائلی است که همواره مورد توجه فلاسفه و متکلمان در همه ی اعصار بوده است . پرسش اساسی در باب مسئله شرور این است که اساسا چرا شرور وجود دارند و علت وجودی آنها چیست؟ دین مداران در این مسئله با چالش جدی تری مواجه اند و آن چالش از تعارض میان وجود خداوند به عنوان موجودی عالم و قادر با وجود شرور ناشی می شود . این مسئله چنین رخ می نماید که اگر خدایی قادر وعالم و خیرخواه در عالم وجود دارد ، چگونه شرور در عالم وجود دارند و وجود چنین آلام و رنجهایی با وجود خدایی خیرخواه و قادر و عالم متعارض است . یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان مسیحی در این زمینه آگوستین است . او می کوشد به فهمی درست از خیر و شر دست یابد . ثنویت مورد قبول مانویان را رد می کند و در می یابد که ثنویت موجود در اندیشه ایشان نمی تواند تبیین معقولی برای توجیه شرور باشد . وی می پذیرد که ماهیت متغیر ماده و فساد آن در راستای هماهنگی معناداری در ایجاد جهان سرشار از کمال است. فهم وی از مسئله شر ، او را به این باور می رساند که، شر فقدان و عدم است . وی با عدمی دانستن شر و نسبیت آن در قالبی فلسفی – الهیاتی به تبیین جامعی از شرور دست می یابد . از میان متفکران مسلمان ، امام محمد غزالی به طرزی بدیع به تبیین مسئله شرور پرداخته است ، تا جایی که بسیاری برآنند که حکمای بعد از وی یا سخنان او را تکرار کرده اند و یا آنها را تکمیل نموده اند . غزالی با تأکید بر نظام احسن عالم و جریان حکمت و اراده الهی در امور عالم ، وجود شرور را لازمه نظام جهان می داند و وجود شرور را معلول علم عنایی خداوند می شمارد . تأثیر آراء وی در باب بهترین جهان ممکن را می توان در اندیشه های فلاسفه غرب از جمله لایب نیتس مشاهده کرد . آگوستین و غزالی برای تبیین مسئله شر به مبانی دینی روی آورده و در اندیشه های ایشان یک تلفیق فلسفی – الهیاتی جامع به چشم می خورد . این امر آرای ایشان را از جهات بسیاری همگون می سازد. در بررسی مقایسه ای میان آراء این دو متکلم به مبانی مشترکی چون نسبی بودن شرور، آمیختگی و ملازمه خیر و شر، انواع شرور و غیره برمی خوریم . تفاوت سنت فکری آگوستین و غزالی ، نیز به تفاوت ها و تعارض هایی در اندیشه های ایشان انجامیده است. از جمله در تبیین جهان شناختی شرور از دیدگاه ایشان تفاوت ها ی واضحی دیده می شود . عمده تعارض آراء ایشان در قالب نظریه عدل الهی رخ می نماید. در این رساله با بررسی آراء ایشان به نکات اشتراک و افتراق آراء ایشان خواهیم پرداخت . واژگان کلیدی : مسئله شرور، آگوستین ،غزالی ،نظریه عدل الهی ، نظام احسن
نوآورى در فلسفه و فلسفه نوآورى
نویسنده:
محمد فنائى اشکورى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
چکیده :
پیدایش و رشد هر علمى در گرو خلّاقیت و نوآورى است. فلسفه، که حاصل تأملات عقلانى درباره پرسش هاى بنیادى و نهایى در هر موضوعى است، یکى از عرصه هایى است که ضرورت دارد درباره تحول و نوآورى در آن بیندیشیم. مراد از نوآورى، برداشتن قدم نظرى جدیدى است که به پیشرفت، گسترش و تعمیق یک علم یا پیدایش یک شاخه علمى کمک کند. فلسفه نیز همچون دیگر حوزه هاى تفکر بشرى با نوآورى ظهور و توسعه یافته است؛ اما نگاهى به تاریخ فلسفه نشان مى دهد که این حوزه در مقاطعى از تاریخش دچار گونه اى رکود شده است. تأمل در پرسش هایى که در این زمینه مطرح اند، مى تواند راهگشا باشد. برخى از این پرسش ها بدین قرارند: آیا نوآورى در فلسفه ممکن است؟ چگونه مى توان در فلسفه نوآورى کرد و راهکارهاى آن چیست؟ عوامل و موانع نوآورى کدام اند؟ چه شیوه اى از آموزش و پژوهش در فلسفه مى تواند به نوآورى بینجامد؟ چه دانش هایى به نوآورى در فلسفه کمک مى کنند؟ آیا هر نوآورى اى مطلوب است؟ آیا اعتقاد به نوآورى با شکاکیت و نسبیت در معرفت تلازم دارد؟ آیا فلسفه معاصر اسلامى در مسیر نوآورى است؟ مقاله پیش رو تأملاتى درباره این گونه پرسش هاست، که در آن ضرورت نوآورى، قلمرو آن، زمینه ها و موانع آن و عناصرى که توجه به آنها در آموزش و پژوهش فلسفى مى تواند به نوآورى بینجامد، کانون تأمل قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 49
تشكيك و تشابه وجود نزد ابن سينا و توماس آكوئيناس
نویسنده:
رضا اكبريان، اصغر پوربهرامى، محمد سعيدى مهر، على افضلى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اين مقاله درصدد بررسى اين مسئله است كه چرا در مابعدالطبيعه توماس آكوئيناس، تشكيك در مفهوم وجود به رغم قول او در باب تشابه وجود تصويرپذير نيست؟ توماس، علاوه بر ارسطو از ابن سينا نيز در بسيارى از مواضع تبعيت كرده است. ارسطو «موجود» را غير از مشترك معنوى و مشترك لفظى مى داند. ابن سينا، مشترك معنوى را بر دو قسم متواطى و مشكك مى داند و كاربرد سوم لفظ نزد ارسطو را در مشترك معنوى مشكك قرار مى دهد و چون قايل به مسانخت ميان علت و معلول است، از تشكيك در مفهوم وجود دفاع مى كند. توماس اگرچه سخنى از «تشابه در وجود» نمى گويد، اما قسم سومى در كنار مشترك معنوى و لفظى به نام لفظ متشابه را مطرح مى كند. اگرچه تحليل هاى زبان شناختى مؤيد مترادف بودن الفاظ تشابه در فلسفه توماس و تشكيك نزد ابن سيناست، تحليل هاى مابعدالطبيعى توماس شناسان جديد از تشابه بر اساس تناسب متفاوت با تشكيك مفهوم وجود است. تحليل آنها از تشابه بر اساس نسبت نزديك به تشكيك مفهوم وجود ابن سيناست؛ اما چون توماس قايل به مسانخت ميان خالق و مخلوق نيست، نمى توان اين تحليل توماس شناسان را نيز تفسيرى صحيح از قول توماس درباره تشابه دانست.
صفحات :
از صفحه 47 تا 74
کیمیای اخلاق در غزالی
نویسنده:
شهین اعوانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
مهم ترین موضوع در دو اثر اصلی برجای مانده از امام محمد غزالی یعنی کیمیای سعادت و احیا علوم الدین، اخلاق است. او در آن دسته از مباحث اخلاقی که بین شرع و عقل اختلاف است، جانب شرع را می گیرد و در عین حال محاسن اخلاقی و تهذیب اخلاق را امری اکتسابی و تربیتی می داند و معتقد به دگرگونی اخلاق است. مقاله در صدد تبیین این موضوعات است که اولا از نظر غزالی جایگاه اخلاق در تقسیم بندی علوم کجاست؟ و ثانیا چگونه در تفکر او، اصول اخلاقی و شرعی کاملا منطبق اند و در عین حال تهذیب اخلاق بر پایه عرفان، رکن اصلی کمال اخلاقی است؟
صفحات :
از صفحه 5 تا 23
تاویل و قانون آن از دیدگاه غزالی
نویسنده:
سعید رحیمیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دغدغه های اساسی غزالی که در طی انتقال مبنایی او به سمت تصوف نیز قابل مشاهده است مساله تاویل و روش تاویل متون مقدس خصوصا قرآن کریم است. او هر چند رساله هایی در رد تعلیمیه، باطنیه و اسماعیلیه و رویکرد آنان به قرآن کریم دارد، اما با توجه به قواعدی که در ضمن تاویل بنا می نهد به خوبی تاثیرپذیری او در این زمینه از رویکرد باطنی به تفسیر قابل مشاهده است، رویکردی که بعدها در جریان های مهم فلسفی مانند حکمت متعالیه نیز موثر افتاد. این مقاله ابتدا به مساله تاویل مجاز و غیرمجاز و، تفسیر به رای، در نزد غزالی و سپس به قواعد تاویل مجاز در نزد او و در انتها به مواردی از این تاویل از باب نمونه در آثار او می پردازد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 42
تخطئه و تصویب از نظر غزالی و اصولیین امامی
نویسنده:
سیدمصطفی محقق داماد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحثی که در علم اصول فقه شیعی به نحو تطبیقی و مقایسه ای مورد بحث قرار گرفته مبحث " تخطئه و تصویب" است .فقهای شیعی امامی دراین مساله با مکاتب اهل سنت به گفتگو نشسته و به گونه ای موضع گیری کرده اند که از مختصات و منفردات طرفین شده است. اشعریان و دسته قلیلی از معتزله می گفتند خدواند در عالم واقع حکمی ندارد بلکه حکم خدا همان است که آرا صاحب نظران بر آن مستقر می گردد. بنابراین هیچ گاه مجتهدان خطا نمی کنند .این نظریه را تصویب و پیروان آن را "مصوِبه"  می نامند. صاحبان نظریه مقابل می گویند خداوند احکامی در واقع دارد و مجتهدان ممکن است به آنها برسند و ممکن است خطا کنند، پیروان این نظریه را "مخطئه"  می گویند.غزالی از نامداران مکتب اشعری و طرفدار سرسخت نظریه تصویب است. علی الظاهر قدمت این نزاع به قرون اولیه تاریخ تکوین فقه نمی رسد و بیشتر ناشی از گرم شدن بازار نظریه پردازان کلامی است، و به طور کلی بیش ازآنکه موضوع از مباحث فقهی باشد، بعدکلامی دارد. اصول مدعا چه بوده است؟ و ریشه های نزاع چیست؟ و بالاخره دغدغه خاطر گروه های دنبال کننده مساله چه می تواند باشد؟
صفحات :
از صفحه 111 تا 130
  • تعداد رکورد ها : 903