ترجمه ماشینی :
بین سالهای 1828 و 1872، لودویگ آندریاس فویرباخ مجموعهای از آثار منتشر کرد که او را در کانون بحثهای فلسفی و کلامی زمان خود قرار داد. فردریک ا
... انگلس نوشت که «شوق عمومی بود؛ همه ما به یکباره فوئرباخی شدیم» ریچارد واگنر از او به عنوان «نماینده ایدهآل رهایی رادیکال فرد از غوطه ور شدن تصورات پذیرفته شده» استقبال کرد. کارل مارکس تمام تلاش خود را کرد تا ایدههای خود را نقد، فرمولبندی مجدد و اتخاذ کند. بینشهای فوئرباخ جذب و دگرگون شده است، [نه تنها در آثار] مارکس، [بلکه در آثار] فروید، دیویی و لوکاچ. "نقد رادیکال فوئرباخ از دین با شور و اشتیاق تقریباً ناشایست توسط خود الهیات رادیکال پذیرفته شده است، به عنوان راهی برای نجات خدا برای بشریت و نجات دین از بی ربطی کامل به این جهان. سنگ محک رابطه خود با دیگران. روانشناسی وجودی و روانپزشکی راجرز، لینگ و دیگران نظریه و درمان ضمنی روانشناسی فوئرباخی را تکرار و تشریح کرده بودند.
دوره میانی اهمیت فویرباخ را پنهان کرده است. وقتی اصلاً از او نام برده میشود، عمدتاً به شکلی آشکار، بهعنوان یک پلهی صرف، یا بهعنوان پلی از هگل به مارکس است. از نظر فوئرباخ، خدا و حقیقت، ابژه های ادعایی فلسفه و دین، ابژه های واقعی فلسفه و دین نیستند. در عوض، وقتی رمزگشایی و نقاب زدایی شود، هدف واقعی هر دو، انسان است. از آنجایی که انسان ذاتاً اجتماعی است، تحقق این محتوای انسانشناختی به طور طبیعی به تحقق نیازهای گروه اجتماعی مربوط میشود که آزادی و تحقق آنها به منزله حذف منابع بیگانگی دینی تلقی میشود. هدف این پایان نامه ارائه دیدگاهی کاملاً تازه از فویرباخ است که اساساً بدیع و متفاوت از شیوه معمول به تصویر کشیده شدن این متفکر قدردانی شده است. این پایان نامه استدلال خواهد کرد که در هسته اندیشه فویرباخ دو موضوع یا دغدغه اصلی وجود دارد: اولی معرفت شناختی و دومی، هستی شناختی. منظور من از اولین نگرانی، آن چیزی است که میتوان از نوشتههای او استخراج کرد و آن را بهعنوان طرح کلی یک نظریه معرفت بهدست آورد. نگرانی دوم یا هستیشناختی به نظریه هستی فویرباخ اشاره دارد که در آن او درک معمول از رابطه بین هستی و اندیشه، ذهن و واقعیت را وارونه میکند، بنابراین یک رشته اصلی از تفکر مدرن را آشکار میکند: اصل ایمان گرایی. در وهله اول، فویرباخ در اکثر موارد از هگل پیروی می کند که معتقد است رابطه سوژه متفکر با ابژه مناسبش ممکن است اگر و تنها در صورتی که سوژه و ابژه (دانش) از یک ماهیت باشند.
بیشتر