بررسي و شناخت جريانهاي اصلي نامگرايي و نقد و بررسي مباني شناختي و و جودي آن موضوع اصلي اين رساله است. پس از مقدمه، ابتدا فيلسوفان برجسته و اثر گذارِ نامگرا و
... و سپس برخي مباحث مرتبط با نام-گرايي مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد. قبل از فيلسوفان نامگرا، انديشههاي افلاطون و ارسطو نيز که ربط مستقيمي با مباحث نامگرايي دارد و در حقيقت نامگرايي در تقابل با آراي آنان شکل گرفته است، مطرح ميشود. بجز آراء و انديشههاي برخي از فيلسوفان قرون وسطي از جمله اکام، فيلسوفان تجربي انگليس از جمله هابز و هيوم و برخي از فلاسفه تحليلي و زباني، از جمله ويتگنشتاين و کارناپ و کواين نيز مورد بررسي قرار ميگيرند و در نهايت نظريات معاصر مربوط به نامگرايي و انواع نوميناليسم تبيين ميگردد. مسئله شباهت، رفتار-گرايي، مباحثي در باب ذهن و زبان، مثل افلاطوني، و کلي طبيعي، از جمله موضوعات مباحث پاياني رساله است. مبحث نامگرايي يک نحوه تفکر فلسفي کاملا متفاوت با روش تفکر عقلگراست. تجربهگرايي، نفي ذات و ذاتگرايي، نفي ذهن مجرد و امور انتزاعي، و طرفداري از رفتارگرايي يا کارکردگرايي در تعليم و تعلم و در نتيجه طبيعتگرايي از جمله مؤلفههاي اصلي اين طرز تفکر است. رسالت اين رساله برداشتن گامهاي اوليه در اين زمينه است. در خاتمه نيز ضمن بيان خلاصهاي از مهمترين مباحث و نتايج رساله، در نهايت عدم کفايت ادله و شواهد نامگرايان در اثبات ديدگاهشان به عنوان نتيجه نهايي مطرح شده است.
بیشتر