جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 903
نفس عند الغزالي دراسة و نقد و تحليل
نویسنده:
‫ثامرعبدالمهدي‌حربي التميمي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
چکیده :
‫پايان نامه حاضر، از منظري فلسفي و کلامي به تشريح ماهيت نفس و ويژگي‌هاي آن مي‌پردازد و ديدگاه غزالي در باره نفس و احکام آن را ارزيابي مي‌کند. نويسنده در پنج فصل به تبيين مسايلي مانند وحدت نفس، خلود، مجرد و روحاني بودن آن و قواي نفس پرداخته و ديدگاه‌هاي غزالي و برخي متکلمان و فلاسفه در مقوله نفس و ماهيت و ويژگي‌هاي آن را فراوي مخاطبان مي‌نهد. وي در فصل اول ابتدا به زوايايي از زندگاني، افکار و آثار غزالي اشاره کرده، سپس به معرفي اوضاع سياسي، اجتماعي و فرهنگي دوران حيات و روش‌هاي علمي وي مي‌پردازد. در فصل دوم ضمن بررسي مفهوم نفس در تفکرات غزالي و معناي لغوي و اصطلاحي نفس، مفهوم فلسفي و کلامي آن را نيز بررسيده و قواي نفس و حقيقت آن را نزد غزالي شرح مي‌دهد. نگارنده در فصل سوم برهان هاي عقلي و نقلي مبني بر وجود نفس و ذي شعور بودن آن را از ديدگاه غزالي باز مي‌گويد. فصل چهارم به وحدت نفس و برهان هاي روحاني و مجّرد بودن آن از ديدگاه غزالي، همراه با آراي فلاسفه ديگر از جمله ابن سينا اختصاص دارد. خلود و جاودانگي نفس به نحو کلي و فردي، تمييز بين جسم و نفس، رابطه بين جسم و جسد از ديدگاه غزالي و ردّ ديدگاه‌هاي ابن سينا در مورد روحانيت نفس توسط غزالي، از ديگر مباحث مهم اين فصل از نوشتار محسوب مي‌شود. در فصل پنجم و پاياني تحقيق خود ضمن بررسي معناي لغوي و اصطلاحي خلود نفس و برهان هاي عقلي و فلسفي در اثبات آن، ديدگاه‌هاي فيلسوفان مسلمان را نيز باز گفته و برهان هاي عقلي و نقلي در اين موضوع را از منظر غزالي بررسي مي‌کند. اثبات معاد جسماني از ديدگاه غزالي، نقد آراي ابن سينا در اثبات حشر جسماني اموات، اشکال هاي جسماني بودن و روحاني بودن معاد از منظر غزالي و پاسخ آن ها، مفهوم سعادت اخروي و لذت‌ها و عذاب‌هاي روحاني و نقد آراي غزالي درباره نفس و معاد، از مباحث پاياني اين نوشتار به شمار مي‌آيد.
شرور وآلام از ديدگاه علامه طباطبايي و غزالي
نویسنده:
‫رحمت‌الله جمشيدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين تحقيق در پي آن است که مسأله شرور و وجود آلام و شرور متعدد در جهان هستي و تحليل وحکمت آن را از ديدگاه علامه طباطبايي و ابوحامد غزالي به عنوان نمايندگان فلسفه و کلام شيعه و اهل سنت ارزيابي و مقايسه نموده و ديدگاه‌هاي آن دو را در مورد ماهيت شرور، نسبي بودن آن، خير بودن شرور و آثار دنيوي و اخروي مترتب بر آن، تجزيه و تحليل کند. نويسنده در پنج فصل ضمن بيان مفاهيم واژگان، به مباني بحث مربوط به شرور، وجودي بودن، عدمي بودن و نسبي بودن شرور از منظر اين دو دانشمند مسلمان پرداخته است. نويسنده بر اين باور است که علامه طباطبايي شر را عدم مضاف مي‌داند؛ زيرا شرور موجود در عالم، با ديگرحوادث جهان ارتباط و پيوندي خاص دارند و در قضاي الهي قرار مي‌گيرند. شرور نه بالذات هستند و نه شأنيت خاصي دارند، بلکه بالعرض مي‌باشند و عدم کمالي محسوب مي‌شوند. شرور عدم مفارق هستند، نه عدمي که لازمه شيء باشد. و در عالم ماده واقع مي‌شوند، نه در عالم مجردات؛ زيرا عدم مفارق مسبوق به استعداد است و استعداد فقط در عالم ماده جا دارد. شر امري نسبي است، نه امري نفسي. هر شري نسبت به مورد خودش شراست و چه بسا نسبت به غير موردش، آن هم در نظام جمعي و عمومي خير باشد که اين مسأله بديل ندارد؛ به اين معني که خداوند به عين موردش عنايتي دارد و آن مورد منظور به ذات بوده و شر بودنش به اين لحاظ است که خداوند به غير موردش عنايت دارد. نويسنده در مورد غزالي و افکار وي در مورد شرور، معتقد است که از منظر غزالي شر امري وجودي است؛ چون خير و شر ضدّان هستند و ضدّان دو امر وجودي اند. از آن جا که غزالي جزء اشاعره محسوب مي‌شود و منکر حسن و قبح عقلي است؛ هر گونه الم و درد را نسبت به مخلوقات عين صواب دانسته و تمام کاستي‌هاي دنيا را نسبت به آخرت قابل جبران مي‌داند و معتقد است که شرور نعمت الهي و ذخيره شدني براي انسان محسوب مي‌شوند. شر از منظر ابوحامد غزالي، امري نسبي است؛ زيرا که هيچ نعمتي نيست که تبديل شدن آن به بلا محال باشد و هيچ بلايي نيست که ممکن نباشد به نعمت مبدل گردد. مي‌توان اين نکته را از وقوع شرور متعدد در عالم نتيجه گرفت که تمام خوبي‌ها و خيرات از جانب خدا و تمامي بدي‌ها و پليدي‌ها از جانب نفس انسان‌هاست و بدي ها در حقيقت بازتاب عملکرد خود انسان ها هستند. تفکيک ناپذيري خير و شر از آفرينش انسان از ديدگاه علامه طباطبايي، مقايسه ديدگا‌ه‌هاي ابوحامد غزالي وعلامه طباطبايي و حکمت شرور از منظر آن‌ها و تبيين نظام احسن و نظام اصلح از ديدگاه آن دو و چند نفر ديگر از فلاسفه مسلمان، از ديگر مندرجات اين نوشتار است.
معاد الجسماني عند الغزالي و الطّوسي و ابن سينا و ملّاصدرا
نویسنده:
‫شاکر ساعدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
چکیده :
‫پژوهش حاضر به تشريح امکان وقوع معاد جسماني طبق قوانين فلسفي و استدلال قرآني و روايي بر اين مطلب مي‌پردازد و ديدگاه‌هاي چهار دانشمند بنام مسلمان يعني ابوحامد غزالي طوسي، خواجه نصيرالدين طوسي، ابوعلي سينا و صدرالدين شيرازي در اين موضوع را شرح مي‌دهد. اين نوشتار در شش فصل سامان يافته است. نويسنده در فصل اول به تبيين کليات معاد، مانند معناي لغوي و اصطلاحي آن، ديدگاه اديان و اقوام بشري در مورد معاد، حقيقت نفس انساني از ديدگاه مفسران، محدثان، فلاسفه و متکلمان، نظريات قائلان به تجرّد نفس و ادله آنان، اختلاف ويژگي‌هاي دنيا و آخرت، عدم فساد و فناي نفس انساني، مفهوم حرکت جوهري و فرق بين روش متکلمان و فلاسفه در بحث از معاد، نفس و ساير مباحث ديني مي‌پردازد و آن‌ها را به عنوان اصول موضوعه تحقيق خويش ارائه مي‌دهد. فصل دوم از منظري قرآني به اثبات معاد جسماني نگريسته و ضرورت و امکان معاد جسماني، امکان ذاتي و امکان وقوعي آن را با استناد به آياتي چند، شرح داده است. در فصل سوم معاد جسماني از ديدگاه ابوحامد غزالي طوسي مطرح شده و روش تحقيق وي در اثبات اين موضوع و ابطال تناسخ به عنوان مهم‌ترين شبهه در زمينه اثبات معاد جسماني و امکان آن قلمداد مي‌شود. در فصل چهارم نحوه استدلال خواجه نصيرالدين طوسي در اثبات امکان معاد جسماني و ادله کلامي و فلسفي ايشان مطرح گرديده و شبهه‌هاي مربوط به آن، مانند شبهه اعاده معدوم پاسخ داده شده است. در فصل پنجم و ادله ابن سينا در اثبات تجرد نفس ناطقه و موضعگيري و ديدگاه وي در امکان معاد جسماني ذکر مي‌شود. فصل ششم به آراي ملاصدرا در اثبات معاد جسماني و امکان وقوع آن اختصاص دارد و در آن، با توجه به مشخصه‌هاي حکمت متعاليه خصوصاً مسأله حرکت جوهري، ابعاد مختلف اين موضوع و شبهه‌هاي مربوط به آن پاسخ داده شده است.
دين و عقلانيت از ديدگاه غزالي و شهيد مطهري
نویسنده:
‫دلاور آقايف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫پس از قرون وسطي با پيشرفت علوم و صنايع، و در پي عدم تطابق يافته‌هاي آن‌ها با آموزه‌هاي مسيحيت تحريف شده، دين و عقلانيت از يکديگر فاصله گرفتند. پژوهش حاضر کوشيده است تا رابطه ميان عقل و دين را از ديدگاه غزالي و استاد مطهري مورد بررسي قرار دهد. از نظر غزالي، عقل در پرتو شرع هدايت مي‌شود، و کسي که عقل و شرع را با هم جمع نکرده باشد زيان کرده است؛ عقل مفسر و مبين شرع بوده، و شرع هدايت‌گر آن است. او معتقد است که در تعارض ادله نقلي با عقل، آن‌جا که تواتر وجود ندارد، دليل عقلي مقدم است، و آن‌جا که تواتر وجود دارد محال است که بين دليل عقلي و دليل نقلي تعارضي پديد آيد. شهيد مطهري نيز به ملازمه ميان عقل و شرع معتقد است، بدين معنا که هرچه را عقل به آن حکم مي‌کند شرع هم به آن حکم مي‌کند، و عکس آن نيز صادق است. از نظر وي، پيوندي که ميان عقل و دين اسلام وجود دارد در هيچ ديني يافت نمي‌شود؛ در مسيحيت اعتقاد بر اين است که عقل و دين دو حساب جداگانه دارند، اما مسلمانان پيامبر را عقل کل مي‌دانند. اصول عقايد نيز در اسلام فقط به کمک عقل اثبات مي‌شود. در اسلام مستقلات عقليه و غيرمستقلات عقليه، هر دو حجت است، و حجيت عقل نيز هم به حکم عقل ثابت است و هم به حکم شرع. احکام شرعي تابع مصالح و مفاسد واقعي بوده، و عقل انسان که از تشخيص بسياري از مصالح و مفاسد، عاجز است، اگر بتواند آن مصالح و مفاسد را تشخيص دهد، همان حکمي را مي‌کند که شرع حکم کرده است. بدين ترتيب، اگرچه عقل به‌تنهايي از تشخيص راه سعادت انسان عاجز است، اما به‌عنوان حجت باطني، مي‌تواند همکار حجت ظاهري باشد؛ به‌همين دليل، اسلام همواره به تدبر و تعقل توصيه نموده، و دين و عقل را مکمل يکديگر دانسته است.
نسبت دين و دنيا از نظر غزالي و شهيد مطهّري
نویسنده:
‫احمد اميد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫نوشتار حاضر به تشريح رابطه دين و دنيا را از نظر امام محمد غزالي و استاد مطهري مي‌پردازد و اشتراک نظر و اختلاف آنان را در اين زمينه با هم مقايسه مي‌کند. نويسنده مهم‌ترين نقطه اختلاف آن‌ها را در ساحت عمل مي‌داند و معتقد است شهيد مطهري، انسان مسلمان را به عمل‌گرايي در تمام سطوح معرفت ديني فرا مي‌خواند، اما غزالي در ميدان عمل، طريق احتياط را پيشنهاد مي‌کند و بر اين باور است که انسان براي رسيدن به سعادت اخروي بايد بر لذّات دنيا پشت پا زده و از اشتغال به امور دنيوي بپرهيزد. نگارنده در چهار بخش ديدگاه‌هاي غزالي و شهيد مطهري را در نسبت دين و دنيا وصف کرده و به نقد ديدگاه‌هاي سکولاريستي مي‌پردازد. در بخش اول ضمن بررسي مفهوم دين و دنيا از جهت لغوي و اصطلاحي، وجوه تفاوت آن دو و همگرايي و واگرايي دنيا نسبت به هم واکاوي گرديده و مفهوم سکولاريسم و ريشه‌هاي آن که ريشه در تعاليم نادرست و عملکرد منفي کليسا قبل از رنسانس داشته، تجزيه و تحليل شده است. نقد مباني سکولاريسم، مانند عقل‌گرايي افراطي، علم‌گرايي افراطي، امانيسم (انسان‌گرايي مفرط) و ليبراليسم و انتقال تفکرات سکولاريستي از کشورهاي غربي به کشورهاي مسلمان، از ديگر مباحث بخش دوم محسوب مي‌شود. نگارنده در بخش سوم با اشاره به ديدگاه‌هاي شهيد مطهري در نسبت دين و دنيا، مفهوم انسان و معنويت‌گرايي وي از منظر استاد، مبارزه ايشان يا جمودانديشي و تحريفات ديني و التقات و توسعه نسبت بين دنيا و دين، عقل و عشق، فطرت و دين، خاتميت و دين، جهان‌بيني و دين و نيز اجتهاد و دين پرداخته و تضادهاي موجود بين دين و دنيا در آموزه‌هاي اسلامي و مذمت‌هاي فراوان از دنيا و توجيه آن‌ها در آراي استاد مطهري تبيين کرده است. بخش چهارم به ديدگاه‌هاي غزالي در رابطه دين و دنيا اختصاص دارد و گرايش وي به تصوف، ديدگاه‌هاي سياسي و اجتماعي او، شاخص‌هاي مهم دنيا از نظر غزالي و گستره دين از منظر وي ارزيابي شده و تفسيرش در استفاده از مواهب طبيعي و نعمت‌هاي الهي در دنيا مخدوش گرديده است.
نقش عقل در معرفت ديني از ديدگاه غزالي و کي‌يرکگور
نویسنده:
‫محمدداود سخنور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
چکیده :
‫ابزارهاي متعددي از قبيل حس، عقل، وحي و شهود در شکل‌گيري معرفت و شناخت آدمي نقش‌آفرين هستند، که البته ميزان اعتبار و تأثير هريک بر گستره معرفت بشري، مباحث زيادي را ميان انديشمندان مطرح ساخته، و ديدگاه‌هاي مغايري را پديد آورده است. اين تحقيق، ميزان اثرگذاري و قلمرو عقل آدمي را در عرصه معارف ديني، بر اساس نظريات غزالي و کي‌ير کگور مورد بررسي قرار داده است. با وجود شباهت‌ها و نزديکي‌هايي که ميان ديدگاه غزالي و کي‌يرکگور در اين باب وجود دارد، تفاوت‌هايي نيز مشاهده مي‌شود؛ غزالي و کي‌ير کگور هر دو، نقش عقل را در معرفت ديني فروکاسته‌اند، اما غزالي ميان عقل ديني و عقل فلسفي تفاوت قايل مي‌شود؛ او بر اين باور است که که عقل فلسفي علاوه بر اين‌که با حقايق ديني در تعارض است، در درون خود نيز از تناقضات فراوان رنج مي‌برد. اما از عقل ديني به‌شدت تمجيد نموده است. با وجود اين، زماني که در برابر امور وحياني و شهود صوفيانه قرار مي‌گيرد، صلاحيت عقل را در اندازه‌اي نمي‌بيند که بتواند به‌عنوان معيار معرفت ديني نقش بازي کند. غزالي اعتقاد دارد که مرتبه عقل پس از دستورات ديني است، و در اين صورت، وظيفه آن تنها اثبات و تأييد آموزه‌هاي ديني به کمک برهان و دليل است. در مقابل، کي‌ير کگور از اساس، حساب و قلمرو عقل را از دين جدا دانسته، و با ورود و کوشش هر نوع تلاش عقلاني در عرصه معارف ديني مخالفت مي‌کند. وي علاوه بر اين‌که با فيلسوفان، به‌عنوان مدعيان عقل‌گرايي، مخالفت مي‌ورزد، خود عقل را هم به‌عنوان يک ابزار معرفت‌بخش قبول ندارد. کي‌ير کگور معتقد است که ورود عقلانيت در عرصه دين، امري نابجا است، زيرا عقل قادر به شناخت دين نيست، و فقط انسان را از وظيفه خود که دل‌سپردن به دستورات الهي است، باز مي‌دارد، و ايمان ديني را به مجموعه‌اي از يقين‌هاي آفاقي رياضي‌گونه و کسالت‌آور تبديل مي‌کند.
مصلحت در افعال الهى؛ بررسى دیدگاه علّامه طباطبائى
نویسنده:
جمال الدین سلیمانى کیاسرى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
این مقاله درصدد بررسى مصلحت و حکمت در افعال الهى است. آیا افعال الهى بر یک سلسله مصالح و حکمت ها مبتنى است؟ آیا مى توان فرض کرد افعال الهى خالى از مصالح و به گزاف صادر شود؟ هدف این نوشتار بررسى دقیق سنخ افعال الهى و یکسانى و یا تفاوت آنها با افعال انسان هاست. پاسخ به این سؤال باب وسیعى از معرفت ذات ربوبى را به روى ما مى گشاید و شناخت برخى از افعال و صفات الهى را براى ما تسهیل مى کند. روش نوشتار در مقام گردآورى، اسنادى و در مقام تبیین، توصیفى و تحلیلى بوده و با محوریت دیدگاه علّامه طباطبائى در تفسیر شریف المیزان صورت گرفته است. با بررسى دیدگاه مؤلف تفسیر المیزان، به تعریف جدیدى از مصلحت در افعال الهى غیر از آنچه بین اشاعره و معتزله مشهور بود مى رسیم. این دیدگاه نوعى جمع بندى ابتکارى و بدیع بین آیاتى از قرآن کریم است که در این مقاله به آنها اشاره شده است.
صفحات :
از صفحه 29 تا 43
مواضع ناسازگاری مباحث علوم طبیعی و آموزه های دینی از دیدگاه غزالی: سببیت و نفس
نویسنده:
علیرضا اژدر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیدگاه غزالی،مباحث علوم طبیعی در دو بحث عمده،با آموزه‌های دینی، ناسازگار است: 1.سببیت:لازمه‌ی پذیرش سببیت،اثر داشتن پدیده‌های طبیعی و رابطه‌ی علیت‌ بین آن‌ها است.غزالی این دیدگاه را ناسازگاز با عمومیت قدرت خداوند و معجزات‌ انبیاء می‌داند.وی حل مشکل را در پذیرش نظریه‌ی عادت اشاعره و نفی رابطه‌ی‌ علیت بین پدیده‌های طبیعی می‌داند. 2.نفس:مبحث نفس از مباحث مهم حکمت طبیعی است.غزالی از میان مباحث‌ نفس،بحث تجرد،سرمدیت و کیفیت بقاء نفس پس از مرگ را مورد توجه قرار داده است.وی دیدگاه فلاسفه را در این مورد،مخالف با معاد جمسانی می‌داند. در این نوشتار،نخست دیدگاه غزالی در مورد علم،عالمان و علوم فلاسفه مورد بررسی قرار گرفته،سپس به تشریح دیدگاه غزالی در مواضع ناسازگاری علوم طبیعی‌ با آموزه‌های دینی پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 129 تا 150
چالش فلسفی غزالی وابن رشد
نویسنده:
علی زمانی قمشه ای
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
بنیاد ادلّه معقولیت، درجات کمال و حرکت در نهج البلاغه
نویسنده:
مریم موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
چکیده :
برهان «معقولیت اعتقاد» از براهین اثبات وجود خداست. این برهان در غرب به شرطی پاسکال شهرت دارد اما بنیاد آن را می‌توان در سخنان گهربار امام علی(ع) در نهج‌البلاغه یافت و با توجه به متأثر بودن پاسکال از غزالی، عنوان «معقولیت اعتقاد» برای این برهان شایسته‌تر است. برهان «درجات کمال» نیز برهانی است که متألّهان مغرب زمین آن را در اثبات خدا به کار می‌برند؛ این برهان بر قاعده امکان اشرف قابل انطباق است و می‌توان آن را از برخی تعابیر نهج‌البلاغه استنتاج نمود. هم‌چنین سخنانی از امام با صراحت بر برهان حرکت دلالت دارد.
صفحات :
از صفحه 77 تا 90
  • تعداد رکورد ها : 903