جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 269
نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی
نویسنده:
حمید عطایی نظری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کلام امامیّه در طول تاریخ جریان یکسان و یکدستی نبوده است و دستخوش تحوّلات بسیار در ابعاد مختلف شده است. متکلّمان امامی در ادوار گونا گون تح تتأثیر عوامل مختلف به ویژه اثرپذیری از مکاتب فکری مطرح در تمدّن اسامی خاصّه کلام معتزلی و اشعری و فلسفۀ سینوی و حکمت صدرائی نظا مهای کلامی متفاوتی از باورهای دینی تشیّع امامی را ارائه نمود هاند. آشنایی با مکاتب کلامی و گرای شهای مختلفی که در کلام امامیّه پدیدآمده است پی شنیاز هرگونه پژوهش دقیق در این دانش است. با این وصف، تا کنون هیچ دست هبندی مشخّصِ معیاری از مکاتب کلامی امامیّه ارائه نشده است که هم نمایانگر سب کها و گرای شهای اصلیِ مختلف موجود در تاریخ کلام امامیّه باشد و هم مقبول و مورد اّتفا قنظر پژوهشگران این عرصه قرار گرفته باشد. در نوشتار حاضر، تاش م یشود پیشنهادی در خصوص دست هبندی ادوار و مکاتب کلامی امامیّه ارائه گردد. بر بنیاد این دست هبندی تازه، ادوار و مکاتب گونا گون تکوی نیافته در کلام امامیّه در قرون میانی )از قرن چهارم تا قرن یازدهم هجری قمری( بر اساس سبک اندیشگی و مبانی کلامی متمایز متکلّمان امامی به چهار دورۀ: ) 1( کلام معتزلی شامل مکاتب بغداد متقدم و متأخر و مکتب حلۀ متقدم، ) 2( کلام معتزلی _ فلسفی در مکتب حلۀ متأخر، ) 3( کلام فلسفی در مکتب قم و ) 4( کلام فلسفی _ عرفانی در مکتب اصفهان طبق هبندی م یشود.
صفحات :
از صفحه 3 تا 56
بررسی و تحلیل دیدگاه سید مرتضی در استناد به اعجاز انبیاء برای اثبات عصمت ایشان
نویسنده:
علی فقیه، علی اکبر بابایی، عبدالرسول حسینی‌زاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
سید مرتضی عصمت انبیاء^ را به وسیله معجزه ایشان اثبات می‌کنند. مسئله این است که اثبات عصمت انبیاء^ به وسیله اعجاز ایشان چگونه ممکن است و بُرد این دلیل چقدر است؟ از نظر ایشان معجزه مستقیماً و بدون واسطه، تصدیق کننده وحی و مُثبِت عصمت نبی در دریافت و ابلاغ وحی می‌باشد و هدف از تصدیق وحی، امتثال امر نبی است؛ در نتیجه با معجزه به صورت غیرمستقیم، معاصی و هر آنچه که در امتثال و قبول، اثر منفی بگذارند نیز نفی می‌شوند. دلیل اعجاز، به جهت وسعت گستره پوشش دهنده ابعاد مختلف عصمت بی نظیر است. و اشکالات مطرح شده بر این دلیل، وارد نمی باشد. این مقاله در صدد است که با استفاده از روش تحلیل و توصیف، به تبیین این دلیل و تعیین گستره آن و پاسخگویی به اشکالات آن بپردازد.
تمهيد الأصول في علم الكلام
نویسنده:
محمد بن حسن طوسي
نوع منبع :
کتاب , شرح اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: رائد,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تمهيد الأصول في علم الكلام، اثر ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، با تصحيح و مقدمه دكتر عبدالمحسن مشكوةالدينى، شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، تأليف سيد مرتضى على بن حسين موسوى است كه به زبان عربى و در قرن پنجم قمرى، نوشته شده است. در ابتداى كتاب، مقدمه مفصلى از مصحح آمده كه به بيان خصوصيات كتاب و روش كار شيخ طوسى در آن، پرداخته شده است. شيخ طوسى نام اين كتاب را در فهرست كتب خويش، «شرح جمل العلم و العمل» ذكر كرده و در اول همين كتاب و در كتاب «الاقتصاد في ما يجب على العباد» كه گاهى به اين كتاب ارجاع داده، به همين اسم آن را نام برده است. اما در پشت نسخه قديمى اين كتاب كه به شماره 54 مخطوطات در كتابخانه آستان قدس رضوى نگهدارى مى‌شود، نامش «تمهيد الأصول» و يك جا، «تمهيد في الأصول» نوشته شده است و پاره‌اى از نويسندگان اخير نيز به همين اسم آن را عنوان كرده‌اند و معلوم نيست از چه هنگامى اين نام بر آن نهاده شده است. در اثر حاضر، قسمت عمده‌اى از معارف دقيق و اصول كلى علمى و فلسفى گنجانده شده است و معتقدات شيعه با فرق ديگر مسلمانان و غير مسلمانان مقايسه گرديده و آنچه بر مبناى اصول تشيع خالص درست به نظر آمده، با ذكر دليل و سند محكم، به اثبات رسيده است و به اعتراضات مخالفين، پاسخ گفته شده است. در تبيين روش شيخ در تنظيم كتاب حاضر، توجه به اين نكته ضرورى است كه علم كلام در آغاز توسط گروه معتزله به وجود آمد و مسائل اصلى آن در پنج اصل، تنظيم شدند و همه آنان متعهد بر اين شدند كه همگى متفق بر اين پنج اصل باشند و به ديگران هم آن را بقبولانند. اين پنج اصل عبارتند از: توحيد و بحث صفات؛ عدل؛ وعد و وعيد؛ منزلت بين‌المنزلتين و امر به معروف و نهى از منكر. هدف اصلى آنان از اين كار، جلوگيرى از برخوردهاى قولى و عملى و زدوخورد بين فرقه‌هاى مسلمانان بود. به همين ملاحظه در هر موضوعى حد متوسطى از عقايد گوناگون را گرفتند تا همه را بر آن متفق و متحد گردانند و به اين وسيله، آشتى و صلح برقرار نمايند. اما شيخ طوسى كه هدفى دقيق‌تر از اين داشت، به اين مسئله توجه نمود كه انسان موجودى متعهد و ملتزم به اداى تكليف است و بايد او را به آنچه پيش خود، تعهد ذاتى و فطرى دارد، متوجه گرداند تا همه مردم به رفتار كردن آنچه بر حسب فطرت بر آن متعهد و ملزم هستند، متفق و متحد باشند. به همين منظور در اثر حاضر، موضوع علم كلام را تكليف قرار داد و مسائل مربوط به آن را در اين علم، مورد بحث نهاد و مسائل مهمى كه علل يا معاليل و آثار و نتايج عمل كردن به تكليف يا سرپيچى از آن است، در چهار بخش آورد و پنج اصل معتزله را كه مسائل مهم علم كلام است، در اين چهار بخش كتاب، گنجانيد: بخش اول، در توحيد و اثبات صفات خداوند كه نتيجه آن، ثابت كردن صفت عدل الهى است؛ بخش دوم، در ماهيت كلام خداوند و تشريع است كه راهنمايى به تكليف است و از صفت عدل، حاصل مى‌شود؛ بخش سوم، وعد و وعيد است كه از دنباله برانگيختن پيامبران، حاصل مى‌شود و نتيجه عمل كردن به تكليف يا دست بازداشتن از آن است؛ بخش چهارم، در به‌پاداشتن حكومت دينى و عدل اسلامى براى اجراى شرع و نتايج حاصل از آن است كه در بحث امامت ذكر مى‌شود. بنابراین، تنظيم كتاب در اين چهار بخش، منطبق بر چهار ركن اساسى تكليف است كه عوارض ذاتيه و علل و معاليل آن مى‌باشند و بنا بر آنچه ذكر شد، موضوع علم كلام در نظر شيخ، تكليف است و اينكه موضوع علم كلام را وجود، بماهووجود، يا وجود واجب مى‌دانند، بر خلاف روش شيخ در اين كتاب است؛ زيرا شناختن وجود خداوند و صفات كماليه او بنا بر آنچه شيخ تصريح كرده است، همگى مقدمه براى شناختن تكليف و عمل كردن به آن است. شيخ در بيشتر جاهاى كتاب، ريشه و پايه استدلال‌ها را حسن و قبح عقلى و تعهد ذاتى و درونى انسان را به عمل كردن شايسته‌ها و دست بازداشتن از ناشايسته‌ها، قرار مى‌دهد. علاوه بر آن، شيخ گفتگو از تكليف ذاتى را چند جا مستقلا عنوان كرده است: يكى در اول كتاب كه كسب معارف را براى پى بردن به تكاليف ذاتى بيان مى‌كند و ديگرى در فصل معارف لازمه است و در جاى ديگر، مستقلا و به‌تفصيل، همين گفتگو را عنوان مى‌نمايد و باز در فصل نبوت و امامت، مطالبى را كه نام برده شد، با شرح زياد روشن مى‌گرداند و در چند جاى كتاب، ثابت مى‌كند كه اگر كسى در مناطق غير مسكون، پرورش يابد و از هيچ‌كس چيزى نياموزد و متدين به هيچ دينى و فرمان‌بر هيچ قانونى نباشد، خود را ترسان مى‌بيند كه مبادا كارى ناشايست از او سر بزند؛ پس خود را متعهد و پيش خود مسئول مى‌يابد كه بايد كارهايى را انجام بدهد و از انجام دادن كارهايى دست باز دارد؛ هرچند خود آن كارها، برایش مبهم و از يكديگر مشخص نيست و فطرتا در صدد جستجو است كه به شناسايى خوب و بد پى ببرد و خوب و بد همان شايسته و ناشايسته است. بنا به گفته شيخ در اول كتاب، نخستين وظيفه انسان، انديشيدن است براى شناختن كسى كه شايستگى آموزندگى و راهنمايى او را داشته باشد و براى شناختن او در آغاز بايد از دقت كردن در طبيعت و علوم طبيعى كمك گرفت. شيخ علاوه بر صفحات اول كتاب، در صفحات 438 تا 44 متذكر مى‌شود كه آنچه را انسان پيش خود متذكر مى‌شود، كه بايد آن‌ها را بداند تا آموزنده اصلى را بشناسد، سه بخش است كه در سه مرحله بايد آموخته شود و در هريك از دوره‌ها كوتاهى كند، براى رسيدن به مرحله سوم كه شناختن آموزنده است، فرصتى را از دست داده است. شيخ در صفحه 437 متذكر گرديده كه اگر كسى زمان‌هايى را كه بايد در آن دانستنى‌هاى مقدماتى همگانى و متوسط را كه رشد فكرى از آن حاصل مى‌شود و به دانش نهايى كه شناختن آموزنده اصلى است مى‌كشاند، بيهوده از دست داده باشد و اكنون كه بايد از عهده تكاليف عملى خود برآيد، آموزنده اصلى را نشناخته باشد، تا راه از عهده برآمدن تكاليف را از او بگيرد، در اين وقت كم، چه بايد بكند. در صفحه 684 مى‌گويد پيامبران كه تعاليم خدايى را از راه مهربانى كردن به مردن برایشان مى‌آورند و از سوى خداوند به آنان مى‌آموزند، همان چيزهايى را براى مردم توضيح مى‌دهند كه خود مردم از آن آگاه هستند و در صفحه 686 آمده است كه پيامبران آنچه را خود مردم مى‌دانسته‌اند كه بايد انجام بدهند، به آن‌ها يادآورى مى‌كنند. از جمله ويژگى‌هاى كتاب، روش شيخ در عنوان كردن مطالب و نيز خصايص استدلالى او در اين اثر است كه مى‌توان آن را در موارد زير، خلاصه نمود: الف)- شيخ در آغاز هر فصل، خلاصه مطالبى را كه در آن عنوان مى‌كند، فهرست‌مانند مى‌آورد و مشخص مى‌نمايد كه چه چيزهايى ذكر خواهد كرد. ب)- هنگام شروع به مطلب، نخست قضيه مورد بحث را عنوان مى‌كند و پس از تعريف موضوع و كليات مربوط به آن، دليل اثبات قضيه را مى‌آورد، پس از آن نظر ديگران و قضاياى فرعى و ابهاماتى كه شايد پيش بيايد يا پيش آمده باشد، به‌طورى‌كه در مصاحبه‌هاى حضورى مطرح مى‌شود، در قالب سؤال و جواب مى‌آورد و چنان مجسم مى‌كند كه گويى دو نفر روبه‌رو نشسته‌اند، يكى چيزى مى‌پرسد و ديگرى به او پاسخ مى‌دهد و اين روش تا آن زمان كمتر به كار مى‌رفت. ج)- شيخ براى تحقيق در اثبات مسائل، دو راه پيش گرفته است و در بيشتر جاها، از هر دو روش استفاده مى‌كند: يكى استخراج تعريف براى موضوع قضايا از تتبع موارد و از مشاهدات و تجربه‌هاى درونى و ديگرى، روش تحليل مفهوم موضوع، به اجزاى ذهنى و جستجو از لوازم عينى آن است؛ زيرا نخست بر حسب روش تجربى خود، به تتبع موارد استعمال نام موضوع پرداخته و مفهوم معينى را برایش قطعى مى‌كند و سپس، تعريف منطقى آن مفهوم را به دست مى‌آورد و اجزاى مفهومى و حدى، يا رسمى آن را، با شاهد گرفتن موارد عرفى و اصطلاحى، استخراج مى‌كند و پس از تعيين اجزا و لوازم عقلى و عرفى آن، به توضيح رابطه مابين موضوع با لوازم كه محمولات بر آن موضوع باشند، مى‌پردازد تا آنهايى كه رابطه على و معلولى ميانشان موجود است و در حال وجود و عدم، همراه با يكديگرند، از محمولات ديگر مشخص كند و از اين راه، قضاياى مطلوب را اثبات يا نفى مى‌كند. گاهى نيز براى ثابت كردن رابطه على و معلولى، يا رابطه تضاد و نفى كردن آن، موضوع را از راه نفى و اثبات تقسيم مى‌كند تا شماره اقسام و اصناف را قطعى نمايد؛ وى پس از آن به بررسى يكايك آن اصناف مى‌پردازد تا ثابت كند كه در همه اصناف، آيا رابطه عليت يا تضاد ميان آن‌ها موجود هست يا نيست، تا نفى و يا اثبات قضيه مورد نظر را مسلم نمايد. د)- شيخ در هرجا از اين روش منطقى نتوانسته قضيه‌اى را ثابت كند، نظر عمومى اهل تحقيق را سند گرفته و هر قضيه‌اى را همه فرق اسلامى بدون شك و ترديد، پذيرفته باشند، زير عنوان اجماع، سند قرار داده است. ه)- شيخ چون در پى‌جويى از صفات روحى و معنوى كه محسوس نيستند، براى نوع انسان هيچ راهى جز اين نمى‌يابد كه آنچه را در خود مى‌بيند، مقياس و ملاك تعريف و شناخت آن صفت قرار دهد و تعاريف مربوط به اين‌گونه صفت‌ها را نخست از مشاهداتى كه در شخص خودش دارد، استخراج مى‌نمايد، سپس جنبه‌هاى اختلاف و مغايرت وجودى خود را كه موضوع آن صفات است، با موجود برتر از خود به دست مى‌آورد و آنچه را لوازم موجوديت جسمانى وحدت موضوع مى‌بيند، از آن صفت حذف مى‌كند، تا مفهوم كلى‌ترى كه عارى از آن خصوصيات جسمانى و حدوث باشد و منافاتى با اثبات هميشگى و بلاآغاز بودن وجود موضوع نداشته باشد، به دست آورد و پس از آن به ثابت كردن ملازمه مابين آن صفت تجريدى با موجود غير جسمانى مى‌پردازد و در مورد اثبات هريك از صفات ثبوتى و سلبى خداوند اين روش را چنين اعمال مى‌كند كه نخست، مفاهيم جزئى مربوط به افراد انسان را به دست مى‌آورد و سپس به تجريد و تعميم آن مفاهيم مى‌پردازد تا قسم برترى از آن را استخراج مى‌كند كه منافاتى با وجوب ذاتى خداوند، نداشته باشد. پس هر صفتى را برایش ثابت مى‌كند، به اين دليل است كه از تجزيه و تحليل مفهوم وجوب ذاتى و تماميت وجود، به دست مى‌آيد و هر چه از او سلب مى‌شود، براى اين است كه با وجوب ذاتى و تماميت وجود، تناقض دارد و اين همان راهى است كه ملا صدراشش‌صد سال پس از او پيش گرفته است. و)- بنا بر آنچه گفته شد، چون ادراكات انسان از محسوسات آغاز مى‌شود و از مشاهده امور مشابه و غير مشابه، موفق به تجريد مفاهيم كلى و جدا كردن عوارض صنفى و مشخصات فردى مى‌گردد، تا به خود ماهيات و عناوين ذاتى اشياء برسد. شيخ با رعايت همين سير تكاملى ذهنى و ادراكات انسانى، برخلاف ديگران، نخست به ثابت كردن وجود ذات الهى نمى‌پردازد، بلكه در آغاز، به اثبات نحوه‌هاى كمال ذاتى كه استقلال و غناى ذاتى، چيزى جز آن‌ها نيست، مى‌پردازد و پس از ثابت كردن برترين مصداق براى هريك از مفاهيم صفات، نتيجه آن مى‌شود كه برترين ذات يا موجودى هست كه مصداق موجود بالذات يا قديم بالذات يا واجب بالذات است؛ زيرا موجود غنى بالذات، كه از هيچ جهتى وابستگى به ديگرى ندارد، هيچ تصورى از او نمى‌توان كرد، جز آنكه، وجود ذاتش عين موجوديت برترين مصداق، براى اين صفات باشد و شيخ اين قسمت اخير را، در فصل جداگانه‌اى عنوان كرده است. بنابراین، روشى كه شيخ در مورد شناختن خداوند، انتخاب كرده است، بر طبق امكان پيشروى ذهن و سير تكاملى ادراكات انسان است كه هميشه از يك مفهوم ناقص، به‌سوى مفهوم كامل‌ترى پيش مى‌رود و كامل‌ترين مفهومى كه پس از پيش رفتن گام‌هاى بسيار، شايد براى افراد انگشت‌شمارى تصور كردنش ميسر شود، همان مفهوم غناى همه‌جانبه مطلق و استقلال همه‌جانبه است كه از آن به وجوب يا قدم ذاتى تعبير مى‌شود. شيخ مطالب خود را بر طبق اين سير تكاملى ذهن، در چندين فصل تنظيم نموده و خلاصه‌اش از اين قرار است كه مى‌گويد: در مرحله اول، نخستين چيزى كه ادراك مى‌شود، دگرگونى‌هاى محسوس است كه در جهان كلى بزرگ ديده مى‌شود و شيخ ثابت مى‌كند كه اين دگرگونى‌ها حقيقى است، نه آنكه تخيلى و موهوم باشد. مرحله دوم، به اثبات اين قضيه مى‌پردازد كه هيچ دگرگونى، خودبه‌خود در چيزى پديد نمى‌آيد و هيچ جسمى، تغيير حالت نمى‌دهد مگر آنكه نيرويى از خارج بر آن وارد شده باشد و كارى روى آن انجام گرديده باشد و اين، همان اصلى است كه ارسطو از آن، وجود محرك اولى را ثابت مى‌كند. نتيجه از آن دو مقدمه، اين است كه سرزدن كار و تأثير، به نيروى مؤثر نياز دارد كه صفت قدرت و قوت نام دارد و شيخ از اينجا ثابت مى‌كند كه نيروى انجام كار، يا قدرت، در عالم موجود است، هرچند وجود ذات و چيزى كه اين نيرو متعلق به آن باشد، هنوز مسلم نيست. ذهن انسان پس از رسيدن به اين مرحله، به جدا كردن وقايع متناسب و مرتبط با يكديگر و يا متضاد با يكديگر، مى‌پردازد و آن‌ها را از هم جدا مى‌بيند و ملاحظه مى‌كند كه با تغيير دادن شرايط، گاهى كارى با كار ديگر متناسب يا غير متناسب مى‌شود و اين را، دليل بر وجود نيروى تطبيق و مقايسه و ادراك و محاسبه مابين كارها مى‌بيند و آن نيرو از صفت دانايى حكايت مى‌كند، بدون توجه به اينكه ذاتى موجود باشد و اين صفت، به او وابستگى داشته باشد. سپس از اينكه مى‌بينيم صفت توانايى و دانايى، بدون صفت زندگى پيدا نمى‌شود، به وجود اين صفت پى مى‌بريم، بدون توجه به وجود ذاتى كه داراى اين صفت‌ها باشد. پس از آن پى مى‌بريم كه چون با صفت دانايى، كارها را با يكديگر متضاد يا متناسب درك كرديم، پس انجام شدن يكى از آن كارها در هر موردى، نياز به نيروى انتخاب و برگزيدنش دارد؛ پس كارهاى جبرى و طبيعى را از ارادى، جدا مى‌كنيم و به وجود صفت اختيار، از آن پى مى‌بريم. پس از پيمودن اين مرحله، چون كسانى به وجود ارباب انواع، اعتقاد داشتند و براى هريك از صفات، وجود جداگانه‌اى مستقل و غير متعلق به هيچ ذاتى مى‌پنداشتند، شيخ براى از بين بردن اين عقيده، از راه تضايف، پيش رفته و مى‌گويد: ميان هر قضيه دانسته‌شده و توانسته‌شده و برگزيده‌شده، با ذاتى كه دانا و توانا و برگزيننده باشد، تضايف حاصل است و اين دو، در تصور و در وجود، از يكديگر جداشدنى نمى‌باشند. در پايان مى‌توان گفت چنين روشى كه شيخ انتخاب كرده، اختصاص به خود او دارد و چون منطبق با سير تكاملى ذهن انسان است، بسيار منطقى و محكم به نظر مى‌رسد. برخلاف روش امكان و وجوب كه نخست فلاسفه از آن به اثبات ذات واجب مى‌پردازند و صفات را از آن استخراج مى‌كنند.
نقش معتزله در تخریب شخصیت هشام ابن حکم و نسبت دادن تجسیم به او و تأثیر آن بر محدثان شیعی
نویسنده:
هاشم هاشمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
چکیده :
جسیم به‌معنای اطلاق جسم بر خالق هستی، یکی از مفاهیم جنجالی کلام اسلامی است. در باب پیشینه تاریخی تجسیم و نفوذ اندیشه‌هایی از این دست باید گفت تجسیم در اندیشه فرق دیگر مجال بروز و ظهور بیشتری داشته است، اما معتزلیان نخستین به هشام‌ بن حکم، متکلم بزرگ عصر امامت نسبت تجسیم داده‌اند. این نسبت کانون توجه فرق‌نگاران غیرشیعی و نیز برخی محدثان شیعی قرار گرفته و آن را در آثار خود آورده‌اند. باتوجه به نوشته‌ها و آثار و مباحثات پیشین کلامی، باید معتزله را نخستین نسبت‌ دهندگان دانست. در علل و چرایی این نسبت، برخی محققان به انگیزه‌ ها و رقابت و کینه‌جویی معتزله اشاره کرده‌ اند. ادعای معتزله علاوه بر منابع غیرشیعی ، بر آثار شیعی نیز اثر گذاشته است. پیامد این نسبت را می باید ابهام در شخصیت هشام شمرد. برای نمونه دست‌کم بیش از پنج روایت در اصول کافی و روایاتی در ‌توحید صدوق و رجال کشی، در زمینه نسبت تجسیم به هشام وارد شده است. درباره هشام کمتر نوشته و یا پژوهشی را می توان یافت که به اثبات و یا نفی این موضوع نپردازد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 30
درباره کتاب خلاصه النظر
نویسنده:
حیدر بیاتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«خلاصة النظر» از جمله کتاب‌های نویافته‌‌ای است که به نویسنده‌‌ای امامی‌مذهب و ناشناخته تعلق دارد. شواهد نشان می‌دهد که نویسندۀ این کتاب در دورۀ میانی سدۀ ششم و هفتم هجری زندگی می‌کرده و برخی مستشرقان در یک ادعایی نه چندان محکم، معتزلی بودن نویسنده و پیروی او از مکتب متأخر معتزله -یعنی مکتب ابوالحسین بصری- را مطرح کرده‌اند. در واقع، نویسندۀ کتاب، به سنت کلامی پیشین امامیه - ‌‌‌به طور عمده اندیشۀ شیخ مفید- نیز تعلق خاطر داشته است. در این مقاله بر آنیم تا با بررسی و ژرف‌نگری در متن کتاب، به برخی ابهام‌ها در مورد این کتاب و نویسندۀ آن پاسخ دهیم. کلام امامیه در طول تاریخ، دستخوش تغییر و تحولات بسیاری بوده است. افت‌و‌خیز‌های متعدد، به اوج رسیدن‌‌‌ها و به حاشیه رفتن‌ها، تأثیرگذاری بر گروه‌های فکری و تأثر از برخی مذاهب کلامی، از جملۀ این تحولات می‌باشد. با توجه به اهمیت کلام امامیه و ضرورت بررسی دقیق مراحل مختلف تطور آن، پژوهش دربارۀ تاریخ کلام امامیه از اهمیت ویژ‌ه‌ای برخوردار است. بررسی تاریخ کلام امامیه در طول تاریخ، با چالش‌های متعددی روبرو بوده و بسیاری از منابع مهم کلامی خود را از دست داده است. از سوی دیگر دستیابی به برخی از متون کلامی امامیه در سال‌های اخیر - گرچه تا اندازه‌ای راهگشا بوده است- ولی مشکلات نسخه‌های خطی سبب شد تا نام متن، نام نویسنده، تاریخ تألیف، و برخی دیگر از ویژگی‌های آن، نامعلوم بماند. از این‌رو، بحث‌هایی دربارۀ این متون صورت گرفت تا برخی ابهامات موجود در حد امکان برطرف شود.
صفحات :
از صفحه 143 تا 160
نگرشی تطبیقی به خوانش متن از دیدگاه شلایرماخر و سیدمرتضی
نویسنده:
محمد سعید اکبری دهقان، وحید پاشایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
خوانش متن و تفسیر آن به‌ویژه در رویارویی با متون مقدس دینی، سبب پیدایش رویکردهای مختلفی شده است. این رویکردها در سنت غربی، همان رویکردهای هرمنوتیکی هستند که در یک دسته‌بندی کلاسیک و مدرن، بر امکان کشف قصد گوهری و نیت اصلی مؤلف و صاحب متن، یا انکار آن استوار است. شلایرماخر به‌عنوان بنیان‌گذار هرمنوتیک کلاسیک، کشف معنای گوهری و قصد اصلی مؤلف را در یک دایره‌ی شناختی دیالکتیکی که میان متن و جهان ذهنی صاحب متن اتفاق می‌افتد، ممکن و تحقق آن را براساس فهم دستوری و فنی-روان‌شناختی ادعا می‌کند که حتی می‌تواند به ارائه‌ی یک فهم برتر از خود مؤلف منجر شود. در سوی دیگر، سیدمرتضی به‌عنوان بنیان‌گذار تفسیر عقلی در شیعه، باتوجه‌به مبانی کلامی خود نظیر باور به توحید، وحی، تکلیف و لطف الهی و با تکیه بر حسن و قبح عقلی، بر وجود یک معنای گوهری در متن و کشف آن با بهره‌گیری از روش‌های عقلانی و ادبیاتی تأکید می‌ورزد. البته با وجود اعتبار تأویل، نمی‌توان بر درستی آن تأکید کرد مگر با بیان صریح خداوند از راه‌های علم‌آور.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20
شريف المرتضى و شعره في الغدير
نویسنده:
عبدالحسين الأميني
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های فرعی :
نکاتی در باب ساختار و نسبت دو کتاب المُلخّص و الذخیره شریف مرتضی
نویسنده:
حمید عطایی نظری
نوع منبع :
مقاله , مدخل آثار(دانشنامه آثار)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کتاب الملخص و الذخیره شریف مرتضی علم الهدی، دو کتاب در علم کلام است که هم از حیث اشتمال بر عمده مسائل کلامی، و هم از جهت تشریح و توضیح موضوعات در بیشتر ابواب کلامی، آثاری ارزشمند در میان نگاشته های شریف مرتضی بشمار می آیند. درخصوص هر دو کتاب، پرسش ها و نقاط ابهام مهمی قابل طرح است که از آن میان، نحوه تدوین آن ها و نسبت میان این دو کتاب، از اصلی ترین پرسش هایی است که باید بجد بدان ها پرداخت. نویسنده در نوشتار حاضر می کوشد با تحقیق و تدقیق در شواهد و قرائن موجود به پرسش هایی از این دست پاسخ دهد: ترتیب و مراحل تألیف دو کتاب الملخص و الذخیره به چه صورت بوده است؟ الملخص و الذخیره از حیث ساختار و محتوا چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ علت اشتراک فصول پایانی الملخص با فصول ابتدایی الذخیره چیست؟ فصولی که در اصل در الملخص و الذخیره وجود داشته است و اکنون در دست نیست کدامند؟ وی پیش از پرداختن به نسبت دو کتاب الملخص و الذخیره، نخست نگاهی دقیق به ویژگی های ساختاری هر یک از کتب دارد.
صفحات :
از صفحه 54 تا 69
پیوست و تکمله مقاله «نکاتی درباب ساختار و نسبت دو کتاب المُلخّص و الذخیره شریف مرتضی»
نویسنده:
حمید عطایی نظری
نوع منبع :
مقاله , مدخل آثار(دانشنامه آثار)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نویسنده در نوشتار زیر، نقطه نظرات دکتر حسن انصاری را درخصوص مقاله خود تحت عنوان «نکاتی در باب ساختار و نسبت دو کتاب الملخص و الذخیره شریف مرتضی» ارائه می دهد. دکتر انصاری پیرامون برخی مطالب و موضوعات مطرح در آن مقاله، یادداشتی در صفحه بررسی های تاریخی سایت کاتبان، نگاشته بودند. نویسنده نوشتار مذکور، برخی فواید مورد اشاره دکتر انصاری را که در مقاله خود بدان ها اشاره نکرده است نقل می کند. همچنین اهم موارد مورد اختلاف میان نظر دکتر انصاری و خود را در خصوص مساله یاد شده و نیز چندین ملاحظه دیگر، بیان می دارد.
صفحات :
از صفحه 74 تا 79
نگرشی بر نگارش های کلامی (3): مَصائب و مَصاعب رسائل سَیّد مرتَضی
نویسنده:
حمید عطایی نظری
نوع منبع :
مقاله , مدخل آثار(دانشنامه آثار)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در میان آثار کلامی بازمانده از متکلّم شیعه شریف مرتضی علم الهدی، مجموعه رسائل وی گنجینه ای ارزشمند از معارف امامیّه و از اهمّیّت بسیار برخوردار است. رسائل شریف مرتضی از جمله متون کهن دشوار فهم است که تصحیح آنها به سادگی میسور نیست. گذشته از بیان پیچیده و زبان فنّی علم الهدی در نگارش آثارش، نبود نسخ معتبر کهن از بیشینه آثار او مزید بر علّت شده و تصحیح میراث وی، از جمله رسائلش، را با مشکل جدّی روبه رو کرده است. نویسنده در نوشتار حاضر، رسائل شریف مرتضی را از حیث کیفیت و صحت تصحیح، در بوته نقد و بررسی قرار داده است. وی از باب نمونه، به بررسی و نقد ویراست رسالۀ «جوابات المسائل الطرابلسیات الثانیه » شریف مرتضی پرداخته است. رساله مذکور، با تصحیح سَیّد مَهدی رجائی در ضمن جلد نخست رسائل الشریف المرتضی صص 307 356 به چاپ رسیده است. نگارنده از میان نسخ متعدّد طرابلسیات ثانیه، هفت نسخۀ برتر در دسترس را انتخاب کرده و با متن چاپی آن سنجیده است و کاستی های آن را از حیث افتادگی ها، کلمات یا عبارات زائد، و خوان شها یا ضبط های غلط، با ذکر شاهد مثال هایی از متن چاپی ارائه داده است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 47
  • تعداد رکورد ها : 269