متن حاضر [گشایش و رهایش ناصرخسرو]، هم مورد علاقه فرد متخصص در مطالعات اسلامی است، و هم شخص غیرمتخصص. فرد متخصص، در این جا نظام فلسفیای را مییابد که مولفههای
... ی صرفاً اسماعیلی، نوافلاطونی و مولفههایی اصیل را در کنار هم جمع میکند که هم تاریخ خردورزی عقیده اسماعیلی را روشن میکند و هم أصالت پدیدآورنده آن را. این متن برای خواننده عادی، صورتبندی روشنگرانهای از مسأله فراق، فراتر از بافت دینی و تاریخی آن در اختیار خواننده عادی قرار میدهد. متفکران اسماعیلی سدههای میانی مانند ناصرخسرو و نصیرالدین طوسی، خود را تنها به عنوان متکلمان و سخنگویان جامعه مذهبی خویش ندیدهاند، بلکه خود را به مثابه متفکرانی همهجانبه که حکمت فلسفی و درمان روحانی را به بشریت عرضه میکنند، دیدهاند. آنها به بشریّت یاد میدهند که رهایش راستین در سایه تحوّل روحانی انسان از فعلیّتی است که به طور عمده حیوانی است، به کمال بالقوّهاش که در مرتبه فرشتگان قرار دارد. این دگرگونی در طریق عقلانی معرفت رخ میدهد، معرفتی که مشتمل بر علم طبیعت است و اذعان دارد به این که ابدان، تصویرهای ظاهری و ابزارهای روحاند. جاذبه اساسی تفکر اسماعیلی در درگیر بودن این تفکر با مسأله عامّ فراق است که روانکاوی، فلسفه وجودی و مارکسیسم معاصر، آن را جدّیترین مسأله بشریت به شمار میآورند. شرح گونههای این کلان-موضوع، فراتر از حوصله این مقدمه است؛ موضوع عامّ این است که ما از بیگانهشدن از وضعیت آرامش و وفاق نخستین خود رنج میبریم و نیاز داریم که از طریق یک فرایند درمانی بازپیوستگی و یگانگی (دوباره)، به آن بازگردیم.
بیشتر