جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 951
اسرار اعداد و تطبیق آن با عوالم هستی در اندیشه‌ی علامه سید حیدر آملی (ره)
نویسنده:
رشید فریدپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سید حیدر آملی (ره) یکی از بزرگ ترین عرفای جهان اسلام و نماینده برجسته ی عرفان ناب شیعی است.نظرات وی در زمینه های مختلف سرشار از نکات عالمانه و لطایف عارفانه است. از جمله موضوعاتی که سید حیدر با دیدگاه خاص خود به آن پرداخته، بحث از اسرار اعداد و تطبیق آن با عوالم صوری و معنوی می باشد.از نظر او در تمامی اعداد حکمتی بالغ و اسراری دقیق نهفته شده و اساسا در ذات هر عدد سرّی است که در اعداد دیگر نمی باشد. سید حیدر (ره) اسرار برخی اعداد از جمله: یک، سه، هفت، دوازده، نوزده و ... را تبیین نموده و سپس به تطبیق این اعداد با عوالم صوری و معنوی و دیگر عوالم هستی می پردازد.ایشان معتقد است اسرار و حقایق موجود در اعداد، نوعی نگرش جهانشناسانه ی مبتنی بر هستی شناسی را در برابر اندیشه ی ما قرار می دهد که آشکار کننده ی نوع خاصی از معرفت شناسی نیز می باشد.طرح مباحث تثلیث معرفت شناسی، از جمله مباحث مهم و قابل توجهی است که علامه سید حیدر در باب معرفت شناسی ارائه می دهد و در آن نگرش خاص خود را نمودار می سازد.از آثار و پیامد های نظریه سید حیدر (ره) در باب معرفت شناسی پیوند تشیع و تصوف و برطرف شدن نزاع ظاهری بین شیعه و صوفی است که از مهم ترین اهداف و آرمان های وی محسوب می شود.مساله اصلی این تحقیق، بررسی آراء و نظرات سید حیدر آملی (ره) در باب اسرار و حقایق اعداد و هستی شناسی آن و هم چنین تحلیل و تبیین نحوه ی ارتباط اعداد با عوالم صوری و معنوی و چگونگی تطبیق آنان با عوالم هستی است.
جایگاه نقل در نظام معرفتی ابن‌رشد
نویسنده:
مهدی ابراهیم‌زاده اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن‌رشد از فیلسوفان مشهور مغرب اسلامی است که در تاریخ فلسفه بعنوان شارح آثار ارسطو شناخته می‌شود.در این پژوهش در ابتدا به تبیین مختصری از شرایط فرهنگی و تاریخی مغرب اسلامی و زمینه های تکوین نظام فکری ابن‌رشد پرداخته شده‌است.در ادامه تأثر ابن‌رشد از آموزه های ارسطوئی و جایگاه بازگشت به ارسطو در سیر تاریخی فلسفه اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.در فصل پایانی نیز رویکرد ابن‌رشد به نصوص دینی با تکیه بر دو کتاب کلامی مهم او یعنی فصل المقال فی مابین الشریعه و الحکمه من الاتصال و الکشف عن مناهج الادله فی عقائد المله بررسی شده است.با بررسی آراء ابن‌رشد و تمرکز بر نحوه استفاده از آیات و روایات در این دو کتاب درمی‌یابیم که آنچه ساختار اصلی نظام فکری ابن‌رشد را تشکیل می‌دهد فلسفه به روایت ارسطوست. هرچند ابن‌رشد می‌کوشد تا هرگونه نزاع بین فلسفه و نصوص دینی را با استفاده از نظریه تأویل مرتفع سازد.ابن‌رشد فیسلوفان را بعنوان مصداق راسخان در علم شایسته تأویل متون دینی می‌داند. از دیدگاه او حکمت و فلسفه که محصول عقل برهانی به حساب می‌آید، می‌تواند با ظواهر دینی تعارض داشته باشد، اما با باطن دین تعارضی ندارد.ابن‌رشد مدعی است که اکثر مردم از آموزه های دینی جز معانی ظاهری آن چیزی دریافت نمی‌کنند از این رو نباید آنها را از معانی باطنی و آنچه مربوط به اهل تأویل (فلاسفه) است آگاه کرد چرا که موجب فساد عقیده ایشان و ایجاد اختلاف و تفرقه و ایجاد فرق ضالّه می‌شود.
مطالعه تطبیقی برهان هستی‌شناختی (وجودی) کانت و ملاصدرا درباره اثبات وجود خدا
نویسنده:
زهرا کوثری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود شناسیاز عمیق ترین مباحث در حوزه ی مابعدالطبیعه است و اساساً " وجود بماهو وجود " موضوع این علم محسوب می شود . این بحث که از آغاز عصر تفکر فلسفی از مهم ترین مباحث فلسفی شناخته می شد ، در دوره جدید در حوزه فکری غرب مورد بی توجهی فیلسوفان قرار گرفت و شاید بتوان گفت در دوره هایی به فراموشی سپرده شد ، در قرن هفدهم بدنبال بحث برهان وجودی دکارت ، فیلسوف بزرگ آلمان ایمانوئل کانت در پی نقادی برهان های عقلی ، استدلالی هم بر رد برهان وجودشناسی می آورد . در دوره های بعد از او برخی از نحله های جدید فلسفی در غرب مباحثی تحت این عنوان را مطرح می کنند .اما در قلمرو فلسفه اسلامی نه تنها بحث وجودشناسی در سیر تاریخ هرگز اصالت خود را از دست نداده ، بلکه هر دوره نسبت به دوره قبل پخته تر شده است .یکی از مشخصات فلسفه اسلامی بحث وجودشناسی است که با ابن سینا طرح ریزی شده و با آغاز تفکر حکمت متعالیه در فلسفه ی ملاصدرا با بحث اصالت وجود به اوج خود رسید . در این سیستم ، حقیقت هستی به گونه ای تفسیر شده که این حقیقت در عین وحدت دارای کثرت می باشد. همچنان که پدیده ای طبیعی افزایش و تکامل طبیعی می یابد بدون این که هویت عینی خود را از دست بدهد ، حقیقت هستی نیز یک واحد عینی و شخصی است که می تواند در تمام مراحل متفاوت خود گسترش یابد و از کثرات شدت و ضعف بهره مند باشد . بدون این که این کثرات هر چند که نامتناهی باشند ، به یگانگی و هویت شخصی و عینی آن آسیبی وارد سازند .در این پژوهش میان نظرات دو فیلسوف بزرگ از حوزه ی غرب و شرق در زمینه وجود بررسی تطبیقی شده است و سعی شده تا بعد از معرفی و شناسایی مختصر اندیشه های هر دو فیلسوف، تطبیقی اجمالی در این رابطه صورت پذیرد .
بررسی مبانی فلسفی حسن و قبح اخلاقی از دیدگاه غزالی و فیض کاشانی
نویسنده:
عباس کشاورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث علم اخلاق که ارتباط مستقیم با مباحث فلسفه اخلاق دارد و باید گفت که جایگاه بحث آن در فلسفه اخلاق هست مباحث مربوط به حسن و قبح می‌باشد که کهن‌ترین بحث کلامی نیز می‌باشد در این پژوهش تلاش شده است تا به بررسی افکار و اندیشه‌های دو تن از فحول اندیشه اسلامی نسبت به مبانی فلسفی حسن و قبحبه طور خصوص پرداخته است.امام محمد غزالی متکلم، نقاد فلسفه و مسلط بر معارف اسلامی به معنای وسیع کلمه و دیگری ملامحسن فیض کاشانی فیلسوف و فقیه و محدث و مفسر نامدار شیعی است که در برابر غزالی چهره نامدار اهل سنت قرار می‌گیرد برای نیل به اهداف تحقیق از روش کتابخانه به شیوه توصیفی استفاده گردیده و با مراجعه به متن کتب این دو دانشمند تلاش شده تا دیدگاه هریک در خصوص مسایل فلسفی حسن و قبح با توجه به مبانی اصلی ارایه گردد.در یک اظهار نظر کلی و عمومی می‌توان گفت که در ایمان راسخ و دلبستگی آنها به مبانی عقیدتی اسلامی تردیدی نیست ولی در موضع‌گیری و اظهار نظر در مسائل گوناگون از جمله مبانی هستی‌شناسی، جایگاه علم خدا و انسان، بحث اراده خدا و انسان و اختیار و.... که به وجود آورنده دیدگاه هر دو در خصوص مبنای فلسفی حسن و قبح و دیگر مباحث فلسفی می‌باشد اختلاف اساسی دارند چرا که غزالی تحت تاثیر عقاید اهل سنت و جماعت و در مسائل کلامی مذهب اشعری دارد. و فیض کاشانی شیعی معتقد به معارف اهل بیت (ع)، اخباری‌گری معتدل و تحت تاثیر افکار و معارف آنهاست.غزالی معتقد است اراده همان اراده خداست و انسان در انجام افعال، اراده‌ایی از خود ندارد و اذعان می‌کند که افعال نه حسن‌اند نه قبح، و این شرع است که حکم به حسن و قبح افعال دارد در حالی که فیض اعتقاد به اختیاری بودن افعال انسان دارد و معتقد به امر بین امرین می‌باشد بدین صورت که این اختیاری بودن اختیار محض نیست یعنی می‌توان افعال انسان را هم به خدا و هم به انسان ربط داد بنابراین نه چون غزالی انسان را مجبور و نه دارای اختیار تام می‌داند. هر چند غزالی نیز سعی در ارتباط افعال با مسئولیت انسان بر می‌آید ولی موفق به اظهار کامل آن نمی‌باشد. نهایتا غزالی با مخالفت خویش با مبانی فلسفی و عقلی محور داوری را به شرع داده که آن نیز متاثر از مکتب اشعری است و عقل را از پرداختن به آن جایز نمی‌داند و ملاک داوری را شرع می‌داند. اما فیض عقل را موهبت الهی و وسیله‌ایی برای رسیدن به هدف اصلی خلقت دانسته و جایگاه خاصی بر انسان و عقل، این موهبت خاص الهی دارد.
تحلیل و تبیین روش‌شناسی صدرالمتألّهین در استفاده از آیات و روایات
نویسنده:
ریحانه عاشورپور چمدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث روش و روش شناسی از جمله مباحث پر اهمّیت در مسیر شناخت یک فیلسوف و ماهیت مکتب اوست. صدرالمتألّهین شیرازی(979-1050 هـ . ق) از مهمترین فلاسفه جهان اسلام است که در عین نقش مهم و تأثیر شگرفش در فلسفه اسلامی از جهات بسیاری مغفول و ناشناخته مانده است.یکی از نقاط مبهم در عرصه صدرا و صدراشناسی، روش فلسفی وی در استفاده از منبع مهم آیات و روایات است. اصطلاح «روش» ممکن است حوزه های متعدد و متفاوتی از اندیشه های صدرالمتألّهین و مکتب وی را شامل شود اما مقصود از روش شناسی ملاصدرا در این پژوهش، کشف و شناخت شیوه برخورد و مواجهه این حکیم عالی قدر با مولّفه وحی و سنّت در حل مسائل و معضلات فلسفی و جایگاه آیات و روایات در مقام اقامه برهان و اثبات مدّعاست. در حقیقت سوال اساسی این است که: موسّس و مبتکر حکمت عالی متعالیه، از آیات و روایات در کدام مرحله از اندیشه ورزی های فلسفی خویش استفاده کرده و تا چه میزان به وحی و سنّت اجازه ورود به حیطه فلسفه را داده است؟ آیا چنان که حامیان روش عقلی محض صدرالمتألّهین معتقدند، وی به دلیل روش صرفاً عقلی و برهانی فلسفه، همچون حکمای بزرگ پیش از خود- البّته با اندکی تفاوت در کمّیت- شرع و نقل را در هر موضعی جز داوری و اثبات مدّعا به کار گرفته یا این که وی با توسعه تعریف برهان در حکمت خویش و با تغییر روش فلسفه، استفاده از آیات و روایات را به مقام داوری و اثبات صدق و کذب گزاره های فلسفی و ثبوت محمول برای موضوع نیز کشانده است؟ پاسخ این پرسش، رخنه معرفتی بزرگی را در عرصه دین پژوهی از یک سو و صدراشناسی از سوی دیگر پر خواهد کرد.دیدگاه مختار این است که روش صدرالمتألّهین، ممزوجی است از جهات ایجابی و نقاط قوّت دیدگاه های دوگانه روش شناسی صدرالمتألّهین با نفی جهات سلب و نقص هر یک از این دو نظر؛ امری که ایضاح و اثبات آن، در گرو شناخت ارکان حکمت متعالیه و توانایی ها و ناتوانی های آن ها ، تحلیل و تبیین دیدگاه های موجود در باب روش شناسی ملاصدرا با بررسی دلایل و مستندات هر یک از این آراء و جستار و کنکاش مورد به مورد مواضع استفاده صدرالمتألّهین از آیات و روایات در مباحث فلسفی حکمت متعالیه و براهین ارائه شده در آن است.
معاد جسمانی از دیدگاه قرآن کریم و ملاصدرا
نویسنده:
ابراهیم امرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معاد یکی از اصول و پایه‌های بنیادین اعتقادات و باورهای انسان‌های معتقد به ادیان الهی به خصوص دین مبین اسلام می باشد.با بررسی مکاتب مختلف فکری و کتب آسمانی به خصوص قرآن کریم عقاید مختلف مطرح شده در ارتباط با معاد و اقسام آن فهمیده می شود.آنچه در این میان حائز اهمیت است توجه به این مسأله می باشد که برای پذیرش اقسام معاد باید آن را با استدلالات عقلی محکم مورد پذیرش قرار داد.این نوشتار در نظر دارد تعریفی اجمالی از معاد و اقسام آن از دیدگاه قرآن و احادیث و متفکران اسلامی ارائه دهد و پس از بیان مقدمات بحث معاد، معاد جسمانی را به عنوان محور اصلی تحقیق برگزیده و نوعاستدلال‌های موجود در این زمینه را از نظر قرآن کریم و ملاصدرا بررسی نماید.ارائه رویکردهای عقلی و نقلی مربوط به موضوع معاد از دیدگاه قرآن کریم و ملاصدرا با استفاده از منابع موجود بخش دیگری از تحقیق می باشد.هدف اصلی تحقیق بررسی میزان تأثیر قرآن بر ملاصدرا در خصوص معاد جسمانی است.ملاصدرا در اثبات معاد جسمانی پس از بیان موضوعاتی هم چون تجرد نفس و تناسخ، اصولی را برگرفته از نظام فلسفی خود به عنوان مقدمات بحث ارائه کرده است، سپس در مسیر اثبات معاد جسمانی سعی در ارائه توجیهی عقلانی بر این مسأله دارد و در جاهای مختلف از شواهد قرآنی استمداد می طلبد.اکثر فلاسفه اسلامی توانسته‌اند با برهان فلسفی، تنها معاد روحانی را اثبات کنند و معاد جسمانی را تعبداً پذیرفته‌اند. در میان فلاسفه اسلامی، شاخص‌ترین چهره‌ای که برای اثبات معاد جسمانی ـ با روش فلسفی تلاش می‌کند فیلسوف معروف، صدرالمتألهین شیرازی است.در این پایان نامه آنچه به عنوان نوآوری قلمداد می‌گردد ذکر این موضوع است که در میان فلاسفه اسلامی، ملاصدرا بیشترین تاثیر را از قرآن کریم در ارتباط با معاد جسمانی پذیرفته ولی تاکنون میزان و نحوه این تاثیرپذیری از قرآن کریم و چگونگی پرداخت قرآن کریم به معاد جسمانی مبرهن نگشته است.با نظر به بخشهای مختلف نوشتار و به ویژه توجه به ظواهر آیات قرآن که بیانگر معاد جسمانیاست و توجه به این مسأله که این آیات قابل تأویل نیست و با لحاظ نظر صریح صدرا مبنی بر بهره-گیری از منبع وحی در اثبات معاد جسمانی، تصویری مناسب از معاد جسمانی(حشر روح همراه با بدن) از دیدگاه قرآن کریم و هم چنین ملاصدرا ، مجسم می‌شود.
بررسی تطبیقی نظریه شناخت از دیدگاه هیوم و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
ذکیه ترکاشوند دهنو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به این که مسأله شناخت از پیچیده ترین مسائل معرفت انسانی است و گره های نگشوده در این زمینه وجود داشته و اذهان بشری دچار آشفتگی شده است ، لذا به این سبب اندیشمندان بزرگی به آن پرداخته و دیدگاه های گوناگونی ارائه کرده اند . از این میان دو فیلسوف بزرگ ، دیوید هیوم و علامه طباطبایی ، به کاوش در مبانی شناخت آدمی اهتمام ورزیده اند و دیدگاه های متعارضی عرضه کرده اند ، که مهم ترین آن ها در باب منشأ تصورات و پی جویی از ریشه های آغازین معرفت است . هیوم ، در نظریه شناخت خود ، به انکار معقولات ثانیه و محدود کردن تصورات به انطباعات حسی برمی آید . در باب تصدیقات نیز محدودیت فراوانی بر عقل تحمیل می کند . وی با رد اصول بدیهی عقلی ، به جز گزاره های تحلیلی ، تنها گزاره هایی را حاکی از خارج می داند ، که قابل تحقیق تجربی باشند . در مقابل ، علامه طباطبایی با اصل دانستن معرفت حضوری و پذیرش اصول بدیهی عقلی ، دایره شناخت بشری را بسیار گسترده می داند . ثمره ی اصلی این تعارضات ، شک گرایی معرفتی هیوم و ابطال آن از سوی علامه طباطبایی می باشد . از رهگذر همین مبناست که هیوم به تحلیل مفهوم علیت پرداخته و اصل علیت را به مثابه یک اصل عقلانی نفی کرده است . در مقابل علامه طباطبایی از مسأله ریشه ی اعتقاد به علیت گره گشایی کرده و علیت را به عنوان یک اصل غیرتجربی و عقلی اثبات می کند . از دیگر سوی ، مواضع وجودشناسی مبتنی بر نظام معرفتی این دو فیلسوف ، در مورد مسائلی نظیر : جوهر ، تصورکلی ، جهان خارج ، تصور خدا ، بسیار متقابل بوده و هر یک تأثیرات شگرفی بر اندیشه ی پس از خود در زمینه معرفت شناسی ، وجود شناسی ، فلسفه اخلاق و فلسفه دین به جای گذاشته اند .
انسان شناسی فلسفی عرفانی از دیدگاه حضرت علامه حسن زاده آملی
نویسنده:
فهیمه فهیمی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت انسان و حل معمای آن، نزد فیلسوفان و عارفان مسأله‌ای جدی و اساسی است و هریک کوشیده‌اند با روش‌ها و طرق مختلف، انسان را شناخته و به رمز و رازهای وجودی او پی ببرند. نوشتار حاضر از دریچه فلسفه و عرفان و به روایت علامه حسن زاده آملی، به مسأله شناخت انسان می‌پردازد. در این پایان نامه مسائلی چون کینونت‌ها و ساحات وجودی انسان پیش از این نشئه و پس از آن و به تعبیر دیگر قوس نزول و صعود انسان و مبانی مرتبط با آن واکاوی شده و ملاحظه می‌شود که استاد حسن زاده آملی مباحث یاد شده را با صبغه عرفانی مطرح کرده‌اند. گونه های تجرد یکی دیگر از مباحث مطرح شده در این نوشتار است. تلاش علامه حسن زاده در این بخش به طرح تفصیلی تجرد اتم یا فوق تجرد عقلانی بودن نفس و بیان ادله مرتبط با آن معطوف است. همچنین در بحث انسان کامل به تفصیل به تبیین دیدگاه استاد در این باب و خاستگاه آن، یعنی عرفان ابن عربی پرداخته شده و نشان داده می‌شود که استاد در این زمینه شارح صرف نبوده، بلکه دغدغه‌ی شیعی کردن مباحث انسان کامل ابن عربی و تطبیق آن با امام تشیع را داشته و با استمداد از روایات شیعی به نیکویی از عهده آن برآمده‌اند. همچنین در انسان شناسی علامه حسن زاده با دو نحوه‌ی ارتباط انسان با خدا مواجهیم: رابطه‌ی تکوینی و رابطه‌ی شناختی؛ در رابطه‌ی تکوینی تأکید علامه بر فقر ذاتی بوده و همچو سایر عرفا تمام نظام هستی و به ویژه انسان را فقیر محض می داند و در رابطه‌ی شناختی نیز به تقریر وجوه مختلف حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» پرداخته است. کلید واژه‌ها:انسان کامل، حرکت حبی، کینونت پسین، کینونت پیشین، تجرد برزخی، تجرد عقلانی، تجرد فوق عقلانی، حسن زاده آملی.
بررسی اصل علیت و احکام آن در روایات امام علی علیه‌السلام
نویسنده:
محسن رضایی استخروئیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل علیت که قدیمی‎ترین مسأله فلسفه است، از مهمّ‎ترین ارکان این علم به شمار می‎رود به گونه‎ای که بسیاری از مسائل مهمّ فلسفی مانند مباحث مربوط به علم، تبیین خلقت عالم، اثبات عوالم مجرّد، اثبات علّه العلل، بحث از صفات و افعال الهی، اثبات معاد و ... یا بر این اصل مبتنی‎اند و یا علّیت در اثبات آنها نقش دارد. با این‎که این اصل و احکام آن مسائلی عقلی و فرا ‎‎‏‎‎دینی‎اند امّا در روایات امام علی علیه السّلام نیز به طور فراوان و با نیکو‎ترین بیان‎ها و دقیق‎ترین معانی مطرح شده‎اند که روش دست‎یابی به آنها استنباطی و استظهاری است و در مرحله تجزیه و تحلیل، تحلیلی- عقلی است. بداهت اصل علّیت، تقسیم موجودات به علّت و معلول، احاطه وجودی علّت بر معلول و بطلان تسلسل در علل فاعلی و غایی برخی از موارد مطرح شده در سخنان امام علی علیه‎السّلام هستند. علاوه بر آن، سنخیت بین علّت و معلول که از مهمّ‎ترین اصول موجود در فلسفه است و آثار و نتایج مهمّی دارد، در روایات حضرت نیز هم به شکل کلّی آمده، و هم به صورت مصداقی بر وجود انسان تطبیق داده شده که نشان می‎دهد بین طبیعت انسان و افعال او سنخیت و مناسبت برقرار است و طبیعت هر انسانی فعل خاص خود را دارد. این نتیجه مهمّ فلسفی، می‎تواند مبنای برخی از علوم مربوط به انسان مانند علم اخلاق، روان‎شناسی، علوم‎ تربیتی، و ... قرار گیرد و آنها را متحوّل سازد. در سخنان دیگر حضرت، تعریف معلول به « موجود فی غیره »، شاهدی است بر این‎که معلول وجود رابط است و شأنی جز ربط به علّت ندارد. به تعبیر دیگر حقیقت علّیت، تجلّی است و معلول، جلوه و ظهور علّت می‎باشد. امّا آن‎چه که بیشتر از همه احکام علیت در روایات امام علی علیه السّلام مطرح شده، علّت فاعلی و غایی است که در علّت فاعلی نیز بیشترین مسأله مورد اشاره، فاعلیت واجب تعالی است. روایات حضرت در این زمینه با غایه الغایات خواندن واجب و نفی علم حصولی از او و تصریح به عدم واسطه بین واجب تعالی و معلومات او، هم دیدگاه فاعل بالقصد را درباره واجب نفی می‎نمایند و هم نظریه فاعل بالعنایه را. از سوی دیگر با تثبیت علم تفصیلی ذاتی برای واجب، و تأکید بر عدم افزایش علم او با آفرینش، دیدگاه فاعل بالرّضا را نیز مخدوش دانسته و در مقابل، با تعابیر گوناگون و تصریح به ظهور و تجلّی واجب بر عوالم خارج و شوون نفس، اندیشه فاعل بالتّجلی را تأیید نموده و آثار فراوانی را برای آن ذکر می‎نمایند. در علّت غایی نیز روایات حضرت با اشاره به این‎که « هر موجودی غایتی دارد » و تأیید سلسله طولی علل غایی و این‎که « غایت حقیقی، ذات فاعل است »، واجب تعالی را غایه‎ الغایات دانسته و فاعل کلّ را همان غایت کلّ می‎دانند. همچنین با تأکید بر این‎که واجب تعالی غایت عبادت و سیر موجودات است، محرّک این حرکت و سیر را نیز واجب الوجود می‎دانند، بنابراین واجب تعالی هم مبدأ حرکت، هم غایت حرکت و هم فاعل حرکت است.
رابطه‌ی عین و ذهن از نظر کانت و صدرالمتالهین
نویسنده:
مجتبی تصدیقی شاهرضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از عمیق‌ترین مسائلی که از دیرباز اندیشه انسان، به‌ویژه فیلسوفان را به چالش و تفلسف واداشته، چگونگی رابطه‌ی عین و ذهن، یعنی نسبت بین شناخت انسان و دنیای خارج است. متفکران شرق و غرب در طول تاریخ فلسفه مواضع مختلفی در قبال این مسأله اتخاذ نموده‌اند. این تحقیق به‌صورت مقایسه‌ای و تطبیقی درصدد بررسی دیدگاه دو فیلسوف برجسته‌ی شرق و غرب یعنی صدرالمتألهین و کانت در راه‌حل این معمای بزرگ است. کانت با پایه‌گذاری فلسفه‌ی نقادی خویش تمام تلاش فلسفی خود را صرف شناسایی حدود معرفت بشری نموده و با نوآوری‌های خود درزمینه‌ی معرفت‌شناسی و جدا نمودن عالم فی‌نفسه از جهان پدیدارها، راه جدیدی به سمت حل این مسأله گشوده است. وی معتقد است که علم و شناخت انسان تنها نمود و پدیداری از عالم عین را دریافت می‌کند و آدمی‌هرگز به وجود عینی و فی‎نفسه‎ی اشیاء دست نمی‌یابد. از طرفی صدرالمتألهین نیز بر پایه‌ی اصول هستی شناختی خود، یعنی اصالت وجود و تشکیکی بودن حقیقت آن و ابداعات خاصی که بر محوریت اتحاد عاقل و معقول مبتنی است، چگونگی این رابطه را به‌صورت وحدت ذهن و عین توجیه می‌نماید. وی معتقد است، علم و شناخت از سنخ هستی است، بنابراین عین و ذهن در واقع هریک مرتبه‌ای از هستی هستند. او راه شناخت اشیاء فی‌نفسه و وجود عینی را علم حضوری می‌داند.
  • تعداد رکورد ها : 951