مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
پدیدار شناسی ( نهضت فلسفی هوسرل ) پدیدار شناسی تجربه دینی پدیدار شناسی دازاین پدیدار شناسی دین پدیدار شناسی فلسفی پدیدار شناسی فهم پدیدار شناسی هرمنوتیکی
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 145
پدیدارشناسی اخلاق از دیدگاه موریس ماندلباوم
نویسنده:
مریم خدادادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به بررسی پدیدارشناسانه تجربه اخلاقی از دیدگاه موریس ماندلباوم می‌پردازیم. ماندلباوم پدیدارشناسی اخلاق را با توصیف و تحلیل شهودها یا تجارب اخلاقی آغاز می‌کند؛ او تجربه‌های اخلاقی را عمدتاً از سنخ حکم می‌داند و احکام اخلاقی را به سه دسته احکام مستقیم، دور و ناظر به ارزش اخلاقی تقسیم می‌کند؛ احکام اخلاقی مستقیم از مواجهه مستقیم و بی‌واسطه عامل با موقعیت صادر می‌شوند اما در احکام اخلاقی دور و احکام ناظر به ارزش اخلاقی، عامل به نحو بالفعل با موقعیت اخلاقی درگیر نیست، بلکه ناظر درگیری عامل دیگری با موقعیت است؛ با این تفاوت که احکام اخلاقی دور درباره درستی و نادرستی عمل و احکام ناظر به ارزش اخلاقی، درباره یک ویژگی یا کل شخصیت عامل صادر می‌شوند. ماندلباوم پس از دسته‌بندی شهودهای اخلاقی در قالب این سه نوع حکم، به تحلیل مولفه‌های آنها همچون احساس فرمان یا الزام، مبدأ فرمان و مقصد آن می‌پردازد. به نظر او، احساس فرمان مولفه ذاتی انواع تجربه‌های اخلاقی است که ریشه در درک ما از تناسب عمل با موقعیت عامل دارد. موقعیت قلمرو گسترده‌ای است که شرایط ابتدایی عمل، گذشته عامل، مهارت‌های عامل و ... را دربرمی‌گیرد. به این ترتیب، ماندلباوم توصیفی پدیدارشناسانه از انواع تجربه‌های اخلاقی در چارچوب درک تناسب میان عمل و موقعیت به دست می‌دهد و این توصیف را در هر یک از سه نوع حکم اخلاقی یادشده به‌طور جداگانه و به تفصیل بیان می‌کند. توصیف پدیدارشناسانه ماندلباوم از تجربه‌های اخلاقی لوازم مهمی برای نظریه‌های اخلاق هنجاری در پی دارد و نشان می‌دهد که دیدگاه‌های غایت‌انگارانه مانند سودگرایی و دیدگاه‌های وظیفه‌گرایانه تنها به یکی از مولفه‌های تجربه اخلاقی نظر دارند و سایر مولفه‌ها را نادیده می‌گیرند، ازاین‌رو نمی‌توانند توصیف جامع و کاملی از چنین تجاربی ارائه کنند.
دیالکتیک استعلایی و هستی شناسی صدرایی ( Transcendental Dialectic  and Sadrian Ontology)
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله نویسنده سعی دارد تا مطالعه ای تطبیقی را درباره قابلیت های دو نظام فلسفی آسیایی و اروپایی در باب موضوعی خاص- یعنی قوه عقل- ارایه دهد، و از این طریق تاملی بر امکان گفت و گو میان سنت های فلسفی ای داشته باشد که تا به امروز پیشینه ای سخت و تسلیم نشدنی در این باره داشته اند. اگر چه پس از عصر روشنگری و با فیزیک نیوتنی و در فلسفه نقادی کانت، وحدت و کمال فاهمه توسط عقل فراهم می شود، عملا بر محدودیت و حدود قلمرو عقل نیز تاکید می گردد. «مغالطات»، «تعارضات جدلی» یا «آنتی نومی ها»، «ایده ال عقل محض»، اعلان صریح شکست عقل در سه حوزه شناخت حقیقت نفس، طبیعت، و خدا بودند، و «دیالکتیک استعلایی» به مثابه موقعیتی انتقادی معرفی شد که نشات گرفته از تعالی و فراروی عقل بود. نتیجه گریزناپذیر چنین رویکردی، دوگانگی میان سوژه و ابژه، نومن و فنومن، و فاهمه و عقل است؛ و اخلاف کانت مجبور بودند تا بر چنین دوگانگی ای غلبه کنند. در فلسفه اسلامی- و به ویژه در فلسفه صدرایی- عقل، از سویی، مشتمل بر مراتب معرفت و در واقع مراتب «هستی» است و از سویی دیگر- بر خلاف سنت ارسطویی و کانتی- هیچ تعارضی میان مراتب و درجات شناخت نیست؛ بنابراین، «عقل» همچون شکلی از مراتب هستی و مطابق با آن معرفی می شود. اگرچه در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، اخلاف کانت- به خصوص هگل- تلاش خود را معطوف به حذف دوگانگی میان سوژه و ابژه و نومن و فنومن کردند، اما هیچ نظام فلسفی ای که بر اساس سنتی متافیزیکی شکل گرفته موفق نشده است که بر این معضل فلسفه نقادی غلبه کند (فقط در میانه قرن بیستم بود که با پدیدارشناسی هوسرل و هرمنوتیک هایدگر دریچه جدیدی گشوده شد). نگارنده در این مقاله سعی دارد تا با مطالعه ای تطبیقی بین نظام فلسفی کانت و ملاصدرا، راهی را به جاده گفت وگو و مبادله انتقادی آرا و عقاید میان دو سنت بزرگ فلسفی غرب و شرق بگشاید.
صفحات :
از صفحه 63 تا 80
هگل، وضع مجامع افلاطون و کانت؛ مطالعه ای تطبیقی در باب دیالکتیک و فرایند خود آگاهی
نویسنده:
حسن مهرنیا، محمد محمدرضایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
اثر حاضر برآن است تا فرآیند دیالکتیک و خودآگاهی را در نزد فیلسوفانی چون افلاطون، ارسطو، کانت، فیخته، شلینگ و هگل مورد بررسی قرار دهد. آن چه بر سرتاسر این نوشتار سایبه افکنده است، رویکرد هگل به مبحث دیالکتیک و خودآگاهی و انتقادهای او بر دیالکتیک مورد نظر فیلسوفان گذشته و تکلمه هایی است که بدانها افزوده است. هگل در کتاب علم منطق و نیز دایره المعارف علوم فلسفی تلاش می کند تا از یک سو یک جانبه گرایی فیخته و ارسطو و توجه صرف آنها به عالم ذهن را با عینیت گرایی شلینگ و نیز منطق رواقی درهم آمیزد و بدین طریق میان اندیشه و هستی، یا اثبات و ثبوت پیوند برقرار کند. و از سوی دیگر با ارایه تفسیری افلاطونی از دیالکتیک کانت آنها را دو پایه تثلیث دیالکتیکی خود قرار می دهد. هگل در ادامه بحث به تدریج به طرح نظریه خواجه و برده می پردازد و از این رهگذر پا به وادی شکاکیت می گذاردو آن را برون شدی از حالت حرمان یا سعور اندوهبار و گذار به مرحله دین می داند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 27
بررسی تطبیقی تحلیل هیدگر از معبد یونانی و تحلیل هانری کربن از کعبه
نویسنده:
رحمان مرتضوی باباحیدری، امیر نصری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
هنر به نحو سنتی یکی از «مسائل اساسی پدیدارشناسی» بوده است؛ ازاین‌رو می‌توان از آن به‌عنوان معیاری برای مقایسه دو نوع پدیدارشناسی استفاده کرد؛ بدین ترتیب کار ما، مقایسه دو رویکرد پدیدارشناسانه با معیار زیبایی‌شناسی است. ما با بررسی نگاه مارتین هیدگر به یک اثر هنری (معبد یونانی) و مقایسه آن با تحلیلی که هانری کربن از یک بنای اسلامی (کعبه) ارائه می‌کند، برخی از قرابت‌ها و تفاوت‌های این دو نوع پدیدارشناسی را نشان داده‌ایم؛ پس ‌از آن دریافتیم که پدیدارشناسی کربنی به نحوی از سنت پدیدارشناسی فاصله دارد، که تنها آن را به معنای دیگر می‌توان پدیدارشناسی نامید؛ و رویکرد کربنی بیش از آنکه حاکی از پدیدارشناسی سنتی باشد، رویکرد حکمی اسلامی را بازتولید می‌کند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 154
ضرورت طرح زیست-جهان در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
على قربانى سينى ، ابراهيم رضايى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
ادموند هوسرل را پدر پدیدارشناسی نامیده‌اند. پدیدارشناسی روشى است که به جاى پیش‌بینی و اندازه­ گیری مرسوم در علوم بر کشف، توصیف و معنی تأکید می‌کند. هوسرل ابتدا موضوع اصلی پدیدار­شناسی خود را آگاهی قرار می‌دهد، لذا بسیاری پدیدارشناسی وی را نوعی شناخت­ شناسی دانسته ­اند. این پژوهش به این مسأله می ­پردازد که هر چند هوسرل در برخی از آثارش متوجه آگاهی است اما در آثار متأخرش از آگاهی ­شناسی یا اگولوژی فراتر رفته و موضوع جهان-زندگی یا زیست-جهان را، یعنی جهان آن‌چنان که توسط یک فرد زیسته می‌شود و نه این‌که مجزای از انسان وجود دارد، موضوع پدیدارشناسی دانسته است. برای این منظور ابتدا مختصری درباب پدیدارشناسی توضیح خواهیم داد و سپس با توجه به دو اثر متأخر هوسرل یعنی تأملات دکارتی و بحران در فلسفه اروپایى و پدیدارشناسی استعلایى ضرورت طرح زیست-جهان را به عنوان موضوع اصلی در پدیدارشناسی وی روشن خواهیم ساخت.
صفحات :
از صفحه 169 تا 194
درآمدى بر آشنایى با شاخه هاى فلسفه
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فلسفه ورزى از جمله ويژگى هاى مهم انسان و يكى از وجوهى است كه سبب امتياز آدمى از ساير جانداران مى گردد. البته جاى اين پرسش همواره باقى است كه انسان چرا فلسفه مى ورزد؟ آيا تفلسف برخاسته از يك ميل و گرايش انسان است يا برآيند و نتيجه مجموعه اى از اميال؟ آيا فلسفه ورزى ساز و كار خاص دستگاه ذهنى و جهت گيرى ذاتىِ عاقله اوست يا پيامد و دنباله زيست دنيايى و لازمه بودن در ساحت خاصى از وجود و مرتبه معينى از هستى؟ آيا اين نفس زيستن و بودن در شبكه اى از هستى هاست كه پرسش فلسفى را براى انسان به بار مى آورد؟ آيا انسان در طرح پرسش فلسفى فعال است يا منفعل؟ پرسش فلسفى از درون و ابتدا به ساكن برمى خيزد يا حاصل دخالت عواملى چند از بيرون است، يا محصول تعامل دو طرفه مى باشد؟ آيا توجه به فلسفه و فلسفه ورزى حاصل دخالت و تأثير و عنايت ماوراى طبيعت است؟ و.... در هر صورت، هر پاسخى كه به اين پرسش ها بدهيم، به طور قطع نمى توان وجود جريان فلسفى را در تاريخ بشر انكار كرد. اين جريان فلسفى كه به صورت مكتوب در دست ما قرار گرفته است، ميوه هاى پربار و ثمرات متعددى را به بار نشانده و شاخه ها و گرايش هاى متنوعى يافته است.
«هستی شناسی» در کانون پدیدارشناسی رومن اینگاردن
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی جایگاه هستی­شناسی در پدیدارشناسی رئالیستی رومن اینگاردن به ویژه در حوزة زیبایی­شناسی می­پردازد. رومن اینگاردن، پدیدارشناس لهستانی، از شاگردان معروف هوسرل بود که با رویکرد فلسفی استادش در دوره دوم فکری او یعنی ایده­آلیسم استعلایی­اش مخالفت کرد و معتقد بود که هوسرل در پژوهشهای منطقی رویکرد رئالیستی اتخاذ کرده است حال آنکه در ایده­ها به سمت ایده­آلیسم استعلایی گرایش می­یابد. محتوای کتاب در باب انگیزه هایی که هوسرل را به ایده آلیسم استعلایی سوق دادند دقیقاً همین مسأله است. اینگاردن پدیدارشناسی رئالیستی خود را در مقابل پدیدارشناسی ایده­آلیستی هوسرل مطرح کرد. مسأله رئالیسم/ ایده­آلیسم و توجه او به هستی­شناسی دغدغة مهم اینگاردن در تمامی نوشته­هایش است. به نظر او هستی­شناسی(در قالب هستی­شناسی صوری، مادی و وجودی یا اگزیستانسیال) با متافیزیک یکی نیست و تلقی او از وجود آثار هنری مثل اثر موسیقایی متفاوت است. اینگاردن وجود آثار هنری را از سنخ وجود قصدی(Intentional being) می­داند. به عبارت دیگر، بر این باور است که هستی و وجود این آثار نه عینی­اند نه کاملاً ذهنی بلکه وجود یا هستی کاملاً قصدی دارند و لذا از عینیت­های قصدی(Intentional Objectivities) برخوردارند. برای مثال، اثر موسیقیایی اثری است که وجود قصدی دارد نه وجود واقعی. آنچه را که در این مقاله به مثابة نتیجه محصل به آن دست یافتیم این است که هستی شناسی اینگاردن از سنخ هستی­شناسی سنتی نیست که از افلاطون تا هوسرل تداوم یافته و جان کلام وجود یا هستی مدنظر اینگاردن را باید در وجود قصدی یافت که مصادیق چنین وجودی را در آثار هنری تحلیل و بررسی کرده است.
صفحات :
از صفحه 39 تا 55
بررسی کارکرد تقویمی اگو در پدیدارشناسی استعلایی هوسرل
نویسنده:
عباس یزدانی ,مهدی پاک نهاد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
بخش عمده ای از تلاش های هوسرل در توصیف نحوه عملکرد آگاهی، به بحث اگو و چگونگی کارکرد تقویمی آن اختصاص یافته است. هدف این نوشتار این است که نقش اگو در پدیدارشناسی استعلایی هوسرل و جایگاه محوری آن به عنوان «قطب این همان اعیان آگاهی» بازخوانی و بررسی شود. از طریق مطالعه سیر تطور و تکامل مفهوم اگو در اندیشه هوسرل و با توصیف و تحلیل دیدگاه وی در مورد نقش و کارکرد اگو، ویژگی تقویمی آن به بحث گذارده خواهد شد. ادعای این مقاله این است که اگرچه هوسرل همواره خود را یک دکارتی می دانست، اما نقدی که بر تلقی دکارتی «اگو» دارد روشنگر تمایز پدیدارشناسی استعلایی وی از فلسفه «واقع گرایی استعلایی» دکارت است. در پایان این نوشتار، نتیجه گرفته می شود که هوسرل با انتقال پدیدارشناسی خود از رویکرد «ماهوی» به رویکرد «استعلایی» از طریق کارکرد تقویمی اگو، به ذهنیت استعلایی به عنوان منشا هر معنا و برسازنده جهان عینی دست می یابد. وی اگو استعلایی را در حکم زیرنهادی برای عادات، باورها و کنش های هر شخص دانسته و آن را تنها شرط امکان فهم جهان می داند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 21
ساحتها، ابعاد، و جوهرۀ تجربۀ عرفانى
نویسنده:
على موحدیان عطار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده این جستار بر آن بوده است تا تصویرى شفاف تر و ، در عین حال، ژر ف تر از تجربۀ عرفانى به دست دهد . به این منظور، نخست نگاهى از فراز بر این مفهوم افکنده و آن را داراى مصادیق، ساحت ها و ابعاد مختلف یافته است. آنگاه با تحدید محدوده بحث بر مفهوم مصطلحِ تجربۀ عرفانى، به بررسى ابعاد چهارگانه این احوال و انکشافات (بعد معرفتى، معرفت شناختى، اَنفسى، و عاطفى ) پرداخته، و سپس با مرورى اجمالى بر توصیف تجربۀ عرفانى در آثار عرفا ن پژوهانِ بنامى همچون جیمز، آندرهیل، سوزوکى، استیس، باک و اُتّو، چهار ویژگىِ معرفتى بودن، شهودى بودن، اَنفسى بودن و عاشقانه بودن را در میان همۀ ویژگى هاى تجربۀ عرفانی واجد شرایط جوهرى بودن (اصالت، کلیت و عمومیت ) دانسته است . و سر انجام، با رویکردى پدیدارشناسانه، جوهرِ جواهر و لب لبابِ تجربۀ عرفانى را، در تجارب عرفانىِ میانى، عبارت از معرفت مستقیم و بی واسطه به واقعیت (مطلقِ واقعیت )، و در تجارب عرفانىِ غایى، عبارت از معرفت مستقیم و بی واسطه به واقعیتِ وحدانىِ هستى (واقعیت مطلق)، دیده است. به اینگونه، رویکرد کلی این جستار به تجربۀ عرفانی، پدیدارشناسانه خواهد بود
صفحات :
از صفحه 75 تا 101
بررسی تطبیقی نظریه جامعه شناختی پدیدارشناسی(تأکید بر اندیشه آلفرد شوتس) با مبانی نظری اسلام
نویسنده:
حسین فخر زارع
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظريه و روش پديدارشناسی، در پی بحران های فلسفی در غرب توسط ادموند هوسرل پديد آمد. وی كه بـر آگـاهی و كـنش و الـزام هـای فرهنگـی تأكيـد داشـت، در تـلاش بـود تـا خـود را از پيشفرض ها وتبيين های رايج رها كرده و شيوه ای برای شهود معانی ذاتی ارائـه دهـد. او در ايـن راستا كوشيد تا با به تعليق درآوردن رويكرد طبيعی كـه بـه نظـرش سرچشـمه كژانديشـی اسـت، به صورتی از آگاهی ناب نائل آيد. آلفرد شوتس كه دنباله رو اين نگاه و روش بود نيز سعی كرد اين نظريه را از فلسفه به جامعه شناسی آورد و نوعی پژوهش توصيفی درباره پديده های بيرونی به صــورت غيرتجربــی ارائــه دهــد. مفــاهيمی كــه وی در ادبيــات نظريــه خــود وارد كــرد، توجــه جامعه شناسان را به خود معطوف كرد. اين نظريه علی رغم برخی انتقاداتی كه به آن وارد است، به برخی دستاوردهای نظری كه در انديشه اسلامی دنبال می شود، از جمله تعليق و در پرانتز گذاشتن جهان طبيعی، تصوير ديالكتيك از فرد و ساختار و...، نزديك است؛ اما از جهاتی هم تفاوت های مبنايی را می توان مشاهده كرد.
صفحات :
از صفحه 147 تا 174
  • تعداد رکورد ها : 145