جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 303
کثرت گرایی دینی (نجات شناختی) در مثنوی مولوی
نویسنده:
جدیدالاسلام قلعه نویی، علی وفایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
پلورالیسم دینی (Religious Pluralism) از جمله مباحث مرتبط با فلسفه دین است که به سبب توجه به مساله نجات و زندگی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحب نظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود» - به عنوان یکی از ارکان اصلی اعتقادات وی - و القای روحیه تسامح و تساهل به مخاطبان خود، باعث شده تا عده ای وی را «کثرت گرا» بنامند؛ اما اینکه وی، واقعا واجد چنین نامگذاری بوده یا نه و اگر بوده، پلورالیسم دینی از دیدگاه او چه کیفیتی دارد و چه مواردی را شامل می شود، از جمله سوالاتی است که در مورد مولانا مطرح است. مقاله حاضر در جستجوی پاسخ این سوالات، بر اساس مثنوی است. بنابراین، در این مقاله، ضمن تعریف پلورالیسم دینی و بیان رویکردهای آن، آرای کثرت گرایان در باب حقانیت ادیان مطرح شده و بازتاب این آرا در اندیشه مولوی آمده است. بازخوانی اندیشه های مولوی بیانگر این نکته است که رد پای نظریه پلورالیسم دینی، کم و بیش در اندیشه های او دیده می شود؛ اما پلورالیسم را به معنای امروزی آن نمی پذیرد و در نهایت یک دین را حق می داند. هدف از این جستار آن است که مخاطبان مثنوی با پیروی از شیوه مولوی در مسائل معرفتی و دینی، در جهت تقریب بین ادیان و تفاهم میان صاحبان آن ها گام برداشته و همچنین برای رفع اختلافات و دشمنی های دینی و عقیدتی نوعی آمادگی ذهنی ایجاد شود.
صفحات :
از صفحه 125 تا 141
گزارش، شرح و سنجش دیدگاههای تازه درباره علم دینی (با تاکید بر دیدگاههای عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، علی پایا و بیژن عبدالکریمی)
نویسنده:
اصغر موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه به گزارش و سنجش دیدگاههای چهار تن از منتقدان علم دینی در ایران آقایان عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، علی پایا و بیژن می پردازد. این بحث ارتباطی به علوم اسلامی رایج در حوزه های علمیه و برخی دانشگاهها مانند تفسیر قرآن، علوم حدیث، فقه، فلسفه و کلام اسلامی، اصول فقه و تصوف و عرفان اسلامی ندارد زیرا شکی در اسلامی و دینی بودن این علوم نیست. ادعای اساسی موافقان جدی علم دینی در ایران معطوف به تولید علوم انسانی اسلامی و آن هم در چند رشته خاص و مولد می باشد که عبارتست از جامعه شناسی، روانشناسی، علوم تربیتی، اقتصاد و علوم سیاسی. همانگونه که موافقان علم دینی در ایران بر تعریف و تصویر واحدی از علم دینی اجماع ندارند، مخالفان علم دینی در ایران نیز خصوصا این چهار شخصیت بر انتقادها و ایرادهای مشخصی اتفاق نظر ندارند و هریک از منظر خاصی و با رویکرد متفاوتی به نقد این مقوله پرداخته است.
بررسی انتقادی نسبت عقل و دین از دیدگاه آقایان دکتر عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری
نویسنده:
محمدجعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
بی تردید رابطه عقل و دین یکی از مهم ترین و بنیادی ترین مباحث فلسفه دین است و امروزه بیشترین چالش ها و اختلاف آرای میان فیلسوفان دین، معطوف به این بحث و جوانب گوناگون آن می باشد. از سوی دیگر نظری اجمالی به گفتمان اندیشه دینی در چند دهه اخیر در ایران تأثیرگذاری روشنفکران دینی در ابن عرصه خبر می دهد. هر چند نواندیشان دینی معاصر در زمینه های مختلف به اظهار نظر پرداخته اند، لکن عمده این مباحث متأثر از دیدگاه خاص آنان در باب نسبت عقل و دین بوده است. با این توصیف این نوشتار بر آن است که نسبت میان عقل و دین را از منظر دو تن از شاخص ترین چهره های این جریان یعنی آقایان دکتر عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری به بررسی انتقادی بگذارد. در فصل اول با عنوان پیش درآمد، تاریخچه بحث عقل و دین در مسیحیت و اسلام مورد بررسی قرار گرفته و در هر دو حوزه به سه دیدگاه متفاوت یعنی ایمان گرایی، عقل گرایی افراطی و عقل گرایی معتدل و آرای چهره های برجسته هر طیف اشاره شده است. فصل دوم به ایمان و عقلانیت اختصاص یافته است. رابطه عقل و دین در وهله اول و پیش از هر چیز به تعامل درون مایه های اصلی آن دو باز می گردد و بدیهی است که خاستگاه اصلی مؤلفه های دینی چیزی جز ایمان نیست. لذا در این فصل دیدگاه چهره های فوق الذکر درباره ماهیت ایمان و عقلانیت، نقش عقل در شکل گیری ایمان و نیز چالش هایی که میان آن دو پدید می آید، مورد مداقه قرار گرفته است. روشنفکران مذکور درباره عقلانیت ایمان گرچه رأی روشن و معینی ندارند ولی بیشتر به ایمان گرایی تمایل یافته اند. در فصل سوم به نقش عقل در تبیین و تکامل باورهای دینی پرداخته و روشن نموده ایم که آرای روشنفکران فوق درباره نظریه تکامل معرفت دینی و فرآیند فهم متون به نوعی عقل گرایی افراطی منجر می شود. نقش عقل در توجیه آموزه های دینی، فصل پایانی رساله حاضر است. نو اندیشان مورد نظر عقل نظری را صرفاً در معقول سازی و نه اثبات باورهای دینی کارآمد می بینند و با صحه گذاشتن بر عقل تجربی به آزمون پذیری تاریخی باورهای دینی رو آورده و درباره نسبت عقل عملی و دین هم به سکولاریسم اخلاقی ملتزم می شوند. ما دیدگاه های نواندیشان معاصر را در هر بخش از منظر درون دینی و برون دینی به بوته نقد سپرده ایم.
علی شریعتی و بومی‌سازی علوم
نویسنده:
علی علی اصغری صدری، جواد میری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
در این نوشته، نخست به آرای مخالفان علم بومی در ایران اشاره‌ای می‎کنیم؛ سپس، برداشت‌های اندیشمندان را از دیدگاه شریعتی درباره علم بومی مطرح می‎سازیم؛ بعد از آن، زمینه‌هایی که شریعتی برای مدل علمی خود شرح‎ می‌دهد، بررسی می‌‎کنیم. اصلی‌‌ترین این زمینه‌ها عبارت‎اند از: تأثیر فرهنگ بر علم، نقش محقق در علم و تفاوت علم و فکر. اینها بستر لازم برای علم بومی را فراهم‎ می‌کنند؛ پس از آن، به ضرورت علم بومی در چهارچوب نقد علم مدرن از یک‎سو و اهمیت علم از سوی دیگر می‌پردازیم. معنای بومی‌سازی علم نزد شریعتی، حوزه بومی‌سازی و سازوکارهای آن، مباحث انتهایی این نوشته را تشکیل ‎می‌دهند. سرانجام، مقایسه مختصری میان شریعتی و برخی اندیشمندان صورت‎ می‌گیرد. در مجموع، این مقاله بر آن است تا نشان‎ دهد می‌توان شریعتی را یکی از نخستین کسانی دانست که نیاز به علم بومی را در جامعه ایران مطرح‎ کرده‌اند.
صفحات :
از صفحه 95 تا 117
مقایسه اندیشه سیاسی علی شریعتی و عبدالکریم سروش: بر اساس الگوی توماس اسپریگنز
نویسنده:
مجتبی حسین زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهشریعتی و سروش دو تن از متفکران بسیار تاثیرگذار بر روند تحولات اندیشه در جامعه ایرانی در نیم قرن اخیر هستند که شناخت اندیشه سیاسی این دو، نیازمند آشنایی با فضای سیاسی و جریان تطور و شکل گیری اندیشه ی سیاسی آنان می باشد. این پژوهش با هدف مقایسه اندیشه سیاسی علی شریعتی و عبدالکریم سروش بر اساس الگوی چهاروجهی(مشاهده بحران، تشخیص علل بحران، راه حل شناسی و بازسازی ذهنی جامعه مطلوب) توماس اسپریگنز انجام شده است. نویسنده با استعانت از روش شناسی توماس اسپریگنزو با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درپی پاسخ به این سوال اصلی می باشد که «اندیشه سیاسی علی شریعتی و عبدالکریم سروش چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارد؟» هم چنین به این نکات نیز می پردازیم: علی شریعتی و عبدالکریم سروش بحران زمانه را چگونه مشاهده می کردند؟ ریشه های بحران را در چه می بینند و نظر آن ها چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارد؟ راه حل این دو متفکر برای حل بحران پیش آمده چیست؟ جامعه ی مطلوب مورد نظر آنان چه ویژگی هایی دارد؟در پاسخ به سوالات فوق، شریعتی و سروش جامعه ایران عصر خویش را دچار بحران عقب ماندگی مادی و معنوی می دانند که از این جهت نظرشان به هم شباهت دارند و با توجه به متفاوت بودن زمان زیست و نیز زمینه ها و سرچشمه های فکری و روش شناختی مختلف، در تشخیص علل، راه حل ها و ترسیم جامعه مطلوب به نتایج متمایزی رسیده اند. پس از مشاهده بحران عقب ماندگی جامعه عصر خویش، به متن تاریخ رفته تا علل به وجود آمدن چنین بحرانی را بررسی کنند که در این راستا شریعتی، الیناسیون فرهنگی و سرمایه داری را علت عقب ماندگی و سروش ایدئولوژیک بودن دین و حکومت را منشا عقب ماندن جامعه می دانند. واکاوی علل مشکلات در آرای آن ها منجر به اتخاذ راه حل های بازگشت به خویشتن اسلامی، پروتستانیسم اسلامی و ایدئولوژیک کردن دین از سوی شریعتی و ایجاد معرفت دینی بجای دین، تکثرگرایی و عقلانیت انتقادی دینی از سوی سروش گردید. آن ها در مرحله ى بعد جامعه ی آرمانی خود را ارائه می دهند که در این میان، شریعتی به جامعه ی توحیدی مبتنی بر اصل امت- امامت و سروش به یک مردم سالاری دینی مبتنی بر عقلانیت اشاره می کند..
مبانی دین شناختی علوم انسانی اسلامی و برایند روش شناختی آن
نویسنده:
رمضان علی تبار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
چکیده :
همه دانش ها به ويژه علوم انسانی، بر مبانی و پيش انگاره های گوناگونی استوارند كه ازآن جمله، مبانی دين شناختی است. نوعِ نگاه ما به دين، در علم اثر خواهد گذاشت. اين مبانی عبارتند از: چيستی دين، اهداف و غايات دين، آثار و كاركردهای دين، منابع ثبوتی و اثباتی دين، قلمرو و گستره دين و ... . اين مبانی از جهات گوناگونی در علم به ويژه علوم انسانی، اثر مستقيم يا غيرمستقيم دارند. يكی از آثار و نتايج اين مبانی، نقش آن در روش و منطق علم است. همان گونه كه علوم انسانی موجود ، بر مبانی دين شناختی خاص همچون جدايی دين از دنيا، انفكاك مبدأ قلمرو دينی از قلمرو دنيوی (قلمرو حداقلی برای دين)، ارتباط نداشتن علم و دين، تحويل و تحديد هدف بعثت و جهت گيری دعوت انبيا در امور باطنی، فردی و اخروی و جدايی آن از زندگی و حيات اجتماعی و ... استوار است كه اين مبانی در روش و منطق اين علوم نيز تأثير مستقيم يا غيرمستقيم داشته است. منكران علم دينی نيز با ابتنا بر مبانی مختلف، ازجمله مبانی دين شناختی، علوم انسانی موجود را همچون مطلوب خويش پذيرفته و از اساس با امكان، ضرورت و مطلوبيت توليد علوم انسانی اسلامی مخالفت می ورزند. مقاله حاضر ابتدا پس از مباحث مقدماتی، به نقش مبانی در علم به ويژه علوم انسانی خواهد پرداخت و در ادامه، ضمن اشاره اجمالی به تأثير نوع دين شناسی در علوم انسانی موجود و همچنين مبانی دين شناختی منكران علم دينی، مبانی دين شناختی علوم انسانی اسلامی و برايند روش شناختی آن، طرح خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 31 تا 52
انکار علم دینی در محک نقد
نویسنده:
قاسم ترخان
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم دینی از موضوعات چالش برانگیزی است که موافقان و مخالفانی را به سوی خود جلب کرده است. انکار علم دینی بر مبانی بسیاری مانند مبانی معناشناختی، علم شناختی (مطلق علم، علوم تجربی و علوم انسانی) و دین شناختی بسیاری استوار است که نوشتار حاضر به نقد و بررسی برخی از آنها می پرداز د. از حیث معناشناختی، برخی از معانی علم دینی، پذیرفته شده و برخی دیگر انکار شده است؛ اما نه آن، دستاورد چندانی دارد و نه این از پشتوانه منطقی برخوردار است. انحصار روش شناختی، تفکیک مقام گردآوری و مقام داوری و عدم سرایت پیش فرض های دینی به مقام داوری از مهم ترین مبانی علم شناختی اند که نقد خواهند شد. حداقلی بودن قلمرو دین، از مبانی دین شناختی است که به نداشتن ظرفیت و توان دین در استخراج گزاره های علمی از منابع دینی حکم می کند. با نقد این مبنا و تبیین دیدگاه حداکثری، بهره مندی حوزه های گوناگون علوم و معارف بشری از منابع دینی ممکن شمرده می شود.
صفحات :
از صفحه 97 تا 126
گذار از تفسیر به تعبیر؛ جواز یا عدم جواز
نویسنده:
احمد بهشتی,محمد نجاتی,محمدتقی قهرمانی فرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دکتر سروش ذیل دو مقاله «محمد راوی رؤیاهای رسولانه» با انکار جنبه خطابی و نزولی وحی و تأکید بر مبنای رؤیانگاری، قرآن را خوابنامه پیامبر دانسته و از این رهگذر، اصل گذار از تفسیر به تعبیر را مطرح می کند. در نوشتار حاضر با تجزیه و تحلیل این نظریه، شواهد و ادله مرتبط با ساحت قدسی پیامبر بررسی و نقد شده است . براین اساس مدعای وی در باب یکسان انگاری فرایند وحی و رؤیا صائب به حقیق نیست ؛ زیرا صرف شباهت نمی تواند مؤید عینیت دو فرایند باشد. افزون بر اینکه حالت های خاص پیامبر در هنگام دریافت وحی، مختص به قسم بی واسطه وحی بوده و وحی باواسطه را شامل نمی شود. در خصوص تأکید بر امکان اشتداد وجودی پیامبر و تأثر از شرایط تاریخی نیز باید گفت تمسک به این مبنا بر خلاف رویکرد پدیدارشناسانه وعده داده شده نویسنده بوده و اساساً پذیرش این مبنا برای تفکیک بین ساحت خلقی و حقی پیامبر ،نافی جنبه خطابی وحی نیست. مدعای توهم دوگانگی پیامبر و غفلت ایشان از وحدت سامع و قائل نیز نه تنها ناسازگاری صریح وجه خطابی آیات قرآن با نظریة رؤیا انگاری را رفع نمی کند؛ بلکه لوازم و پیامدهای بسیار دشواری را پیش روی نویسنده قرار می دهد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 20
مبانی کلامی پیشرفت
نویسنده:
محمدحسن قدردان قراملکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی,
چکیده :
مقاله حاضر در تبیین مبانی کلامی پیشرفت ، پنج مبنای مهم آن را مورد تحلیل قرار داده است . مبنای اول ، مبنای دین شناختی است که در آن خاطرنشان می شود پیشرفت با نظریه همبستگی دین و دنیا و نه سکولار سازگار است. دومین مبنا ، خداشناختی است که در آن با استناد به مالکیت مطلق خدا بر کل هستی ، تأکید می شود که دنیا امانت الهی برای انسان است و با خداست که چگونگی بهره مندی از آن را برای ما بیان کند. مبنای سوم، مبانی هستی شناختی است که در آن تأکید شده با توجه به نگاه خاص جهان بینی دینی به هستی، مانند تدبیر جهان با نظام علیت و عوامل معنوی ، پیشرفت دینی متفاوت با پیشرفت غیردینی خواهد بود. انسان شناختی مبنای چهارم است که در آن با توجه به ارتباط، بلکه وابستگی انسان به اقتصاد و پیشرفت در ساحت هایی چون عقل و دین، کرامت انسانی و مسئولیت پذیری، ضرورت پیشرفت اثبات می شود. آخرین مبنا به مبنای جامعه شناختی باز می گردد که در آن رعایت حقوق فرد و جامعه و اصل حقوق جامعه بر فرد، حاکمیت انسانها بر جامعه خود تبیین و تأکید شده است. نو آوری مقاله، اثبات ضرورت توجه حکومت دینی به لزوم پیشرفت فرد و جامعه در عرصه های گوناگونی چون اقتصاد و علوم تجربی است که با مبانی کلامی در این مقاله تقریر و اثبات شده است و یادآور خواهد شد که لازمه دو ساحتی انگاری دین، آن است که هرگونه قصور در آن بر خلاف آموزههای دینی و عمل معصیت قلمداد خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 21 تا 48
بینش فلسفی و فهم دین
نویسنده:
محمدرضا بهاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
چکیده :
اين تحقيق به دنبال تحليل و بررسی مطلوب يا مضرّ بودن نقش بينش فلسـفی در فهـم ديـن است. از اينرو ابتدا به تبيين و تحليل رويكردها پرداخته و سپس آراء و انظار در مسئله نقد می گردد. نكته حائزاهميت در تبيين اصل مسئله، تعيين نوع رابطه بين معارف دينی با نفس الأمر دين است. روشن شدن اين رابطه، نقش بينش فلسفی را روشن می نمايـد. درايـنبـاره چهار رويكرد وجود دارد: رويكرد اول با قائل شدن به تأويل، بر ايـن بـاور اسـت كـه بـين حاقّ دين و معارف دينی ملازمه نيست؛ از اينرو بينش عصـری را حـاكم بـر نقـش بيـنش فلسفی در فهم دين می نمايد. رويكرد دوم با قائل شدن به نقش تفسيری برای بينش فلسفی، بين حاقّ دين و معارف دينی ملازمه می بيند و بينش فلسفی را قابل تطبيق با معـارف دينـی می داند. رويكرد سوم معارف ديـن را برگرفتـه از حـاقّ ديـن دانسـته وآن را در تضـاد بـا بينش های بشری و از جمله بينش فلسفی می داند؛ از اينرو نه تنها نقشی برای بينش فلسـفی در فهم دين قائل نيست، بلكه آن را مانع فهم ديـن قلمـداد مـی نمايـد. رويكـرد چهـارم بـا تأكيد بر حجيت فهم عرفی حاصل از بينش عرفی، معارف دين را عين ظواهردين می داند و دخالت بينش فلسفی را در آن، بدعت و حرام بـه شـمار مـی آورنـد. رويكـرد مختـار بـا تأكيد بر انكشاف دين بر اثر بينش شرعی، به انطباق معارف دينی با نفس الأمر دين معتقـد بوده و در مقام كشف معارف دينی از منابع دين، عناصر مؤثر در اين كشف را، تأثيرگذار می داند. نتيجه اينكه با اصل قرار دادن بيـنش شـرعی، در صـورت تـأثير بيـنش فلسـفی فـی الجمله، در طول بينش شرعی، به صورت عنصر مؤثر در كشف حاق دين، بـدون دخالـت مبانی، برآن صحه می گذارد، در غيراين صورت، بر مانعيت بيـنش فلسـفی در فهـم حـاق دين تصريح می نمايد.
صفحات :
از صفحه 197 تا 222
  • تعداد رکورد ها : 303