جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1512
تطبیق موضوعی «تلخیص نوامیس افلاطون» فارابی با «قوانین» افلاطون
نویسنده:
طاهره قانونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , خلاصه اثر , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
مسلماً دیدگاه ها و نظریات هر فردی تا حد زیادی تحت تأثیر محیط پیرامون وی و اوضاع و احوالی است که در آن به سر می برد. افلاطون، حکیم بزرگ یونان نیز از این قاعده مستثنی نیست. وی از زندگی شهری آن زمان یونان به این دیدگاه رسید که انسان ذاتاً حیوانی اجتماعی است و زندگی بدون همنوعان برای او قابل تصور نیست. پس از آنجایی که وی به سعادت آدمی و به زندگی حقیقتاً خوب برای انسان علاقه مند بود، کوشید جامعه ای را – حداقل در تصور – بنیان گذارد که عاری از نقص و بدون مشکل باشد، که تحقق چنین جامعه ای موضوع اثر حجیم او «قوانین» است.از آنجایی که کتاب «قوانین» نماینده بخش مهمی از فلسفه سیاسی افلاطون و کتاب حجیمی است، فارابی بنیانگذار فلسفه اسلامی تصمیم به تلخیص آن تحت عنوان «تلخیص نوامیس افلاطون» گرفته است که پژوهش حاضر عهده دار تطبیق موضوعی این دو کتاب است.این پژوهش این گونه صورت گرفته که کتاب «قوانین» به عنوان مرجع و مسند لحاظ شده و «تلخیص نوامیس» با آن تطبیق داده شده است. به این ترتیب که دو فصل از این دو کتاب که به لحاظ موضوعی با هم تطابق داشته اند را کنار هم قرار داده، با هم مطابقت داده، سپس مطالب افلاطون را تحت عناوینی طرح کرده و تحت همان عناوین و پس از مطالب افلاطون خلاصه فارابی را نقل کرده و میزان وفاداری او را به متن افلاطون بررسی کرده است.آن گونه که از این پژوهش برمی آید فارابی به کتاب های اول، دوم، سوم و چهارم «قوانین» همان گونه که در اختیار ما هستند دسترسی داشته است و مطالب آن ها را به خوبی نقل کرده و مضامین آن ها را با قدری کم و زیاد در «تلخیص نوامیس» آورده و رعایت امانت را در ارائه آن ها نموده و به متن افلاطون وفادار بوده است.اما ظاهراً کتاب های پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم «قوانین» آن گونه که در اختیار ما هست به دست فارابی نرسیده بوده است، زیرا فارابی بخشی از مطالب آن ها را به خوبی تلخیص کرده، بخشی را اصلاً طرح نکرده و نهایتاً در خلاصه هر یک از این کتاب ها مطالبی را بیان نموده که افلاطون اصلاً به آن ها اشاره نکرده است که این مطلب با مراجعه به فصول این پژوهش قابل تشخیص است. به طور مثال کاملاً آشکار است که فارابی به کتاب هفتم «قوانین» ی که در دسترس ماست دسترسی نیافته، زیرا افلاطون در کتاب هفتم پیرامون آموزش و پرورش و تربیت کودکان صحبت می کند اما فارابی مقاله هفتم «تلخیص» را به موضوع تذکره ها و یادداشت های مرجع اختصاص داده است.همچنین سه کتاب آخر یعنی کتاب های دهم، یازدهم و دوازدهم اصلاً به دست فارابی نرسیده، زیرا کتاب «تلخیص» صرفاً 9 مقاله دارد و به علاوه هیچ یک از مطالب این سه کتاب در «تلخیص نوامیس» دیده نمی شود.
بررسی وتبیین مسأله‌ی ضعف اخلاقی
نویسنده:
حبیب‌اله نادری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه امروزه تحت عنوان ضعف اخلاقی مورد مطالعه قرار می گیرد ترجمه ای است از لغت یونانی "اکراسیا"که در مورد ضعف اراده نیز به کار می رود.وقتی ما با وجود اذعان به درست بودن عملی آن را انجام نمی دهیم ویابالعکس علی رغم اینکه می دانیم کاری نادرست است وآن را انجام می دهیم در واقع دچار ضعف اخلاقی شده ایم. این امر ظاهرا متناقض نما وناممکن می نُماید.سقراط عمل برخلاف علم خویش را ناممکن می دانست و معتقد بود چنین فردی علم حقیقی به موضوعندارد وبنابراین خلاف علم خویش عمل می کند یعنی علم ودانش او علم حقیقی نیست.در مقابل ارسطو بر خلاف سقراطکه اراده را تابع عقل می دانست می گفت اراده همیشه تابع عقل نیست وانسان می تواند برخلاف علم خویش عمل کند.هرچند درنهایت نظر ارسطو نیز به نظر سقراط نزدیک می شوداما درباب علل ضعف اخلاقی سقراط فقط جهل را دخیل دراین امر می داند این دیدگاه شناخت گرایی نامیده می شود. و ارسطو وغالب فلاسفه بعد از او عوامل انگیزشی مثل شهوات را نیز عاملی اساسی درپیدایش ضعف اخلاقی می دانند.که بیانگر دیدگاه ناشناخت گرایی می باشد.در خصوص اتحاد معرفت وفضیلت غالب وشاید بتوان گفت همه فلاسفه اسلامی نظر ارسطو را می پذیرند که میان معرفت وفضیلت شکافی وجود داردومعرفت به تنهایی نمی تواند به فضیلت منجر شود.از فلاسفه معاصر آر.ام .هیر نیز ضعف اخلاقی را امری ناممکن می داند.در فلسفه تحلیلیضعف اخلاقی نوعی اشتباه یا ضعف در مدیریت شخصی محسوب می شود که علل فردی دارد.در قران کریم علل ضعف اخلاقی به شکل جامع تری مطرح گردیده .برخی راهکارهای غلبه بر ضعف اخلاقی نمایانده شده است.
عشق و محبت الهی در اخلاق اسلامی با تاکید بر آرای ابن سینا و احمد غزالی
نویسنده:
علی دینی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«عشق و محبّت الهی در اخلاق اسلامی با تأکيد بر آرای ابن سينا و احمد غزالی» عنوان پژوهشی است که شامل مقدّمه و 13 فصل به شرح ذيل تدوين شده است:در فصل اوّل، درباره ی ماهيّت عشق و محبّت سخن به ميان آورده ايم و سپس از منظر بزرگان حکمت و فلسفه و عرفان، معنای لغوی و اصطلاحی آن را مورد بررسی قرار داده ايم.در فصل دوّم، به پيشينه و سير تاريخی موضوع «عشق و محبّت» توجه نشان داده ايمو جايگاه عشق و محبّت را در مکاتب و اديان مغرب زمين و مشرق زمين و سرزمين ايران مشخص کرده ايم.در فصل سوّم تقسيمات «عشق» را که در ترکيب های متفاوت وصفی و اضافی به کار گرفته شده است، مورد تعريف قرار داده ايم و حد اشتراک و افتراق هر يک از آنها را روشن نموده ايم. در فصل چهارم، به رهيافت های عمومی «عشق و محبّت» در حوزه ی اخلاق همّت گماشته ايم که چگونه «عشق» موجب تغيير نگرش در وجود عاشق می شود و او را به سمت مشابهت و مشاکلت با معشوق سوق می دهد. و از آنجا که مجاهدت های سالک طريق حق، بر محور عشق و محبّت الهی می چرخد، شايسته ديديم که به جايگاه «عشق و محبّت» در عرفان اسلامی نيز توجّهی داشته باشيم و لذا در فصل پنجم به تبيين «عشق» و جايگاه آن در عرفان اسلامی نظری انداخته ايم. در فصل ششم، که به نوعی مهم ترين فصل اين پژوهش محسوب می شود، واژه ی «عشق و محبّت» را در قرآن و منابع دينی مورد کنکاش و جستجو قرار داديم و در حدود 7 شاهد از کلام الله مجيد و بيش از 15 شاهد از ساير منابع اسلامی به دست آمد.در فصل هفتم، به آثار و پيامد های «عشق و محبّت الهی» نظر داشته ايم که چگونه «عشق به حضرت حق» آثار و پيامدهای مثبت و سازنده ای را در وجود عاشق توليد می کند و او را به سمت تعالی و تقرّب الی الله هدايت می نمايد. در فصل هشتم، «ويژگی های عشق و محبّت الهی» مورد بررسی قرار گرفته است که از چه جنسی است و رابطه ی آن با نيروی خِرد و عقل چيست و آيا هر کسی قابليّت دريافت اين هديه ی الهی را دارد يا نه؟ حال برای تحصيل «عشق و محبّت الهی» چه طريقی را بايد سپری کرد تا بتوان پرنده ی عشق الهی را صيد نمود؟ که به اين سؤال در فصل نهم پاسخ داده شده است. در فصل دهم، به انواع جهان بينی ها اشاره شده و ضمن تبيين جهان بينی عاشقانه، ارتباط آن با اخلاق، خصوصاً از منظر ابن سينا نيز بيان شده است.در فصل يازدهم، مراحل رشد و شکل گيری عشق در انسان توضيح داده شده است که چگونه اين روند تکاملی «عشق» از «عشق به خود» شروع می شود و تا «عشق الهی» ادامه پيدا می کند.و در فصل دوازده و سيزده نيز به طور اجمال پديده ی «عشق» را در آثار ابن سينا، و شيخ احمد غزالی مورد کنکاش قرار داده ايم که هر يک از چه منظری به اين مهم نظر داشته اند و در آخر ماحصل اين پژوهش را در نتيجه گيری اين نوشتار آورده ايم.
سعادت در حکمت اشراق و مشاء (مطالعه موردی افلاطون، ارسطو، فارابی، سهروردی)
نویسنده:
اکبر عروتی موفق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله سعادت به عنوان يکي از مباحث اصلي اخلاق و فلسفة اخلاق، از بنيادي‌ترين و قديمي‌ترين مباحث فلسفي بشر است. تمامي انسان‌هاي صاحب انديشه پيوسته در جستجوي آن بوده و هستند. به همين جهت اکثر فلاسفه و انديشمندان در طول تاريخ سعي نموده‌اند تا در نظام فلسفي خود جايي براي بحث از آن باز نموده و ابعاد و زواياي مختلف آن را از ديدگاه خود مورد بررسي قرار دهند .در اين رساله ديدگاه حکمت اشراق و حکمت مشاء (افلاطون ،ارسطو ، فارابي و سهروردي) در باره سعادت در محدوده سئوالات پژوهشي ارائه شده در اين رساله يعني روش-شناسي بحث از سعادت، ماهيت سعادت، مؤلفه‌هاي دروني وعوامل بيروني سعادت و رابطه عوامل الاهياتي و متافيزيکي با سعادت، مورد بررسي قرار مي‌گيرد. سعادت در هر دو ديدگاه فعاليتي عقلي است اما در باره دخالت عناصر دبگر در چيستي سعادت و نيز در تفسيري که از فعاليت عقلي دارند، داراي اختلاف مي‌باشند.از نظرافلاطون سعادت آدمي در معرفت عقلي و لذت بدني و حسيبي ضرر ، مشروع و معتدل است. ارسطو يودايمونيا (سعادت) را با بهره‌گيري از برهان کارکرد، فعاليت اخلاقي و نظري(تأمل) مي‌داند. البته در باره تفسير نظريه ارسطو دو ديدگاه وجود دارد: جامع که دراين رساله از آن دفاع مي‌شود و غالب(عقل گرايانه)که در اين رساله رد مي‌شود.از نظر فارابي سعادت حقيقي، غايت نهايي انسان بوده و فضيلت‌هاي نظري، فکري، خلقي و صناعات عملي لازمة آن مي‌باشد. فارابي از ديدگاهي در باره سعادت دفاع مي‌کند که امروزه در فلسفة اخلاق معاصر به ديدگاه غايت جامع معروف است. از نگاه سهروردي سعادت حالت و وضعيت خوبي است که در نهايت انسان را به سوي بهشت جاوداني هدايت مي‌کند. از نظر او سعادت قصوي تشبه به مبادي عاليه است و از جمله نتايج آن اتصال عقلي به عالم علوي است.برخلاف ارسطوکه معتقد بود سعادت را در همين جهان بايد جست و جو کرد، از نظر فارابي و سهروردي سعادت قصوي در آخرت متحقق مي‌شود.
نظریۀ اخلاق‌شناختی ارسطو؛ سنتزی از آموزه‌های افلاطون و پروتاگوراس
نویسنده:
فاطمه سیف‌اللهی، علی‌اکبر عبدل‌آبادی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو در اخلاق غایت‌نگر خود، به‌منظور ترسیم فضایی برای عمل و قواعدی برای رفتار، به پژوهش در فضیلت‌های انسانی می‌پردازد. فضیلت‌هایی که او در اخلاق نیکوماخوس توصیف می‌کند، خصلت‌هایی هستند که در جامعۀ آن روز آتن فضیلت به شمار می‌روند. در این مقاله نشان داده شده است که این مؤلفۀ اخلاق ارسطو تا حد زیادی از اندیشۀ پروتاگوراس تأثیر پذیرفته است. از سوی دیگر، ارسطو با تأثیرپذیری از افلاطون، این فضیلت‌ها را نه از آن‌رو که آنها را حاصل قرارداد و به‌تبع آن نسبی می‌داند، بلکه چون آنها را حاصل کارکرد عقل برای کشف و ایجاد امور اخلاقی و قوانین می‌داند، می‌پذیرد. بدین ترتیب، رویکرد اخلاقی ارسطو را می‌توان سنتزی دانست از آموزه‌های پروتاگوراس که با شعار انسان‌معیاری اخلاق را حاصل قرارداد می‌داند و آموزه‌های افلاطون که با طرح نظریۀ مُثل مبنای اخلاق را در آسمان‌ها و غیرقراردادی می‌داند.
صفحات :
از صفحه 124 تا 147
نوافلاطونیان مسلمان - درآمدی به اندیشه اخوان الصفا
نویسنده:
نصرالله پورجوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
تحلیل فلسفی
نویسنده:
رضا محمدزاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
مقاله حاضر از دو بخش تشکیل گردیده است. در بخش اول که قسمت اصلی مقاله را تشکیل می دهد و طبعا هم از اهمیت بیشتری برخوردار است و هم دارای تفصیل بیشتری است، تحلیل فلسفی از منظر فیلسوفان غربی مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش سه قسم تحلیل فلسفی معرفی خواهد شد. تحلیل تجزیه ای، تحلیل بازگشتی و تحلیل تفسیری. تحلیل تجزیه ای عبارت است از هر نوع روشی در تحقیق که مبتنی است بر کاویدن یک کل و مرکب- همچون مرکبهای مفهومی - به گونه ای که توجه به اجزا و نشان دادن نحوه ترکیب آنها با یکدیگر، تصدیق به گزاره مشتمل بر حکم آن کل را امکان پذیر می سازد. تحلیل بازگشتی عبارت است از بررسی کلیه مقدماتی (قریب و بعید) که در یک استدلال مرکب، نهایتا منجر به اثبات یک گزاره معین می گردد. تحلیل تفسیری آن است که با تفسیر یک یا چند گزاره یا مفهوم بتوان صدق و حقانیت یک گزاره معین را نشان داد.در بخش دوم نشان داده شده است که فیلسوفان مسلمان در مباحث خویش، از هر سه قسم تحلیل بهره برده اند و بر خلاف بعضی مشربهای فلسفی غربی، روش تحلیل فلسفی خود را در هیچیک از آنها منحصر نکرده اند.
صفحات :
از صفحه 67 تا 99
تبیین سعادت قصوی از منظر مسکویه
نویسنده:
عین الله خادمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
مسکویه، علاوه بر بیان دیدگاه خودش درباره سعادت قصوی، دیدگاه حکیمان سلف را درباره این مسئله گزارش می‌کند و دیدگاه‌های فیثاغورث، سقراط، افلاطون و ارسطو را برمی‌رسد. برای تبیین دیدگاه مسکویه درباره سعادت قصوی، می‌توان بیان او را به دو قسمت سلبی و ثبوتی تقسیم کرد: بر اساس بیان سلبی او، حصول سعادت قصوی در تمتع از لذات حسی نیست. بر اساس بیان ثبوتی او شش ملاک (رسیدن به افق فرشتگان، دریافت حکمت از ساکنان ملأ اعلی، حرکت شوقی و عشقی به سوی خدا، دستیابی به کمال نهایی در دو بعد نظری و عملی، رسیدن به نعم بی‌حد و حصر بهشت، و تقرب به خدا) وجود دارد. نگارنده بر این باور است که این ملاک‌ها مانعة الجمع نیستند، بلکه امکان جمع این ملاک‌ها وجود دارد. گرچه برخی از این ملاک‌ها قابل نقد هستند، اما در مجموع این ملاک‌ها، مبین تأثر شدید مسکویه از دین مقدس اسلام است.
صفحات :
از صفحه 171 تا 191
معرفت در اندیشه عرفانی شیخ نجم الدین کبری
نویسنده:
احمد پاکت چی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
نجم الدين كبری (د 618 ق)، يكی از شخصيت های اثر گذار و نو انديش در حوزه عرفان نظری است كه تاملات او در حوزه های انسان شناسی، فلسفه ذهن و به خصوص معرفت، در تاريخ تصوف و تاريخ معرفت شناسی اسلامی حايز اهميت است. او در بحث پيرامون "خواطر"، گونه های مختلف خواطر نورانی و ظلمانی را مورد بحث قرار داده و آنگاه به گونه ای برتر از خواطر، يعنی الهام الهی پرداخته و تصويری كامل از نظريه يادآوری را ارايه داده است. نزد او، انسان برای زندگی خاكی خود به حواس و عقل نيازمند است، اما برای دست يافتن به معرفتی درباره حقايق جهان، در حالت كوری است، مگر آنكه با مجاهده پرده از پيش او بر افتد نجم الدين، عقل را به عنوان نعمتی الهی برای دستيابی به معرفت مورد ستايش قرار داده، اما از فريفته شدن آن به ادراكات حسی و دانايی های دنيوی نگران بوده است. او به حقيقتی عظيم در عالم نورانی به عنوان "عقل كبير" باور دارد كه تنها ابزار در يافتن آن، همان عقل فردی متعلق به انسان، يا "عقل صغير" است. به باور او هيچ گوهری جز جنس خود را نتواند ديد. در راستای برون آمدن از كوری، نجم الدين مبحث "غيبت" را گشوده است، حالتی برخاسته از تصفيه وجود كه سالك را قادر می سازد تا برخی از حقايق پنهان عالم را مشاهده كند. او به سه مرتبه از غيبت اشاره كرده است كه مرتبه نازل آن كه برای عموم مردم دست يافتنی است و والا ترين مرتبه اش، شهادت حقيقی است كه برای برترين انسان هاست. نجم الدين با سخن از "ذوق"، به مثابه گونه ای از حس غيبی كه قدرت تميز حقايق را به انسان می دهد، ذوق را در تقابل با مشاهده قرار داده و مباحثه معرفتی خود را بسط داده است؛ وی در اين تقابل بر آن است تا در برابر وضوح حاصل از مشاهده، معرفت حاصل از ذوق را معرفتی حقيقی و شايسته اعتبار، اما با گونه ای از ابهام و عدم وضوح برشمارد. نزد او سبب مشاهده گشوده شدن بصيرت به کنار رفتن پوشش ها از پيش روی، و سبب ذوق تبديل وجود و "ارواح" است.
صفحات :
از صفحه 15 تا 33
مساله عینیت، پیشینه تاریخی و وجوه فلسفی
نویسنده:
مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در نوشتار حاضر نخست مساله عینیت از منظر دو فیلسوف مهم عهد باستان یعنی افلاطون و ارسطو مورد بررسی قرار گرفته است؛ سپس مساله عینیت در عصر جدید و نزد عقل گرایانی همچون دکارت و پس از آن نزد تجربه گرایانی همچون بیکن، لاک و بارکلی مورد بحث قرار گرفته و در آخر نظر کانت در این خصوص آورده شده است در ادامه نتیجه بندی سه گانه از مساله عینیت: معرفت شناختی، مابعدالطبیعه و معنا شناختی آمده است. پس از آن به گونه های مختلف عینیت معرفت شناختی: نظریه های قائل به اجماع، نظریه های اشاره ای، نظریه های فرا باز نمایانه و نظریه های قائل به تطابق پرداخته شده است. سپس عینیت مابعدالطبیعه و اقسام آن مورد بحث قرار گرفته و در آخر نیز به عینیت معنا شناختی عطف توجه شده است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 116
  • تعداد رکورد ها : 1512