جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1409
تبیین مبانی فلسفی و کلامی موسیقی
نویسنده:
حسین شایسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله با هدف پاسخ به این سوال تدوین شده است که «مبانی فلسفی و کلامی موسیقی چیست؟». در پی تبیین این مبانی، ضمن مفهوم شناسی و بیان تاریخچه ای مختصر از فلسفه موسیقی، روند بررسی فلسفه موسیقی در غرب و تأثیر و انعکاس آن در آراء فلسفی متفکرین اسلامی تبیین شده است.در نگاه هستی شناسانه به موسیقی، نگارنده در نهایت به این نظر رسیده است که ماهیت موسیقی، چیزی نیست جز یک وجود صوتی که محصول خلاقیت و ابداع بشری بوده، متأثر از عواطف زیباشناسانه او است. جنس ادراک موسیقی در قوای ادراکی انسان نیز کاوشی معرفت شناسانه است که در ضمن آن، چنین نتیجه ای به دست آمده است که ادراک موسیقی دارای دو بُعد است؛ یکی بُعد حسی و دیگری بُعد عاطفی و از آن جا که بُعد عاطفی ادراک موسیقی از نوع ادراکات حضوری آدمی است، کاملا بر ادراک حسی غلبه دارد.در نگاهی انسان شناسانه نیز ارتباط موسیقی با سرشت، کمال و غایت وجودی انسان تبیین گردیده و ارتباط دوسویه تأثیر و تأثری بین غرایز و فطریات او با موسیقی مورد بررسی قرار گرفته است. سعی بر این بوده که تفاوت انسان و حیوان در مواجهه با موسیقی به نحوی شفاف مورد توجه قرار گیرد.از زاویه ارزش شناسانه نیز موسیقی به عنوان پدیده ای معرفی شده است که به لحاظ ذاتی نه اقتضای ارزش دارد و نه اقتضای ضدارزش. بلکه ارزشی یا ضد ارزش بودن آن، با تأثیرپذیری شدید از پدیده های ارزشی یا ضدارزشی مقارن با آن رقم می خورد.بررسی مبانی دین شناختی نیز مجموعه ای است از مباحث عرفانی، کلامی، اخلاقی و فقهی. کوششی به عمل آمده است تا از این منظر، ارتباط موسیقی با کشف و شهود، ایمان، معنویت، سعادت و شقاوت و رذایل و فضایل اخلاقی مورد بررسی قرار گیرد. بررسی موسیقی از دیدگاه قرآن کریم، روایات شریفه و فقهای عظام، از دستاوردهای دیگر این کاوش است و نتیجه ای که به دست می دهد، تفاوت حکم موسیقی با تفصیل بین مفهوم غنا و موسیقی است.در پایان نیز به نحوی مختصر، مبانی اسلامی با موسیقی ملی ایران تطبیق داده شده است.
وجودشناسی صفات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم باروتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فیلسوفان و متکلمان اسلامی از دیرباز به بحث از صفات الهی، پرداخته اند. می‌توان مباحث مربوط به صفات خداوند را در دو مرحله ی کلی بررسی کرد؛ کلیات صفات الهی که به احکام و مسایل عمومی و مشترک صفات می پردازد، بدون آن که نظر به صفت خاصی داشته باشد و مباحث خاص مربوط به هریک از صفات چون علم، قدرت و... یکی از اقسام مباحث کلیات صفات الهی، وجود شناسی صفات الهی است. در مرحله ی وجود شناسی صفات الهی، ابتدا همه ی صفات کمالی (صفات حقیقی ذاتی) به نحو عام برای ذات باری تعالی به اثبات می‌رسد، سپس نحوه ی اتصاف ذات باری تعالی به صفات کمالی تبیین می‌گردد. در این رساله، مباحث وجود شناسی صفات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی، تبیین و تحلیل شده است. اولین گام در وجود شناسی صفات الهی، اثبات تمام صفات کمالی برای ذات باری تعالی است. علامه طباطبایی سه برهان برای این منظور اقامه می‌سازد؛ اثبات تمام صفات کمالی برای ذات باری تعالی بر مبنای برهان صدیقین، برهان مبتنی بر قاعده ی "بسیط الحقیقه" و برهان مبتنی بر قاعده ی " واجب الوجود بالذات واجب من جمیع جهات ". در گام بعد، می‌توان از ارتباط ذات الهی با صفات کمالی سخن گفت. علامه طباطبایی بر اساس صرافت وجود، بساطت حقیقی و وحدت حقه الهی، اثبات می‌کند که صفات کمالی عین یکدیگر و عین ذات اند. او همچنین بر مبنای اعتباری بودن مفاهیم صفات کمالی (تبیین فلسفی) و نیز مبرا بودن مقام ذات خداوند از تعین مفهومی صفات (تبیین عرفانی)، نحوه ی جمع کثرت صفات کمالی و وحدت ذات باری تعالی را تبیین می‌نماید. او تنها این دیدگاه را با توحید صفاتی سازگار می‌داند و دیدگاه های مخالف را نقد می‌کند و برهان علیه آن ها اقامه می‌نماید. اما علاوه بر صفات حقیقی ذاتی، صفات فعل به اعتبار اصلی که در ذات باری تعالی دارند، عین ذات خداوند هستند و کمال برای ذات او به حساب می‌آیند. اما در سایر اعتبارات، صفات فعل زائد بر ذات اند و کمالی برای ذات خداوند، شمرده نمی‌شوند
بررسی و تحلیل قاعده سنخیت علت و معلول، گستره و نتایج آن در فلسفه و کلام اسلامی
نویسنده:
حجت‌اله مرزانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل‌علیّت که بر اساس آنشاهد وابستگی و ارتباط ‌واقعی میان اشیاء و موجودات عالم هستی می‌باشیم دارای فروع چندی است. در بعد ایجابی یکی از این فروع قاعده‌سنخیّت علّت و معلول است. اصل‌سنخیّت بیانگر آن است که ارتباط میان علّت و معلول یک ارتباط خاص و واقعی است. هر علّتی به ‌واسطه خصوصیت و جهت وجودی که داراست موجب وجودمعلولی‌خاص می‌گردد. بر این اساس هر علّت، علّتِ شئ‌خاصی است و هر معلول نیز به علّت‌خاص‌اش تعلّق ‌دارد و لذا چنین نیست که در جهان هرچیزی به هر چیز دیگر تعلّق و وابستگی داشته‌باشد. در فلسفه‌اسلامی فیلسوفان معتقد به حکمت ‌متعالیه بیش از دیگران به قاعده‌سنخیّت پرداخته و در باب آن به نظریه‌پردازی پرداخته‌اند. در حکمت ‌متعالیه با توجّه به مبانی خاص آن از جمله اصالت ‌وجود و تشکیک ‌وجودتفسیرنوینی از علیّت و فروع آن ارائه‌شد. در مسئله مورد بحث ما- سنخیّت علت و معلول – نیز تفسیرجدیدی مطرح‌گشت. اصل سنخیّت در حکمت ‌متعالیه چنین تفسیر می‌شود که آن خصوصیتی که در وجود علّت است و موجب صدور معلول‌خاصّی می‌گردد عبارت‌است از وجود اعلی و اتم‌ معلول که در مرتبه وجود علت تحقّق‌دارد به عبارت دیگر وجود معلول همچون مرتبه نازله و عکس و ترشح وجود علتش می‌باشد.مهم‌ترین مخالفان قاعده سنخیّت علت و معلول متکلمان هستند. ایشان بر اساس آیات و روایاتی که دال بر مباینت خالق و مخلوق است به نقد قاعده سنخیّت اقدام کرده‌اند اما فیلسوفان و بطور خاص حکیمان معتقد به حکمت متعالیه در عین اعتقاد به تباین خالق و مخلوق آن را متعارض با اصل سنخیّت ندانسته و از هر دو مسئله دفاع کرده‌اند.
بررسی تطبیقی علم الهی از منظر حکمت اشراق و حکمت متعالیه
نویسنده:
زینب مشایخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش تلاش شده تا دو نظریه حکمت اشراق و حکمت متعالیه در باب علم الهی تبیین و تطبیق گردد. درست است که بخشی از موضوع رساله مربوط به حکمت متعالیه است ولی از آنجا که ملاصدرا موسس حکمت متعالیه است و دیدگاه شخصی وی مبین نظریات حکمت متعالیه است دیدگاه این دو بزرگوار یعنی شیخ اشراق و ملاصدرا مورد بررسی قرار گرفته است.در فصل اول این رساله، به مبادی تصوریه و تصدیقیه بحث علم خداوند پرداختیم مطالبی همچون: تعریف علم، اقسام علم و... .فصل دوم به دیدگاه شیخ اشراق اختصاص یافته است. شیخ اشراق بر این باور است که علم واجب به اشیاء، غیر از حضور اشیاء در حضور واجب ،معنای دیگری ندارد علم در واقع همان حضور شیء نزد شیء دیگر است، بنابراین تمام موجودات در محضر حق تعالی حاضرند. دیدگاه شیخ اشراق به علم حضوری علم واجب به اشیاء شهرت دارد. که در انتهای این فصل اعتراضات شیخ اشراق بر نظر ابن سینا در این رابطه مطرح می‌شود که ملاصدرا به پاسخ آن اعتراضات پرداخته و به نوعی از نظریه مشاء دفاع می‌کند.در فصل سوم ،اختصاصاً نظریه ملاصدرا در باب علم ازلی واجب به خود و ماسوا مطرح شده است. ملاصدرا برای تبیین علم واجب به ماعدا ،دوروش را طی می‌کند: اول ،روش حکما و دوم، روش عرفا. در این بخش ،روش برهانی به این نحو بیان شده است که با مقدمات برهانی، علم واجب به ماسوا را در مقام ذات واجب اثبات می‌کند و کمبود دیدگاه مشاء و اشراق را در این می‌داند که علم واجب را در مقام ذات اثبات نمی‌کنند و این موجب نقص ذات واجب می‌شود. در روش عرفانی با بیان چند مقدمه، به این نتیجه می‌رسیم که واجب در مقام ذات، علم به ذات و صفات و لوازم ذات و صفات داشته و هیچ کدام خارج از ذات نمی‌باشد.در فصل چهارم ،علم فعلی واجب تعالی به مادیات از نظر ملاصدرا بیان شده است. ملاصدرا با به کار بردن مبنای اصالت وجود و لوازم آن یعنی :بساطت و وحدت تشکیکی وجود به منظور اثبات مساوقت علم و وجود به بیان کیفیت علم فعلی واجب به مادیات می‌پردازد و این که تغییر در علم فعلی واجب تعالی به مرتبه مادیات، موجب اثبات هیچ نقصی برای وی نمی‌باشد.فصل پنجم نیز نگاهی انتقادی و تطبیقی به هر دو دیدگاه داشته که محوریت این پایان‌نامه را تشکیل می‌دهد.
نظریه عدل الهی پویشی در مقایسه با عدل الهی شهید مطهری
نویسنده:
زهرا صداقت زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث عدل و مباحث پیوسته آن از اهمیت و جایگاه والایی در معارف اسلامی‌ برخوردار بوده است و بیان کننده رابطه حق با جهان و انسان است. استاد مطهری به عنوان یکی از حکیمان متأله در سنت فلسفه اسلامی‌ و وایتهد به عنوان فیلسوف خداباور در ساحت تفکر فلسفه غربی، هر کدام با مبانی و تئوری خاصی به تحقیق و تدقیق ژرف در رابطه عدل الهی با مسأله مهم شرور پرداختند. استاد مطهری با استفاده از مبانی اصالت و خیربودن وجود، عالم بودن، قادر و حکیم بودن خداوند و احسن بودن نظام هستی و راه حل‌های عدمی ‌بودن شرّ و تفکیک ناپذیری شرور از خیرات در نظام عالم و غلبه خیرات بر شرور و آثار و فواید شرور در مسأله شرّ، مشکل شرور را حل می‌کند. استاد مطهری با شیوه شیوا و سهلِ همیشگی خویش در این مسأله ژرف کاوی کرده است و از مثال های زنده ای برای تفهیم این بحث باریک استفاده می‌کند. اگر چه امهات مسائل را از دیگران بویژه ملاصدرا می گیرد، شرح و بسطی که به آن می دهد هوشمندانه و ابتکاری است. همچنین از آثار ابتکاری استاد شهید که سایر حکما و متکلمان از این نکته غافل بوده اند و آن را مطرح نکرده اند در باره نقش و مسئولیت انسان در جهت کاستن کژی ها و پیراستن جهان از بدی ها است که این مورد را می‌توان به عنوان نقطه اشتراکی در دیدگاه دو فیلسوف بیان کرد.وایتهد بر اساس برخی مبانی الهیاتی و انسان شناسی مسیحی و با استفاده از توصیف جهان ممکن بر اساس اصل پویش و جاری کردن آن در صفات خداوند از جمله قدرت او به توجیه وجود شرور در عالم پرداخته است.
هویت فلسفه ی اسلامی و غایت آن
نویسنده:
طاهره موسوی خطاط
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده : فلسفه اسلامی, که از متن و بطن دین مبین اسلام برخاسته, باشیوه ی تعقلی و با هدف استکمال نفس و ایصال الی المطلوب یعنی همان سعادت جاودان تحت پیوند مخلوق به خالق سرمدی جلَ وعلی به شناخت جهان هستی( وجود و موجود, اعم از واجب و ممکن) می پردازد. این دانش عظمی به اتفاق اکثر قریب به اتفاق آراء فلاسفه, اشرف علوم به سبب انطوای اشرف موضوعات است؛ و حتی به تعبیر بنده نه تنها این دانش ستودنی شامل اشرف موضوعات, بلکه تنها دانش برخوردار از اشرف روش ها, اشرف غایات و اشرف مخاطبین, در اشرف و اکثر موارد استعمال می باشد. این دانش به سان مصداق اعلای موضوع خویش که ذات پاک و بی همتای واجب الوجود عزَ اسمه, فیاض یه همه ی دانش ها و نسبت به آن ها غنی بالذات است و اگر لحظه ای عنایتش را از علوم مختلف باز پس گیرد از آنها جز مشتی کلمات و عبارات پراکنده چیزی باز نمی ماند.و این فیاضیت, نسبت به غایت مذکور, غایت ادنای فلسفه است. و همچنانکه سراسر هستی قلمرو وجود و مملکت واجب الوجود است, سراسر جهان هستی قلمرو فلسفه است.با فلسفه یعتی تبیین عقلانی جهان هستی با حس حضور لحظه به لحظه ی حضرت حق, آرامش های جهان شکوهمند و عظیم و بلیاتش زیبا و مطلوب می شوند.
ارزیابی برهان حدوث در فلسفه و کلام اسلامی
نویسنده:
زیبا زینال زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله اثبات خدا از مسائل مهم و دغدغه برانگیز در زندگی انسان است. در طول قرون و اعصار تلاش‌های بسیاری برای اثبات یا نفی وجود خداوند شده است. متفکران غربی و شرقی براهین متعددی برای این منظور اقامه کرده‌اند. برهانی که ما در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می‌دهیم یکی از براهین اثبات وجود خدا در کلام اسلامی است؛ این برهان که برهان حدوث نام دارد، شیوه متکلمان در اثبات وجود خداست و هدف از اقامه این برهان اثبات حدوث زمانی عالم و به‌تبع آن اثبات محدِثی قدیم برای عالم است؛ از آن‌جا که در نظر ایشان ملاک نیاز به علت، حدوث زمانی است و همین مبنا سرچشمه تمام اشکالات وارد بر این برهان می‌باشد.ما در این پژوهش بعد از بیان پیشینه برهان حدوث و جایگاه آن در آثار متکلمان و فیلسوفان تقریر‌های مختلف برهان حدوث را که در آثار متکلمانی چون قاضی عبدالجبار، غزالی، فاضل مقداد و ابن میثم بحرانی و فیلسوف نامی قرن یازدهم یعنی ملاصدرا بود را، تشریح کردیم. اولین تقریر این برهان که مبتنی بر حدوث اعراض است بیانش به این صورت است که در همه اجسام امور حادثی چون حرکت و سکون وجود دارد این امور نه منفک از جسم‌اند و نه مقدم بر آن،وقتی جسم منفک از حوادث و مقدم بر آن‌ها نباشد، مانند آن‌ها حادث خواهد بود؛ پس با ثبوت حدوث اجسام و اعراض نیازمندی آن به محدِث روشن می‌شود. دومین تقریر، مبتنی بر حادث ومتناهی بودن اجسام است؛ بیان این تقریر به این صورت است که اجسام از حرکت و سکون خالی نیستند، حرکت و سکون حادثند؛ زیرا ما تعاقب را در همه اجسام مشاهده می‌کنیم، هر چیزی خالی از حوادث نباشد، حادث و متناهی است؛ بنابراین با ثبوت حدوث عالم، نیاز آن به محدِث روشن می‌شود و این محدِث به دلیل ابطال تسلسل باید محدِثی قدیم باشد. تقریر سوم که مبتنی بر عدم تلازم قدیم وحادث می‌باشد بیانش به این صورت است که عالم حادث است چون جسم می‌باشد، اجسام منفک از حرکت و سکون که –حادثند - نیستند و هر چیزی که از حوادث منفک نیست، ضرورتاً حادث است و موثر این حوادث خداوند متعال است. تقریر چهارم که مبتنی بر حدوث و امکان اجسام، بیانش به این صورت است که عالم حادث است و هر حادثی ممکن است و هر ممکنی دارای موثر است. حال این موثر اگر ممکن باشد نیازمند موثر دیگر خواهد بود که اگر تا بی‌نهایت پیش برود به تسلسل می‌انجامد. بنابراین برای اجتناب از تسلسل باید به واجب‌الوجود منتهی شود. پنجمین تقریر مبتنی بر بداهت نیازمندی حادث به محدِث است که از دیدگاه حکمای متأخر مطرح می‌شود و نهایتاً تقریر ششم که مبتنی بر حرکت جوهری است به این صورت است که عالم حادث زمانی است و در هر «آن» ما و دنیا نو می‌شویم. هر حادثی نیازمند محدِث است پس عالم نیازمند محدِث است، پس بر اساس حرکت جوهری کل عالم ماده در حال حدوث است و این حرکت ذاتی نیازمند محرکی است که این محرک باید غیر متحرک باشد و چون این محرک نمی‌تواند واجد قوه تغیر باشد از این رو آن محرک از سنخ عالم ماده نیست، بلکه غیر مادی می‌باشد. بر هرکدام از تقریرهای ذکر شده نقد‌هایی وارد کردیم و سپس اشکالات مشترک‌ تقریرهای برهان حدوث را بررسی کردیم و در باب نافذ بودن یا نبودن این اشکالات به قضاوت نشستیم. به‌عنوان مثال یکی از اشکالاتی که بر تقریر‌های برهان حدوث وارد است، اشکال غیر کافی بودن این برهان برای اثبات واجب‌الوجوداست به این معنی که این برهان بدون استفاده از برهان امکان و وجوب قادر به اثبات ذات واجب تعالی نیست. به‌ دلیل این‌که محدِث اشیای طبیعی می‌تواند یک موجود مجرد و در عین حال امری ممکن و محتاج باشد، بنابراین تا زمانی که از برهان امکان وجوب کمک گرفته نشود استدلال به واقعیتی که در ذات خود بی‌نیاز از غیر باشد، نمی‌رسد. این اشکال بر غالب تقریر‌ها وارد است زیرا هیچ‌کدام از تقریر‌‌ها نتوانستند خداوند را به عنوان واجب‌الوجود اثبات کنند. در نهایت با ارزیابی تقریر‌های برهان حدوث، تقریر ملاصدر به‌دلیل قوّت مقدماتش به‌عنوانتقریری ارجح انتخاب شد.
بررسی تطبیقی مساله فیض از دیدگاه فارابی و ملاصدرا
نویسنده:
طاهره علی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله فیض ربانی از مباحث مهم فلسفه و کلام در اسلام و غرب می باشد و اندیشمندان بسیاری فلسفه خود را بر اساس آن طراحی کرده اند. از جمله آنها فلوطین در غرب است که مدون و مبدع اصلی این نظریه می باشد و معتقد است که وجود خداوند به علت شدت کمال، لبریز شده و این همه آثار صنع را به وجود آورده است و همین را «فیض» می نامد. در واقع وی در صدد بیان عدم تغایر میان وجود خدا و سایر موجودات است. این اعتقاد از طریق ترجمه کتاب اثولوجیای او وارد فلسفه اسلامی شد و بسیاری از فلاسفه اسلامی آن را در دستگاه فلسفی خود قرار دادند، از جمله آنهافارابی و ملاصدرا می باشد که هرکدام، با قبول داشتن فیض و دائمی بودن و عمومیت آن، به شرح و تفسیر آن پرداخته‌ و تمام موجودات و اشیاء را فیض خداوند می دانند.فارابی با اعتقاد به فاعلیت وجودی، قوس نزول و صعود موجودات، اعتقاد به جهان فوق و تحت قمر، اعتقاد به عقل اول به عنوان اولین مخلوق، عقول عشره و ... به تبیین جزئیات آن می پردازد.وی فیض فلوطینی را از طریق عقول دهگانه و افلاک هیئت بطلمیوسی توضیح می دهد و واسطه های میان خدا و موجودات را همان عقول دهگانه می داند.ملاصدرا نیز علاوه بر برخی مبانی مورد قبول فارابی امور دیگری را وارد این مسأله کرده و در تکمیل آن بهره بیشتری برده است. از جمله مواردی که وی در مسأله فیض وارد کرده عبارتند از: اعتقاد به وجود منبسط به عنوان صادر اول، فاعل بالتجلی، حرکت جوهری موجودات، قاعده بسیط الحقیقه، اعتقاد به اضافه اشراقیه میان خدا و موجودات و ...
چرا مکاتب فلسفی به وجود آمدند؟ و مکاتب فلسفی اسلامی کدامند؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
برای پاسخ به این‌که چرا مکاتب فلسفی مختلف پدید آمده‌اند، ابتدا باید به دیدگاه فیلسوفان نسبت به فلسفه که سبب اختلاف در اصول و در نتیجه پایه گذاری مکاتب شده است، توجه کنیم. در یونان باستان هر مکتبى براى فلسفه تعریفى داشته است. دیدگاه رواقیان از فلسفه غ بیشتر ...
مابعدالطبیعة در عالم اسلام و جایگاه ترجمه های عربی در فلسفه اسلامی
نویسنده:
احمد عسگری,اسکندر صالحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سابقه مباحث مابعدالطبیعی را، حداقل بنحو متفرق و ضمنی، میتوان به ماقبل ارسطو رساند، امّا بحث از فلسفه اولی و مابعدالطبیعة بطور رسمی و بعنوان علمی مستقل و متمایز با کتاب مابعدالطبیعة آغاز میشود. در نهضت ترجمۀ یونانی-عربی مابعدالطبیعة از اهم کتبی بود که مورد توجه قرار گرفت و ترجمه های متعدد از قسمتهای مختلف آن توسط مترجمین متفاوت در طی چند دوره حاصل شد. کثیری از این تراجم باقی نیست و البته در مجموع ترجمه ای از بخش عمده مابعدالطبیعة داریم. اطلاع از این ترجمه ها ازطرق متعدد و از منابع مختلف قابل حصول است. براساس اطلاعی که از ترجمهمابعدالطبیعة حاصل میشود و مقایسه و استفاده از روایت مفصل و دقیق حنین از ترجمه کتب طبّی، میتوان مدعی شد ترجمه های عربی و مترجمان عرب زبان خارج از نهضت فلسفی عالم اسلامی- عربی و صرفاً بعنوان ممهّد و مقدمه آن نبودند، بلکه آنها را باید جزئی مهم و شاید اساسی از خود این جریان فلسفی تلقی کرد.
  • تعداد رکورد ها : 1409