جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 199
خودشناسی از نظر شیخ اشراق و افلوطین
نویسنده:
نوشین نظیری خامنه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هرچند نخستین واقعیتی که آدمی با آن روبه رو می شود، "خود" اوست و چیزی نزدیکتر از "خود" آدمی به او نیست، اما به همان میزان که این واقعیت به او نزدیک است به همان میزان هم مغفول واقع می شود و گاهی برای برخی افراد تا آخر عمر، بررسی نشده باقی می ماند و فراموش می شود؛ درحالیکه "خودشناسی" به یکی از ارزشمندترین موضوعاتی می پردازد که بررسی آن می تواند، حیات هر انسانی را در جهت مثبت آن دگرگون سازد. با مراجعه به تاریخ فلسفه می توان به این امر پی برد که هر یک از فیلسوفان به نحوی به "خودشناسی" پرداخته اند. اما دو فیلسوفی که به نحو چند جانبه و دقیق، این امر را بررسی کرده اند، افلوطین و شیخ اشراق هستند. تحقیق حاضر به بررسی دیدگاههای این دو فیلسوف در رابطه با "خودشناسی" می پردازد و مواضع اختلاف و اشتراک آنها را بررسی می کند. تحقیق حاضر نشان می دهد که این دو متفکر علاوه بر بهره گیری از عناصر فلسفی، مولّفه های عرفانی را نیز به کاربرده اند و به بحث "خودشناسی" از دو جنبه ی نظری و عملی پرداخته اند، حتی می توان گفت که پرداختن به جنبه ی عملی موضوع مورد بحث در آثار این دو فیلسوف، برجسته تر است؛ درصورتی که فیلسوفان دیگر بیشتر، جنبه ی نظری آن را مطرح کرده اند. همچنین این تحقیق درصدد برجسته کردن موضوع"خودشناسی" نیز هست تا به میزان بیشتر و به نحو جدی تر و چند جانبه، مورد توجه واقع شود. در این پژوهش از نفس با عنوان خود واقعی و از بدن با عنوان خود ظاهری، یاد شده است.
رویکرد نهج البلاغه به مسأله وجود خدا
نویسنده:
مریم السادات موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار به مسأله وجود خدا به عنوان یکی از مباحث مهم فلسفه دین از منظر نهج البلاغه پرداخته شده است . بررسی ضرورت بحث خداشناسی , موانع و پیامدهای خداشناسی صحیح از نگاه نهج البلاغه یکی از موضوعات در خور توجه بوده که به آن اهتمام شده است . در تحقیق حاضر با اقتباس از روش الهیات مسیحی ابتدا تعریفی از خدای مفروض در قالب صفات باری تعالی ارائه شده است و سپس به بررسی و استقصاء کلیه دلایل اثبات خدا در نهج البلاغه در دو رویکرد براهین عقلی و غیر عقلی پرداخته شده است .
تدوین فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر مبنای فطرت
نویسنده:
علیرضا منظری توکلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف پژوهش حاضر آن بوده است که با استفاده از آیه 30 سوره روم، فطرت الهی انسان را به عنوان مبنای تعلیم و تربیت اسلامی در نظر و عمل معرفی نماید. ابتدا به بحث ارتباط دین و تربیت پرداخته شده است و اهمیت فطرت در نظام تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس پژوهش حاضر تعلیم و تربیت جهانی باید بر مشترکات ثابت نوع بشر مبتنی باشد تا بتواند به نیازهای اقوام و ملل گوناگون در عرصه اندیشه و عمل تربیتی پاسخ دهد و تنها زبانی که جهان گسترده بشریت را هماهنگ می‌کند ، زبان فطرت است. در این تحقیق از روش تاویلی انتزاعی استفاده شد و اطلاعات با استفاده از روش بررسی اسناد و مدارک جمع‌آوری شدند. امور فطری همان حقایقی همگانی هستند که همه انسانها به آنها گرایش دارند که عبارتند از : گرایش به کمال، حقیقت‌جویی، خیر و فضیلت ، ابتکار و نوآوری ، زیبایی و جمال ، خلود و جاودانگی ، قدرت ، عشق و پرستش، گرایش به دین، تعقل و اندیشمندی و گرایش به آزادی و اختیار . علاوه بر گرایشهای فطری ، انسان دارای شناختها و معرفت فطری است و اصول مشترک تفکر انسان ، فطری می‌باشند و فروغ تفکر و شاخه‌های آن اکتسابی هستند.خودآگاهی ، خداآگاهی و درک اصول خوبی و بدی ف از جمله معرفتهای فطری هستند. انسان‌شناسی به عنوان مبنای تدوین فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در این پژوهش انسان را موجودی می‌داند که استعداد خیر و شر در او به ودیعه نهاده شده است.
بررسی رابطه انسان و خدا از منظر حکمت متعالیه و قرآن با تأکید بر تفسیرالمیزان
نویسنده:
مقدسه خلیلی لاریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله رابطه انسان و خدا، مسئله‌ای بسیار قدیمی است، چون انسان فطرتاً رو به سوی بالا دارد. علاوه بر آن، در بسیاری از علوم از جمله فلسفه نیز قابل طرح است. در علم فلسفه میتوان این مسئله را در دو بعد وجودی و معرفتی بررسی کرد. در بررسی بعد وجودی رابطه انسان و خدا، از فلسفه ماقبل صدرا به دستمی آید که چون اصالت با ماهیت است، علیت نیز در ماهیت مطرح می‌شود، از این رو خداوند به عنوان عله العلل معرفی می‌گردد. این نحوه تبیین از رابطه انسان و خدا با آن چه که در بعضی از آیات قرآن آمده بود تعارض داشت. ولی صدرا با اثبات اصالت وجود، مدار تمامی مباحث فلسفی را بر حول محور وجود قرار داد و چون نخی دانه دانه مسائل فلسفی را به هم مرتبط کرد. و با بیان تشکیک در وجود، علیت را به وجود رابط و مستقل برگرداند. فلسفه صدرا به این جا ختم نشد بلکه صدرا با تحلیل علیت و معلولیت به نظریه تجلی دست یافت و از آن طریق به وحدت شخصیه وجود رسید. در این نقطه از فلسفه او همه موجودات مظهر اسماء و صفات حق تعالی هستند و در محضر او حضور دارند و رابطه‌شان، رابطه جلوه و متجلی و عین الربط با قیوم است و برای وسایط، دیگر تأثیری در ایجاد و علم نیست. همچنین در بعد معرفتی، صدرا بر اساس حرکت جوهریاثبات کرد که نیاز به خداوند به عنوان محرک نخستین، به عمق وجودات سیال راه یافته و عمق وجودشان عین فقر و نیاز است، و موجودات به توسط همین حرکت از نقص به کمال گذر می کنند، و ماده اولی با حرکت اشتدادی، سرانجام به انسانیت و از آن جا به فعلیت محض که همان شهود آگاهانه خداوند است می رسد. این بیان صدرا در تفسیر بعض آیاتی که ناظر به رابطه انسان و خدا در دو بعد وجودی و معرفتی است بسیار نقش دارد، بلکه صدرا توانست با درک حقیقت وجود صرف که منحصر در خداوند است و احاطه قیومیه او و معیت ذات او با موجودات، در تفاسیر آیات معیت، قرب و ملکوت، فهم تازه‌ای را ارائه دهد. فهمی که هیچ یک از پیشینیان قبل از او به آن نرسیده بودند.
گزارش، تحلیل و نقد آراء میرزا مهدی اصفهانی
نویسنده:
جواد رقوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
میرزا مهدی اصفهانی پایه گذار حرکتی است که امروزه «مکتب تفکیک» نامیده می شود. این جریان دعوی بیان معارف ناب اسلامی بدور از هرگونه آمیختگی با افکار بشری را دارد. از ویژگیهای میرزا مهدی مخالف شدید با فلسفه و عرفان است. هدف این نوشتار فراهم آوردن زمینه ای مناسب برای شناخت آراء ایشان می باشد. به این منظور سعی شده است آراء کلامی و الهیاتی میرزا مهدی گزارش، تحلیل و نقد گردد. این رساله با یک مقدمه در سه فصل تنظیم گردیده است. فصل اول بیانگر کلیات بحث نظیر تعریف مسأله، ضرورت و هدف تحقیق، زندگینامه میراز مهدی و... می باشد. در فصل دوم به بیان و تحلیل آراء میرزا و نقد آنها پرداخته شده است. این فصل در شش بخش تنظیم گردیده است؛ بخش اول روش شناسی، بخش دوم معرفت شناسی، بخش سوم وجود شناسی، بخش چهارم جهانشناسی، بخش پنجم خداشناسی، و بخش ششم انسان شناسی میرزا مهدی را واکاوی نموده است. فصل سوم با عنوان بررسی فلسفه و عرفان میرزا مهدی با نگاهی کلی به آراء میرزا در صدد است تا نشان دهد ایشان علی رغم مخالفت با فلسفه و عرفان از نوعی تلاش فلسفی و آراء عرفانی برخوردار بوده و فلسفه ای خاص را پی افکنده است. در این فصل روشن می گردد که میرزا دیدگاهی ایمان گرایانه در باب باورهای دینی داشته و در نهایت نوعی شهود را برای نیل به معرفت دینی لازم می داند. از منظر دیگر می‌توان میرزا مهدی را در باب گزاره های دینی ظاهرگرا دانست که هر گونه عدول از ظاهر روایات را جایز نمی شمارد، اگر چه در مقام عمل دست به تأویل برده و معانی خلاف ظاهری برای بعضی آیات و روایات بیان نموده است. در آخر فصل سوم به نتیجه بحث اشاره گردیده است.
علم‌النفس و رابطه‌ی آن با خداشناسی از دیدگاه حکمت متعالیه (ملاصدرا) و مکتب اسماعیلیه (ناصرخسرو)
نویسنده:
فاطمه افضلی شمس‌آباد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از سوالات اساسی بشر از ابتدای آفرینش این بوده است که "من کیستم؟". یافتن پاسخی برای این سوال می تواند راهگشای بسیاری از ابهامات و مشکلات بشری باشد. علم النفس و خودشناسی یکی از توصیه های موکد دین مبین اسلام است و بنابر گفته ی بزرگان دین، معرفت نفس رهنمون معرفت رب است و یکی از راه های خداشناسی به حساب می آید.برای یافتن رابطه ای بین خودشناسی و خداشناسی، باید مسیری را طی نمود. مرحله ی اول در این راه شناخت نفس ناطقه ی انسان، یافتن چگونگی رابطه ی قوای نفس با آن، درک چگونگی رابطه ی نفس با بدن و به طور کلی شناخت ذات، صفات و افعال است. در مرحله ی دوم، شناخت ذات، صفات و افعال باری تعالی در حد وسع و سعه ی وجودی فرد مطرح می شود. مرحله ی آخر که می توان آن را حساس ترین مرحله دانست عبارت است از مقایسه ی نفس ناطقه با حق تعالی. در این بخش با توجه به تشابهاتی که بین نفس و خداوند یافته ایم، و با تاکید بر این نکته که خداوند مثل ندارد ولی مثال دارد، به این نتیجه می رسیم که انسان با شناخت خود می تواند خالق و رب خود را بشناسد و سیر الی الله داشته باشد. در پژوهش حاضر، مراحل رسیدن از خودشناسی به خداشناسی را به صورت تطبیقی، بین حکیم ناصرخسرو و صدرالمتالهین به عنوان نمایندگان مکتب اسماعیلیه و حکمت متعالیه پی می گیریم و مشاهده می کنیم که این دو حکیم نیز بر رابطه بین معرفت نفس و معرفت رب تاکید دارند و خودشناسی را یکی از متقن ترین و نزدیک ترین راه های خداشناسی می دانند
کدام معرفت خدا، مبدأ محبت اوست؟ معرفت برهانى؟ یا شهودى ، و یا هر دو؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
هر دو. دو نوع معرفت براى انسان نسبت به حضرت حق عز و جل امكان پذير است : اوّل ، معرفت از طريق برهان كه تكيه گاه ايمان است و دوم ، معرفت از طريق شهود كه يقين ناميده مى شود . هر قدر انسان نسبت به خداوند متعال معرفت پيدا كند ، به همان ميزان ، با زيبايى بیشتر ...
اندیشه مشیت و اراده الهی و تبیین مدرسه قم از آن
نویسنده:
محمد تقی شاکر، سید محمود موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشکاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اسماء و صفات الهی هر یک فصلی از معرفت را به روی جویندگان حقیقت می گشایند. از جمله صفاتی که قرآن و روایات بر آن تاکید و می توان گفت عقل بر آن حکم می کند، صفت اراده است. نوشتار پیش رو به تحلیل داده های نقلی و عقلی در تبیین صفت مشیت و اراده الهی در حوزه شیعه تا پایان مدرسه قم پرداخته است. سعی شده است با چینشی تاریخی تطور سیر دریافت از این مساله در این دوره زمانی نشان داده شود. از این رو نخست بررسی معنای لغوی و قرآنی آن انجام و آنگاه دیدگاه های اهل حدیث، معتزله و اشعری را مرور نموده است و سپس به دیدگاه متکلمین دوره حضور به ویژه هشام بن حکم و محدثین کلامی مکتب قم با محوریت و مقایسه سه کتاب محاسن، کافی و توحید پرداخته است و در نگاهی کلان به این مطلب رهنمون شده است که تنظیم مدار صفت اراده در منظومه کلامی با توجه به پرسشهای جدید، تبیین از چیستی اراده و مشیت را دست خوش دگرگونی و تحول و در رفتار محدثین زمینه ساز گزینش و چینش خاص روایات نموده است.
صفحات :
از صفحه 105 تا 136
بررسی نقش جایگاه خداشناسی فطری از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
زهرا ملایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مباحث مربوط به معرفت دینی و خداشناسی، شناخت فطری و راه یابی از طریق درون یکی از راه های قابل توجه است. از جمله راههای خداشناسی تعلیماتی است که از طریق براهین عقلی و بیانات شرایع به بشر رسیده است. باید توجه داشت که در عین حال انسان هایی وجود دارد که قادر به درک مبانی استدلال عقلانی و قبول بیانات شرایع نمی باشند.لذا برای این عده مسیری دیگر در همان معرفت و ارتباط با ذات خداوند از طریق فطرت انسانی است، مهیا گردیده است. خداشناسی و خداجویی در فطرت انسان همگام با آفرینش وی سرشته است و حتی براهین فلسفی مانند برهان صدیقین، برهان وجودی، و... به گونه ای ریشه در فطرت خداشناسی انسان دارند. همۀ انسانها این شناخت را در عمق جان و وجدان خویش دارند ولی به سبب عوامل گوناگون محیطی، اجتماعی، فرهنگی و موانع مختلف دنیایی وضوح و روشنی آن را از یاد برده اند. علم به این آگاهی فطری یا خداشناسی فطری نیازمند تلنگرهایی است که که باید پیوسته از سوی دین پژوهان و فیلسوفان انجام گیرد تا تجلی آن همواره محفوظ باقی بماند. پژوهش حاضر ضمن بررسیمبادی و مسائل کلی فطرت و تبیین بینش خاص قرآن درباره آن، به بحث از فطرت الهی در انسان از دیدگاه برخی از حکمای متعالیه می پردازد. این فیلسوفان برهان هایی را از طریق فطرت بر اثبات وجود خداوند تبیین کرده اند که برخی مبتنی بر ادراکات فطری وبرخی مبتنی بر گرایشهای فطری است. در این تحقیق تکیۀ خاصی به آراء ملاصدرا و حکمای متعالیه معاصر درباره خداشناسی فطری شده است.ملاصدرا با تکیه بر فقر وجودی ممکنات، و همچنین از طریق گرایش عشق به کمال طلبی و امید داشتن در شدائد بر اثبات فطری بودن شناخت خداوند برهان اقامه کرده است.علامه طباطبایی نیز از طریق علم حضوری ممکنات و ربط وجودی ایشان و استناد به آیۀ میثاق و نیز از طریق گرایش امید در سختیها، برهانی را بر اثبات فطری بودن وجود خداوند اقامه کرده است. آیت الله شاه آبادی نیز با ارائه برهان فطرت عشق به نظریۀ جدیدی درزمینه فطرت دست یافته است. امام خمینی نیز که شاگرد ایشان می باشد، صرفاً از طریق گرایش عشق به کمال مطلق و انزجار از نقص به اثبات فطری بودن وجود خداوند می پردازد.
رابطه سیروسلوک عرفانی با مفهوم اسقاط تدبیر در اندیشه های ابن عطاءاله اسکندرانی
نویسنده:
رضا الهی منش، نعیمه ابراهیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
ابن عطاءالله اسکندرانی شاذلی به عنوان اولین نگارنده اندیشه های شاذلیه و گسترش دهنده این افکار شناخته شده است. اندیشه هایی که تماما بر مبنای اسقاط تدبیر مفهوم پیدا می کنند. ابن عطاء، سالک را در ابتدای سلوک از تدبیر کردن منع می کند؛ چون اراده انسان در برابر اراده خداوند هیچ است و انجام تدبیر، حجابی برای سلوک ایجاد می کند. مقامات نه گانه ابن عطاء- یعنی توبه، زهد، صبر، شکر، خوف، رجاء، رضا، توکل، و محبت- اگر با اصل اسقاط تدبیر همراه شوند، صحت پیدا می کنند و حتی آخرین مقام یعنی محبت در نزد او کامل ترین مقام نیست؛ به دلیل آن که در مقام پایین تر آن یعنی رضا، اصل اسقاط تدبیر چشم گیرتر است و سالک در آن هیچ اراده ای از خود ندارد. احوال پنج گانه مد نظر او انس، قبض، بسط، فنا و بقا هستند. ابن عطاء رابطه میان مقامات و احوال و اعمال را این گونه روشن می کند که عمل نیکو نتیجه حال نیک است و حال نیک به سبب تحقق کامل مقامات در وجود سالک رخ می دهد و در نهایت تمام این راه سیروسلوک به معرفه الله خواهد انجامید.
صفحات :
از صفحه 1 تا 23
  • تعداد رکورد ها : 199