آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1405
جایگاه خیال در مکاشفات صوری (با تأکید بر مکتب ابن عربی، شیخ اشراق و ابن سینا)
نویسنده:
محمد ابراهیم نتاج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بسیاری از بحث های کشفی، علمی و فلسفی را می توان با محوریت خیال تبیین کرد. کاربرد خیال در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان و فلسفه همواره مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است تا آنجا که می توان ادعا کرد که عرفان با خیال زنده است. اما در این نوشتار ما به این مسئله می پردازیم که از نظر ابن سینا، سهروردی و ابن عربی انواع خیال کدام اند؟ و چه ارتباطی میان این انواع وجود دارد؟ و اساسا از نگاه آنها خیال چه نقشی در مکاشفات عرفانی بویژه کشف صوری دارد؟ خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ابن سینا تنها به یک قسم از خیال که «قوه خیال» باشد اعتقاد دارد؛ اما از نگاه ابن عربی و سهروردی خیال دارای دو قسم متصل و منفصل است و میان آن دو رابطه علی و معلولی است. مثال منفصل واسطه میان عالم عقل و حس است و خیال متصل ابزاری برای خیال منفصل به شمار می آید و این قوه خیال است که می تواند نفس عارف را در مکاشفه و ادراک صور خیالی کمک برساند. سهروردی خیال متصل را مانند ابن سینا مادی ولی همانند ابن عربی صور خیالی و عالم خیال را مجرد می داند، لذا از نظر وی سنخیت میان این دو نوع از خیال بی معناست، اما چون در مکاشفات صوری مدرِک اصلی را قوه خیال نمی داند و وظیفه ادراک را بر عهده انوار اسفهبدیه می گذارد، پس عدم سنخیت قوه خیال و صور خیالی از یک سو و همسنخ نبودن قوه خیال و عالم خیال مطلق، اشکالی بر تحقق مکاشفات صوری وارد نمی سازد. ابن سینا عالم خیال را نمی پذیرد، بنابراین مکاشفه صوری را تنها از طریق ارتباط قوه خیال با عقل فعال تبیین می کند. ابن عربی نیز بر اساس چینش عالم هستی و اعتقاد به حضرات خمس بین قوه خیال مجرد و عالم خیال مجرد رابطه بر قرار کرده و مشاهدات مثالی عارفان را توجیه منطقی می کند. بر اساس دیدگاه این سه اندیشمند زمانی که عارف پا به عرصه سلوک عملی می گذارد تا به حقیقت راه یابد، در این سیر انواع مکاشفات مانند مکاشفه معنوی و مکاشفه صوری برایش حاصل می گردد. یکی از آن انواع، کشف صوری یا کشف مخیّل است. سالک در این حالت، صُوَری را در خواب و بیداری مشاهده می کند که دارای ویژگی های منحصر به فرد و از جنس خیال و مثال اند. این حقایق صُوری مادی نیستند، ولی دارای اعراض جسمانی می باشند؛ یعنی در ذات، مجرد ولی در اعراض جسمانی اند و این خصوصیت به عارف کمک می کند تا معارف کلی و عقلی را از عالم عقول دریافت کند. بنابراین هم ابن سینا و هم شیخ اشراق و ابن عربی به انواع مکاشفات اعتقاد دارند و نوع خاصی از مکاشفه یعنی کشف خیالی را با خیال در ارتباط می دانند. کاربرد خیال نزد ابن سینا و ابن عربی در مکاشفات پررنگ تر از نقش خیال در نزد سهروردی است، زیرا سهروردی علی رغم شیخ الرئیس و ابن عربی، خیال را مدرِک مکشوفات خیالی نمی داند، اما هر سه آن بزرگواران بر آنند که حقایق خیالی را می توان با حس مشترک و حواس ظاهری مادی مشاهده کرد، بدین ترتیب در سیر افاضه این حقایق بر حس مشترک اختلاف نظر دارند. ابن سینا افاضه کننده را عقل و ابن عربی آن را قوه خیال و سهروردی آن را نور مدبره یا اسفهبدی می داند.
بررسی تطبیقی مسأله تناهی ابعاد اجسام در منظر علامه حسن زاده آملی و فلاسفه مسلمان (ملاصدرا، سهروردی و ابن سینا)
نویسنده:
مسعود میشکار مطلق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار، پس از تعریف بُعد و تناهی در اصطلاح‌های گوناگون، به تقریر نظریه‌ی تناهی ابعاد در فلسفه‌ی اسلامی ـ در موضع طبیعیات و در بحث از احوال جسم ـ از منظر ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا و به بررسی استدلال‌های مربوط می‌پردازد؛ و با اشاره به کاربرد نظریه در اثبات بعضِ مسائل طبیعی و مابعدالطبیعی، کتابشناسی نظریه در آثار ایشان هم ترسیم می‌گردد.پژوهش با پرسش علامه حسن‌زاده‌ی آملی از قائلان تناهى ابعاد پی گرفته می‌شود که اگر هر اثر، نمودار دارائى مؤثر خود است، و كلمات وجودى ـ كه اطوار و شئون اسمائى او هستند ـ را نهايت نباشد، پس چه چيزى موجب نیل این بزرگان به اين حرف شد که مجموع عالم جسم و جسمانى نفاد یابد؟ فرجام این سلوك علمى، پژوهشگر را از طریق استدلال عقلانی و با استمداد از آیات الهی به این نکته انتقال می‌دهد که كلمات عالم جسمانى غيرمتناهى است، و تناهى‏ ابعاد به تباهى است.
مراتب هستی از منظر ابن سینا و شیخ اشراق
نویسنده:
مجید احسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله‌ی حاضر در پی بررسی دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق در مورد مراتب هستی است. در این راستا پس از بیان کلیات رساله در فصل اوّل، نخست به دیدگاه شیخ الرئیس پرداخته می‌شود و بیان می‌شود که وی اساساً یک فیلسوف وجود است که با روش خاص فلسفی خود که مبتنی بر بحث و استدلال است دو اصل اساسی را نتیجه می‌گیرد؛ یکی تمایز میان وجود و ماهیت اشیاء و دیگری تمایز میان واجب و ممکن و بدین سان این اصول، زمینه‌ای می‌شوند تا با تکیه بر آنها جناب ابن سینا مراتب هستی را سامان دهد. مراتب هستی در دیدگاه او نظامی هرمی دارد که در رأس آن واجب الوجود بالذات قرار دارد که همۀ موجودات امکانی از او ناشی شده‌اند بنابراین سر سلسله هستی، صرفالوجودی است که دارای همۀ صفات کمالی و منزه از تمام نقایص امکانی است و در مرتبه بعد، موجودات امکانی قرار دارند که همگی زوج ترکیبی از وجود و ماهیت و در نتیجه معلول هستند. ممکنات خود به دو دسته جواهر و اعراض و جواهر نیز به عقل، نفس، جسم و ماده و صورت تقسیم می‌شوند که به ترتیب شرافت، عالم عقول طولیه، عالم نفوس (فلکیه و ارضیه) و عالم اجرام (فلکی و ارضی) را تشکیل می‌دهند. فصل سوّم رساله به دیدگاه شیخ اشراق می‌پردازد که در آن بیان می‌شود وی با ارائه مکتبی بدیع که بر سه عنصر یعنی روش اشراقی، علم النفس اشراقی ومتافیزیک نوری پایه‌گذاری شده تحولی عمیق را در حوزه فلسفی به وجود می‌آورد به طوریکه در آن علاوه بر پذیرش روش بحثی، شهود نیز به عنوان ابزاری مهّم در فهم حقایق پذیرفته می‌شود و از طرفی دیگر مبانی فلسفی مشاء که بر محور موجود پایه‌گذاری شده بود نیز تحول پیدا کرده و همۀ هستی بر محور نور تفسیر می‌شود. سهروردی با تقسیم عالم به نور و ظلمت معتقد می‌شود که منشأ هستی را نورالانوار تشکیل می‌دهد و همۀ انوار از او پدید آمده‌اند و ظلمت نیز زائیده از جهت فقر انوار است. نگاه سهروردی به مراتب هستی اگر چه همچون ابن سینا نگاهی هرمی است که در رأس آن نورالانواری قرا رگرفته که همۀ عالم اشعه ای از فیض او هستند امّا کامیابی او در اتخّاذ روش فلسفی بحثی و شهودی این قوت را به او داده است که در نظام عالم مراتبی (عالم مثل و عالم مثال) را مطرح کند که در فلسفه ابن‌سینا یا وجود نداشته و یا تفسیر ناصوابی ازآن شده است علاوه بر اینکه مراتب مورد توافق نیز در فلسفه نوری وی تفسیر و تحلیل‌های جدیدی پیدا می‌‌کنند. بنابراین نظام هستی به عالم نور و عالم ظلمت و عالم انوار قاهره نیز به عالم انوار طولیه و عرضیه، عالم انوار اسفهبدیه (فلکی و انسانی) و عالم مثال (در مورد نوریت عالم مثال تردیدی وجود دارد که در رساله به آن پرداخته شده است ) تقسیم می‌شود که همۀ آنها جلوه و اشعه‌ای از نور حضرت حق می‌باشند. فصل پایانی رساله نیز عهده دار بررسی مقایسه‌ای دیدگاه این دو فیلسوف گرانقدر است که در آن ضمن بررسی جامع دیدگاه آنها بیان می‌شود که در حوزه مباحث استدلالی و بحثی، ابن سینا و در حوزه شهودی، شیخ اشراق کامیاب‌تر می‌باشد.
مقایسه عالم مثال شیخ شهاب‌الدین سهروردی و حکیم صدرالمتالهین شیرازی
نویسنده:
محسن شیرمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عالم مثال یا عالم برزخ یکی از عوالم موجود در هستی است که از زمان افلاطون تا به اکنون در مورد آن به بحث و اثبات و استدلال پرداخته‌اند. جناب حکیم سهروردی از جمله کسانی است که برای اثبات مستقل این عالم به استدلال پرداخته و چهار دلیل بر وجود عالم مثال اقامه می‌کند و آنرا توضیح می‌دهد. اما مکتب مشاء به دو دلیل منکر عالم مثال بوده که بعدها جناب صدرالمتألهین به جواب آنها پرداخته است. مکتب حکمت متعالیه که از دو چشمه فلسفه و عرفان سرچشمه گرفته است. و این دو مکتب یعنی فلسفه پس از سهروردی و عرفان پس از ابن عربی نیز به وجود عالم مثال اذعان داشته‌اند هر چند عرفا مهمترین دلیل خویش بر وجود آنرا کشف و شهود می‌دانند،ملاّصدرا در نهایت قوّت و شدّت با شهود عرفا و دلائل فلاسفه به تبیین عالم مثال پرداخته است و علاوه بر پذیرش چهار دلیل شیخ اشراق خود نیز سه دلیل بر آنها افزوده است . و کمبودهایی و نقائصی که در کار سهروردی بوده برطرف ساخته است. ولی در راستای توضیح و تبیین عالم مثال با شیخ اشراق اختلافاتی نیز دارد که مهمترین اختلاف آندو در بحث تجرد قوه خیال و تقسیم عالم مثال به منفصل و متصل می‌باشد که شیخ اشراق به تبعیّت از فلسفه مشاء قائل به مادّی بودنقوه خیال می‌باشد. و عالم مثال را تنها با عالم مثال منفصل تبیین می‌کند ولی صدرالمتألهین تجرّد برزخی قوه خیال را به اثبات می‌رساند . و عالم مثال را همانند عرفا به دو قسم ، متصل و منفصل تقسیم می‌نماید. و آنرا در دو قوس نزول و صعود به بحث می‌گذارد. و با تجرد قوه خیال و اثبات قوس صعودی برزخ، معاد جسمانی را به نحو احسن به تصویر می‌کشد. و آنچه را که شرع در تثبیت معاد جسمانی و روحانی فرموده را با بیاناستوار خود اثبات می‌کند.
کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی
نویسنده:
محسن میری (حسینی)
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دانشمندان اسلامی قاعده «الواحد» را در دانش‌های مختلف و موضوعات متعددی به کار گرفته‌اند. تبیین و بررسی برخی از کاربردهای قاعده الواحد در دانش‌هایی همچون ما بعدالطبیعه، طبیعیات و اصول فقه، موضوع نوشتار حاضر است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 56
کاربردهای نادرست حمل اولی و شایع
نویسنده:
اسداله فلاحی، سیدبهاالدین موحدابطحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حمل اولی و شایع را در حل بسیاری از مسایل فلسفی به کار برده اند که برخی از آن ها کاربرد نادرست این دو حمل است. برخی از این کاربردها، به شبهات فلسفی و پارادوکس های منطقی مربوط می شود و برخی دیگر را می توان در مباحث مستقل فلسفی یافت: 1. شبهه اخبار از معدوم مطلق، 2. اشکالات وجود ذهنی، 3. معمای جذر اصم و پارادوکس راسل، 4. پارادوکس اشاره به گیومه و پارادوکس مفهوم اسب، 5. دلیل این که چرا حد تام را به کلیات خمس نیفزوده اند، 6. دلیل اینکه چرا محصورات نیازمند وجود موضوع اند، و 7. اثبات اصالت وجود با نظر به مبحث حمل. در این مقاله، با تحلیل فرامرز قراملکی از حمل اولی و شایع در منطق جدید، نشان داده ایم که کاربردهای هفت گانه یادشده همگی دچار نوعی خطا و لغزش منطقی اند.
صفحات :
از صفحه 103 تا 119
تأملی در اینهمانی حیثیت تقییدیه و واسطه در عروض
نویسنده:
محمد هادی توکلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در آثار صدرالمتألهین و میرداماد حیثیات با ملاک جزء موضوع بودن یا خارج از موضوع بودن حصر عقلی در دو معنا می‌یابند، که اصطلاح حیثیت تقییدیه برای حیثیتی که جزء موضوع است (اعم از جزء حقیقی در مرکب حقیقی یا جزء اعتباری در مرکب اعتباری) و اصطلاح حیثیت تعلیلی برای حیثیتی که خارج از موضوع است، وضع گردید. جدای سخن از ملاک تقسیم که خود به صورت واضح معنای حیثیت تقییدیه را روشن می‌کند، استعمال «حیثیت تقییدیه» در معنای جزء موضوع، در آثار میرداماد و صدرالمتألهین کاشف از آن است که این اصطلاح در دوره‌های بعدی دستخوش تحریف گشته و مساوی با «واسطه در عروض» دانسته شده، و در هیچ جا به این‌که اصطلاح حیثیت تقییدی بر معنای جدید وضع شده، اشاره نشده بلکه وانمود می‌شود که حکمای پیشین نیز حیثیت تقییدیه را در این معنا به کار می‌برده‌اند. حتی با فرض این‌که گفته شود، فیلسوف را با لفظ کاری نیست، به طور کلی واسطه در عروض را نمی توان حیثیتی از موضوع دانست.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
سعادت و شقاوت در فلسفه (ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا) و قرآن
نویسنده:
صدیقه تقی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر جهت تبیین سعادت از نظر سه فیلسوف مسلمان، ابن سینا، شیخ اشراق و درا و قرآن می باشد.فلاسفه مذکور سعادت و شقاوت را بر دو نوع عقلی و حسی می دانند. منظور از سعادت عقلی، تعقل و ادراک کامل ترین موجودات می باشد و شقاوت حقیقی به معنای محجوب ماندن از پروردگار و تهی بودن از کمالات مناسب نفس است.ایمان، عمل صالح و اخلاق حسنه از نظر قران اسباب سعادت دنیا و آخرت محسوب می شود و کفر و شرک و نفاق عوامل شقاوت ابدی هستند.
تأثیر مبحث لفظی مشتق بر مباحث فلسفه اسلامی (نزد ابن سینا، جرجانی و ملاصدرا)
نویسنده:
فائزه کلباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به دلیل وجود رابطه‌ میان معنای لفظ و نتایج عقلانی در مباحث فلسفی، منطقی و کلامی، در این رساله تلاش شده تا نحوه تأثیر معنای لفظ مشتق بر مباحثِ علوم مذکور نشان داده شود؛ اما به علّت وسعت این مسائل، تنها به ذکر هفت نمونه از آنها اکتفا کرده‌ایم.فرضیه این تحقیق آن است که «بحث لفظی مشتق بر اخذ نتایج عقلانی در فلسفه، منطق و کلام تأثیرگذار بوده است». این فرضیّه در قسمت‌ها و بخش‌های مختلف این پژوهش تأیید شده و به اثبات رسیده است.در بخش اول پایان‌نامه سعی شده است تا ساختار لغوی و معنایی مشتق مورد بررسی قرار گیرد و تمایز مشتق فلسفی، منطقی و کلامی از مشتقّات صرفی و اصولی مشخص گردد، در همین راستا دو نظریّه اصلی در باب معنای مشتق (بساطت و ترکّب مشتق) توضیح داده شده است.در بخش دوم، به بیان مبحث منطقی تعریف، پرداخته‌ایم که سرآغازی بود بر طرح بساطت و ترکّب معنای مشتق، چراکه اولیّن بار این بحث به منظور پاسخ به اشکال وارده بر تعریف به امور مفرده، مطرح گردید.در بخش سوم مباحث فلسفی- کلامی متأثر از معنای مشتق را توضیح داده و به هریک از این مباحث، فصلی را اختصاص داده‌ایم: در فصل اول لفظ مشتقِّ «موجود» مورد بررسی قرار گرفت و اشکالات و پاسخ‌های مطرح در مباحث جزئی‌تر آن، بر مبنای معنای مشتق تبیین گردید، مباحثی چون: تفکیک وجود از ماهیت، عروض وجود بر ماهیت و اصالت وجود. در فصل دوم به «صفات مشتقِّه الهی» پرداختیم و دو نظریّه حائز اهمیّت در باب صفات الهی (زیادت صفات بر ذات خدا، عینیّت صفات با ذات خدا)، بر اساس معنای مشتق تبیین گردید. در فصل سوم لفظ مشتق «واحد» لحاظ گردیده و اقسام آن، تغایر وحدت از شیئیّت و اشکال وارده بر حقیقت خارجی داشتن وحدت، بر اساس بساطت و ترکّب معنای مشتق مورد تحلیل قرار گرفت. در فصل چهارم به شبهه ابن‌کمونه در مبحث توحید اشاره شده است و پاسخ دوانی که بر مبنای معنای مشتق است، ذکر شده است. فصل پنجم بر مبنای معنای موضوع حرکت یا «متحرِّک» که لفظی مشتق است، پایه‌گذاری شده و موضوع حرکات جوهری و عرضی تبیین شده است. در فصل ششم اتّحاد «عاقل و معقول» که الفاظی مشتق به شمار می‌روند مورد بررسی قرار گرفته و به نحوه اتّحادشان با عقل نیز پرداخته شده است. فصل هفتم بعد از اشاره به این مسئله که در نظر فلاسفه، عالم حادث زمانی است، نظریّه حال را که در همین رابطه مطرح شده، بر اساس معنای لفظ مشتقِّ «حادث» مورد بررسی قرار می‌دهد. در انتهای بخش سوم، فصل هشتم را تحت عنوان سایر مباحث آورده‌ایم که به عناوینی اشاره می‌کند که در این رساله به آنها پرداخته نشده ولی به نظر می‌رسد که به نحوی متأثّر از معنای مشتق می‌باشند.به منظور فهم بهتر مطالب و نتایج برآمده از نحوه تأثیر معنای مشتق بر مباحث فلسفی- کلامی، در بخش‌های متعدّدی از نمودارها و اشکال استفاده کرده‌ایم. همچنین اصل عبارات و نقل‌قول‌های به کار رفته در متن، در انتهای هر بخش و فصل ذکر شده است. در انتهای پایان‌نامه نیز، خلاصه‌ای از نتایج هر قسمت آورده شده و نتیجه کلی گرفته شده از آنها که همان پاسخ به سوالات اصلی و فرعی تحقیق است، بیان گردیده است. بخشی را نیز تحت عنوان «ضمائم» در آخر کار آورده‌ایم که در آن سخنان سه فیلسوف مذکور در عنوان پایان نامه (جرجانی، ابن‌سینا، ملاصدرا) و محقق دوانی در باب مشتق بیان شده است و عین عبارات این فلاسفه را از کتب خود ایشان نقل‌قول کرده‌ایم. در انتهای این بخش تصاویر نسخه خطی‌های بررسی شده در این باب نیز آورده شده است.
مقایسه بحث تمایز وجود و ماهیت از منظر ابن سینا و سهروردی
نویسنده:
فاطمه شهیدی، نصرت الله حکمت
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در تاریخ فلسفه اسلامی فارابی و ابن سینا ر ا مبدع بحث تمایز وجود از ماهیت‌ دانسته‌اند.در فلسفه این دو فیلسوف تمایز وجود و ماهیت به عنوان مبنایی در اثبات‌ واجب که غایت فلسفه اولی است به کار می‌رود.از نظر ابن سینا این تمایز به لحاظ اثباتی‌ مبتنی بر تمایز امکان بالذات و وجوب بالغیر و آن نیز مبتنی بر تقسیم موجود به‌ واجب الوجود و ممکن الوجود است و بنابراین در واجب الوجود چنین تمایزی یافت‌ نمی‌شود.از همین‌جا نقطه‌نظرست که بحث عروض وجود بر ماهیت در ممکنات طرح می‌شود. شیخ با پیش‌بینی آنچه بعدها منتقدینش از جمله ابن رشد طرح کرده‌اند گاه این عروض را به لحاظ مفهومی در مقابل ذاتی در باب ایساغوجی دانسته است و گاه نیز رابطه وجود و ماهیت را از سنخ اضافه دانسته است.اما شیخ به لحاظ مصداقی(در خارج)وجود و ماهیت را متحد با هم دانسته است.تمایز وجود و ماهیت در حکمت اشراق مرتبط با تمایز واجب و ممکن و مؤثر در اثبات واجب تعالی طرح نشده است.سهروردی به تصریح خود مشائیان را قائل به تمایز خارجی وجود و ماهیت دانسته و به آنها بدین دلیل اعتراض‌ کرده است ولی آنچه از وجود مورد نظر اوست برخلاف آنچه مد نظر حکمای مشاء است‌ مفهوم وجود است نه حقیقت وجود.
صفحات :
از صفحه 112 تا 130
  • تعداد رکورد ها : 1405