جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1563
کلی در فلسفه ارسطو
نویسنده:
احمد زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی‌تردید مسئله «کلی» یکی از مهم‌ترین و محوری ترین مسائل تاریخ فلسفه است.پیشینه‌ی تاریخی این بحث به مقابله سقراط با دیدگاه سوفسطاییان برمی‌گردد که اینان اخلاق و معرفت را نسبی می‌دانستند، اما سقراط معتقد شد که برای معرفت واخلاق باید تعاریف «کلی» اقامه کرد. سقراط این تعاریف کلی را مطرح کرد اما مبنایی مابعدالطبیعی برای اثبات آنها فراهم نکرد. افلاطون برای این منظور آموزه‌ی صور متعالی را مطرح کرد، صورتهایی که ثابت وازلی هستند، و نسبت به تجلی‌های ناقص یا «تقلیدهایشان» دراین جهان استقلال دارند و با حواس ادراک نمی‌شوند. این نظریه افلاطون با انتقادات ارسطو مواجه شد. به عقیده ارسطو «چیزها» از ماده و صورت فراهم آمده‌اند. صورت در فلسفه‌ی اسطو قابل تطبیق با مثال در نظر افلاطون است ومبنای لازم برای کلی را داراست. ولی ارسطو وجود «صور» یا «مُثُل» مستقل را در جهانی جداگانه رد کرد. به نظر او صور فقط در ضمن اشیاء این جهانی وجود دارند. مثلأ «انسان» بتمامه در تک تک انسانها وجود دارد و وقتی آن را صرف نظر از هرمصداقی در نظر بگیریم در واقع مفهومی کلی در ذهن خواهد بود. پس هر چند افلاطون و ارسطو هر دو در بحث کلی واقع‌گر‌ا هستند، اما کلی افلاطونی دارای اوصافی چون تعالی و مفارقت است، در حالی‌ که کلی ارسطویی در متن واقعیت به صورت حالّ در ماده و در نتیجه متکثر به تکثر افراد است. این موضع ارسطو در تاریخ مبحث کلی به «اصالت واقع معتدل» و گاهی به «اصالت مفهوم» معروف است که از طرفی در برابر موضع افلاطون قرار می‌گیرد و از طرف دیگر در برابر به اصطلاح «اصالت تسمیه‌»ای‌ها که هیچ شـأن وجودی در برای کلی در نظر نمی‌گیرند.
معرفت‌شناسی فضیلت محور: نقد و بررسی دیدگاه لیندا زاگزبسکی
نویسنده:
محمدرضا باقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروزه ارائه هر گونه تعریف و تحلیل از معرفت با دو معضل اساسی روبروست: معضل گتیه و معضل ارزش. بر اساس معضل گتیه، گاهی ممکن است فرد علی رغم باور داشتن به گزاره‌ای صادق و موجه، هنوز به مرحله معرفت نرسیده باشد. معضل ارزش نیز اشاره به ارزش مضاعف معرفت بر باور صادق صرف دارد. این معضل ریشه در دو مقدمه پذیرفته شده در حوزه معرفت‌شناسی دارد. بر اساس مقدمه نخست، معرفت به طور ضمنی به باورِ صادقِ موجه یا تضمین شده تعریف می‌شود. مقدمه دوم نیز به این نکته اشاره دارد که ارزش توجیه یا تضمین، حداقل در ظاهر امر بر گرفته از ارزش باور صادق و در نتیجه قابل فروکاستن به ارزش صدق است. بر مبنای این دو مقدمه، برخی معرفت‌شناسان مدعی شده‌اند که معرفت به مراتب ارزشمندتر از باور صادق صرف است. لیندا زاگزبسکی با مد نظر داشتن این دو معضل، تبیین و تحلیلی از معرفت را با محوریت فضایل فکری ارائه داده است که بر اساس آن معرفت به باور بر آمده از عمل مبتنی بر فضیلت فکری تعریف شده است. در این تعریف، عمل مبتنی بر فضیلت به عملی اطلاق می‌شود که بر مبنای انگیزه‌های فضیلت‌مندانه شکل گرفته و در رسیدن به هدف این انگیزه کام‌یاب بوده باشد. زاگزبسکی با استفاده از این اصطلاح شکاف میان عمل فضیلت‌مندانه و دست‌یابی به صدق را پوشانده و نظریه‌ی خود را از دام معضل گتیه در امان می‌دارد. هم‌چنین زاگزبسکی ارزش مضاعف معرفت نسبت به باور صادق صرف را با ارجاع به انگیزه‌های فضیلت‌مندانه شخص تبیین می‌نماید. نظریه‌ی زاگزبسکی علی رغم تاثیر بسیاری که در معرفت‌شناسی معاصر بر جای گذاشت، نقدهای متعددی را به خود دیده است. پذیرش اراده گرایی در ساحت باورها، کافی و الزامی نبودن شرایط زاگزبسکی برای معرفت از جمله انتقادات وارد بر نظریه‌ی زاگزبسکی است. از نقاط قوت نظریه‌ی زاگزبسکی نیز می‌توان به ارائه‌ی تبیین معارف مرتبه بالا و چگونگی تاثیر ساحات مختلف نفس بر ساحت معرفتی انسان اشاره کرد.
هایدگر و گذر از متافیزیک
نویسنده:
نازنین محمدخانی غیاثوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله تعریف هایدگر از متافیزیک و انتقادات او بر آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. دغدغ? اصلی هایدگر متافیزیک بود، خصوصاً متافیزیکِ هستی. از نظر هایدگر سخنی که به هستی نپردازد و تفاوت هستی‌شناسانه میان هستی و موجود را فراموش کند سخنی متافیزیکی است. برخلاف تفاسیر رایج، هایدگر با تفسیر فلسف? کانت ادعا کرد که فلسف? کانت در طرح هستی‌شناسی بنیادین قرار می‌گیرد. هدف او مقابله کردن با فلسف? سوژه‌مدار است که ذهنیت را اثبات می‌کند. نگاه هایدگر بعد از دوران چرخش، از انسان به هستی است. او انسان را موجودی متناهی می‌داند و ادعا می‌کند برای تحقق تناهی بشر انسان دارای حس شده است. سپس با نقد نظری? مطابقت و تفسیر تمثیل غار افلاطون، تفسیر خود از حقیقت به مثاب? آشکارگی را ارائه می‌دهد. و بعد از آن به تفسیر فلسف? نیچه می‌پردازد و او را فیلسوفی می‌داند که رویکرد به موجودات را تا آخرین حد آزموده است. سپس او با حمایت نیچه از بی‌معنایی مخالفت می‌کند. از نظر هایدگر معنا در یک موجود متافیزیکی یا مادی ساکن نیست بلکه در یک توصیف هستی‌شناسانه از وحدت و استعلا مقیم است. از نظر او عدم بهتر از روش متافیزیکی بازنمایی حالات هستی را مجسم می‌کند و وحدت، توانایی موجود را برای استعلا و دستیابی به هستی مشخص می‌کند. همچنین فلسفه‌ای که نتواند وحدت یابد منتهی به بی‌معنایی و عدم وحدت خواهد شد.
رئالیسم علمی با تاکید بر آراء کارل پوپر
نویسنده:
جعفر مذهبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بسیاری از تئوری‌های علمی هویات غیرقابل مشاهده‌ای را فرض می‌کنند که هرگز نمی‌توان وجودشان را به طور مستقیم اثبات کرد. تنها راه اثبات وجودشان از طریق پیش‌بینی‌های موفقی است که از آن تئوری-ها ناشی می‌شود؛ اما این رویکردی است که تنها رئالیست‌های علمی آن را قبول دارند و آنتی‌رئالیست‌ها نمی‌پذیرند. به عبارت دیگر، رئالیست‌ها معتقدند که می‌توان وجود هویات نظری را از موفقیت یک تئوری در عرصه‌ی پیش‌بینی‌ با استفاده از برهان IBE (استنتاج به قصد بهترین تبیین) استنتاج کرد؛ بر عکس رئالیست‌ها، آنتی‌رئالیست‌ها با تکیه بر برهان تعیین ناقص و برهان فرا‌ـ‌استقرایی بدبینانه، این رویکرد را رد می‌کنند. موضوع رئالیسم علمی معمولأ از سه دیدگاه بررسی می‌شود: متافیزیکی (وجودشناختی)، معرفتی و معناشناختی. دیدگاه متافیزیکی درباره‌ی وجود مستقل از ذهن هویات نظری بحث می‌کند. دیدگاه معرفتی به باورهای ما درباره‌ی پیشرفت‌های علمی و دیدگاه معناشناختی به چگونگی تفسیر ما درباره‌ی شرایط صدق گزاره‌های علمی مربوط است؛ در ضمن این موضوع می‌تواند مباحث گوناگونی مثل عقلانیت، نسبی‌گرایی، واقعیت و نمود، تئوری‌های مربوط به حقیقت، تبیین و غیره را شامل شود.در موضوع رئالیسم علمی مناقشات بی‌پایان زیادی وجود دارد. به نظر می‌رسد راه حل کارل پوپر برای حل مشکل استقرا و توجیه‌گرایی در علم، یعنی همان معرفت حدسی، با تأکید بر عقلانیت انتقادی و رئالیسم متافیزیکی تا حدودی می‌تواند پایان‌بخش این مناقشات باشد.
عدم و احکام مرتبط با آن در نگاه ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود، تنها چیزی است که می توان برای آن مصداقی واقعی یافت و در مقابل وجود، عدم است که هیچ مصداق و محکی ای در خارج ندارد و تنها در ذهن است که می توان برای آن، مصداقی در نظر گرفت، زیرا مفهوم آن در ذهن موجود است، به تبع احکام و لوازم مربوط به وجود، عدم نیز احکامی دارد که هرکدام از این احکام در فلسفه و منطق، جایگاه مخصوص به خود را دارند. برخی مواضعی که می توان در آنها به احکام عدم پرداخت عبارتند از: مواد ثلاث، حدوث و قدم، اعاده معدوم، هیولا، مسئله شرور و ... در مبحث مواد ثلاث، به موازات هر یک از مفاهیم سه گانه وجوب و امکان و امتناع، احکامی مرتبط با عدم وجود دارد. حکمی که ابن سینا و ملاصدرا در ارتباط با عدم در زمینه وجوب صادر کرده اند این است که « درساحت ربوبی، عدم راه ندارد.» این دو فیلسوف در زمینه امکان نیز احکامی را مرتبط با عدم ذکر کرده اند، از جمله عدمی بودن مفهوم امکان، مسبوق به عدم نبودن وجود مفارقات، عدم تناقض در این قضیه که ماهیت از حیث ذاتش نه موجود است و نه معدوم و ... درباره ماده امتناع نیز هر دو فیلسوف به اختصار احکامی را صادر کرده اند. ابن سینا و ملاصدرا درباره این مسئله که حادث، مسبوق به چه نوع عدمی است، به اظهار نظر پرداخته و حدوث را به دو قسم زمانی و ذاتی تقسیم کرده اند. در بحث اعاده معدوم، هر دو فیلسوف، اعاده معدوم را ممتنع دانسته و معتقدند معاده جسمانی اعاده جسمهای معدوم شده دنیوی نیست. این دو فیلسوف معتقدند که هیولا قوه محض است و به همین علت به عدم بسیار نزدیک است. تنها تفاوت هیولا با عدم در این است که هیولا نحوه ای از وجود را دارد که همان قوه محض بودن است، اما عدم هیچ گونه وجودی ندارد. ابن سینا و ملاصدرا شر را عدمی دانسته و بر این عقیده اند که شر عدم ملکه است. احکام عدمی دیگری که دو فیلسوف در آنها با هم، اتفاق نظر دارند، عبارتند از احکامی در زمینه منطق، چگونگی علم به معدوم و عدم امتیاز و عدم علیت میان اعدام. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از احکام مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظرهایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خواهیم پرداخت.
تحلیل و نقد مدعای آقا علی مدرس در اصالت وجود
نویسنده:
علی ارشد ریاحی، محمد خسروی فارسانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصالت وجود مبنای حکمت متعالیه است و ملاصدرا در جهت استحکام بخشیدن به این مبنا، براهین متعددی اقامه نموده است. عموم شارحان پس از وی، در مقام تبیین دیدگاه ایشان بوده اند. اما آقا علی مدرس یکی از برجستگان مکتب فلسفی تهران، ضمن التزام بر این مبنا، در تلاش است تا به زعم خویش بحث ناتمام ملاصدرا را تمام کند. او در مسأله اصالت وجود، با طرح محل نزاع اصالت وجود و اصالت ماهیت می­ خواهد خلأ فلسفه ملاصدرا را پر کند. همچنین، با طرح براهین نو بر اصالت وجود به دنبال استحکام بخشی به مبنای فلسفی اوست. این مقاله ضمن طرح و تبیین دیدگاه ­های آقا علی مدرس در این دو مسأله، به تحلیل و نقد آن ها می پردازد. از نتایج حاصله این پژوهش، تنقیح افزون تر و تثبیت بیشتر جایگاه اصالت وجود به عنوان مبنای مباحث وجود شناسی در حکمت متعالیه است.
صفحات :
از صفحه 185 تا 200
بررسی تطبیقی «جبر و اختیار» از منظر امام خمینی (ره) و فخر رازی
نویسنده:
محمود آهسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فخر رازي همگام با ديگر متکلمان اشعري، بر اين اعتقاد است که انسان در افعال خود هيچ اختياري از خود ندارد و افعال او توسط خداوند ايجاد مي‌گردد. او براي اثبات سخن خود به آياتي از قرآن اشاره مي کند تا اين مطلب را تأکيد نمايد. فخر رازي، با اعتقاد به اصول ثابت اشاعره در اعتقاد به جبر، اثبات اختيار براي انسان را مغاير با قدرت مطلق خداوند مي داند، اما پس از اينکه آياتي از قرآن را مويد اختيار يافته، به نظريه کسب اشعري معتقد شده است. نظريه کسب مي گويد که افعال ارادي انسان را خداوند مي آفريند اما انسان آن را متصف به خير و يا شر مي‌کند. البته فخر، پس از مدتي اين نظر را هم راهگشا نمي داند و از آن عدول مي کند. وي در موارد زيادي از اعتقاد اوليه خود باز گشته و نظري جديد را اتخاذ کرده که با معتقدات قبلي اش منافات دارد. امام خميني مانند ساير متکلمان اماميه، براي انسان نه جبر مطلق قائل است و نه اختيار مطلق؛ بلکه به امري ميان جبر و اختيار اعتقاد دارد که آن را «امر بين الأمرين» مي نامند. يعني در عين حال که اختيار را از انسان سلب نمي کند، اراده انسان را در طول اراده الهي موثر مي داند. اما اختلافي که ميان تفسير امام(ره) از امر بين الأمرين و ساير متکلمان اماميه قابل تشخيص است، اين است که، ايشان علاوه بر رويکرد فلسفي، با نگاهي عرفاني اين مسأله را مورد تحليل قرار مي دهد و تأکيد دارد که براي درک ارتباط ميان افعال انسان و خداوند بايد به مرتبه اي از معرفت جهان رسيد که همه افعال را مظهر و مجلاي اراده خداوند ديد و گر نه با استدلال عقلي صرف، نمي توان اصل امربين الأمرين که بيانگر نظريه صحيح در مورد جبر و اختيار است را درک کرد. علاوه بر اين امام خميني، بسياري از عوامل موثر در عمل انسان را ناشي از محيط و وراثت مي داند و معتقد است که اينها مي توانند انسان را به سوي اموري سوق دهند، اما تصريح دارد که نقش اين عوامل قابل تغيير است و باعث جبر نخواهد شد.
تفکیک و تخریب نزد هایدگر
نویسنده:
شکوفه حسینی منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهیکی از بحث‌برانگیزترین مسائلی که در فلسفه هایدگر وجود دارد، ادعای هایدگر درباره غفلت سنت فلسفه غرب از مسئله هستی است. هایدگر می‌کوشد با تفکیک و تخریب این سنت ریشه‌های این غفلت و فراموشی را آشکار کند. با این حال، همواره این‌گونه به نظر آمده است که هایدگر با چنین ادعایی قصد دارد این سنت را ویران کرده و آن را بی‌ارزش جلوه دهد. هدف این رساله آن است که پس از پرداختن به معنای تفکیک و تخریب، لزوم انجام آن را با توجه به نوع اندیشه هایدگر نشان دهد و از این مدعا دفاع کند که تفکیک و تخریب نه هدف هایدگر بلکه روشی پدیدارشناسانه است که لازمه رسیدن هایدگر به هدف او به منزله روشن کردن معنای حقیقی هستی است. همچنین تلاش شده است که با بررسی انجام تفکیک و تخریب در نمونه‌هایی از آثار هایدگر هم در دوران اولیه تفکرش و هم در دوره دوم پیوستگی تفکر وی آشکار گردد. بر این اساس در این رساله ابتدا معنای تفکیک و تخریب با توجه به اهمیت هستی برای هایدگر شرح داده شده و پس از آن نشان داده شده است که هستی‌شناسی تنها بوسیله تفکیک و تخریب می‌تواند به طور کامل به شیوه پدیدارشناسانه از ویژگی اصیل مفاهیم خویش مطمئن شود. بر این اساس در ادامه، تفکیک و تخریب به عنوان مرحله‌ای از پدیدارشناسی هایدگر مطرح و ارتباط آن با پدیدارشناسی هوسرل بیان گردیده است. در فصل دوم انجام تفکیک و تخریب در نمونه هایی از آثار هایدگر متقدم و هایدگر متأخر مورد توجه قرار گرفته است. در فصل سوم نشان داده شده است که تفکیک و تخریب تاریخ هستی‌شناسی و بازبینی تفکر یونانیان باستان ما را متوجه این نکته می‌کند که در طول تاریخ هستی‌شناسی تنها یک وجه، یعنی وجه نامستوری هستی اصل قرار گرفته است و وجه مستوری آن فراموش گشته است. نهایتا هدف این رساله آشکار کردن جایگاه مهم تفکیک و تخریب در اندیشه هایدگر و پایبندی وی به انجام آن تا آخرین آثار اوست.واژگان کلیدی: تفکیک و تخریب، پدیدارشناسی، هایدگر، هستی‌شناسی
جایگاه اسطوره در سمبلیسم کاسیرر
نویسنده:
سمیرا نجف پورخویگانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه کارکردی یا پدیدار شناختی ارنست کاسیرر درباره آگاهی اسطوره‌ای و تمایز آن از دیدگاه های روان‌شناختی و متافیزیکی در پرتو تأثیر پذیری این فیلسوف نوکانتی ازکانت، می‌پردازد. از آن جا که دیدگاه کاسیرر نسبت به اسطوره با توجه به دیدگاه‌های مسلط و رایج روان شناختی و متافیزیکی مطرح شده است؛در این پژوهشسعی می شود با روش مطالعه مقایسه ای قبل از بیان ویژگی‌ها و مولفه های خاص نگاه کاسیرر به اسطوره به اجمال به بررسی وتوصیف و تشریح ابعاد کلی این دو نگاه رقیب بپردازیم وسپس به نحومقایسه ایدیدگاهخاص کاسیرر رابررسی کنیم. آنچه دیدگاه اورا از این دو دیدگاه رقیب متمایز می کند شیوه پرداختن او به اسطوره است که با عنوان پدیدار شناسی، درک انتقادی و درک کارکردی آگاهی اسطوره‌ای معرفی می‌شود.هم چنین درجای جای این پژوهش سعی بر بیان و تأکید تعلق خاطر این فیلسوف نوکانتی به کانت ودیدکاه انتقادی او وهگل و پدیدارشناسی روح اوشده است.
بررسی تطبیقی دیدگاههای ابن سینا و اسپینوزا در مورد صفات خدا
نویسنده:
زهرا مسعودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی دیدگاههای ابن سینا و اسپینوزا در مورد صفات خدا در این پایان نامه مد نظر است که بعد از تبیین این دیدگاهها به مقایسه پرداخته می شود تا نقاط اشتراک و اختلاف این دو فیلسوف مشخص شود.. ابتدا فصلی به بحث درباره خدا در مقام تصور و تصدیق و لوازم دیدگاههای دو فیلسوف در مورد خدا اختصاص داده شده است. در این فصل دو فیلسوف هر یک با علت دانستن یا ندانستن خدا برای خود و اطلاق یا عدم اطلاق جوهر بر خدا در مقام تصور و بدون استناد به مخلوقات در قالب براهینی متفاوت در مقام تصدیق به اثبات خدا پرداخته اند و سپس به تناسب بحث نظریه فیض و وحدت وجود و نحوه پیوند خدا و جهان هستی و چگونگی پیدایش جهان مادی مورد بحث قرار گرفته است. سپس در فصل مربوط به صفات پس از تبیین مفهوم و اقسام صفات از دیدگاه دو فیلسوف، به شیوه ای گزینشی، از مجموعه جدول صفات و ویژگیهایی که در نظام فکری دو فیلسوف مذکور قابل رسم اند، چندین صفت انتخاب شده و سعی شده است تا با مقابل هم قرار دادن اندیشه این دو فیلسوف، نقاط اشتراک و اختلاف در این زمینه نشان داده شود. در این فصل دو صفت ثبوتی و دو صفت سلبی مورد مقایسه قرار گرفته است. هر دو فیلسوف با دلایلی جسمانیت و تجزیه پذیری را از خداوند سلب نموده انداما ابن سینا علم و عقل را از اوصاف خدا می داند در حالی که در نظر اسپینوزا فکر صفت خداست اما علم و عقل از حالات صفت فکر هستند.
  • تعداد رکورد ها : 1563