جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1577
عدم و احکام مرتبط با آن در نگاه ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود، تنها چیزی است که می توان برای آن مصداقی واقعی یافت و در مقابل وجود، عدم است که هیچ مصداق و محکی ای در خارج ندارد و تنها در ذهن است که می توان برای آن، مصداقی در نظر گرفت، زیرا مفهوم آن در ذهن موجود است، به تبع احکام و لوازم مربوط به وجود، عدم نیز احکامی دارد که هرکدام از این احکام در فلسفه و منطق، جایگاه مخصوص به خود را دارند. برخی مواضعی که می توان در آنها به احکام عدم پرداخت عبارتند از: مواد ثلاث، حدوث و قدم، اعاده معدوم، هیولا، مسئله شرور و ... در مبحث مواد ثلاث، به موازات هر یک از مفاهیم سه گانه وجوب و امکان و امتناع، احکامی مرتبط با عدم وجود دارد. حکمی که ابن سینا و ملاصدرا در ارتباط با عدم در زمینه وجوب صادر کرده اند این است که « درساحت ربوبی، عدم راه ندارد.» این دو فیلسوف در زمینه امکان نیز احکامی را مرتبط با عدم ذکر کرده اند، از جمله عدمی بودن مفهوم امکان، مسبوق به عدم نبودن وجود مفارقات، عدم تناقض در این قضیه که ماهیت از حیث ذاتش نه موجود است و نه معدوم و ... درباره ماده امتناع نیز هر دو فیلسوف به اختصار احکامی را صادر کرده اند. ابن سینا و ملاصدرا درباره این مسئله که حادث، مسبوق به چه نوع عدمی است، به اظهار نظر پرداخته و حدوث را به دو قسم زمانی و ذاتی تقسیم کرده اند. در بحث اعاده معدوم، هر دو فیلسوف، اعاده معدوم را ممتنع دانسته و معتقدند معاده جسمانی اعاده جسمهای معدوم شده دنیوی نیست. این دو فیلسوف معتقدند که هیولا قوه محض است و به همین علت به عدم بسیار نزدیک است. تنها تفاوت هیولا با عدم در این است که هیولا نحوه ای از وجود را دارد که همان قوه محض بودن است، اما عدم هیچ گونه وجودی ندارد. ابن سینا و ملاصدرا شر را عدمی دانسته و بر این عقیده اند که شر عدم ملکه است. احکام عدمی دیگری که دو فیلسوف در آنها با هم، اتفاق نظر دارند، عبارتند از احکامی در زمینه منطق، چگونگی علم به معدوم و عدم امتیاز و عدم علیت میان اعدام. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از احکام مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظرهایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خواهیم پرداخت.
تحلیل و نقد مدعای آقا علی مدرس در اصالت وجود
نویسنده:
علی ارشد ریاحی، محمد خسروی فارسانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصالت وجود مبنای حکمت متعالیه است و ملاصدرا در جهت استحکام بخشیدن به این مبنا، براهین متعددی اقامه نموده است. عموم شارحان پس از وی، در مقام تبیین دیدگاه ایشان بوده اند. اما آقا علی مدرس یکی از برجستگان مکتب فلسفی تهران، ضمن التزام بر این مبنا، در تلاش است تا به زعم خویش بحث ناتمام ملاصدرا را تمام کند. او در مسأله اصالت وجود، با طرح محل نزاع اصالت وجود و اصالت ماهیت می­ خواهد خلأ فلسفه ملاصدرا را پر کند. همچنین، با طرح براهین نو بر اصالت وجود به دنبال استحکام بخشی به مبنای فلسفی اوست. این مقاله ضمن طرح و تبیین دیدگاه ­های آقا علی مدرس در این دو مسأله، به تحلیل و نقد آن ها می پردازد. از نتایج حاصله این پژوهش، تنقیح افزون تر و تثبیت بیشتر جایگاه اصالت وجود به عنوان مبنای مباحث وجود شناسی در حکمت متعالیه است.
صفحات :
از صفحه 185 تا 200
بررسی تطبیقی «جبر و اختیار» از منظر امام خمینی (ره) و فخر رازی
نویسنده:
محمود آهسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فخر رازي همگام با ديگر متکلمان اشعري، بر اين اعتقاد است که انسان در افعال خود هيچ اختياري از خود ندارد و افعال او توسط خداوند ايجاد مي‌گردد. او براي اثبات سخن خود به آياتي از قرآن اشاره مي کند تا اين مطلب را تأکيد نمايد. فخر رازي، با اعتقاد به اصول ثابت اشاعره در اعتقاد به جبر، اثبات اختيار براي انسان را مغاير با قدرت مطلق خداوند مي داند، اما پس از اينکه آياتي از قرآن را مويد اختيار يافته، به نظريه کسب اشعري معتقد شده است. نظريه کسب مي گويد که افعال ارادي انسان را خداوند مي آفريند اما انسان آن را متصف به خير و يا شر مي‌کند. البته فخر، پس از مدتي اين نظر را هم راهگشا نمي داند و از آن عدول مي کند. وي در موارد زيادي از اعتقاد اوليه خود باز گشته و نظري جديد را اتخاذ کرده که با معتقدات قبلي اش منافات دارد. امام خميني مانند ساير متکلمان اماميه، براي انسان نه جبر مطلق قائل است و نه اختيار مطلق؛ بلکه به امري ميان جبر و اختيار اعتقاد دارد که آن را «امر بين الأمرين» مي نامند. يعني در عين حال که اختيار را از انسان سلب نمي کند، اراده انسان را در طول اراده الهي موثر مي داند. اما اختلافي که ميان تفسير امام(ره) از امر بين الأمرين و ساير متکلمان اماميه قابل تشخيص است، اين است که، ايشان علاوه بر رويکرد فلسفي، با نگاهي عرفاني اين مسأله را مورد تحليل قرار مي دهد و تأکيد دارد که براي درک ارتباط ميان افعال انسان و خداوند بايد به مرتبه اي از معرفت جهان رسيد که همه افعال را مظهر و مجلاي اراده خداوند ديد و گر نه با استدلال عقلي صرف، نمي توان اصل امربين الأمرين که بيانگر نظريه صحيح در مورد جبر و اختيار است را درک کرد. علاوه بر اين امام خميني، بسياري از عوامل موثر در عمل انسان را ناشي از محيط و وراثت مي داند و معتقد است که اينها مي توانند انسان را به سوي اموري سوق دهند، اما تصريح دارد که نقش اين عوامل قابل تغيير است و باعث جبر نخواهد شد.
تفکیک و تخریب نزد هایدگر
نویسنده:
شکوفه حسینی منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهیکی از بحث‌برانگیزترین مسائلی که در فلسفه هایدگر وجود دارد، ادعای هایدگر درباره غفلت سنت فلسفه غرب از مسئله هستی است. هایدگر می‌کوشد با تفکیک و تخریب این سنت ریشه‌های این غفلت و فراموشی را آشکار کند. با این حال، همواره این‌گونه به نظر آمده است که هایدگر با چنین ادعایی قصد دارد این سنت را ویران کرده و آن را بی‌ارزش جلوه دهد. هدف این رساله آن است که پس از پرداختن به معنای تفکیک و تخریب، لزوم انجام آن را با توجه به نوع اندیشه هایدگر نشان دهد و از این مدعا دفاع کند که تفکیک و تخریب نه هدف هایدگر بلکه روشی پدیدارشناسانه است که لازمه رسیدن هایدگر به هدف او به منزله روشن کردن معنای حقیقی هستی است. همچنین تلاش شده است که با بررسی انجام تفکیک و تخریب در نمونه‌هایی از آثار هایدگر هم در دوران اولیه تفکرش و هم در دوره دوم پیوستگی تفکر وی آشکار گردد. بر این اساس در این رساله ابتدا معنای تفکیک و تخریب با توجه به اهمیت هستی برای هایدگر شرح داده شده و پس از آن نشان داده شده است که هستی‌شناسی تنها بوسیله تفکیک و تخریب می‌تواند به طور کامل به شیوه پدیدارشناسانه از ویژگی اصیل مفاهیم خویش مطمئن شود. بر این اساس در ادامه، تفکیک و تخریب به عنوان مرحله‌ای از پدیدارشناسی هایدگر مطرح و ارتباط آن با پدیدارشناسی هوسرل بیان گردیده است. در فصل دوم انجام تفکیک و تخریب در نمونه هایی از آثار هایدگر متقدم و هایدگر متأخر مورد توجه قرار گرفته است. در فصل سوم نشان داده شده است که تفکیک و تخریب تاریخ هستی‌شناسی و بازبینی تفکر یونانیان باستان ما را متوجه این نکته می‌کند که در طول تاریخ هستی‌شناسی تنها یک وجه، یعنی وجه نامستوری هستی اصل قرار گرفته است و وجه مستوری آن فراموش گشته است. نهایتا هدف این رساله آشکار کردن جایگاه مهم تفکیک و تخریب در اندیشه هایدگر و پایبندی وی به انجام آن تا آخرین آثار اوست.واژگان کلیدی: تفکیک و تخریب، پدیدارشناسی، هایدگر، هستی‌شناسی
جایگاه اسطوره در سمبلیسم کاسیرر
نویسنده:
سمیرا نجف پورخویگانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه کارکردی یا پدیدار شناختی ارنست کاسیرر درباره آگاهی اسطوره‌ای و تمایز آن از دیدگاه های روان‌شناختی و متافیزیکی در پرتو تأثیر پذیری این فیلسوف نوکانتی ازکانت، می‌پردازد. از آن جا که دیدگاه کاسیرر نسبت به اسطوره با توجه به دیدگاه‌های مسلط و رایج روان شناختی و متافیزیکی مطرح شده است؛در این پژوهشسعی می شود با روش مطالعه مقایسه ای قبل از بیان ویژگی‌ها و مولفه های خاص نگاه کاسیرر به اسطوره به اجمال به بررسی وتوصیف و تشریح ابعاد کلی این دو نگاه رقیب بپردازیم وسپس به نحومقایسه ایدیدگاهخاص کاسیرر رابررسی کنیم. آنچه دیدگاه اورا از این دو دیدگاه رقیب متمایز می کند شیوه پرداختن او به اسطوره است که با عنوان پدیدار شناسی، درک انتقادی و درک کارکردی آگاهی اسطوره‌ای معرفی می‌شود.هم چنین درجای جای این پژوهش سعی بر بیان و تأکید تعلق خاطر این فیلسوف نوکانتی به کانت ودیدکاه انتقادی او وهگل و پدیدارشناسی روح اوشده است.
بررسی تطبیقی دیدگاههای ابن سینا و اسپینوزا در مورد صفات خدا
نویسنده:
زهرا مسعودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی دیدگاههای ابن سینا و اسپینوزا در مورد صفات خدا در این پایان نامه مد نظر است که بعد از تبیین این دیدگاهها به مقایسه پرداخته می شود تا نقاط اشتراک و اختلاف این دو فیلسوف مشخص شود.. ابتدا فصلی به بحث درباره خدا در مقام تصور و تصدیق و لوازم دیدگاههای دو فیلسوف در مورد خدا اختصاص داده شده است. در این فصل دو فیلسوف هر یک با علت دانستن یا ندانستن خدا برای خود و اطلاق یا عدم اطلاق جوهر بر خدا در مقام تصور و بدون استناد به مخلوقات در قالب براهینی متفاوت در مقام تصدیق به اثبات خدا پرداخته اند و سپس به تناسب بحث نظریه فیض و وحدت وجود و نحوه پیوند خدا و جهان هستی و چگونگی پیدایش جهان مادی مورد بحث قرار گرفته است. سپس در فصل مربوط به صفات پس از تبیین مفهوم و اقسام صفات از دیدگاه دو فیلسوف، به شیوه ای گزینشی، از مجموعه جدول صفات و ویژگیهایی که در نظام فکری دو فیلسوف مذکور قابل رسم اند، چندین صفت انتخاب شده و سعی شده است تا با مقابل هم قرار دادن اندیشه این دو فیلسوف، نقاط اشتراک و اختلاف در این زمینه نشان داده شود. در این فصل دو صفت ثبوتی و دو صفت سلبی مورد مقایسه قرار گرفته است. هر دو فیلسوف با دلایلی جسمانیت و تجزیه پذیری را از خداوند سلب نموده انداما ابن سینا علم و عقل را از اوصاف خدا می داند در حالی که در نظر اسپینوزا فکر صفت خداست اما علم و عقل از حالات صفت فکر هستند.
بررسی منزلت سنت در اندیشه سیدحسین نصر
نویسنده:
منصور مهدوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«سنت» یکی از محوری‌ترین مفاهیم اندیشه سنت‌گرایان است. به طوری که همه مفاهیم موجود در مجموعه فکری آنان به نحوی با این اندیشه محوری ربط می‌یابد، و هر یک به نحوی بازگوکننده این نقطه پرگار فکری آنهاست. برای آن که به فهم درستی از مفهوم سنت دست یازیم، ابتدا اشتراک لفظ سنت را بررسیده‌ایم، تا بدانیم کدامین معنا را می‌توان با معنای مورد نظر سنت‌گرایان همسان دانست. پس از آن با تبیین مفهومی ضد سنت یعنی مدرنیته در صدد تثبیت فهم خود از معنای مورد نظر سنت‌گرایان برآمده ایم، و برای این مهم به مولفه‌های مدرنیته و نیز متفکران اثرگذار بر روند مدرنیته پرداخته ایم. پس از آن اندیشه رجوع به سنت و نیز کسانی که در این وادی قدم نهاده‌اند را مرور می‌کنیم تا بدانیم چه بسترهایی فراهم کننده ترویج توجه به سنت بوده‌اند و سنت‌گرایان با تکیه بر چه پشتوانه‌هایی بازخوانی سنت را در دستور کار قرار داده‌اند؛ چرا که سنت‌گرایان با رعایت برخی نقاط ضعف پیشگامان خود، توانستند دور جدیدی از توجه به سنت را توام با موفقیت رقم بزنند. آن گاه تبیین معنای سنت از نظر سنت‌گرایان به ویژه دکتر نصر در دستور کار ما خواهد بود. پس از آن برای شکافتن زوایای مفهومی سنت مولفه‌های آن را مورد توجه قرار می‌دهیم، که از این میان بر دین، راست‌کیشی، حکمت خالده، وحدت متعالی ادیان و در نهایت نقد تجددگرایی تمرکز می‌کنیم. وحدت متعالی ادیان، به مثابه کارویژه سنت‌گرایی از اهمیت خاصی برخوردار است که محکی برای سنجش گفتمان سنت گرایی نیز بوده است. توجه به ماهیت نقد سنت‌گرایان از تجدد، اهمیت خاصی داشت چرا که سنت‌گرایان با توجه به هریک از محورهای تجدد، از نقطه مقابل آن در عالم سنت یادی می‌کنند و آن گاه از منظر سنت وضع موجود در عالم تجدد را به چالش می‌کشند. در نهایت کوشیدیم به فراخور مباحث سنت و مولفه‌های آن را به محک نقد بسنجیم و توانایی آنان را در بررسی سنت و احیای آن دریابیم.
نسبت بین اندیشه های مارتین هایدگر و تامس کوهن در خصوص علم تجربی و روش آن
نویسنده:
حسین نوروزی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هسته‌ی پایان نامه‌ی حاضر بررسی دیدگاه هایدگر و کوهن در خصوص علم تجربی و سپس بیان وجوه قرابت و غرابت آنهاست. هایدگر و کوهن دو متفکر هستند که دیدگاه‌های ویژه‌ای در مورد علم ابراز می‌کنند. هایدگر از نقطه نظری هرمنوتیکی به نقد تز بی پیش فرض بودن تجربه پرداخت. او الگوی رایج در مورد فهم و تعریف علم را نشأت گرفته از دیدگاهی مدرن که مبتنی بر تفکیک ابژه از سابژه و تحلیل مته‌متیکال از جهان است، می دانست. در هایدگر متقدم هستی شناسی بنیادین بر هر علمی مقدم است و علم فهم فرادستی موجودات است، که با گشت از فهم عملی به نظری (تماتیزه کردن) حاصل می‌گردد.اما در هایدگر متأخر بر فهم تاریخی تأکید می‌شود و علم به جای پژوهش، پدیداری مدرن شناخته می‌شود که به دنبال "تصویر کردن جهان"است. علم مته‌متیکال درگیری عملی با موجودات را شدت می‌بخشد و علم با تکنولوژی خویشاوندی پیدا می‌کند.کوهن با دیدگاهی تاریخی طرح خویش را دنبال می‌کند. او پارادایم را ملاک علمیت می‌داند. پارادایم یک کل مشتمل بر مفروضات نظری، روشها و رهنمونهاست که علم عادی را شکل می‌دهد. اعوجاج شکل گرفته در هر علم عادی، اگر با اکتشاف پایان نیافت به بحران می‌انجامد. در دوران بحران پارادایم در کانون اتهامات قرار می‌گیرد و در صورت ادامه،‌ با انقلاب علمی جای خود را به پارادایم جدید می‌دهد. قیاس ناپذیری پارادایم ها و تکّون اجتماعی علم رهاورد این رهیافت است. در بخش آخر به تطبیق دیدگاه‌های این دو متفکر می‌پردازیم. در تحقیق، بین فهم تاریخی و انسانی از علم که در هر دو موجود است، و همچنین بین طرح افکنش و پارادایم، و علم عادی و هنجارمندسازی قرابتی قابل توجه یافتیم. اما در مورد نقش فلسفه در علم و نقد علم و دیدگاه‌های کل گرایانه، واقع گرایانه و نسبی گرایانه تفاوت‌های زیادی دیده شد.در نهایت پرسش‌هایی در مورد ابهامات و اشکالات موجود در مورد مفاهیمی مثل انقلاب، ابزارگرایی، مته‌متیکال و... مطرح و مختصری در مورد ارتباط بین علوم انسانی و علوم تجربی یا فیزیک و متافیزیک با نگاهی سنجشی به این دو فیلسوف خواهیم داشت.کلیدواژه‌ها: هستی‌شناسی بنیادین، طرح‌افکنش، هرمنوتیک، پارادایم، قیاس‌ناپذیری، جامعه علمی?
بررسی تطبیقی چیستی آگاهی از دیدگاه فیلسوفان ذهن معاصر و فلسفه اسلامی با تأکید بر حکمت متعالیه
نویسنده:
مهدی کریمی نودهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فلسفه ذهن، با گشودن راه‌های تازه‌ای پیشاروی فیلسوفان، زمینه مطالعات دامنه‌دار فلسفی را فراهم کرد؛ مسائلی که قبلاً از محیط بحث‌های دقیق فلسفی دورافتاده‌بود، باردیگر به میدان مباحثه‌های علمی بازگشت. دراین میان، مسأله آگاهی از اهمیّت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا این مفهوم اساسی‌ترین مفهوم ذهنی است که دامنه وسیعی از مفاهیم ذهنی را شامل می‌شود. فیلسوفان ذهن با واکاوی مفهوم آگاهی به تحقیق در خصوص آن پرداختند. مسأله آگاهی از جنبه‌های متفاوتی، درفلسفه ذهن بررسی شده ‌است که شاید مهم‌ترین مبحثی که درمورد آن جریان دارد توجه به حیث متافیزیکی آگاهی است، این‌که آگاهی و اصولاً همه امور ذهنی، پدیده‌ای متافیزیکی و غیر مادی است خود محل بحث فیلسوفان ذهن است. از طرفی با پذیرش متافیزیکی وغیر مادی بودن آگاهی، چگونگی پدیدآمدن پدیده‌ای متافیزیکی از عناصر مادی مغز، خود معمایی است که هنوز راه‌حلّ قانع کننده‌ای برای آن ارائه نشده ‌است. برای حلّ این معما تلاش‌هایی صورت گرفته‌است که نتیجه این تلاش‌ها، تبیین‌های مشهوری است که برای بیان ماهیّت ذهن وآگاهی و رابطه ذهن با بدن مطرح شده‌ است. درمیان این تلاش‌ها، دو نظریّه فیزیکالیستی ودوگانه‌انگاری در دو سوی این کمان قرار دارد، نگاه فیزیکالیستی، هرگونه غیر مادی بودن ذهن وآگاهی را انکار می‌کند و درنهایت، طبق این دیدگاه، فعالیت‌های فیزیکی مغز منشأ همه این قابلیّت‌ها است. از سویی، دوگانه انگاران، با قبول جوهر غیر مادی، در قبال جوهر فیزیکی، راه را برای هرگونه بررسی علمی بسته‌اند. دراین میان، تقریری از دوگانه‌انگاری جوهری که صاحبان حکمت متعالیه وبه‌ویژه ملاصدرا، ارائه کرده‌اند، می‌تواند کاستی‌های روی‌کرد دوگانه‌انگارانه در خصوص آگاهی و عموماً ذهن‌مندی را برطرف نماید. چرا که دیدگاه صدرا که مبتنی بر مبانی دقیق حکمت متعالیه است، از طرفی، نقش طبیعت مادی را در حدوث نفس، پررنگ می‌‌کند و از طرفی، نفس را دارای حرکتی جوهری که منتهی به تجرد تام از بدن مادی می‌شود، می‌داند. از این رو، این دیدگاه، حدّ وسط دو دیدگاه پیشین است و می‌تواند تقریر معقول‌تری از دوگانه‌انگاری جوهری ارائه کند.واژگان کلیدی: آگاهی، کوالیا، حالات ذهنی، فلسفه ذهن، حکمت متعالیه.
تأثیر رساله‌الطیر ابن سینا بر سه رساله سهروردی (عقل سرخ، آواز پر جبرئیل و صفیر سیمرغ)
نویسنده:
فاطمه سنقرکلایه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
متنی که پیش رو دارید، تلاشی است در جهت بررسی تأثیر حکمت مشرقی ابن‌سینا بر حکمت اشراقی سهروردی، و اینکه آیا شیخ اشراق در آثار رمزی خود بهره‌ای از ابن‌سینا گرفته است؟حاصل این تحقیق، تنظیم و نگارش پایان‌نامه‌ای است در ۵ فصل، که پس از بیان کلیات، فصل دوم به بیان حکمت مشرقی ابن‌سینا و حکمت اشراقی سهروردی و تبیین این دو موضوع و مروری بر زبان تمثیل که پایه این رسائل است پرداخته‌ایم.فصل سوم و چهارم نگاهی دارد به رساله‌الطیر ابن‌سینا، و رساله‌های رمزی سهروردی و فصل پایانی اختصاص به نتیجه‌گیری و بیان افقهایی است که میتوانند پیش روی این تحقیق باشد. بنظر می‌آید نگاه عرفانی سهروردی ادامه مسیری است که چشم‌انداز آن را از ابن‌سینا دریافت نموده است که جامع الاطراف بودن ابن‌سینا گواه این مدعا است. هر چند این مسیر، سیر تکاملی رشد عرفانی و اشراقی همه طالبان حقیقت است که این دو حکیم فرزانه و عارف سهمی بزرگ در اعتلای آن داشته‌اند.
  • تعداد رکورد ها : 1577