آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3208
کرامت از منظر ابن سینا و ابن عربی
نویسنده:
بهرام پروین گنابادی، حسن قادری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از متون عرفانی این گونه فهم می شود که مشایخ صوفیه به رغم گفته های مناقب نویسان از عنوان نمودن خرق عادت و کرامت غیر طبیعی و ناباورانه پرهیز می کردند و اصولا در دوران اولیه پیدایش تصوف، قدرت خارق العاده اولیا نقش چندان مهمی در جایگاهشان نداشت. اما رفته رفته با پیدایش سلسله های صوفیه این امر از این جهت که هر یک از آنان برای اثبات حقانیت خویش از آن بهره می گرفته اند، اهمیت فوق العاده ای می یابد و نوعی فخر فروشی با اثبات کرامات مشایخ، میان مریدان در می گیرد. در این مقاله قصد داریم به موضوع کرامت از منظر دو تن از برجسته ترین دانشمندان اسلامی- ابن سینا و ابن عربی- بنگریم. ابن سینا، در نمط دهم کتاب اشارات و تنبیهات به ذکر اسرار کرامات و خوارق عادات عرفا می پردازد و با آوردن مثال هایی می کوشد این پدیده را از منظر عقلانی توجیه کند. ابن عربی نیز در آثار خود از کرامات صوفیانه نمونه های زیادی را نقل می کند و ضمن تقسیم بندی خوارق عادات به معجزه، کرامات و سحر و جادو وقوع کرامات را پذیرفتنی و ممکن می داند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
بخت و اتفاق از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
مریم سالم، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان اقوال کسانی که وجود تمام عالم را ناشی از اتفاق می دانند و قانون علیت را نادیده می گیرند، برخی فقط پیدایش موجودات جزئی را به اتفاق نسبت می دهند و معتقدند در پیدایش طبایع جزئی مادی، نمی توان اتفاق را نادیده گرفت و ضرورت علی را جاری ساخت. ارسطو ضمن اعتقاد به قانون علیت در عالم، بخت و اتفاق را از جمله علل می داند، ولی به همسویی و سازگاری بخت و اتفاق با ضرورت معتقد نیست و اتفاق را در مقابل ضرورت قرار می دهد. ابن سینا نیز به تبع رئیس مشائیان، به بحث پیرامون بخت و اتفاق می پردازد و آن را ناقض قانون علیت نمی داند. اما در چار چوب جهان شناسی خاص خود و برداشت متفاوتی که از علیت وجودی دارد، به تبیین آنها می پردازد و آنها را علل حقیقی و موجبه امور نمی داند و تا حدودی موفق تر از ارسطو بحث را پیش می گیرد، به طوری که ضرورت علی و معلولی دچار خدشه نمی شود. اما در نهایت امر این مطلب جای بحث دارد که کدام مشکل فلسفی، ارسطو و ابن سینا را وادار به اتخاذ چنین موضعی در باب بخت و اتفاق می کند. این مطلب در ابن سینا نیاز بیشتری به تفحص دارد. چرا که با قبول نظام احسن، وجود و حاکمیت ضرورت علی در عالم و علم عنایی حق تعالی به موجودات، برای نظریاتی چون بخت و اتفاق که ناشی از جهل انسان به علل حقیقی است و بیشتر جنبه عامیانه دارد تا علمی و فلسفی، جایی باقی نمی ماند.
صفحات :
از صفحه 150 تا 168
پردازش ابن سینا از مسئله نبوت در مقایسه با جریانات کلامی و فلسفی
نویسنده:
زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
چکیده :
ابن سینا فیلسوف مسلمان مشایی با عنایت به این­که در دانش فلسفه تنها احکام و عوارض ذاتی وجود، مورد بحث قرار می­ گیرد، مسئله نبوت را در آثار فلسفی خود مطرح می کند. علاوه بر او برخی از فیلسوفان مسلمان دیگر نیز به طور جدی به این بحث پرداخته اند و برخی نیز به اقتضای لوازمات بعضی از مباحث فلسفی مانند صفات تکلم، علم عنایی خداوند و مراتب هستی به آن اشاره کرده اند و البته بعضی در آثار فلسفی خود، با وجود طرح موضوعاتی مانند خدا و صفات او، به مبحث نبوت نپرداخته اند. پیش از ابن سینا، فارابی در مباحث فلسفی خود مانند اخلاق، سیاست، علم النفس و مابعدالطبیعه موضوع نبوت را مطرح می کند. پس از شیخ الرئیس نیز جریانات فکری در حوزه اسلامی متعرض مسئله نبوت شده­ اند. این جریانات هر یک به دلایلی ورود به بحث مذکور را جایز دانسته اند. جریانات فلسفی به ملاحظه عوارض ذاتی وجود و جریانات کلامی به دلیل صبغه کلامی نبوت به آن پرداخته ­اند. از میان متکلمان، شخصیت­ های تأثیرگذاری چون فخر رازی، علامه حلی و ایجی نیز گاهی در این بحث سبک و سیاق سینوی را پیش گرفته­ اند. در میان جریانات فلسفی، تفکر اشراقی و حکمت صدرایی در فقراتی از بحث خود متأثر از ابن­ سینا بوده ­اند. در عین حال فیلسوف معاصر، علامه طباطبایی با پای بندی به آن­چه ملاک تعیین کننده مسائل و مطالب فلسفی است، از ورود به موضوع نبوت در آثار فلسفی خود پرهیز می کند.
صفحات :
از صفحه 44 تا 62
جوهر: ماهیـت و وجـودش (از دیـدگاه ارسـطو، دکـارت، اسپینوزا، لاک، هیوم، ابن سینا، شیخ اشراق و صدرالمتألهین)
نویسنده:
حمید شهاب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی و نقد دیدگاه ابن سینا درباره ی حیث التفاتی ادراک حسی
نویسنده:
مرتضی عرفانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
حیث التفاتی ادراک یعنی این که ادراک به اضافه ای واقعی، نه اعتباری، مضاف به مدرکی مغایر با خود است. طرفداران حیث التفاتی براین باورند که حیث التفاتی ویژگی لاینفک تمامی ادراکات انسان، اعم از حسی، خیالی، عقلی و حتی ادراک او نسبت به ذات خویش است. زیرا آن ها سرآغاز تمام ادراکات انسان را ادراک حسی و ادراک حسی را مبتنی بر حیث التفاتی می دانند. ابن سینا ادراک حسی را دارای حیث التفاتی و مضاف به معلوم بالعرض می داند، اما این خصوصیت را ویژگی لاینفک هر نوع ادراکی نمی شمارد. به نظر وی، تحقق ادراک بدون حیث التفاتی و ارتباط با معلوم بالعرض هم ممکن است. او علم به ذات را (بر اساس نظریه ی انسان معلق در فضا) نمونه ای از ادراک می داند که نه بر حیث التفاتی و ارتباط با معلوم بالعرض، بلکه بر مجرد بودن مدرک آن استوار است. وی علاوه بر علم به ذات در بعضی از مراتب علم به غیر، مانند ادراک عقلی و رویای صادقه نیز علم انسان را متکی به ارتباط با معلوم بالعرض نمی داند. او علم را کیفیت نفسانی ذات الاضافه می داند، اما اضافی بودن علم را عرضی می داند نه ذاتی. به نظر وی، آنچه ذاتی علم است تجرد از ماده است نه حیث التفاتی. نویسنده بر خلاف ابن سینا بر این باور است که قوام ادراک به یک امر سلبی، هم چون تجرد از ماده، بلکه به همان حیث التفاتی است. ادراک ذات به ظاهر با این قول در تعارض است، زیرا در ادراک ذات، مدرک همان مدرک است و اضافه ای واقعی میان آن ها برقرار نیست، اما با تامل بیشتر در معنای ادراک و ارائه ی تفسیری درست از چگونگی ادراک ذات، می توان این تعارض را برطرف ساخت.
صفحات :
از صفحه 55 تا 70
سعادت در عقل و نقل با نظر به آثار شیخ الرئیس (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
مهرداد گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان به طور فطری خواهان دستیابی به لذت وسعادت است .لکن هر شخص با توجه به شناختی که از خود وعالم یا عوالم پیرامونش دارد درمصداق خارجی به دنبال نوعی خاص از سعادت می رود .اما عقل سلیم و نقل معصوم تنها نوع خاصی از سعادت را حقیقی ولایق شان انسان دانسته ودیگر سعادتها را مجازی ونالایق انسانمی داند . در اینجا ازحیث عقلی به فرموده های دو فیلسوف عقل نگر علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره) وشیخ الرئیس بو علی سینا (ره)واز حیث نقلی به آیات الهی و روایات معصومین(علیهم السلام )نظری می افکنیم.شیخ با پذیرش سعادت بدن به واسطه تعدیل درقوای جسمانی سعادت حقیقی را مربوط به نفس وآنرا در این می داند که نفس ناطقه به جهانی عقلی تبدیل شود که در آن، صورت همه‌ی هستی و نظام معقول آن و خیری که به آن إفاضه می‌شود، نقش بندد .درنتیجه بتواند چیزی را که حُسن و خیر مطلق و کمال حق است، مشاهده کند و با آن متحد شود.علامه نیز با پذیرش سعادت بدن- به سبب دوری از افراط وتفریط در قوای بدنی- کمال جوهر عاقل یعنی نفس را درآن می داند که با رهایی از عالم ماده وخیال به عالم عقلی نائل آمده در آن تعقل ذات و حق نخستین تا جایی که وصول به آن ممکن باشد با روشنی خاص خود تحقق یابد. پس در این هنگام به جمیع لذائذ و سعادات بدون هیچگونه اشتغال بعضی از بعض دست می یابد در واقع کمال حقیقی برای انسان، همان وصول او به کمال حقیقی خویش، از نظر ذاتی و عوارض ذاتی است یا وصول او به کمال نهایی خود، از نظر ذات و وصف و فعلکه همان «فنای ذاتی» و «فنای وصفی» و «فنای فعلی» در حق سبحان است که از آن تعبیر به توحید ذاتی و اسمی و فعلی می‌شود [وَحدَهُ، وَحدَهُ، وَحدَه] و این مقام عبارت است از اینکه انسان در اثر این شهود در می‌یابد که هیچ ذاتی و وصفی و فعلی، جز برای خداوند سبحان برای دیگری وجود ندارد. و اما خداوند ومفسران کلام او ( تعالی)یعنی ائمه معصومین(علیهم السلام)خوشبختی وسعادت بدن ونفس انسان را مورد توجه قرارداده خوشبختی بدن مادی را دررسیدن به بهجت وسرور فردی واجتماعی البته به شرط حفظ شان وکمال روح که حقیقت انسان است میدانند وخوشبختی وسعادت نفس را دردخول انسان در بهشت ابدی وتنعم از نعمتهای آن معرفی می نمایند جایی که الم وغمی در آن راه نداشته لذائذ غیر قابل وصفی رادر خود جمع کرده ورضوان الهی راجلوه گر مینماید.بنابرآنچه مذکور گردید :عقل ونقل گرچه خوشبختی مادی را فی الجمله می پذیرند ولکن کمال و سعادت حقیقی انسان رادر رسیدن به بالاترین مراتب عقلانی و لقائ حق مطلق میدانند که دراین دنیا به سبب ضعف عالم ماده در مرتبه ای نازلتر ودر عالم آخرت در مرتبه ای والاتر است. (ناگفته پیداست که: با چنین وصفی که از سعادت حقیقی بیان گردید لذتها وسعادتهای مادی گرایانه که تنها مربوط به بدن فانی محفوف به انواع آلام وغمها وزودگذرمی باشند مجازی بوده ودر مقابل سعادت واقعی نفس ناطقه که جاودانه خالص و ابدی است بسیارپست و ناچیز است.)
مسئله باور پایه و نظام معرفتی علامه طباطبایی
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
نظریه مبناگرایی یکی از دیرینه‌ترین و مهم‌ترین رهیافت‌ها در معرفت‌شناسی تلقی ‌می‌شود. از دو قسم اساسی مبناگرایی، مبناگرایی کلاسیک و معتدل، در مقاله حاضر، مبناگرایی کلاسیک را انتخاب کرده‌ایم و از دو شکل مبناگرایی درون‌گرایانه و برون‌گرایانه، دومی را بررسی می‌کنیم. در نوشتار حاضر هر دو دسته از مبناگرایی ساده و مضاعف و تمایزات اساسی آن‌ها را کاویده‌ایم. ادعای اصلی مبناگرایی کلاسیک برون‌گرایانه این است که باورهای ما به دو دسته پایه و استنتاجی تقسیم می‌شوند و همه باورهای استنتاجی ما، در فرایند توجیهی، باید به باورهای پایه بازگردند، در غیر این‌ صورت دچار دور یا تسلسل خواهیم شد. در مقاله حاضر کوشش خواهد شد تا علاوه ‌بر آن‌که کاستی‌های نظریه مبناگرایی نشان داده می‌شود به این کاستی‌ها، بر اساس نظام معرفتی علامه، پاسخ‌هایی داده شود. علامه طباطبایی در نظام معرفتی خود دستگاهی از روابط میان باورها، بر اساس سه اصل، سامان می‌دهد که این دستگاه اولاً، تمایز میان بدیهیات اولیه و ثانویه را مشخص ‌می‌کند؛ ثانیاً، ضمن نقد معرفت خطاپذیر از معرفت خطاناپذیر دفاع می‌کند؛ ثالثاً، روش دست‌یابی به معرفت یقینی را تبیین ‌می‌کند؛ و بالاخره، ضمن نقد بر مبناگرایی ساده، مبناگرایی مضاعف را رویکرد درست بر‌می‌شمارد. خطاپذیری و خطاناپذیری و در نتیجه، تصحیح باورهای پایه اساسی‌ترین ضعف و کاستی در مبناگرایی است. با توجه به مبنای علامه طباطبایی، درباره معرفت یقینی، که باید در نهایت همه معرفت‌ها به بدیهیات ختم و بدیهیات ثانویه نیز با روابط ویژه‌ای به بدیهیات اولی یا سه اصل اولی منتهی شوند؛ می‌توان خلل اساسی در مبناگرایی، که همان معرفت تزلزل‌پذیر غیر یقینی است، را مورد پرسش قرار داد. مهم‌ترین دستاورد علامه، در حوزه معرفتی، دفاع از معرفت یقینی بر اساس اولیات و امکان دست‌یابی به معرفت خطاناپذیر است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 54
تأثیر ویژگی‌های روانی انسان در شکل‌گیری باور از منظر قرآن کریم با تأکید بر «خودبرتربینی»
نویسنده:
محسن میری (حسینی)
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
معرفت و به طور خاص باور و اعتقاد آدمی، یکی از مهم‌ترین ارکان در تعین هویت انسان و شکل‌گیری فرد و اجتماع است که از دیرباز مورد توجه و پژوهش‌های فراوانی از منظرها و نیز از جهات مختلف بوده است. به حتم باورهای انسانی همانند سایر پدیده‌های دیگر، همان‌گونه که در برخی از امور تأثیرگذار است، از عوامل و علل معرفتی و غیر معرفتی نیز اثر می‌پذیرد. قرآن کریم، این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری معرفت را با همه ابعاد آن مورد توجه قرار داده و ضمن بیان فرایندها و روندهای این تعامل، هنجارها و بایسته‌های این تعامل را برای دستیابی انسان به سعادت و کمال بیان فرموده است. این مقاله ضمن بیان نکاتی مقدماتی، برخی عوامل تأثیرگذار بر باور از دیدگاه قرآن کریم را ـ با تأکید بر مورد «تکبر» برمی‌رسد. اهمیت از این دست از مباحث، از آن‌رو است که یکی از راه‌های اسلامی سازی علوم، طراحی نظریه‌ای سامان‌مند و جامع درباره هنجارهای باور بر اساس قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) است.
صفحات :
از صفحه 65 تا 80
تاريخ فلاسفة الإسلام في المشرق و المغرب
نویسنده:
محمد لطفي جمعة
نوع منبع :
کتاب , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
رابطه منطقى ارزش با واقع
نویسنده:
مهدى مشگى، محمدمهدى عباسى آغوى
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
بحث درباره رابطه واقعيت و ارزش به طور جدى از قرن هجدهم و توسط ديويد هيوم آغاز شد و پس از آن ديدگاه ناظر به وجود رابطه، موافقانى مانند جورج ادوارد مور و مخالفانى همانند جان سرل پيدا كرد. هيوم اظهار داشت كه هيچ گزاره ارزشى اى را نمى توان به صورت منطقى از گزاره اى واقعى استنتاج كرد. در فلسفه اسلامى اين مسئله با بحث مدركات عقل عملى و عقل نظرى گره خورد. حل اين مسئله در ارزشيابى گزاره هاى علوم انسانى تأثير بسيارى دارد و پيش زمينه بحث «رابطه علم و ارزش» است. در اين مقاله ضمن بحث تفصيلى درباره پيشينه مسئله، به بررسى ديدگاه هاى مختلف درباره رابطه منطقى بايد و هست مى پردازيم و با تقريرى نوين از ديدگاه هيوم و ضمن ايراد نقدهاى جديد بر ديدگاه علامه طباطبائى، در پايان ديدگاه آيت اللّه مصباح مبنى بر چگونگى رابطه منطقى ميان گزاره هاى ارزشى و گزاره هاى واقعى را با استفاده از ضرورت بالقياس الى الغير نشان مى دهيم.
صفحات :
از صفحه 135 تا 160
  • تعداد رکورد ها : 3208