ھرانسانى نگرش خاصى به جھان خلقت دارد و براساس آن، باورھا و اعتقادات خود را شكل مىدھد؛ گروھى فقط از ديد تجربه به مطالعه جھان خلقت
مىپردازند و بر اين اساس، جھانب
... بینى خود را سامان مىدھند. گروھى ديگر تجربه- بهاصطلاح امروز علم- را ابزارى ناكافى براى شناخت جھان مىدانند و با نگاه عقل
به شناختن خويش و جھان ھمّت مىگمارند. گروه سوم عقلرا ھم كافى نمىدانند و با كمك وحى بهجھان مىنگرند.
آنھا را سامان مىدھد. اما سؤالات اساسى و ابتدايى، كه ذھن متفكران را از ديرباز و بخصوص در عصر حاضر به خود « جھانبینى » ، مجموع باورھا و بینشھاى ھر گروه
مشغول داشته، اين است كه:
- آيا واقعیتى وراى ذھن انسانھا وجود دارد تا بخواھند نسبت به آن شناختى پیدا كنند يا نه؟
- در صورت وجود واقعیتى خارج از ذھن، آيا شناخت آن ممكن است تا با ابزار تجربه، عقل يا وحى به باورھاى اساسى در مورد آن برسند؟
- اگر بشر را قادر به شناخت جھان خلقت بدانیم، او با چه ابزارھايى مىتواند جھان را بشناسد؟ دايره كارآيى ھر كدام از اين ابزارھا تا چه حد است؟
- منابع شناخت كدامند؟
- چه معیار يا معیارھايى براى تمییز شناخت صحیح از ناصحیح داريم؟
- چه موانعى ما را از شناخت صحیح بازداشته، به انحراف مىكشاند؟
از آنجا كه جھانبینى ھر فرد شالوده شخصیت او را تشكیل مىدھد و اعمال و رفتار او نشأت گرفته از باورھاى اوست و جھانبینى نیز تابع رأى و نظر او در مسأله
مىباشد، لازم است بهطور مفصّل، در اين باب وارد شويم، و انواع جھانبینىھا را بررسى كنیم و نقاط ضعف و قوت ھر يك را مشخص نمايیم. در مورد « شناخت »
مسأله شناخت نیز بايد بهطور دقیق، نظريهھاى گوناگون را در اين باره بررسى نمايیم.
اين كتاب با عنوان جھانبینى و شناخت براى انجام اين مھم به رشته تحرير درآمده است. سعى بر اين بوده كه در مورد سؤالھاى مزبور ديدگاه قرآن و روايات تبیین
گردد، نظريهھاى ديگر نیز به نقد كشیده شوند و نقاط قوّت و ضعف آنھا گوشزد گردد.
بیشتر